eitaa logo
شاعرانه
27.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
775 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شب حمله چقدر شیرین بود گنبد آهنینتان این بود؟ تازه آن گنبدی که پشت سرش انگلیس و پاریس و برلین بود پس چه شد وعده‌های کاخ سفید قول امنیتی که تضمین بود آنچه که خورده‌اید یک سیلی است گرچه که سهمگین و سنگین بود ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز هرچه که دیده‌اید تمرین بود 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال تقی متقی
«موشک» بادا که به شیر همترازی نکنند هم با دم شیر نیز بازی نکنند موشک زده‌ایم تا که این جرگه موش زر زر نزده، زبان درازی نکنند. @taghimottaghi40
چشمت که طریق سحر ازو یافت رواج از بابل و کشمیر همی گیرد باج عیار صفت ربوده گاه تاراج از تن ها سر چنانک از سرها تاج 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن‌چه را عاشقانه دوست می‌داری، بیاب، و بگذار تو را بکُشد. بگذار خالی‌ات کند، از هرچه هستی. بگذار بر شانه‌هایت بچسبد، سنگینت کند، به سوی یک پوچی تدریجی. بگذار بکشدت و باقیمانده‌ات را ببلعد. زیرا هر چیزی تو را خواهد کشت، دیر یا زود. اما چه بهتر که آن‌چه دوست می‌داری، بکشدت. 📜 @sheraneh_eitaa
حَیِّ عَلَی الحَرْب هَلٰا مُؤْمِنُونَ! مکتب نصرالله این بدن از کیست چنین سوخته آتشی از شور بر افروخته کرببلا دیده و آموخته چشم به خورشید حسین دوخته گفت محبیم و فدای حبیب نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب عطر حسین است در این خاک و خون لاله زده از دل خاکش برون بوی بهشت است بهشت جنون عشق و جنون کرد فسان و فسون هان خبری آمده با بوی سیب نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب قصه ی ما قصه ی کرببلاست کرببلایی به بلا مبتلاست راه حسین از همه ره ها جداست غربت این راه همه ماجراست فاتح ره هست همیشه غریب نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب ای که نشستی تو ز مکر عدو وحشتت افتاده از این مکر او در دل دریای حسین دل بشو راز و نشان از دل سِرَّش بجو میزند این آیه به ماها نهیبب نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب أَشْهَدُ أَنَّ که هُمُ القَائِمُونَ حزب خداوند هُمُ الْغَالِبُونَ حَیِّ عَلَی الحَرْب هَلٰا مُؤْمِنُونَ! قهر تو مقهور کند فاسِقُون نَحنُ أَشِدّاء، وَ لا مِن مَریب_ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب 📜 @sheraneh_eitaa
طیبه عباسی ۱ فروردین ۱۳۷۳ در قم متولد شد. علاقه وافر او به ادبیات سبب شد تا سرودن را به‌صورت جدی از سال ۹۳ آغاز کند. وی از بانوان طلبه است که به‌طور هم‌زمان در جامعةالزهرا (علیهاالسلام) و دانشگاه فرهنگیان به تحصیل پرداخته است. او کارشناس‌ارشد روانشناسی است و به‌عنوان معلم به تدریس در مدارس گیلان اشتغال دارد. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این رعد نیست موشک سجیل بر سر است در آسمان به سوی ستم گر شناور است چون کوه آتشی که بریزد از آسمان این قدرت ستوده ایران برتر است صهیون بدان که گور تو را می کنیم ما این قول صادقی دگر از سوی رهبر است ما مفتخر به قدرت ایمان و باوریم موشک مزید قدرت الله اکبر است ایران که سرزمین دلیران مرد هست امیدبخش وعده برخورد دیگر است دشمن اگر حماقت دیگر کند بدان این پاسخ دوباره ی ما غیر باور است نابود می کنیم اساس وجود او این وعده ای ز سوی خداوند داور است 📜 @sheraneh_eitaa
بخوان در گوش دنیا «رتل القرآن ترتیلا» بخوان از نصر از اسرا... «و نزلناه تنزیلا» بخوان: موسی به نفرین لب گشود آواره شد این قوم که سرگردان و حیران شد از این صحرا به آن صحرا بخوان هم‌سفرۀ جالوت با دستان خون‌آلود ندارد سهمی از خاک مقدس یک وجب حتی! به دل‌های پر از طغیان و کفر و کینه: «قل موتوا» به چشمانی که بازند و نمی‌بینند: «اُنظرنا» دمشق و غزه و بیروت و بغداد است یا تهران وطن جایی‌ست که پیچیده آنجا عطر خون ما به نابودی آن فرعون ذی‌الاوتاد، آن جلّاد به خون‌خواهی خونی که چکیده از سرِ یحیی عماد و صالح و قاسم، ابومهدی و اسماعیل چنین پیمان خون بستند در سرتاسر دنیا که خاکستر نگردد شاخه‌های کوچک زیتون نسوزد خانه‌ای بر شانه‌های مسجدالاقصی نبندد جای قنداقه، کفن را بر تن نوزاد در آغوشش نگیرد مادری فرزند بی‌سر را جهان از درد می‌پیچد به خود، آمادۀ فجر است شب تاریک خواهد رفت «وعداََ کان مفعولا» صدای غرّش آزادگان عالم است آری به زودی می‌رسد یک لشکر آزاده از هرجا... 📜 @sheraneh_eitaa
غوغای مرغان ابابیل است امشب ویرانگر کاشانه ی جغد بداندیش فریاد اسرافیل اکنون می کند نیست بنیاد اسرائیل این شیطان بدکیش کردند با هم کوچ تا آن سوی خورشید ققنوس های سوخته با مرغ آمین سر می زند از کوه قاف انگار سیمرغ تا کرکس ملعون کشد از صخره پایین ملک سلیمان اهورایی است ایران که آشفته کرده خواب نحس دیوها را در آستین دارد شهاب ثاقب غیب موسی، چو رستم در سپاهش گیوها را اسپند آر از مرقد شاه خراسان تا چشم بدخواهان ایران کور گردد صهیون به خونخواهی هم کیشان سلمان پامال شیران وطن چون مور گردد پیمانه ظلم است پر آزادمردان با رهروان آسمان پیمان ببندیم راه سلیمانی و تهرانی مقدم باقی است تا ما شهریاران سهندیم امروز موشک خواب‌شان آشفته کرده فردا کند خفاش ها را کور خورشید هنگام فریاد انا المهدی است نزدیک بر یاری دلدار باید بست امید 📜 @sheraneh_eitaa
23.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعر خوانی (نفس آخر اسرائیل است) حاج امیر کرمانشاهی 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
📣 پوشش ویژه مراسمات گرامیداشت شهدای مقاومت در سراسر ایران اسلامی توسط جارچی 🔹شبکه خبری جارچی در جهت گرامیداشت شهید مقاومت سیدحسن نصرالله، سرلشکر پاسدار شهید عباس نیلفروشان و سایر شهدای مقاومت، تمامی برنامه‌های استان‌های سراسر کشور اعم از شهرستان‌ها و روستاها را که مرتبط با شهدای مقاومت باشد، در کانال‌های استانی پوشش می‌دهد و یکصدا را فریاد خواهیم زد. 🔹لطفاً پوستر و جزئیات برگزاری مراسمات گرامیداشت شهدای اخیر را برای ما ارسال کنید تا پس از بررسی و تأیید در کانال استان مربوطه منتشر شود. 👈 ارسال به: 📲 @poshtiban اهل کدام استان هستید؟ 🤔 جارچی استان‌های ایران👇 https://eitaa.com/jaarchi/289709 https://eitaa.com/jaarchi 📣 گسترده ترین شبکه خبری مردمی در ایتا
شیر به میدان زده، نعره ی دیگر کُنَد جیش مُحمّد رسید، شورش مَحشر کُنَد وعده ی حق را ببین، دست علی را ببین آمده تا قلعه را، بی در و پیکر کُنَد مرگ به ظالم بگو، جانِ ستم را بگیر وای اگر ذوالفقار، اِراده ی سَر کُنَد تیغ خدا می بُرد، رگ ز گلوی یهود پشت همه کافران، اگرچه سنگر کُنَد عصای موسی اگر، به قلب دریا خورَد قوم یهود روی آب... مُرده شناور کُنَد.. نیمه شبی چون عقاب،بر سَرشان میرسیم تا که جهان وعده را، حسابی باور کُنَد!! ما همه جان بَر کفیم، مهدی موعود را منتظریم تا که او... نیّتِ خیبر کُنَد... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه گویم گردش گردون دون را که خس را سر بر اوج آسمان برد خردمندان و مردم زادگان را ز بهر نانشان آب از رخان برد خسیسی چند را داده ست توفیق که ننگ آید مرا خود نامشان برد 📜 @sheraneh_eitaa
ای ساقی جان فداک روحی پرکن قدح از می صبوحی زان می که با هل دل مباح است روشن کن غره ی صباح است تا حاضر صبحدم نشینیم در پرتو او بهم نشینیم رانیم به مجلس حریفان نظمی ز ظرایف ظریفان آنها که بهم رفیق بودیم بر یکدگران شفیق بودیم در غیبت و در حضور هم پشت بی هم، به نمک نبرده انگشت ما را بگذاشتند و رفتند زین باک نداشتند و رفتند داریم جدا ز باغ ایشان چون لاله بسینه داغ ایشان 📜 @sheraneh_eitaa
هرگز آیا لحظه ای از خاطرِ ما می روی؟! با همان لبخندِ خود از قابِ دل ها می روی؟ کشته است دشمن تو را تا که بمیرد نام تو غافل از اینکه فراوانتر تو بالا می روی برده ای دل های ما را با خودت،یا سیدی فکر کردی از جهان، تنهای تنها می روی؟! کاش می شد تا ببینم لحظه ای را که شما در جهانِ آخرت پابوسِ مولا می روی شد مزین هر نبردت با وجود مادرت با تمام اشتیاقت سوی زهرا می روی نور راهت روشنی بخش تمام جبهه ات گر چه در ظاهر شما از بین آن ها می روی سال ها رفتی و رفتی تا رسیدی عاقبت رو به سوی مقصدت، حالا سراپا می روی دشمنِ ملعونِ بیمارت چه شادی می کند؟! در خیالش غصه داری چون ز دنیا می روی در مسیر عشق جانت عاقبت صد پاره شد پر کشیدی تا بهشتت، به چه زیبا می روی وصف زیبای عروجت مانده در این خاطرم قطره ی عشقی و حالا سوی دریا می روی... 📜 @sheraneh_eitaa
فرمود ز داغ سینه اش به ما حضرت ماه هستیم عزادار غم نصرالله داروی دلش،فقط بود محو یهود لا حول ولا قوه الا بالله 📜 @sheraneh_eitaa
هرشب از اَفغان من بيدار خلق، امّا چه سود آنكه بايد ناله ام را بشنود بيدار نيست... شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
تبسم کردی و صبحم چه زیبا شد،دل افروزم خوشا چشمی که صبح او به لبخند تو وا گردد |صبحتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
آن‌ها قطره‌های باران بودند که از نور به جانبِ تاریکی بال می‌زدند. و ما از قضا در روزی بارانی برای نخستین بار هم‌دیگر را دیدیم و تنها رنگین‌کمان‌های اطرافِ فانوس‌های بی‌رمق در مه از عشق آینده‌ی من و تو خبر دادند که تابستان گریخته است... 📜 @sheraneh_eitaa
رسیدند خوبان به درگاه کاخ به دست اندرون هر یک از گل دو شاخ نگه کرد دربان برآراست جنگ زبان کرد گستاخ و دل کرد تنگ که بی‌گه ز درگاه بیرون شوید شگفت آیدم تا شما چون شوید بتان پاسخش را بیاراستند به تنگی دل از جای برخاستند که امروز روزی دگر گونه نیست به راه گلان دیو واژونه نیست بهار آمد ازگلستان گل چنیم ز روی زمین شاخ سنبل چنیم نگهبان در گفت کامروز کار نباید گرفتن بدان هم شمار که زال سپهبد به کابل نبود سراپردهٔ شاه زابل نبود نبینید کز کاخ کابل خدای به زین اندر آرد به شبگیر پای اگرتان ببیند چنین گل به دست کند بر زمین‌تان هم آنگاه پست شدند اندر ایوان بتان طراز نشستند و با ماه گفتند راز نهادند دینار و گوهر به پیش بپرسید رودابه از کم و بیش که چون بودتان کار با پور سام بدیدن بهست ار به آواز و نام پری چهره هر پنج بشتافتند چو با ماه جای سخن یافتند که مردیست برسان سرو سهی همش زیب و هم فر شاهنشهی همش رنگ و بوی و همش قد و شاخ سواری میان لاغر و بر فراخ دو چشمش چو دو نرگس قیرگون لبانش چو بسد رخانش چو خون کف و ساعدش چو کف شیر نر هیون ران و موبد دل و شاه فر سراسر سپیدست مویش برنگ از آهو همین است و این نیست ننگ سر جعد آن پهلوان جهان چو سیمین زره بر گل ارغوان که گویی همی خود چنان بایدی وگر نیستی مهر نفزایدی به دیار تو داده‌ایمش نوید ز ما بازگشتست دل پرامید کنون چارهٔ کار مهمان بساز بفرمای تا بر چه گردیم باز چنین گفت با بندگان سرو بن که دیگر شدستی به رای و سخن همان زال کو مرغ پرورده بود چنان پیر سر بود و پژمرده بود به دیدار شد چون گل ارغوان سهی قد و زیبا رخ و پهلوان رخ من به پیشش بیاراستی به گفتار و زان پس بهاخواستی همی گفت و لب را پر از خنده داشت رخان هم چو گلنار آگنده داشت پرستنده با بانوی ماه‌روی چنین گفت کاکنون ره چاره جوی که یزدان هر آنچت هوا بود داد سرانجام این کار فرخنده باد یکی خانه بودش چو خرم بهار ز چهر بزرگان برو بر نگار به دیبای چینی بیاراستند طبق‌های زرین بپیراستند عقیق و زبرجد برو ریختند می و مشک و عنبر برآمیختند همه زر و پیروزه بد جامشان به روشن گلاب اندر آشامشان بنفشه گل و نرگس و ارغوان سمن شاخ و سنبل به دیگر کران از آن خانهٔ دخت خورشید روی برآمد همی تا به خورشید بوی... 📜 @sheraneh_eitaa
17301.mp3
4.04M
خوانش: فرشید رباتی 📜 @sheraneh_eitaa
در ماتم تو دهر بسی شیون کرد لاله همه خون دیده در دامن کرد گل جیب قبای ارغوانی بدرید قمری نمد سیاه در گردن کرد 📜 @sheraneh_eitaa
نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟ زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌‏شناسیدم؟ با شما طی‌‏ کرده‌‏ام راه درازی را خسته هستم خسته آیا می‌‏شناسیدم؟ راه ششصد ساله‌‏ای از دفتر حافظ تا غزل‌‏های شما، ها، می‌‏شناسیدم؟ این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده‌است من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟ می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم اینچنین بیگانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم! من همان دریایتان ای رهروان عشق رودهای رو به دریا! می‌شناسیدم اصل من بودم, بهانه بود و فرعی بود عشق قیس و حسن لیلا می‌‏شناسیدم؟ در کف فرهاد تیشه من نهادم، من! من بریدم بیستون را می‌شناسیدم مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام با همین دیوار حتی می‌‏شناسیدم من همانم، مهربان سال‌‏های دور رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟ 📜 @sheraneh_eitaa
بیگم دختر هاتف، متخلص به رشحه (۱۱۹۸ قمری - ؟) شاعر ایرانی در دوران قاجار بود. پدر بیگم (هاتف اصفهانی)، شوهرش (میرزا علی اکبر، متخلص به «نظیری»)، پسرش (میرزا احمد متخلص به «کشته») و برادرش (سید محمد متخلص به «سحاب») نیز همگی شاعر بودند. مقام شعری بیگم از برادرش «سحاب» بلندتر بود. او از سادات بود و مدح بعضی از دختران و پسران فتحعلی شاه قاجار می‌گفت. محمودمیرزا در تذکره نقل مجلس می‌نویسد رشحه شاعری بسیار توانا بود و «با لاله خاتون و مهری هروی و مهستی گنجوی که مهتر و بهتر شعرای نسوان می‌باشند همسر و برابر است.» دیوان شعر بیگم به گفته محمودمیرزا سه هزار بیت شعر داشت که از بهترین و بزرگترین دیوان‌های یک زن شاعر ایرانی بود ولی متاسفانه در دست نیست. در تذکره نقل مجلس صدبیت از شعرهای او و ضمیمه دیوان هاتف هفتاد و پنج بیت آمده است. تاریخ دقیق مرگ وی مشخص نیست ولی تا سال ۱۲۳۱ ق رشحه هنوز زنده بود. 📜 @sheraneh_eitaa
ماهم اگر به قهر شد از لطف باز گشت شکر خدا که آه سحر چاره‌ساز گشت در ملک عشق خواجگی و بندگی کدام‌؟ محمود بین چگونه غلام ایاز گشت فرخنده هاتفی‌م به گوش این نوید گفت دوشینه چون ز خواب غمم دیده بازگشت کای رشحه شاد زی که ز یمن قدوم شاه بر روی هر غمت در شادی فراز گشت یعنی ضیا که قهر وی و لطف عام او این جانگداز آمد و آن دلنواز گشت 📜 @sheraneh_eitaa
22.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم اگر اینگونه خود را معتبر کردم ، ضرر کردم من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ، ضرر کردم منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ، ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو ، قراری نیست بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ، ضرر کردم برایم دشمنی با دشمنانت منفعت ها داشت اگر از دوستان تو حذر کردم ، ضرر کردم لفی خسری که حق گفته بُوَد توصیف حال من که هر لحظه بدون روضه سر کردم، ضرر کردم به غیر از خاطراتِ راه تو ، ورد زبانم نیست به غیر از کربلا ، هر جا سفر کردم، ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت بجز نام تو هر نامی ز بر کردم، ضرر کردم 📜 @sheraneh_eitaa