eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
758 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
مؤمن قناعت در 2 مه سال ۱۹۳۲ (۱۳۱۴ خورشیدی) در ناحیه درواز بدخشان به دنیا آمد. وی شاعر پارسی‌گوی تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۹۱–۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید. پس از «شراره»، مؤمن قناعت ده‌ها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»، «سروش استالین گراد»، «حماسه داد» و «مسعود نامه». داستان «گهواره سینا» ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ رودکی را در سال ۱۹۸۰ میلادی برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. عنوانِ «شاعر خلق تاجیکستان»، بالاترین عنوان برای شعرا و نویسندگان در این کشور است. قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ “میرزا تورسون‌زاده”، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، سمت ریاست آن را به دست آورد و تا زمان فروپاشی شوروی عهده‌دار این سمت بود. از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ نیز ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم را برعهده داشت. مومن قناعت نه تنها شاعر، بلکه نویسنده بزرگ تاجیک و زمانی نیز از نویسندگان نامدار شوروی وقت شناخته می‌شد. استاد قناعت پرورده‌ی نهضت ادبی در شعر نو اندیشانه‌ی فارسی ورارود است. او را پیشکسوت نو آوری و نوپردازی شعر امروز فارسی در تاجیکستان می‌دانند. شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ زبان فارسی سروده‌است بسیار سرشناس است و از اولین آثاری‌ست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویت‌شناسی تاجیکان می‌پردازد. از مؤمن قناعت با عنوان «نیمای میان‌رودان» نیز یاد می‌شود. ایشان در بین تاجیکان به «مؤمن شاه» اشتهار داشت. مهم‌ترین وجه تمایز قناعت از دیگر چهره‌های ادبی هم‌دوره‌اش، تلاش‌های وی در راستای احیاء زبان فارسی در راستای نهضت هویت‌یابی تاجیکان در دوره اتحاد جماهیر شوروی بود. وی در ۱۸ مه ۲۰۱۸، در سن ۸۶ سالگی در شهر دوشنبه درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa
فيضی كه زسرپنجه خورشيد بريزد بر طور سری خنده توحيد بريزد ريزد، به سرنخل و سر بيد بريزد بر عالم ظلماني چو نورسحر آيد از ابر فرو رفته ززندان به درآيد آيد زقدر دردل ما در ثمر آيد این فيض به هر خانه وهر لانه درآيد با بال هما و پر پروانه در آيد آید ز پی سوختن و ساختن آيد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | از خلیج فارس می‌آید نسیم فارسی شعرخوانی آقای مومن قناعت شاعر تاجیکستانی در حضور رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
ای آنکه ترا چو مه شمایل باشد جانم به شمایل تو مایل باشد اندر عوض دست من این رشته زر بگذار بگردنت حمایل باشد 📜 @sheraneh_eitaa
کاش ميشد:بچگي را زنده کرد کودکي شد،کودکانه گريه کرد شعر " قهر قهر تا قيامت" را سرود آن قيامت، که دمي بيش نبود فاصله با کودکي هامان چه کرد ؟ کاش ميشد ، بچگانه خنده کرد .‌.. 📜 @sheraneh_eitaa
از خصم، کشیدن به وفا جور و جفا برهان نزاکت است و دستور صفا در کشور ما اصل نزاکت این است واویلا وامصیبتا وا اسفا 📜 @sheraneh_eitaa
الهی! حاضرِ دل های ذکر کنندگانی از نزدیکت، نشان می دهند و بر تر از آنی، از دورت، می پندارند و نزدیکتر از جانی، ندانم که در جانی یا خودِ جانی، نه اینی و نه آنی جان را زندگی می باید، تو آنی. روزی که مرا وصلِ تو در چنگ آید از حال بهشتیان، مرا ننگ آید 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ‍ صبحی که شود خیر ز چشمان تو بر من آن صبح خودش پرتویی از جنت ناب است |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
در دوردستِ باغِِ برهنه چکاوکی بر شاخه می سُراید این چند برگِ پیر وقتی گسست از شاخ آن دم ، جوانه های جوان باز می شود بیداریِ بهار آغاز می شود... 📜 @sheraneh_eitaa
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر جابه‌جا می‌کنم انگار دانش‌آموز مشق‌اش را در دفتری تازه پاکنویس می‌کند... 📜 @sheraneh_eitaa
«🌸🌸6روز تا بزرگترین عید 🌸🌸» 💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚 کسی را که باشد به دل مهر حیدر شود سرخ رو در دو گیتی به آور فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم ز مشرق تا به مغرب گر امام است امیرالمؤمنین حیدر تمام است 💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚•💚 📜 @sheraneh_eitaa
دل دیوانه ای دارم دمی بی غم نخواهد شد سر شوریده ای دارم به سامان هم نخواهد شد دلارام من از روزی که آرام دلم برده دلم یک دم نیارامد به من همدم نخواهد شد به زلف خویشتن حال دلم زیر و زبر کردی چرا مهدر نباشد دل؟ چرا درهم نخواهد شد مگوی این اشک ریزی چیست اندر آستان من؟ -دل و دینم فدایت- کعبه بی زمزم نخواهد شد چو با بخت سعید من محمد گشته پشتیبان یقین زخم دل دیوانه بی مرهم نخواهد شد «وفایی» گر شود سیراب از آن دریای حق، خوانی تو حق گویی و می دانی ز دریا کم نخواهد شد 📜 @sheraneh_eitaa
محمد صادق پسر حاجی میرزا حسین فراهانی (زادهٔ ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ هجری شمسی در گازران از توابع شهرستان خنداب در استان مرکزی- درگذشتهٔ ۱۲۹۶ هجری شمسی) ملقب به «ادیب الممالک فراهانی» و «امیرالشعرا»، و متخلص به «امیری» شاعر، ادیب و روزنامه‌نگار دوره مشروطه است. 📜 @sheraneh_eitaa
بپای آل علی هر که روی زاری سود ز دستبرد حوادث در این جهان آسود بگیر دامن احفاد مرتضی کاین قوم ز آفریده فرازند و از خدای فرود سرشته در کف ایشان بقدرت ازلی خمیر هستی و گل مهره سپهر کبود بباز در رهشان جان و عمر باقی گیر که این معامله یک بر هزار بخشد سود بکار در دل خود تخم مهرشان شب و روز عزیز من که کسی غیر کشت خود ندرود بروی فرخشان باد جاودان جاوید ز ما سلام و تحیت ز کردگار درود 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | هموطن هر جای ایران رفتی دیدی غم توی دلت میذارن بیا مشهد همه‌ی این شهرها یه حسینیه تو مشهد دارند شعرخوانی صابر خراسانی 📜 @sheraneh_eitaa
یکی دختری بود پوران بنام چو زن شاه شد کارها گشت خام بران تخت شاهیش بنشاندند بزرگان برو گوهر افشاندند چنین گفت پس دخت پوران که من نخواهم پراگندن انجمن کسی راکه درویش باشد ز گنج توانگر کنم تانماند به رنج مبادا ز گیتی کسی مستمند که از درد او بر من آید گزند ز کشور کنم دور بدخواه را بر آیین شاهان کنم گاه را نشانی ز پیروز خسرو بجست بیاورد ناگاه مردی درست خبر چون به نزدیک پوران رسید ز لشکر بسی نامور برگزید ببردند پیروز راپیش اوی بدو گفت کای بد تن کینه جوی ز کاری که کردی بیابی جزا چنانچون بود در خور ناسزا مکافات یابی ز کرده کنون برانم ز گردن تو را جوی خون ز آخر هم آنگه یکی کره خواست به زین اندرون نوز نابوده راست ببستش بران باره بر همچوسنگ فگنده به گردن درون پالهنگ چنان کرهٔ تیز نادیده زین به میدان کشید آن خداوند کین سواران به میدان فرستاد چند به فتراک بر گرد کرده کمند که تا کره او را همی‌تاختی زمان تا زمانش بینداختی زدی هر زمان خویشتن بر زمین بران کره بربود چند آفرین چنین تا برو بر بدرید چرم همی‌رفت خون از برش نرم نرم سرانجام جانش به خواری به داد چرا جویی از کار بیداد داد همی‌داشت این زن جهان را به مهر نجست از بر خاک باد سپهر چو شش ماه بگذشت بر کار اوی ببد ناگهان کژ پرگار اوی به یک هفته بیمار گشت و بمرد ابا خویشتن نام نیکی ببرد چنین است آیین چرخ روان توانا بهرکار و ما ناتوان 📜 @sheraneh_eitaa
به رغمِ سیلیِ امواج، صخره‌وار بایست  در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلافِ گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانه‌ی میدانِ کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای، کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای، کنار بایست! در این زمانه‌ی بدنام ناجوانمردی به نام نامیِ مردان روزگار بایست! بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار نشستی، به انتظار  بایست! ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
گر به تو ارث رسد خانه و سهم پدری، ارثم آن است که هستم مست و مدهوش علی 📜 @sheraneh_eitaa
در ان لحظات و میان ان هیاهو اسمان برای مرگ ستاره هایش گریه میکرد 📜 @sheraneh_eitaa
‍ کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را میشود از خاطره آب گرفت شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صحبت از صبح شود رویِ تو آید نظرم در خیالاتِ خودم جلوه‌ی ماهت نگرم ‌ قلم عاجز شده از رسمِ رُخِ زیبایت... محوِ این عشقم و از عشقِ دو عالم بِدَرم ‌‌ |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
صنم تا کی دل ما را کنی آب دل نازک ندارد اینقدر تاب اگر تو راست می‌گویی به فایز به بیداری بیا پیشم نه در خواب 📜 @sheraneh_eitaa
ای که دریای دلت بی انتها و بی کران روح و جانم با نفس هایت نمِ باران گرفت تا توکل بر خدا شد درس آغازینِ تو هرچه در دفتر نوشتم رنگی از ایمان گرفت کرد روشن سِحرِ لبخندت، مسیرِ زندگی با خلوصت، دفترم صد رنگ، از عرفان گرفت سحر و جادوی کلامت، درد را از دل ربود عطرِ لبخندِ تو را این باغ واین بستان گرفت همچو شمعی سوخت جانت تا که چون پروانه ای آرزو هایم میانِ باغِ رویا،جان گرفت دست بوسم ای معلم، در کلاسِ مهر تو چشمه ای از عشق و احساساتِ نو جریان گرفت جاده ها تاریک و می رفتم چه سرگردان در آن چشم نابینای من با دستِ تو درمان گرفت خانه ی امنِ دلم شد با حضورت، مدرسه پا به پای خستگی هایت دلم بنیان گرفت 📜 @sheraneh_eitaa
«✨💚✨5روز تا بزرگترین عید✨💚✨» با غیر بگو ثواب در دست علیست دنیاست سراب و آب در دست علیست چرخاندن ذوالفقار در جای خودش چرخاندن آفتاب در دست علیست 📜 @sheraneh_eitaa