بستم کمر عشق بنام دل خویش
بردم بر دلبرم پیام دل خویش
حاصل کردم مِراد و کام دل خویش
ای من ز میان جان غلام دل خویش
#شعر #عین_القضات_همدانی
📜 @sheraneh_eitaa
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
ظاهراً گردانده زهرا دستۀ دستاس را
باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت
نیمِ عمرش با نبی بودهست، نیمی با وصی
از ازل عمر کسی اینقدر گنجایش نداشت...
شانه بر گیسوی طفلان پریشان میکشید
دست اگر بالا میآمد، دست اگر لرزش نداشت
رنج او را روز اگر میدید میشد شام تار
لحظهای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت...
#مرضیه_نعیمامینی #شعر #حضرت_فاطمه #فاطمیه
📜 @sheraneh_eitaa
زهی شاهنشه اعظم زهی فرمانده کشور
زهی دارندهٔ عالم زهی بخشندهٔ افسر
زهی جمشید داد و دین زهی خورشید تحت دین
زهی مولای انس و جان زهی دارای بحر و بر
زهی شایستهٔ مسند زهی بایستهٔ خاتم
زهی پیرایهٔ شاهی زهی سرمایهٔ مفخر
زهی دستور تو دولت زهی مأمور تو گیتی
زهی مقهور تو گردون زهی مجبور تو اختر
عمار دولت قاهر جلال ملت باهر
مغیث ملت زاهر معز دین پیغمبر
تو آن شاهی که از ایام آدم تا بدین مدت
چو تو هرگز نبودهست و نخواهد بود تا محشر
به چشم اندر کشد چون سرمه گرد موکبت خاقان
به گوش اندر کند چون حلقه نعل و مرکبت قیصر
بود زآسیب تیغ آبدارت سال ... آتش
نهفته روی در آهن گرفته جای در مرمر
اگر دارد کشف در دل وفاقت ساعتی پنهان
وگر دارد صدف در تن خلافت لحظتی مضمر
به نرمی چون فنک گردد کشف را بر بدن خارا
به تیزی چون خسک گردد صدف را در دهن گوهر
گه جود و عطا و بذل و احسانت تهی گردد
زمین از گنج و بحر از در و کوه از سیم و کان از زر
گه حرب و مصاف و حمله و کین تو پر گردد
هوا از جان و چرخ از گرد و خاک از دشت و خون از سر
بود پیوسته از بیم سنانت در تف هیجا
بود همواره از ترس خدنگت در صف عسکر
نهنگ تند چون سیماب لرزان در یم عمان
پلنگ زوش چون سیمرغ پنهان در که بربر
ایا شاهی کز آسیب سر شمشیر تو گردون
کشد سر هر زمان چون خارپشت اندر خم چنبر
اگر خنجر زنی گاه وغا بر پیکر کیوان
کنی آن را به یک ضربت علیالتحقیق دو پیکر
بر اطراف ممالک قلعهها داری برآورده
همه بنیاد آن از سد ذوالقرنین محکمتر
رسیده قعر خندقهای آن تا تارک ماهی
گذشته سقف ایوانهای آن از گوشهٔ محور
ندیمان و مشیران و سواران و غلامانت
به انواع هنر هستند هر یک بهتر از دیگر
ندیمانی همه فاضل مشیرانی همه عاقل
سوارانی همه پردل غلامانی همه صفدر
یکی با فطنت لقمان یکی با بهجت سحبان
یکی با قوت رستم یکی با صولت حیدر
ز ترک و دیلم اندر لشکرت هستند مردانی
خروشان همچو پیل مست و جوشان همچو شیر نر
غضنفرجوش و آهنپوش و گردونکوش و لشکرکش
مصافافروز و فتحاندوز و اعداسوز و جنگاور
بود تنین و ثور و شیر و کرکس را همه ساله
ز گرز و رمح و تیغ و تیرشان بر گنبد اخضر
شکسته مهره اندر سر گسسته گردن اندر تن
کفیده دیده اندر رخ دریده زهره اندر بر
که دارد از سلاطین و ملوک مشرق و مغرب
چنین پرداخته دولت چنین آراسته لشکر
خداوندا کنون باید نشاط باده فرمودن
که شد چون جنةالمأوی جهان از خرمی یکسر
گهی آراستن بر گوشهٔ رود روان مجلس
گهی می خواستن بر نالهٔ رود روانپرور
شکوفه بر سر شاخ است چون رخسارهٔ جانان
بنفشه بر لب جوی است چون جرارهٔ دلبر
سحاب گوهرآگین گشته نقاش گل ساده
شمال عنبرآیین گشته فراش گل احمر
کنون از لاله گردد باغ چون بیجادهگون مطرد
کنون از سبزه گردد راغ چون پیروزهگون چادر
گهی صلصل کند در بوستان چون عاشقان لاله
گهی بلبل زند در گلستان چون مطربان مزهر
سرشک ابر دُرّآگین فروغ مهر نورآیین
رسول ماه فروردین نسیم باد صورتگر
طرازد حلهٔ سوسن نماید طرهٔ سنبل
فروزد چهرهٔ نسرین گشاید دیدهٔ عبهر
سمن را گه کند گردن هوا پر رشتهٔ لؤلؤ
چمن را گه کند دامن صبا پر تودهٔ عنبر
در این ایام یک ساعت نباید زیست بیعشرت
در این هنگام یک لحظت نشاید بود بیساغر
الا تا صورت مانی بود افروخته سیما
الا تا لعبت آزر بود آراسته منظر
ز خوبان باد بزم تو چو صورتنامهٔ مانی
ز ترکان باد قصر تو چو لعبتخانهٔ آزر
قضا رای تو را تابع قدر حکم تو را خاضع
ملک مُلک تو را راعی فلک بخت تو را یاور
#شعر #عبدالواسع_جبلی
📜 @sheraneh_eitaa
pazevari.gif
9.1K
امیر پازواری متخلص به امیر شاعر معاصر شاه عباس صفوی است که اشعارش همگی به زبان طبری یا لهجهٔ مازندرانی سروده شده است. وی که به گفتهٔ رضا قلی خان هدایت در تذکرهٔ ریاضالعارفین به امیر مازندرانی و نزد اعراب به شیخالعجم معروف است زادهٔ منطقهٔ پازوار در حومهٔ بابل مازندران امروزی است. بنا به گزارش دانشنامهٔ ایرانیکا امیر پازواری شخصیتی نیمهافسانهای است که گزارش منطقی و هماهنگی درباره او وجود ندارد.
#امیر_پازواری #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از جواد برزگر🌹
Zahra Jan - Barzegar - FX.mp3
9.65M
﷽
🎧 نماهنگ | #زهرا_جان
🎙 بانوای: #حاج_جواد_برزگر
📝 شاعر: وحید محمدی
🎞 آهنگسازی و تنظیم: محمد جواد علیمردانی
🏴 ویژه ایام #شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
📌 تولید شده در "مجموعه رسانهای #ماهرخ_فیلم
کانال جواد برزگر
[ @abaraat ]
شومّه مَحْشِرْ روزْ به درگاهِ دادارْ
زمّه کَفِنْرِهْ چاکْ، عَرصاتِ بازارْ
مِرِهْ بَپِرْسِنْ کی بییِهْ ته دِلْ آزارْ؟
ته نُومْ رِهْ زِبُونْ گیرِمِهْ به چارُو ناچارْ
#امیر_پازواری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | بومی سرای بزرگ مازندران شیخالعجم، امیر پازواری
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
فرستاده ای را فرستاد و تفت
فرستاده آن نامه بگرفت رفت
به پیش سپه آمد او با شتاب
بر شاه آمد بهنگام خواب
به شه نامه بسپرد و شاهش بخواند
بجنباند سر در شگفتی بماند
جهانجوی را خواند نزدیک تخت
بدو گفت کای گرد پیروزبخت
چنین نامه را زی من آورده اند
بسی پند افزون در او کرده بند
چه گوئی تو ای گرد پرخاشجوی
کنم آشتی یا شوم رزمجوی
سهبد بدو گفت کاکنون چه سود
که شد ز آتش کین جهان پر ز دود
مجو آشتی رزم او را مجوی
جز از رزم پاسخ جوابی مگوی
به یزدان که گر او شود اژدها
نیابد ز چنگم گه کین رها
گرش زنده تن در نیارم بدار
نباشد نژادم ز سام سوار
مر این رزم مابس دراز اوفتاد
ندارد کسی اینچنین رزم یاد
که خواهم سپه سوی ایران برم
تزلزل به آن مرز شیران برم
چو زی مرز ایران حشر آورم
هنرها پدید از گهر آورم
بداند فرامرز کین بی پدر
چنان از گهر یافت فر هنر
#شعر #عثمان_مختاری
📜 @sheraneh_eitaa
آمد دوباره فصل غم از زبان کوچه
ماتم گرفته زین غم پیر و جوان کوچه
آتش گرفته کوچه، شهر مدینه امّا
غافل ز خیمهٔ دین، وان سایه بان کوچه
یک قومِ غاصب اینک، جمعند در سقیفه
آن تشنگان قدرت، آتش زنان کوچه
چون دید بند کینه، بر گردن ولایت
از غربت امامت، خون شد روان کوچه
در راه نایب دین،گفتا منم چو سرباز
حتی اگر ببارد، سنگ آسمان کوچه
وقتی نشست مسمار،در پشت در به سینه
گویا که تیغ حیدر، گم شد میان کوچه
در پیش چشم مولا،آن شیر بدر و خیبر
یک نانجیب میزد ،تیپا به جان کوچه
با بند کینه بردند،قرآن ناطقش را
تا نشنوند یاران،راز نهان کوچه
با دست خشم ملعون، سیمای گل سیه شد
از هم شکست بازو، تاب و توان کوچه
با پستی و رذالت، کشتند محسنش را
کی بشنود ستمگر،آه و فغان کوچه
ای پاسبان کوثر، قرآن بگیر بر سر
رنگ خزان گرفته، شیرین بیان کوچه
ای باغبان چو کردی،امری به جانشینت
رفت از کنار حیدر، امن و امان کوچه
خون گریه کن«غنی»وار،ای شیعه زین مصیبت
تا منتقم بیاید، آرَد نشان کوچه
#عبدالغنی_دهقانی_زاده #شعر #حضرت_فاطمه #فاطمیه #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است
علت خلق دوعالم علم فاطمه است
ما به اعمال کم خویش به جایی نرسیم
هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دموبازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شان ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلکرم حساسند
استجابت به خدا در قسم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهرا خلوتوخاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریح حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آن روز که پایان غم فاطمه است
#فاطمیه #مجتبی_خرسندی #شعر #حضرت_فاطمه
📜 @sheraneh_eitaa
بس رنج کشم طرب نمیدانم چیست
رنجوری را سبب نمیدانم چیست
پیش و پس و روز و شب نمیدانم چیست
کاریست عجب عجب نمیدانم چیست
#شعر #عطار
شبتون در پناه حق
📜 @sheraneh_eitaa
گفتی : چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم که: چهرهی تو از آن دلگشاتر است
|صبحتون بخیر
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa