لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه رفته است بر این بینوا؟ نمی پرسی؟
کجاست شور و شر من؟ کجا؟ نمی پرسی ...
مگو که از غم این سالخورده باخبری
تو سالهاست که حال مرا نمی پرسی ...
چنان که حد وفای تو را شناخته ام
غریب نیست که از آشنا نمی پرسی
حکایت ستمی را که رفته بر دل من
از آن دو چشم ستمگر چرا نمی پرسی ؟
نوشتمت که هنوز اشک های من جاریست
ولی دریغ که از ماجرا نمی پرسی ...
#سجاد_سامانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شادروان استاد منوچهر نیستانی ـ در 4 مردادماه سال 1315 خورشیدی در کرمان متولد شد. او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش بهپایان رسانید. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون تهران پشت سر گذاشت سپس در سال 1334 خورشیدی به دانشسرای عالی تهران راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل گردید.
از سال 1337 تا 1342 در دبیرستانهای شاهرود به تدریس ادبیات فارسی پرداخت سپس به تهران منتقل شد و در سال 1357 بازنشسته گردید.
نخستین شعرهای نیستانی در روزنامههای بیداری و هفت واد و اندیشهٔ کرمان چاپ رسید و اولین دفتر شعرش با نام «جوانه» در سال 1333 نیز در کرمان منتشر شد. مدتی نیستانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد و اشعار و ترانههایی برای کودکان سرود. سومین دفتر شعر نیستانی با نام «دیروز، خط فاصله» به سال 1350 منتشر شد. و برگزیدهی اشعاری از او با نام «دو با مانع» در سال 1369 چاپ شد. وی علاوه بر سرودن شعر، در زمینه پژوهش ادبی و ترجمه نیز فعالیت داشتهاست.
شعر او شعری اندوهگین و تلخ و آمیخته با طنز میباشد و زبانی ساده و بیپیرایه دارد. اگرچه گرایش عمدهّ شعر وی عاشقانهاست، ولی بعضاً گرایشهای اجتماعی نیز در آن دیده میشود.
او در شعرش بیشتر منطقی است تا احساسی و منطق او در شعر، بازتاب دیدگاههای اجتماعی اوست. زبان شعر او تغزلی است. نیستانی در قالبهای غزل، شعر نو نیمایی و شعر بی وزن، اشعاری قابل توجه، نو و عمیق سروده است. در مجموع نیستانی شاعری است آگاه با زبانی خاص خود که در سرودن غزلهای عاشقانه – اجتماعی و ناامیدانهی خود از گونههای دیگر شعرش موفقتر است. به دلیل ابتکارات نو و شیوهی خاصی که وی در سرودن غزل آغاز نمود، بعضی منتقدان نیستانی را پدر غزل نوین ایران نیز نامیدهاند اگرچه بسِآمد تعمدی در آثار او که خاص غزل نوین است، هفت غزل است ، به هر حال تأثیر بیچون و چرای غزل او را بر جریان تجدد غزل در دههی هفتاد غیرقابل انکار است.
تأثیر او بر جریانهای فعال در غزل موسوم به دهه هفتاد غیرقابل انکار است، غزل نوین ایران (غزل فرم، غزل روایی ، غزل مینیمال و غزل پستمدرن) بیتردید وامدار نگاه متفاوت او به غزل هستند.
سرانجام در صبح پنج شنبه 27 اسفند ماه 1367 در حالی که 45 سال بیشتر نداشت دچار سکتهی قلبی شد و زندگی را وداع گفت.
#منوچهر_نیستانی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
آنچه از یاران شنیدم آنچه در باران گذشت
آنچه در باران ده آن روز بر یاران گذشت
های های مستها پیچید در بن بستها
طرح یک تابوت در رؤیای بیماران گذشت
کوه ها را در خیال پاک تا مرز غروب
سیلی از آوای اندوه عزاداران گذشت
کاروان دختران شرمگین روستا
لاله بر کف در مهی از بهت بسیاران گذشت
در ته تاریک کوچه یک دریچه بسته شد
انتظار بی سرانجام بد انگاران گذشت
جای پایی ماند و زخمی سبزهزاران را به تن
جمعه ی جانانه ی گلگشت عیاران گذشت
تا به گورستان رسد - دیدار اهل خاک را
ماهتاب پیر لنگان از علفزاران گذشت..
#شعر #منوچهر_نیستانی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین...
شعرخوانی آقای حسین رستمی در حضور رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
خبری نیست که من سر به گریبان بردم
سوز سرد تن خود را به زمستان بردم
روح یخ کرده که در باور پوشالی بود
بارها پرسه زنان محضر شیطان بردم
روز من تا خود شب مشغله با ابلیس است
نعش خود را، هوسم را چه هراسان بردم
نقطه چین، بین الف تا ی من فاصله داشت
مشق هر فصل خطا را به دبستان بردم
فکر درگیر چراها پر تشویشم کرد
مرگ یا زنده به گوری، سرِ بی جان بردم
عطشی می کشدم سمت غزل در پی عشق
این قدم ها به سراب است شتابان بردم
دست من پیش کسی هیچ زمان نیست دراز
کاسه را محضر سلطانِ خراسان بردم.....
#حسین_فراهانی #شعر #ارسالی_مخاطب #امام_رضا
📜 @sheraneh_eitaa
من آدمی که در دل جنت گناه کرد
سو دای دل همیشه مرا رو سیاه کرد
جان کندنی که باعث ره توشه بود را
در لحظه ای به خیره سری دل تباه کرد
جز ندبه در بساط دل خود نداشتم
شب را به گریه مردم چشمم پگاه کرد
در اوج خشکسالی قلب شکسته ام
باران گرفت و گوشه ی چشمی اله کرد
من برکه ای که شوق تپیدن گرفته است
از لحظه ای که ماه ،به قلبم نگاه کرد
بی راهه رفته بودم اگر لطف او نبود
یک ذکر یا حسین(ع)مرا رو به راه کرد
#محمدجواد_منوچهری #شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
تمام پروانه ها قاصدک بودند
به هر قاصدکی
راز چشمان تو را گفتم
پروانه شد
تمام پروانهها
ادای چشمان تو را
درمیآورند
چون بغض مرا دوست دارند.
#کیکاووس_یاکیده #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهتاب تویی ، برکه منم فاصله را باش
دیدار تو هر شب شده با حسرت و ای کاش
شبتون در پناه حق
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر صبح از درون دلم میڪنے طلوع
صبحت بہ خیر پادشہ شعرهاے من
|صبح پاییزیتون پر امید 🌸🍃
#سودابه_صبا #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح تو بهخیر!
که ساعت حرکت قطار را
به من غلط گفتی
که من بتوانم یک روز دیگر
در کنار تو باشم...
#احمدرضا_احمدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر آن سِری که در سر داری با دوست در میان منه چه دانی که وقتی دشمن گردد و هر گزندی که توانی، به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست شود.
رازی که نهان خواهی، با کس در میان منه، و گر چه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشد، همچنین مسلسل.
خامشی به که ضمیر دل خویش
با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ای سلیم آب ز سرچشمه ببند
که چو پر شد نتوان بستن جوی
سخنی در نهان نباید گفت
که بر انجمن نشاید گفت
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa