#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
در دلِ خیمه گلِ یاسمنی داشت حسین
کودکِ تشنهی شیرین سخنی داشت حسین
زیر پا بود ولی بیشتر از هر چیزی
به حرم واهمهی بد دهنی داشت حسین
پسرِ مادرِ آب است كه از فرط عطش
خشكتر از لبِ صحرا دهنى داشت حسين
نعلها سخت روی سینهی او کوبیدند
ته گودال خودش سینه زنی داشت حسین
ساربان زود خودش را ته گودال رساند
يادش آمد كه عقيق يمنى داشت حسين
دید خواهر، تن عریان برادر را، گفت:
خواست میدان برود پیروهنی داشت حسین
کاش مانند برادر حرمی داشت حسن
کاش مانند برادر کفنی داشت حسین
سر به زانوی حسینش، حَسَن آخر جان داد
کاش بالای سر خود حسنی داشت حسین
هر دو نورند و تفاوت سرِ همسر دارند
بد زنی داشت حسن، شیر زنی داشت حسین
گروه ادبی #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#غزل
گیسوی تو ای دوست کمند است و طناب است
زلفی برسان دور گلویم که ثواب است
من ظرفیت دیدن خورشید ندارم
خوب است که بر چهره ی زیبات نقاب است
بیمار توام حضرت سلطان خراسان
باید گره بر پنجره فولاد شما بست
ناخواسته مشغول سلوک است و تقرب
هر زائر دلخسته که در صحن تو خواب است
در چار طرف خنجر و انگشتر و شمشیر
بالای سرت روضه ی گودال به قاب است
فریاد همه آبخوری های حریمت
ای وای علی اصغر و ای وای رباب است
فهمیده ام از مرثیه ی یابن شبیب ات
زخمی شدن پلک تو از بزم شراب است
شعر از گروه #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
آری اگرچه دست هجران بسته بالم را
بستم کنار مرقدت پای خیالم را
روزی که از داغ تو گریه میکنم خوبم
از وضع چشمم میتوان فهمید حالم را
باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی
کافی است که زهرا ببیند قیل و قالم را
سینه کبودت بودنم هم ماجرا دارد
بر گردنم انداخته زهرا مدالم را
از کل قبرستان عذاب قبر بردارند
با من اگر در قبر بگذارند شالم را
رد میشدم از محفلی و میشنیدم شمع
در محضر پروانهها میزد مثالم را
از شستن دیگ غذای نذری روضه
دارم تمامی مقامات کمالم را
هر چه که دارم از بساط روضهات دارم
از برکت روضه گرفتم رزق سالم را
گفتند از هرم عطش گل های باغت سوخت
داغ گلستان تو سوزاندهست عالم را
نیزه کجا و حنجر شش ماههی تشنه؟
عباس گریه میکند بر نی سوالم را
گروه شعری #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
مجموعه اشعار گروه یامظلوم ۱۴۰۳.pdf
2.43M
فایل برای پرینت گرفتن
مجموعه اشعار گروه شعر #یا_مظلوم
#محرم_۱۴۰۳
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
مجموعه اشعار گروه یامظلوم ۱۴۰۳.pdf
2.43M
فایل برای پرینت گرفتن
مجموعه اشعار گروه شعر #یا_مظلوم
#محرم_۱۴۰۳
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال
#غزل
آن قدَر زیر نعلها پا خورد
مثل پیراهنش تنش "تا" خورد
روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد
تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خُرد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد
در نمی آمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد
پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد
چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد
گروه شعری #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال
#تنور_خولی
#غزل
مستقیماً به دلِ مضطرِ زینب میرفت
نیزه ای که به تن شاه مُوَرَب میرفت
مقتل از خونِ جراحاتِ تنش تَر شده بود
خون او در رگِ خشکیدهی مذهب میرفت
اسبِ آغشته به خونش به حرم می آمد
خبرش تا به حرم با سُمِ مرکب میرفت
راه را تا دلِ گودال نشانش میداد
ردِّ خونی که به تسلیت زینب میرفت
بود ارثیهی این قوم شهادت اما
شمر ای کاش به گودال مودب میرفت
از خدا بیخبری بر روی عرش سینهش
تا شود نزد خداوند مقرب میرفت
نامرتب شدن پیکر او علت داشت
بر تنش نیزه و شمشیر مرتب میرفت
نیزهی دست سنان قاتل او شد،چون داشت
بیشتر خونِ تن از ناحیهی لب میرفت
سنگ میرفت خطا.. ؛ تیر نمیزد خورشید..
نوهی شمس و ضحٰی مقتل اگر شب میرفت
میچکید از ته خورجین به زمین نورِ گلوش
داشت خورشید کجا در دل آن شب میرفت؟!
زینب از کربوبلا، بعد برادرهایش
با دلی از غم و از داغ لبالب میرفت
موقع آمدنش سایهی او دیده نشد
موقع رفتنش اما چه مُعَذّب میرفت
گروه شعری #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#کوفه
#شام
#اسارت
#غزل
حالا که کوچک است برایت زمین من
بالا بمان ستاره ی بالانشین من
دستم نمیرسد به بلندای تو ولی
آهم که میرسد به تو ای نازنین من
آغوش من رکاب گرفته برای تو
اما تو رفته ای سر نیزه نگین من
ای کاش مُرده بودم و از نِی نمیچکید
خونابه های حلق تو روی جبین من
حتی به من اجازه ی گریه نمیدهند
شد دستمال اشک من این آستین من
با چه دلی به صورت تو سنگ میزنند؟!
کوچکترین ستاره ی نیزه نشین من
من که بدون تو سحری نگذرانده ام
طی شد بدون تو سحر چندمین من
خیلی برای تشنگی ات تشنه مانده ام
شیرین زبانِ از همه تشنه ترین من
من داد میزنم سر اینکه تو ساکتی
ای خنده ی تو آتش قلب حزین من
جاندادن تو جان مرا هم گرفته است
با تو یکی شده پسرم اربعین من
هم جای ناخن تو و هم جای خالی ات
داغی عظیم بعد تو دارم به سینه من
فامیل گفته بود علی را سفر نبر
یک عمر طعنه دارم و مانده همین من
زهرا بهشت منتظرت مانده تا خودش
گهواره را تکان بدهد نازنین من
گروه شعری #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
در دلِ خیمه گلِ یاسمنی داشت حسین
کودکِ تشنهی شیرین سخنی داشت حسین
زیر پا بود ولی بیشتر از هر چیزی
به حرم واهمهی بد دهنی داشت حسین
پسرِ مادرِ آب است كه از فرط عطش
خشكتر از لبِ صحرا دهنى داشت حسين
نعلها سخت روی سینهی او کوبیدند
ته گودال خودش سینه زنی داشت حسین
ساربان زود خودش را ته گودال رساند
يادش آمد كه عقيق يمنى داشت حسين
دید خواهر، تن عریان برادر را، گفت:
خواست میدان برود پیروهنی داشت حسین
کاش مانند برادر حرمی داشت حسن
کاش مانند برادر کفنی داشت حسین
سر به زانوی حسینش، حَسَن آخر جان داد
کاش بالای سر خود حسنی داشت حسین
هر دو نورند و تفاوت سرِ همسر دارند
بد زنی داشت حسن، شیر زنی داشت حسین
گروه ادبی #یا_مظلوم
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem