#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#مثلث_ترکیب
می بنوش از پیالهی توحید
سجدهای کن حوالهی توحید
میرسد از سلالهی توحید
آنکه در عرش احمدش خوانند
در زمین هم محمدش خوانند
آمنه ماهتاب آورده
گوهری نابِناب آورده
طفل نه، آفتاب آورده
هدیهای از خداست این کودک
خاتمالانبیاست این کودک
معنی لفظ آبرو آمد
صاحب تاج تُنفِقوا آمد
طاق کسری بلرز او آمد
تیری از او به چشم شیطان رفت
ابرهه زیر سنگ باران رفت
او امین خدا و مخلوق است
از وجودش وجود مرزوق است
تشنه کام زلالش عیّوق است
غضب او حمیم میسازد
یکنگاهش کلیم میسازد
کعبه حرمت گرفت با احمد
دین اصالت گرفت با احمد
وحی قوت گرفت با احمد
پیکر شرع را نبی جان است
کلماتش تمام قرآن است
مجلسآراست همچو گل اخلاق
بین خلق و خداست پل اخلاق
مصطفای مکارمالاخلاق
علّت بعثتش همین بودهاست
صادقالوعده و امین بودهاست
مکتب مصطفی، ابوذرساز
حُبّ زهراش، حوضکوثرساز
بیتعارف، نبیست حیدرساز
بی محمد اگر وجود نبود
بی علی هم نبی نبود نبود
احمد و حیدرند یک ریشه
ذوب وحدانیت خداپیشه
جرعه نوشاند از یک اندیشه
عبد حقّند و مست فاطمهاند
هردو ممنون دست فاطمهاند
دست زهرا کمال پروده
چشمهساری زلال پرورده
یازده بیمثال پرورده
کار زهراست عزتی گر هست
دین و قرآن و عترتی گر هست
#امیر_عظیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#مثلث_ترکیب
چله نشین صدفم، دُر شدم
از نفحات نبوی پر شدم
بنده ی دل تا که شدم، حُر شدم
روی لبم نشسته این زمزمه
فاطمه یافاطمه یافاطمه
تشنه شدم، آب زلالم بده
گرسنه ام، رزق حلالم بده
مرغ بهشتم، پر و بالم بده
کبوتر گنبد خضرا منم
عبد نبی، نوکر زهرا منم
فرصت چل روزه ی حق سر رسید
سیب بهشتی معطّر رسید
خدیجه را سوره ی کوثر رسید
خیر کثیر ازلی آمده
همسر محبوب علی آمده
باز در لطف خدا باز شد
به اذن حق، دوباره اعجاز شد
خوش آمدی، مکّه سرافراز شد
عقل شده مست حضور از شما
جهل شده زنده بگور از شما
رحمت و رحمانیتت گفته که
جلوه ی ربانیتت گفته که
پرتو نورانیتت گفته که
کرسی تان کنگره ی عرش بود
بهشت، زیر پایِ تان فرش بود
تو کیستی، حبیبه ی کبریا
شافعه ی محشر روز جزا
سایه نشینت شده اند انبیاء
مادر اسلام به غیر از تو کیست
مادری ات، روز جزا دیدنیست
تو دختر رسالتی، فاطمه
تو همسر ولایتی، فاطمه
تو مادر امامتی، فاطمه
شیعه همیشه زیر دین شماست
به زیر دین حسنین شماست
مادر سادات! چه ها کرده ای
سنگ دلم را تو طلا کرده ای
ز خاک ها فضه بپا کرده ای
خدا به نور تو مباهات کرد
چادر تو معجزه خیرات کرد
فاطمه ای بانوی نوکر نواز
اشاره کن! قنبر و فضه بساز
قبله شده به سمت تو در نماز
نماز تو، شکسته هم کامل است
کعبه ی بی فاطمه سنگ و گل است
سوره ی کوثر وسط کوچه، تو
حیدرِ حیدر وسط کوچه، تو
جای پیمبر وسط کوچه، تو
حمایت از جان ولی می کنی
می افتی و "علی علی" می کنی
#امیر_عظیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#مثلث_ترکیب
رستخیز کلمات است، قلم می خواهم
دل من می رود از دست، قلم می خواهم
جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم
ساقی از میکده ی عرش شراب آورده
از لغت نامه ی حق، واژه ی ناب آورده
خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست
بهترین باده اگر باده ی روحانی ماست
بخدا زیر سر یار خراسانی ماست
شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا
ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا
امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد
آمده تا که از این خمر ثمر بردارد
هر که در نسل خودش با برکت تر دارد
شرفُ الشمس تر از ماه خدا، بسم الله
پسری مثل جواد بن رضا، بسم الله
هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست
کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست
دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست
قمری کرده به دست قمری جلوه گری
چه مبارک پدری و چه مبارک پسری
آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است
پسر شاه، بوالله شهنشاه همه است
او که با سن کم خود ولی الله همه است
بین گنجینه ی زهرا نهمین دُر شده و
درک او بیشتر از حد تصور شده و
دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است
دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است
از کرامات جواد بن رضامبهوت است
او اشاره بکند معجزه ها خواهد کرد
ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد
آمده تا که جهان پر شود از جود فقط
قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط
عالمی غرق تفکر شود از جود فقط
نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او
به امامان، بخدا جود و کرم دارد او
قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته اند
شیرها، پیش نگاهش جگر انداخته اند
علماء، پای علومش سپر انداخته اند
علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست
آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست
شعرا، واژه کم آمد، بنویسید جواد
جبرییل آمده باید بنویسید جواد
بعد از این جای محمد، بنویسید جواد
او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است
پسر شاه خراسان همه ی پنج تن است
دشمنانش، بخدا پست تر از خاشاکند
دوستانش همگی محترمند و پاکند
زائران حرم او، همه ی افلاکند
عاشقان حرمش اهل نجاتند همه
انبیاء، دور و برش در صلواتند همه
با دو مولود، دلم معتکف قنداقه است
چشم دل، دیده دو دُر در صدف قنداقه است
بوسه باران پدرها، هدف قنداقه است
یکی از نسل رضا مثل علی اکبر شد
یکی از نسل حسین است و علی اصغر شد
علی اصغر، ولی از عشق پدر شد اکبر
عمر شش ماهه ی او نوح ترینِ محشر
سپر دین خداوند شده با حنجر
از سه شعبه شده هر چند کباب این کودک
سربلندی حسین است و رباب این کودک
#امیر_عظیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#مثلث_ترکیب
عرش تا فرش دو عالم همه سرسبز شده
بر لب پير و جوان زمزمه سرسبز شده
دامن مادرمان فاطمه سرسبز شده
شادباشيد كه غم از همه جا پر زده است
پسر ارشد زهرا و علي آمده است
نيمه ي ماه خدا، ماه نزول بركات
بشر از تيره گي بخت خودش يافت نجات
آمده ماه جبيني كه بُوَد نور صفات
درزمين يابه زمان از خبرش هست سخن
حُسن كامل به وجود آمده با نام حسن
شادمان است دل حيدر و زهرا و نبي
بيقراراست جهان از روي شاه عربي
"چه مبارك سحري بودوچه فرخنده شبي"
آن شبي كه بركات حسني گل ميكرد
مالك الْمُلْك ز آفاق تنزّل ميكرد
به زمين پاي نهاده است امير مطلق
ياحسن جان شده حك برروي هرچه بيرق
جبرئيل آمده تا بانگ زند: "جاء الحق"
چشم ابليس صفت ها شده از نورت كور
قل هوالله بخوان چشم بد از رويت دور
زمزمه ميكند از عشق شما جان و تنم
"همه دم فكر من اين است و همه شب سخنم"
"من مسلمان شده ي دست امام حسنم"
دل كه بيتاب تودلبر نشود كه دل نيست
"هركه ديوانه ي عشق تو نشدعاقل نيست"
تو كه با هر نفس خسته ي ما هم نفسي
موقع بي كسي شيعه تو فرياد رسي
دست خالي نرود از در اين خانه كسي
دست خالي به سوي "بيت كرم" آمده ام
بي پر وبال ،ولي با كرمت پر زده ام
عاشق حيدرم و نوكرم و زهرا دوست
مِهر آل تو مرا گشته عجين با رگ و پوست
" به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست"
كوكب درّجهان، بي تو جهان ويران است
در كرم خانه ي تو هردو جهان مهمان است
هركجا ذكر حسن هست برايم وطن است
وطن من حرم حضرت شيرين سخن است
"يعني آنجا كه در آن خانه محبوب من است"
خانه ي دوست دل ماست كه بر نام شماست
در كرم خانه ي حق، سفره ي اطعام شماست
زينت عرش خدا روي زمين جاي تو نيست
سر نا قابل ما خاك كف پاي تو نيست
ظرف آلوده ي ما در خور صهباي تو نيست
وارث هيبت حيدر، پسر خون خدا
نظري كن ز كرامت به منِ بي سر وپا
غير تو هيچ كسي بر دل ما سلطان نيست
عاشقي كار دل مصلحت انديشان نيست
عاشقي اول راه است، در آن پايان نيست
اي به قربان تو و حُسن و مرام تو حسن
كل اجداد من هستند غلام تو حسن
#مهدی_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#مثلث_ترکیب
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
نیمه شب هست آه فکرِ سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکرِ بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
بازهم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگِ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
بازهم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
رویِ مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمردِ شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان میشوم
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#مثلث_ترکیب
چله نشین صدفم، دُر شدم
از نفحات نبوی پر شدم
بنده ی دل تا که شدم، حُر شدم
روی لبم نشسته این زمزمه
فاطمه یافاطمه یافاطمه
تشنه شدم، آب زلالم بده
گرسنه ام، رزق حلالم بده
مرغ بهشتم، پر و بالم بده
کبوتر گنبد خضرا منم
عبد نبی، نوکر زهرا منم
فرصت چل روزه ی حق سر رسید
سیب بهشتی معطّر رسید
خدیجه را سوره ی کوثر رسید
خیر کثیر ازلی آمده
همسر محبوب علی آمده
باز در لطف خدا باز شد
به اذن حق، دوباره اعجاز شد
خوش آمدی، مکّه سرافراز شد
عقل شده مست حضور از شما
جهل شده زنده بگور از شما
رحمت و رحمانیتت گفته که
جلوه ی ربانیتت گفته که
پرتو نورانیتت گفته که
کرسی تان کنگره ی عرش بود
بهشت، زیر پایِ تان فرش بود
تو کیستی، حبیبه ی کبریا
شافعه ی محشر روز جزا
سایه نشینت شده اند انبیاء
مادر اسلام به غیر از تو کیست
مادری ات، روز جزا دیدنیست
تو دختر رسالتی، فاطمه
تو همسر ولایتی، فاطمه
تو مادر امامتی، فاطمه
شیعه همیشه زیر دین شماست
به زیر دین حسنین شماست
مادر سادات! چه ها کرده ای
سنگ دلم را تو طلا کرده ای
ز خاک ها فضه بپا کرده ای
خدا به نور تو مباهات کرد
چادر تو معجزه خیرات کرد
فاطمه ای بانوی نوکر نواز
اشاره کن! قنبر و فضه بساز
قبله شده به سمت تو در نماز
نماز تو، شکسته هم کامل است
کعبه ی بی فاطمه سنگ و گل است
سوره ی کوثر وسط کوچه، تو
حیدرِ حیدر وسط کوچه، تو
جای پیمبر وسط کوچه، تو
حمایت از جان ولی می کنی
می افتی و "علی علی" می کنی
#امیر_عظیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#مثلث_ترکیب
ای عشق بیا صاف نما بادهی ما را
بر باد بده این سر اُفتادهی ما را
تا قلب مدینه برسان جادهی ما را
صد شور در این بزم مهیاست مبارک
شادیِ علی شادی زهراست مبارک
صد داغ اگر بر دلِ پروانه نشاندند
آخر به لبش آتشِ میخانه نشاندند
ما را به مدینه درِ این خانه نشاندند
در کوی علی در گذر فاطمه هستیم
تا هست نفس پشت در فاطمه هستیم
جمعیم چو مژگان همه بر گرد خیالش
تا پنج نفس جلوه کند حق به جمالش
تا جان مرا باز کند عشق حلالش
ای عطرِ خدا در شب گیسوی تو پیدا
ای پنجتن از آینهی روی تو پیدا
انگار که در زلفِ تو شب ریخت خداوند
نام تو که بردیم رطب ریخت خداوند
صد چشمه عسل بینِ رجب ریخت خداوند
در اول این ماه شب قدر من آمد
سوگند که ای عشق حسن در حسن آمد
از زمزمِ چشمان تو در زمزمه زهرا
ای عین علی عین محمد همه زهرا
ای نام تو نقش جگر خاتم زهرا
وصف تو شنیدیم و دگر خواب نداریم
ما خانه به دوشان غمِ سیلاب نداریم
امروز نشستیم تماشای حسن را
تا در تو ببینیم سراپای حسن را
تو آمدهای پر بکنی جای حسن را
بُرده است نگاهی دل دلدادهی ما را
ای خلق ببینید حسنزادهی ما را
این باده که از جام حسین است حسین است
این عشق سرانجامِ حسین است حسین است
این جلوهی اسلامِ حسین است حسین است
دنیای من عقبای من از توست محمد
تلفیق حسین و حسن از توست محمد
موسی نشود آنکه کلیمِ تو نباشد
عیسی نشود هرکه مقیمِ تو نباشد
آنکس که سوی دست کریمِ تو نباشد
هیهات که از عشق خبر داشته باشد
باید که فقط بر تو نظر داشته باشد
صد چشمهی توحید لب بام تو جوشید
علم و ادب و معرفت از نام تو جوشید
اندیشهی شیعه که در ایام تو جوشید
آنقدر تناور شده از باد نلرزد
این کوه محال است که از داد بلرزد
ای خوش به نفسهای گدایی که تو داری
در دست علی زلفِ رهایی که تو داری
ما را برسان سمت خدایی که تو داری
لب را بگشا عِلم به حیرت بنشیند
تا گرد از آیین محبت بنشیند
پیغمبری و مومن قرآن تو گشتیم
گفتیم علی جان و مسلمان تو گشتیم
تا سبز از اندیشهی باران تو گشتیم
حیرت زدهی منبر تدریس تو هستیم
ما شیعهی انوار احادیث تو هستیم
ما درس تو خواندیم از این خاک گذشتیم
نِینِی که غلط بود از افلاک گذشتیم
از پیش بقیع با جگر چاک گذشتیم
ای دربهدرِ اهل حرم بینِ خرابات
ای شانهی تو تکیه گه عمهی سادات
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#مثلث_ترکیب
عرش تا فرش دو عالم همه سرسبز شده
بر لب پير و جوان زمزمه سرسبز شده
دامن مادرمان فاطمه سرسبز شده
شادباشيد كه غم از همه جا پر زده است
پسر ارشد زهرا و علي آمده است
نيمه ي ماه خدا، ماه نزول بركات
بشر از تيره گي بخت خودش يافت نجات
آمده ماه جبيني كه بُوَد نور صفات
درزمين يابه زمان از خبرش هست سخن
حُسن كامل به وجود آمده با نام حسن
شادمان است دل حيدر و زهرا و نبي
بيقراراست جهان از روي شاه عربي
"چه مبارك سحري بودوچه فرخنده شبي"
آن شبي كه بركات حسني گل ميكرد
مالك الْمُلْك ز آفاق تنزّل ميكرد
به زمين پاي نهاده است امير مطلق
ياحسن جان شده حك برروي هرچه بيرق
جبرئيل آمده تا بانگ زند: "جاء الحق"
چشم ابليس صفت ها شده از نورت كور
قل هوالله بخوان چشم بد از رويت دور
زمزمه ميكند از عشق شما جان و تنم
"همه دم فكر من اين است و همه شب سخنم"
"من مسلمان شده ي دست امام حسنم"
دل كه بيتاب تودلبر نشود كه دل نيست
"هركه ديوانه ي عشق تو نشدعاقل نيست"
تو كه با هر نفس خسته ي ما هم نفسي
موقع بي كسي شيعه تو فرياد رسي
دست خالي نرود از در اين خانه كسي
دست خالي به سوي "بيت كرم" آمده ام
بي پر وبال ،ولي با كرمت پر زده ام
عاشق حيدرم و نوكرم و زهرا دوست
مِهر آل تو مرا گشته عجين با رگ و پوست
" به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست"
كوكب درّجهان، بي تو جهان ويران است
در كرم خانه ي تو هردو جهان مهمان است
هركجا ذكر حسن هست برايم وطن است
وطن من حرم حضرت شيرين سخن است
"يعني آنجا كه در آن خانه محبوب من است"
خانه ي دوست دل ماست كه بر نام شماست
در كرم خانه ي حق، سفره ي اطعام شماست
زينت عرش خدا روي زمين جاي تو نيست
سر نا قابل ما خاك كف پاي تو نيست
ظرف آلوده ي ما در خور صهباي تو نيست
وارث هيبت حيدر، پسر خون خدا
نظري كن ز كرامت به منِ بي سر وپا
غير تو هيچ كسي بر دل ما سلطان نيست
عاشقي كار دل مصلحت انديشان نيست
عاشقي اول راه است، در آن پايان نيست
اي به قربان تو و حُسن و مرام تو حسن
كل اجداد من هستند غلام تو حسن
#مهدی_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#مثلث_ترکیب
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
نیمه شب هست آه فکرِ سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکرِ بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
بازهم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگِ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
بازهم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
رویِ مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمردِ شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان میشوم
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#مثلث_ترکیب
با شما در چشم ما دنیا نمیآید به چشم
با تو حتی عالم بالا نمیآید به چشم
غم اگر دریا شود دریا نمیآید به چشم
دل کجا دارد کجا دارد بجای کاظمین
آی مشهد گریه کن امشب برای کاظمین
پیش تو از عرض حال غم خجالت میکشیم
هرچی میخواهیم از آنهم خجالت میکشیم
با جوادی که تویی از کم خجالت میکشیم
هیچ اگر شیرازهی ما هست آقا جان ببخش
کوچکی اندازهی ما هست آقاجان ببخش
پیش این آیینه کمتر باش، ما را میکشی
آه کمتر آه کش، آیینهها را میکشی
حتم دارم تب کنی، حتی رضا را میکشی
ای حسن اما نه، تنهاتر میان خانهات
آشنایت میزند آتش به جان خانهات
یک نفرلب تشنه و یک جمع حاشا میکنند
یک نفر مینالد و جمعی تماشا میکند
خنده بر تو نه به بی تابیِ زهرا میکنند
هیچکس اینجا نمیآید به تسکینت چرا
خاک عالم بر سرم خاک است بالینت چرا
ای جوانِ فاطمه غم با جوانیات چه کرد
وای آقا همسرت با مهربانیات چه کرد
زهر با روی کبودِ ارغوانیات چه کرد
رحم بر حال تو و خون نالهی زهرا نکرد
هرقدر گفتی عطش بیرحم در را وا نکرد
خوب پیدا هست از این بال و پر کوبیدنت
از نفسها از تقلا، بر جگر کوبیدنت
بر در این حجرهی در بسته سر کوبیدنت
میزدی بال و پر و هرگوشه پَر میریختی
کاش طشتی بود و بین آن جگر میریختی
کاشکی بالا سرت این لحظه خواهر داشتی
یا کنار این تقلاها برادر داشتی
خرج کردی نیمهجانی که به حنجر داشتی
خندهها با نالههای تو هماهنگ است؛ وای
قتلگاهت حجرهای تنگ است از سنگ است وای
روی بام اُفتادی و دیدند نوکرها تو را
شُکر پوشاندند با پرها کبوترها تو را
گریهها کردند در تشییع مادرها تو را
شکر دیدم که کفن روی کفن آوردهاند
کوچه کوچه مو پریشان سینهزن آوردهاند
تو به روی بام رفتی در ته گودال نه
از عطش از حال رفتی موقع پامال نه
بود چشمت بر در و بر قاتلِ خوشحال نه
لحظههای آخرت دیدی بدن داری هنوز
جای شکرش هست بر تن پیرهن داری هنوز
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#مثلث_ترکیب
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هربار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل
آقای همه ارمنیان جان سن قربان
ای مقصد حاجات گران جان سن قربان
ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این
ما را بنویسید گرفتارتر از این
میگفت فقط مادرِ من جاندی ابالفضل
میگفت به من آذری ایماندی ابالفضل
این کیست علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خواندند همه ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش
ای جان همه خوش قد و بالاییات آقا
بر روی سرم سایهی آقاییات آقا
خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب
ای سایهی تو روی سرِ محملِ زینب
بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب
اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش
شرمنده شدی آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نامِ تو کافیست نباشد
برخیز که سوزِ عطش و ضجهی آب است
برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است
برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است
دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را
با ضربهی سنگین علم ریختنت را
آنقدر زمین ریختهای کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی غَم شدی عباس
ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس
ای وای به تیری خَم اَبروی تو پیچید
از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید
این تیر چه بد خورد که مژگان تو را بُرد
آن تیغ چِها کرد که دستان تو را بُرد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد
بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هِی داد کشم دست خودم نیست عزیزم
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#مثلث_ترکیب
سلام ایسوارهها سلام ایپیادهها
سلام ایعمودها، موکب بین جادهها
سلام ای ارادت دهاتیان و سادهها
سلام بیامان ما، به آستان اربعین
درود بیکران ما به زائران اربعین
خاک اگر به دیده و خار اگر به پا رود
خوشاست حال زائری که سوی کربلا رود
چنان شهید هر قدم به دیدن خدا رود
بوی بهشت میوزد ز کربلای تو حسین
میشنوند زائران فقط صدای تو حسین
توشه راه زائران چیست؟! غم حسینجان
نیست به دوشهایشان جز علم حسینجان
زمزمهی لبانشان فقط دم حسینجان
به هر کجا که زائران قصد مقام میکنند
ملائکه به خاک آن سرا سلام میکنند
در این مسیر زائران به اذن مادر حسین
قدم زدند هر قدم بیاد خواهر حسین
سینه زدند یکبهیک بیاد پیکر حسین
قبیلهای که توشهاش پر از شکسته بالی است
به کربلا روان ولی جای رقیه خالی است
بعد هزار سال هم جوشوخروش میرسد
صدای زنگ اشتران باز بگوش میرسد
قبیلهات -حسینجان- سیاهپوش میرسد
عزا، عزاست باز هم هیئت و دسته آمده
بلندشو حسینمن، زینب خسته آمده
سفر بسر رسیده و وقت خطر گذشتهاست
خواهر سنگخوردهات ز شکوه در گذشتهاست
بزم شرابدیده را آب ز سر گذشتهاست
من از تمام پنجتن ببین پر از نشانهام
بیاد زخمهای تو کبودِ تازیانهام
پارهجگر شدی تو از داغ علیاکبرت
خون بهجگر شدیم با داغ علیاصغرت
پشت حرم شکست با رفتن آبآورت
کنار نهر علقمه عجب غمی درست شد
شکست قامت تو و عمود خیمه سست شد
عزم وصال کردی و من به وداع آمدم
بوسه به حنجرت زدم کاش ولی نمیزدم
نشست روی سینهات شمر لعین و دمبهدم
کشاند روی حنجرت خنجر و ناامید شد
گفت ببرّم از قفا سر تو را... برید و...شد
نیزهنشین شدی و ما اسیر دست قافله
روح تو رفت عرش و ما کنار شمر و حرمله
شهربهشهر دورمان خصم تو کرد هلهله
کجا نرفت دخترت، چهها ندید خواهرت
چوب زدند بر لبت، سنگ زدند بر سرت
#امیر_عظیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem