eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
762 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
تا چه دیوند که خاتم ز سلیمان طلبند یا چه گبرند که آزار مسلمان طلبند خلق دیوانه و از محنت دیوان در بند وین عجبتر که ز دیوان زر دیوان طلبند آسیائی که فتادست و ندارد آبی دخل آن جمله بچوب از بن دندان طلبند هر کجا سوخته ئی بی سر و سامان یابند وجه سیم سره زان بی سر و سامان طلبند خون رُهبان که شود کشته ز رهبان خواهند راه رهبان که بود مرده ز رُهبان طلبند بستان از سر میدان سر مردان جویند بخدنک از بن پیکان سر نیکان طلبند همچو دو نان بدو نان صاحب بیسیمانند وجه یک نان نه و ایشان بسنان نان طلبند خوک شکلند و حدیث از خر عیسی رانند دیو طبعند و همه ملک سلیمان طلبند تا در آفاق زنند آتش بیداد به تیغ آتش از چشمه ی خورشید درخشان طلبند در چنین فصل که بی برگ بود شاخ درخت از درختان چمن برگ زمستان طلبند این زمان مایه ی دریاچه بود کاین جویند پس از این حاصلی از کان چه بود کان طلبند سکه ئی زان زر امروز که دیدست درست کاین جماعت بچنین حیله و دستان طلبند قیمت دل نشناسند و زهر قصابی دل پر خون و جگر پاره ی بریان طلبند هر دکانی که بیابند دو کان پندارند وز هران خانه که بینند زر خان طلبند همچو شیطان همه در غارت ایمان کوشند لیک این مان بترست از همه کایمان طلبند دیت خون نریمان ز کریمان خواهند حاصل ملکت ساسان ز خراسان طلبند آن سیاوش که قتلش بجوانی کردند خونش از طایفه امروز ز پیران طلبند تاختن بر سر بیژن ز پی زال برند وانگه از زال زرسام نریمان طلبند خبر یوسف گمگشته ز گرگان پرسند صبر ایوب بلا دیده ز کرمان طلبند تا کلاه از سر سلطان فلک بربایند هر زمان راه برین بر شده ایوان طلبند از پی آنک نتاج بره و بز گیرند کاخ بهرام و ره خانه ی کیوان طلبند دخل هر ماهه ی انجم ز طبایع خواهند خرج هر روزه ی اجرام زارکان طلبند شهر و ایشان بمثل چون خر و ویران و بغضب هر یکی گنجی ازین منزل ویران طلبند مردم گرسنه دلتنک شد از بی نان گرده خور بزر از گنبد گردان طلبند خواجگان روی بخواجو نتوانند نمود مگر آن دم که ز لطفش در و مرجان طلبند 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ❤قاسم فقط از آن ِ ایران نیست... ✌کلیپی از شعرخوانی حماسی علی مندیل، شاعر عراقی ✊ خون که خروشان می شود تنها خون است که آن را آرام میکند. 📜 @sheraneh_eitaa
دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم 📜 @sheraneh_eitaa
کاشکی غم برود...( تأثیر گرفته از رمان بامداد خمار) بامدادان خمار منی و من...پروین... شدم از غصّه ی محبوبه ی تو...دل چرکین... کاشکی غم برود... ارّه شود... گم بشود... تو بمانی و من و قصّه ی خسروشیرین... 📜 @sheraneh_eitaa
ای در سر زلف تو پریشانی‌ها واندر لب لعلت شکرافشانی‌ها گفتی ز فراق ما پشیمان گشتی ای جان چه پشیمان که پشیمانی‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
«...شب است. اما در دلِ من شبِ دیگری است و ستاره‌های آن از جنس دیگر. در دل من سکنه‌یی هستند که با سکنه‌ی این زمین قهر و آشتی‌ها دارند. در دل من گمشده‌یی است که در این ساعتِ وحشتناک از آن یاد می‌کنم..» | شبتون منور به نور خدا🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
💬 | متن پیام: سلام واحترام شعر های خودمان بفرستید قرار میدهید در کانال؟ ✍️سلام بله در صورتی که مناسب باشند.
قاصدڪ صبح رسیده ست نگاهم برسان به لب ِ پنجره ی منتظر ِ چشمانش ... ! |صبحتون بخیر و پر برکت ❄️🌱 📜 @sheraneh_eitaa
من هرگز نخواستم که از عشق افسانه ای بیافرینم؛ باور کن.، من می‌خواستم که با دوست داشتن، زندگی کنم، کودکانه و ساده و روستایی... 📜 @sheraneh_eitaa
💬 | متن پیام: سلام شعر تازه ای دارم در مورد امام زمان اگر ممکنه بذارین کانال شاعرانه نصرت دهقان بهابادی«نگار» ✍️سلام خود شعر را بفرستید،عکس را که نمی شود خواند.
