eitaa logo
شاعرانه
27.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
775 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 لوگوی «خونخواهی هنیه عزیز» مناسب استفاده در پروفایل شبکه‌های اجتماعی 🔘 پیرو تغییر لوگوی وبسایت دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری، به «خونخواهی هنیه عزیز»، و اهمیت مطالبه‌گری ما مردم غیرتمند ایران برای خونخواهی میهمانمان، لوگویی با این عنوان و مناسب استفاده در پروفایل شبکه‌های اجتماعی طراحی شده و برای استفاده تقدیم می‌شود. (هر گونه کپی، انتشار و استفاده از لوگوی مذکور توسط شما عزیزان آزاد است و موجب خوشحالی ما خواهد بود.) 🏷 📜 @sheraneh_eitaa
امشب از یاد تو آری دل من خونین است دل از این چرخش بی مهر فلک چرکین است بی خبر رفت از این وادی بی در ، پیکر که نه انگار دلی تنگ رخ شیرین است صبح تا شام برای تو غزل می ریزم غزل از جنس فراقی که به دل دیرین است زخم هایی که تو بر جان و دلم می بینی زخم هایی است که از این فلک بی دین است چون رسانم شب خود را به سحر ای زاهد که هزاران غم و اندوه بر این بالین است هر کجا هست خدا یار و نگهدارش باد این دعا خواندم و از شش جهتش آمین است 📜 @sheraneh_eitaa
‍ مطلبِ ما بی‌دلان از چشم‌بستن خواب نیست در به روی آرزوی خام می بندیم ما شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ای بام بلند آسمان، صبح بخیر ای پرتو مهر زرفشان، صبح بخیر ای طائر عاشق سحرخیز سلام ای چشمهٔ جاری روان صبح بخیر |صبحتون پر از نشاط و برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
من و تو هیچکس را دوست داریم بهار خار و خس را دوست داریم نمی کوچیم از این غربت، من و تو هوای این قفس را دوست داریم 📜 @sheraneh_eitaa
کاش در دروازۀ ساعت زمان می‌ایستاد نیزه‌ها می‌رفت اما کاروان می‌ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می‌تپید قلب دنیا می‌گرفت و ناگهان می‌ایستاد کوفیان دیدند وقتی لب به گفتن می‌گشود ناگهان زنگ شترها از تکان می‌ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می‌شدند آن‌چنان که گفته‌اند، آب روان می‌ایستاد او که با صبر و شکوه و همت زهرایی‌اش با حجابش، روبه‌روی دشمنان می‌ایستاد زینبی که خطبه‌ها را حیدری می‌خواند و بعد روی حرفش چون علی تا پای جان می‌ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت همچنان می‌ایستاد و همچنان می‌ایستاد.. 📜 @sheraneh_eitaa
✳️دعای هر روز ماه صفر https://eitaa.com/kavasayat/1822 📜 @sheraneh_eitaa
روشن از عشقی خشمگین اما تاریک و تلخ، از اندوه، مانند گیاهان چمنزاری مرطوب مانند کاج‌های عریان بر صخره، نالان از بادِ پریده‌رنگِ سحرگاه، سوزان برابر شامگاه. ‌ ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی عروجت را گواهی می‌دهد این سِیْر عرفانی طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ می‌مانی در اوج غربت خود جرعه‌نوش قرب حق بودی قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی سجودی که تو را می‌برد تا «قَوسَین أو اَدنی» سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی عجب حَجّی به جا آورده‌ای با حلق خونینت کدامین حج به خود دیده‌ست هفتاد و دو قربانی تو دین تازه‌ای آورده بودی با خودت گویا دوباره تازه می‌شد خاطرات سنگ و پیشانی 📜 @sheraneh_eitaa
