eitaa logo
شعر شیعه
7.5هزار دنبال‌کننده
573 عکس
207 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سجده بیاورید به شکرانه عاشقان امشب خدا دوباره "علی" آفریده است @shia_poem
روز ازل وقتی که صیاد آفریدند ما را میان دام، آزاد آفریدند ما خانه‌های در مسیرِ سیلِ اشکیم ویرانه را در «گریه‌آباد» آفریدند تا اینکه نامت در سرِ عالم بپیچد در حنجرِ خاموشِ‌مان داد آفریدند از تو یکی؛ آن هم فقط محضِ نمونه از ما گرفتاران به تعداد آفریدند خیلِ ملک بی‌نقصی‌ات را درک کردند وقتی که ما را غرقِ ایراد آفریدند تو «آیه‌های سجده‌داری»؛ سجده داری ما را در این سجاده «سجّاد» آفریدند از روی سرمشقِ لبِ غرقِ سکوتت در حنجرِ مظلوم، فریاد آفریدند می‌رقصد آخر پرچمی بر گنبد تو اصلا سرِ این داستان باد آفریدند @shia_poem
کیستم من؟پیشوای چارم اهل ‌یقینـم    سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین‌ العابدینم قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم                         هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم چون نبی مشکل‌گشایم، چون علی حبل ‌المتینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم نیتم، تکبیر و حمدم، کعبه‌ام، حجرم، مقامم                          زمزمم، سعیم، صفایم، مروه‌ام، رکنم، مقامم هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم                        هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش  کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش هر‌که ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش                           هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم آسمانی ‌هـا همه محـو مناجـات شب من                             نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من آسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من                           ذات حق لبیک‌گـو با ذکر یارب ‌یارب من گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم                          در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم                                آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم                           پیکـرم از بام ‌هـا شد سنگ ‌باران، صبر کردم سینه‌ ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم                             خورد سیلی بر عذار گل‌عـذاران، صبر کردم با وجود آن که بودی دست حق در آستینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمـۆمنینم من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم                               شامیـان بی ‌حیـا دادنـد دشنـام از جفایم حلقه ‌های سلسله‌ خون گریه کردند از برایم                          سخت‌تر بود از زمیـن کربـلا شـام بلایم ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم                         ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم                    شامیـان را بهـر استقبـال، دسته‌دسته دیدم حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم عمه ‌ها منزل به منزل چشمشان در اشک ‌ریزی                     متحـد گشتنـد اهـل شام بـا قرآن ‌ستیـزی وای بر احوال آن ‌کو خوار شد بعد از عزیزی                              سرخ ‌رویی خواهرم را خواست از بهر کنیزی گشت از غیرت عرق جاری به صورت از جبینم من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم                          بـا سـر پـاک پـدر بردنـد در بــزم شـرابم پیش چشمم چوب می ‌زد خصم بر لب‌ های بابم                    خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابم گرچه دانستند نـور چشم ختم ‌المرسلینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم @shia_poem
هر شب از گردون زِ شوقِ سجدهٔ خاک درش قدسیان ریزند چون برگِ خزان از شاخسار @shia_poem
قـــيــٰامـت قــــٰامــت و قــٰامـــت قــيــٰامــت قــيــٰامــت مــــيــكــنـد آن قــــد و قــٰامــت مـــــؤذن گَـــــر بــــبــيــنــد قــــٰامـــتــت را بــه قَدْ قــٰامَـــتْ بـــمــٰانـــد تــٰا قــيــٰامــت @shia_poem
ماییم مست جام تو یا زین العابدين خانه خراب نام تو یا زين العابدين هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين مست علی الدوام تو یا زين العابدين پس می دهم سلام تو یا زین العابدین دردم همینکه باتو دوا میشود بس است ذکرم همینکه نام شما میشود بس است لطف تو دستگیر گدا می شود بس است وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است با رحمت مدام تو یا زین العبادین با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟ آب دهان کیست چنین کیمیا گری آورده ام برات اگر دیده تری فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری به به به این مرام تو یا زین العابدین نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما با اشتیاق دام تو یا زین العابدین مهر غلامی پدرت بر جبین ماست حب الحسین روز قیامت نگین ماست شهبانوی مجلله شورآفرین ماست نامش شرافت همه سرزمین ماست ایران فدای مام تو یا زین العابدین گرچه اسیر شد امة الله شد فقط روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط آواره حسین دراین راه شد فقط مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط دلبست بر امام تو یا زین العابدین نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت جانم به این مقام تو یا زین العابدین نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است بالای ساق عرش عمودت مشخص است یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است زهرا در این قیام و قعودت مشخص است حق کرده احترام تو یا زین العابدین ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات دارد شکر کلام تو یا زین العابدین کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر آقای دوستان خدا ای امان شهر ابری شده است بار دگر آسمان شهر با سجده غلام تو یا زین العابدین مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است از کوفه تا به شام گواه تو زینب است وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است شد استوار گام تو یا زین العابدین کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای ابن زیاد را سرجايش نشانده ای کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای احسنت بر قیام تو یا زین العابدین آویز دست مادر من نذر مرقدت دو گوشوار دختر من نذر مرقدت فرشی که هست در بر من نذر مرقدت چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت قبر بدون بام تو یا زین العابدین شاید دوباره صحن و سرایی درست شد بین مدینه نیز بنایی درست شد یک گنبد امام رضایی درست شد آخر ضریح های طلایی درست شد آنجا به احترام تو یا زین العابدین با ما ز دردهای شب قافله بگو از زخم گردن و اثر سلسله بگو از خار و پا و سوختن و آبله بگو از طرز خنده های بد حرمله بگو دور و بر خیام تو یا زین العابدین با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و جسم مرمل بدما ترجمه شد و با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین. @shia_poem
تو عجم زاده ای تو فامیلی پس حرم سازی ات به گردن ماست @shia_poem
ای مام علی بن حسین بن علی آرام علی بن حسین بن علی از برکت تو شدند اهل ایران اقوام علی بن حسین بن علی @shia_poem
ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش دلِ مادربزرگش را  دلِ اولادِ سلمان را... @shia_poem
من اسیرم؛ ولیکن آزادم من خرابم؛ اگرچه آبادم در سکوتم قرینِ فریادم باورم کن که جمع اضدادم رو به‌ راهم در اوج در به‌ دری جان به قربانِ استقامت تو من اسیرم؛ اسیر عزّت تو هم اسیرِ هزار رکعت تو شده‌ام من، خراب محنت تو نکند درکِ غربتت، بشری با ابوحمزه‌ی تو بیدارم غرق الفاظ توست افکارم هرچه دارم من از دعا دارم به تو من تا ابد بدهکارم بر سرِ خوانِ ناله‌ی سحری سجده‌هایت نموده ذوالثَّفِنات اشک گردیده از سرشکت مات می‌دمد از لبِ تو رمز نجات می‌طراود ز مَقدَم تو حیات می‌شود تا خودت مرا ببری؟ تو چه اُمّ‌ حنیفه‌ای داری خواهران عفیفه‌ای داری چه کتاب و صحیفه‌ای داری آیه‌های شریفه‌ای داری چه قَدَر دلبری، ز هر نظری تشنه‌ام؛ تشنه‌ی تفقّد تو بنده‌ام؛ بنده‌ی تعبّد تو کاش باشم همیشه هُدهُد تو روز فرخنده‌ی تولّد تو بده این بنده را تو بال و پری پسر زمزم و صفا! سجّاد! پسر مکّه و منا! سجّاد! پسر دخت مصطفی! سجّاد! ای سراپات مرتضی! سجّاد! یا علی! تو حسین را ثمری به فدای اِذا تَنَفَّسِ تو به فدای وجود اقدس تو انبیایند جمله در پس تو در برِ محضر مقدّس تو "ما اَنا سیّدی و ما خَطَری"* * من که هستم و چه ارزشی دارم؟! (دعای ابوحمزه ثمالی) @shia_poem
سر کرده‌ی عُباد جهان،سیدِ سجاد سر خیلِ محبان خدا،سرور اَمجاد در ذاتِ شریفش که به او منتسب ایجاد حیران همه اقطاب و پریشان همه اوتاد والا حسبی کآمده ز آباء و ز اجداد بر چِهْرِ مَهان زیور و بر فرقِ شهان تاج @shia_poem
  سجاد! ای به گوشِ ملائك، دعای تو شب، خوشه‎چين خلوت تو با خدای تو ای چشم آسمان و زمين مانده خيره‎وار بر شور و جذبه‎های تو در سجده‎های تو ای ديدن قتال غم انگيز كربلا حُزنِ هميشه ساخته از ماجرای تو يك روز بود واقعه ی كربلا، بلی يك عمر وقفه داشت ولی كربلای تو اي وارثِ پيمبر و حيدر كه اختران برآفتاب فخر كنند از ولای تو محراب را به وقت مناجات تو ، همه افتاده لرزه‎ها به تن از های ‎های تو اي يك نيای تو به نَسَب، مفخر عرب وی محور عجم به حَسَب يك نيای تو ای زينت تمامی پرهيزيان به زهد وی زيور تمام دعاها، دعای تو در مدح تو، ترانۀ توحيد سردهد هرچند نيست زمزمۀ من، سزای تو  @shia_poem