برای تو در قلبم جاده ای ساخته‌ام بی‌انتها نگران برگشت نباش دوست داشتنت شبیه همین جاده بی‌انتهاست. 📜 @sheraneh_eitaa
دامن مکش به‌ناز، که هجران کشیده‌ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده‌ام از سیلِ اشکِ شوق، دو چشمم معاف دار کز این دو چشمه، آبِ فراوان کشیده‌ام 📜 @sheraneh_eitaa
همچو من ، وصلِ تو را هیچ سزاواری هست؟ یا چو من ، هجرِ تو را هیچ گرفتاری هست؟ دیده ی دهر به دور تو، ندیده است به خواب که چو چشمت به جهان ، فتنه ی بیداری هست ای تماشای رُخَت ، داروی بیماری عشق خبرت نیست ، که در کوی تو بیماری هست گر من از عشق تو دیوانه شوم ، باکی نیست که چو من شیفته در کوی تو ، بسیاری هست هرکه روی چو گلت بیند ، داند به یقین که ز سودای تو در پای دلم ، خاری هست « گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست » قاضی شهر گواهی بدهد ، کآری هست هرکه را کار نه عشقست ، اگر سلطانست تو وَرا هیچ مپندار ، که در کاری هست گر بگویم که مرا یار تویی ، بشنو لیک مشنو ای دوست، که بعد از تو مرا یاری هست... 📜 @sheraneh_eitaa
toghrol.gif
8.2K
محمدنقیب‌خان طُغْرُلِ اَحراری (زادهٔ ۱۸۶۵ میلادی روستای زاسون از توابع ناحیهٔ عینی کنونی در شمال تاجیکستان - ۱۹۱۹ میلادی) شاعر تاجیکستانی است. تبار وی به عبیدالله احرار می‌رسید. علوم رایج روزگارش را در سمرقند و بخارا آموخت. پس از اتمام تحصیلات، به زادگاهش بازگشت. وی در آغاز شاعری نقیب تخلص می‌کرد، اما بعدها تخلص طغرل را برگزید. در غزل پیرو بیدل دهلوی و در قصیده پیرو انوری و خاقانی بود. وی پس از پیروزی بولشویک‌ها به آن‌ها پیوست، اما پس از شکست عسکران سرخ از دسته مجاهدینی که آن زمان «باسمه‌چی» خوانده می‌شدند، مورد سوء ظن قرار گرفت و در سال ۱۹۱۹ میلادی در دادگاه صحرایی از سوی سربازان ارتش سرخ محاکمه و به اعدام محکوم شد. شعر طغرل پیوند شعر نوی تاجیک پس از فروپاشی فئودالیسم با شعر کهن آن سامان است. علاوه بر دیوان اشعار دو کتاب «گیاه مهر» و «کاروان محبت» از وی به جا مانده است. 📜 @sheraneh_eitaa
اگر دل محو آن رخسار زیباست ز جوهر موج این آیینه دریاست ندارد داغدار عشق قدری وطن با لاله اندر کوه و صحراست مشو در مهر امکان همچو شبنم جهان در سایه این بال عنقاست به وقت عجز دشمن دوست گردد به زانوی سکندر فرق داراست حریم حرمت دلدار دور است بسی در راه عشقش زیر و بالاست بود عشاق مست باده غم عروج نشئه ما کی ز میناست؟! به عالم هرکجا باشد اگر دل اسیر جعد آن زلف مطراست بساط عشق شد تا مسند ما کلاه افتخار ما فلک‌ساست دویی را نیست ره در مسکن عشق دل عاشق ازین سودا مبراست دهد صد مرده را جان از تکلم به احیا لعل او رشک مسیحاست! به یاد گیسویش اشکم گره زد ز موج این بحر را زنجیر برپاست خدا را جانب ما کن نگاهی سفید از انتظارت دیده ماست! خوشا زین مصرع بیدل که طغرل خیالی سد راه عبرت ماست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی حمیدرضا برقعی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی گرفته با خون جوانانم حنابندان 📜 @sheraneh_eitaa
در دلم بنشسته‌ای بیرون میا نی برون آی از دلم در خون میا 📜 @sheraneh_eitaa
می‌خواهم و می‌خواستمت، تا نفسم بود می‌سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود عشق تو بسم بود، که این شعله ی بیدار روشنگر شب‌های بلند قفسم بود آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود سیمای مسیحایی‌ اندوه تو، ای عشق در غربت این مهلکه فریاد رسم بود لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود... 📜 @sheraneh_eitaa
در من کوچه‌ ای‌ است که با تو در آن نگشته‌ ام سفری است که با تو هنوز نرفته‌ ام روز ها و شب‌ هایی است که با تو به‌ سر نکرده‌ ام و عاشقانه‌ هایی که با تو هنوز نگفته‌ ام 📜 @sheraneh_eitaa
شبهای زیادی ست به این پنجره وصلم ای کاش شبی رهگذر کوچه تو باشی.... شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
صبح بخیر گفتن‌ات مثل خاک نم خورده شوق نفس کشیدن می‌دهد! صبحتون بخیر و پر برکت💐💐💐 📜 @sheraneh_eitaa
منظورِ طبیب، آنکه بیمار تر است شایسته ی عفو، آنکه گنهکار تر است از خاک مذلتش مگر بر دارند افتادگی از بنده سزاوار تر است 📜 @sheraneh_eitaa
«بهار پس از برف» زمستان به برف فکر می کند؛ من به بسته شدن راه های منتهی به تو؛ تو اما فقط به بهار پس از برف بیندیش! 📜 @sheraneh_eitaa
تن خاک حقیر بود و جانش دادی تا زمزمهٔ مرگ امانش دادی پیوسته تو را سپاس می‌گوید دل در حوصلهٔ عشق مکانش دادی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | فردوسی مسلمون بوده؟ 🔹تو چندسال گذشته یک سری اشعار از فردوسی تو فضای مجازی پیچید که شبهه اسلام ستیز بودن این شاعر رو ایجاد کرد. 🔹تو این ویدیو به این سوال جواب دادیم که آیا واقعا فردوسی زرتشتی و اسلام ستیز بوده؟ نظرشما چیه؟ 📜 @sheraneh_eitaa