خورشیدبانو ناتوان (۶ اوت ۱۸۳۲ شوشی – ۲ اکتبر ۱۸۹۷ )شوشی یکی از غزل‌سرایان ترک است که بیشتر شعرهایش را به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی سروده‌است. او دختر مهدیقلی خان جوانشیر، آخرین حاکم خانات قره‌باغ۱۷۴۸–۱۸۲۲بود. خورشیدبانو بیشتر به خاطر غزل‌سرایی‌اش مشهور است و او را ادامه دهنده راه محمد فضولی می‌دانند. او در نقاشی نیز متبحر بود و در کنار اشعارش، تصاویری را در ارتباط با شعر می‌کشید. الکساندر دوما در سفرنامه خود به ملاقات خود با خورشیدبانو در باکو اشاره کرده‌است. وی در اشعارش «ناتوان» تخلص می‌نمود. خورشید بانو تقریباً بیست سال رهبری انجمن ادبی «مجلس انس» را به عهده داشت و اکثر شعرهایش بلافاصله بعد از سروده شدن از طرف ده‌ها شاعر بزرگ و سرشناس مورد استقبال قرار گرفته و انواع و اقسام نظیره‌ها و تضمین‌ها بر شعرهایش سروده می‌شد. آغابیگم جوانشیر از همسران فتحعلی‌شاه قاجار، عمه خورشیدبانو ناتوان بود. آغابیگم آغا نیز به فارسی و ترکی شعر می‌سرود. 📜 @sheraneh_eitaa
او مژگان سیه نوکین خدنگ یاره بنزتدیم، خطادیر، چشم مستین آهوی تاتاره بنزتدیم. گؤزون مردملری سرمست اولوب، تؤکمک دیلر قانیم، دوزوبدور هر طرف پیکان، عجب خونخواره بنزتدیم. چکیلمیش گوشه یه بولبول، فغان و ناله لر ائیلر، دوشن گول اوسته دامه عندلیب زاره بنزتدیم. توتوب کج گردنین هر لحظه اولموش محو نظاره، خیال یار ایله حیران باخان ناچاره بنزتدیم. گؤروب طرف بناگوشونده چین – چین زولف مشکینی، او گنجی شایگان اوسته یاتان شاهماره بنزتدیم. دئییردیم کیم، نه دن دیر قئیس اولوب دیوانۀ عالم؟ جنون سرریشته سین اول طرۀ طراره بنزتدیم. جفای دهریده گؤردوم ائدیردی شیکوه بیر مضطر، سسیندن ناتوان بی دل و افکاره بنزتدیم 📜 @sheraneh_eitaa
دارم هوای عشق تو عمریست بر سرا بهر خدا ز راه وفا هیچ نگذرا! در ملک عشق مسند شاهی گزیده‌ام تا کرده‌ام ز نقش کف پات افسرا! هر مدعی به دعوی عشقت نه صادق است دارم ز رنگ زرد بهر تو محضرا! مرغ دلم به سوی تو پرواز می‌کند باشد رسا به شوق وصال تو شهپرا! آهم نمی‌کند به دل سخت او اثر او راست دل مگر از سنگ مرمرا؟! دی با قد بلند گذر کرد سوی باغ افتاد سرو و طوبی و شمشاد و عرعرا! طغرل به کسب نکهت گیسوی او مگر شوری است بین باد صبا بین صرصرا؟! 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
😍مگه نمی‌خواستی خادم موکب بشی؟؟؟ 🥰مگه نمی‌خواستی به زائرای کربلا خدمت کنی؟؟؟ 😊کاری نداره!!! می‌خوایم کنار هم، هر روز یه کار کوچیک انتخاب کنیم و به عشق امام حسین برای عاشقان امام حسین انجامش بدیم ❤️هوادارحسین 📅هر روز 🖌یه کار 💚به عشق حسین ✅بیاید توی کانال بقیشو توضیح میدیم به پویش هوادار حسین بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2147943007C03e1a192cf
ای دریا دل تو گوهر و مرجان را درباز که راه نیست کم خرجان را تن همچو صدف دهان گشاده است که آه من کی گنجم چو ره نشد مرجان را 📜 @sheraneh_eitaa
کس نخوابد تا به صبح از ناله من هر شبا هر شب از بس تا به صبح از درد گویم یا ربا زلف بر روی تو بینم عقرب است اندر قمر پس منجم از چه گوید شد قمر در عقربا همچو من کوکب شناس امروز در عالم مجو بسکه هر شب تا سحرگه می شمارم کوکبا ناصح از عشق تو منع ما کندآگاه نیست ز اینکه غیر از عشق رویت نیست ما را مذهبا پادشاه هفت اقلیم ار شود نبود چنانک پاسبانی بر سر کوی تو گیرم منصبا غیر حرف عشق دلبر نیست بر لوح دلم از معلم یاد نگرفتم جز این درمکتبا با وجود اینکه سیل اشک بگذشت از سرم گوئی اندر آتشم از عشق آن بت از تبا ز آن بلند اقبال در شیرین کلامی شهره شد بسکه می گوید حکایت زآن بت شکرلبا 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ‍ شب است و خواب به چشمم نميرود، آری دلم گرفته برايت، هنوز بيداری...؟ شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ هرچند که دلخسته ی شبهای سیاهیم هرچند که تن زخمی درد و غم و آهیم برخیزکه خورشیددمیده ست ورسیده ست آن صبح امیدی که همه چشم به راهیم |صبحتون بخیر و پر برکت🌱🌸 📜 @sheraneh_eitaa
عشقت که به دل گرفته ام چون جانش در دست و به صبر ، می کنم درمانش وز غایت عزت ، که خیالت دارد در خانه ی چشم ، کرده ام پنهانش 📜 @sheraneh_eitaa
اینک زمان، زمان غزل‌خوانی من است بیتی‌ست این دو خط که به پیشانی من است هان ای یزید! بشنو و ابرو گره نزن این میهمانی تو نه... مهمانی من است! غرّه نشو به آنچه سرِ نیزه کرده‌ای این‌ها چراغ‌های چراغانی من است هفتاد سر از این همه، با من برادرند اما دو سر از این همه، قربانی من است نذر من است و از پی احیای دین حق خونِ دو چشم خانۀ بارانی من است ایمن مباد از این همه مشعل، خزان تو تا نوبت بهار گُل‌افشانی من است ما را چو آفتاب به شامَت کشانده‌ای اینک زمان قافله‌گردانی من است... 📜 @sheraneh_eitaa
برفت آن یار و از ما مِهر برداشت خیالش هم مرا آسوده نگذاشت به فایز آنچه کرده آن جفاجو نه باور کرد دل، نه عقل پنداشت 📜 @sheraneh_eitaa
باغبان داغدار گلشن دین زینب است آشنا با لحظه های سبز آمین زینب است اسوه وارستگی در حصر دونان و ددان همدم احیاگران نی نوا این زینب است استوار از او بنای باور مردان حق معنی معراج انسان خدابین زینب است می کند با خطبه های آتشین روشنگری باعث ویرانی کاشانه کین زینب است بازمانده از تبار آب و آه و آینه آبرو بخشیده بر ایمان و آیین زینب است در میان ناکسان، از ایزد منان، امان جسته معیار حقیقت کرده تعیین زینب است راوی رنج مگوی راهیان کربلا تا ابد پیغمبر وارسته دین زینب است در کنار غنچه های خسته مانده همچنان صبر را سرمشق در تاراج گلچین زینب است نهضت جاوید او تفسیر درس کربلا شمع سوزان طریقت سرّ یاسین زینب است کاروان عاشقان با او روان در هر کران در مصاف سست دینان، سدّ رویین زینب است آن که بر جسم برادر دوخت چشم خون فشان تا نمود اسب اسارت دشمنش زین زینب است زینت مولا چو زهرا، آن که حکم عصمت و دفتر عفّت به نامش خورده آذین زینب است کرد شب با خطبه ای در شام، روزِ دشمنان با کلامش زخم ها را باز تسکین زینب است <ایمن> از جام ولا می نوش در شام بلا خطبه خوان در مکتب حق تا به تلقین زینب است 📜 @sheraneh_eitaa
سیدمحمدجواد میرصفی ۳ تیر ۱۳۶۹ در قم متولد شد. وی از جوانی و با حضور در جلسات انجمن ادبی قم و انجمن محیط به سرودن شعر پرداخت. او دارای مدرک کارشناسی فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه قم است. میرصفی شاعری آیینی است گرچه در حوزۀ شعر طنز نیز قلم می‌زند. «جاوید مصفا» نام مستعاری است که او برای خود برگزیده است. وی هم‌اکنون به تدریس در آموزش و پرورش مشغول است و در قم سکونت دارد. 📜 @sheraneh_eitaa
می‌خواست هرچه از تو خدایت، همان شدی عاشق شدی، شهید شدی، جاودان شدی باید بخوانمت، ششمین فرد پنج تن کبری‌ترین عقیلۀ این خاندان شدی صبر تو را چگونه بلا سر بیاورد؟ زینب تو قبل خلق شدن امتحان شدی دل‌شادی از شهادت عون و محمدت از این‌که چون حسین، تو هم بی‌جوان شدی وقت وداع و بوسۀ آخر چه بر تو رفت؟ آرام جان که رفت، تو هم نیمه‌جان شدی ‌آیینه‌دار و قافله‌سالار و بی‌قرار بعد از حسین، یک‌تنه یک کاروان شدی بار امانت است که بر دوش می‌کشی بیهوده نیست این‌که چنین قدکمان شدی جان را چه قابل است، که بی هیچ وحشتی صد بار پیش‌مرگِ امام زمان شدی سوزاند کوفه را رجز جانگداز تو وقتی که لب گشودی و آتشفشان شدی در خطبۀ تو شقشقیه شعله می‌کشید دیدند کوفیان که امیر بیان شدی از تو نداشت پاسخ دندان‌شکن‌تری تنها جواب سرکشی خیزران شدی منزل به منزل آمدی و هیچ‌کس ندید در خود شکستی از غم و زهرانشان شدی در شام، بهتر است نمانیم و بگذریم باید نگفت این‌که کجا میهمان شدی شهری که چشم بود سراپای مردمش آنجا شهید طعنه و زخم زبان شدی بزم شراب و سکر یزید و یزیدیان دیدی فریب معرکه را و بر آن شدی، تا بشکنی غرور هُبل‌های لات را آنجا تبر به دوش، خلیل زمان شدی باید گلوی مرثیه‌ها را فشرد و گفت کی بی‌قرار و مضطرب و ناتوان شدی؟ بی‌شک شده‌ست چوبۀ محمل به سر زنان آنجا که نوحه کردی و مرثیه‌خوان شدی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی طنز سید جواد میرصفی حیف است برای دشمن موشکمان وقتی نی ساندیسمان کافیست ای خدا،تا که گلستون بشه خاک این وطن ریشه یَک یَک خائنین به این خاکُ بکن 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
😍مگه نمی‌خواستی خادم موکب بشی؟؟؟ 🥰مگه نمی‌خواستی به زائرای کربلا خدمت کنی؟؟؟ 😊کاری نداره!!! می‌خوایم کنار هم، هر روز یه کار کوچیک انتخاب کنیم و به عشق امام حسین برای عاشقان امام حسین انجامش بدیم ❤️هوادارحسین 📅هر روز 🖌یه کار 💚به عشق حسین ✅بیاید توی کانال بقیشو توضیح میدیم به پویش هوادار حسین بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2147943007C03e1a192cf
نام او را بر زمین و آسمان باید نوشت نام او را با شهیدان توامان باید نوشت موج دریا بود و آسوده نشستن ننگ او نام او در بحر های بی کران باید نوشت سمت مردم بود ایشان در تمام عمر خویش نام او همچون رجایی جاودان باید نوشت فکر مردم لحظه ای از یاد او خارج نشد نام او را مثل رستم قهرمان باید نوشت سمت ملت، با ولایت ، مردمی و مهربان نام او درقلب تاریخ این چنان باید نوشت ای رئیسی مرد میدان عمل ، ای مرد نیک نام پاکت بی امان تا کهکشان باید نوشت 📜 @sheraneh_eitaa
جهان سرای و بال است و بارگاه عذاب رباط تیره و تنگ و پل خراب و یباب خلائقی زده بر دشت حشر لشکرگاه نهاده رخت دل اندر در سرای ثواب یکی گروه درین خیمه دوازده طاق که استوار شد از هفت میخ و چارطناب ولی چه نفع در آن لشکر و در آن خیمه که خفته اند همه خلق پای کرده در آب آیا شکار تو مال حرام و در دوزخ به صید جان تو پران شده عقاب عقاب مده ربا منه بدعت و مگوی دروغ نجات جوی و نکو زی و خویشتن دریاب شتاب دار به طاعت که مرگ کرد درنگ درنگ کن ز معاصی که عمر کرد شتاب چو بود موی تو شب رنگ خفته دل بودی بگویمت که به شب در نبود خواب صواب ز کوهسار سرت صبح روز نومیدی برآمد است و تو خود در نیامدی از خواب چرا ز آفت پیری خزان صفت شده ای بهار شکل مگر بوده ای به وقت شباب به چهره زرد چو برگی به شخص گوژ چو شاخ به سرسفید چو برف و به دل سیه چو غراب مکن خضاب که پیری نهان نشاید کرد درون پرده چنان باش کز برون حجاب چو نور روز به از ظلمت شب است چرا تو صبح شیبت خود شام کرده ای به خضاب مکن چو دیو جوانی شهاب پیری را که دانی آخر کز دیو بهتر است شهاب چه داری از پس پیری امید برنائی ورای قصران ای دوست کی بود دولاب چو چنگ گوژ شدستی ز روزگار و هنوز چو زی ناله عشرت کنی ز عشق رباب مکن خراب جنان را ز حرص دنیی دون مده به باد خرد را ز عشق باده ناب بهوش باش که دمساز ناز تو است خرد قدم مگیر که غماز راز تو است شراب اگر بدیت نصیحت کند به جان بشنو چو نیک گوید ازو برمگرد و روی متاب ز پند مفسد اگر مصلحی شوی چه عجب که سیب سرخی گیرد به زردی مهتاب گرسنه ای نشده است از تو سیر تا شده ای ز عشق تشنه چشم چو نرگس سیراب ز درد عشق نگاران سیمگون سیما به چهره چون زر و لرزان به شخص چون سیماب نماز و عشق بتان راست کی بود با هم مکن چنین که نکو نیست سرکه در جلاب به مسجد آئی با عشق دلبر بت روی ندید جز تو کسی بت پرست در محراب گناهها کنی و چشم داری آنگاهی که روز حشر به رحمت کنند با تو خطاب حساب خویش هم اینجا بکن گزاف مگوی که آن نه روز گزاف است هست روز حساب چه حاصل آید از این مهتران بی حاصل که جمله عاشق سیمند و سغبه القاب همی درند چو سگ پوستین یکدیگر ز پوست آدمیند از درون پوست گلاب به پوست در چو سگ و پوست برده از دد و دام که پوستین همه هست قاقم و سنجاب به صد هزار درج کمتر از خرند ولیک نهاده خود را در معرض اولوالالباب ایا برق هوای تو را سوار جفا ز جور داده عنان و ز جهل کرده رکاب مسبب از تو به چوب و شکنجه بستاند هر آنچه جمع کنی سالها به رنج و عذاب از آن مسبب اسباب تو همی ببرد که راست می نروی با مسبب الاسباب منجمان را کذاب خواند پیغمبر که حکمتشان به خطا مایل است در هرباب اگر منجم کذاب شد به علم نجوم تو پس چرا که منجم نه شدی کذاب دروغ و غیبت و بهتان همی توانی گفت اگرچه نیست تو را تخت و مبل اصطرلاب هزار حجت قاطع گرفت بر تو خدای چه بر زبان رسول و چه در بیان کتاب که بر صراط زپای تو بر کنم چون تیر اگرتبه بکنی پای نمل و پر ذباب فساد و ظلم و خیانت کنی بر آن اومید که کردگار غفور است و راحم وتواب نماز و روزه و خیرات چون همی نکنی که ذوالجلال غیور است و قاهر و وهاب نعوذبالله اگر کردگار در محشر به کرده تو کند با تو در خور تو عتاب مشو به مطبخ دوزخ ز آتش شهوت جگر پر از نمک و دل ز درد گشته کباب دلت ز هیبت مرگ اعتبار برنگرفت چه در مصیبت مام و چه در فجیعت باب تو را نصیحت اصحاب سود کی دارد که هیچ سود نکردت مصیبت احباب گمان مبر که اجل تیربردلت نزند و گر به تیغ بری موج خون بر اوج سحاب عقاب مرگ شکارت کند و گرچه به تیغ شکار باز توانی ستد ز چنگ عقاب چو آتش اجلت باد دم گسسته کند چو آب درشدن جان فروشوی بتراب زمانه زاد تو را هم زمانه خواهد کشت درست کوئی کو رستم است و تو سهراب گر اعتقاد نداری هلاک گردی از آنک بنای سست کند بادهای سخت خراب ور اعتقاد قوی داری از عذاب مترس که کوه رانرسد هیچ آفت ازسیلاب قوامیا چو قیامت کنی به وعظ اندر فصیح وار دهی درسؤال گور جواب ببند راه هوس برخرد که بردل تو هزار در بگشاید مفتح الابواب معانی ازشکم خاطر صدف وارت شد است روشن و خوش همچو لؤلؤ خوشاب ضمیر و طبع تو بی بارنامه نی و خار قمطرهای شکر داد و قطرهای گلاب چوزهره وار برون آوری حدیث لطیف برآسمان دل از زیرفکرت چو سحاب زبیخ گیسوی شب گوئی آسمان برداشت به دست صبح زروی عروس روز نقاب به طبع و خاطر گویند شاعران چو تو شعر ولیک نیست کسی همسر تو در هر باب اگرچه هر دو به سندان و پتک سیم کنند حقیقت است که قلاب نیست چون ضراب به پای دار ثنای خدای و پیغمبر که سرفراز شوی ز اهل بیت و ز اصحاب 📜 @sheraneh_eitaa
‏–امروز چه روزى است؟ –ما خود تمامىِ روزهاییم اى‌ دوست ما خود زندگى‌ایم به تمامى اى‌ یار یکدیگر را دوست مى‌داریم و زند‌گى مى‌کنیم زندگى مى‌کنیم و یکدیگر را دوست مى‌داریم و نه مى‌دانیم زند‌گى چیست و نه مى‌دانیم روز چیست و نه مى‌دانیم عشق چیست. 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ‏تو ماه بودی و بوسیدنت، نمی‌دانی ‏چه ساده داشت مرا هم بلند قد می‌کرد شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa