شب پنجم محرم: حضرت زهیر(ع) و...
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.
التماس دعا🙏🙏
𝓜𝓪𝓱𝓽𝓪𝓫.𝓢𝓪𝓭𝓪𝓽:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
التماس دعاااا
هدیه به روح مطهر و منور کریم اهل بیت علیهم السلام، آقا امام حسن مجتبی علیه الصلاة و السلام و میوه دلشون وجود نازنین عبدالله بن الحسن علیهما السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
شب پنجم محرم:
اطفال حضرت زینب کبری سلام الله علیها...
🔳 #روضه #محرم
🌴روضه طفلان حضرت زینب(س)
🌴غربت نشینم و هوای آشنا داریم
🎤حاج #منصور_ارضی
▪️دید زینب چون به دشت کربلا
▪️گشته بی یاور حسینش از جفا
😭
تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده...
صدای غربتش بلنده...
حسینش دیگه یاری نداره...
😭💔
بچه هاش رو اماده کرد...😭
▪️کرد بهر یاری آن ممتحن
▪️هر دوطفل خویش را در بر کفن
😭
قربان معرفتتون بی بی جانم... زینب...
😭💔
صدا زد... عزیزانم...😭
ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده...
دیگه یاری نداره...😭💔
عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم...
برید جانتون رو فدای آقاتون کنید...
😭
▪️بوسه زد از مهربانی رویشان
▪️زد گلاب و شانه بر گیسویشان
خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر...
😭💔😭
میدونی بالاترین لذت دنیا چیه...
بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده...
مقابل چشمات قد بکشه...
بزرگ بشه...
جوون بشه...
جلوت راه بره...
به قد و بالاش نگاه کنی...😔
بو؎محرمشهمہجاراگرفتہاست
مَحزوטּتَریـــטּ
عَزایِدودُنیـــاشُرو؏شُــــــد🖤
❃ـحَۍَّعلۍَالعَـزآفِۍمـٰاتـَمِالحُسَیـن
❃ـمَظـلومِڪَربَلآ•🤍•
•مُحَرَمشُد،مُحَرَمإمٰآمحُسِینعَلَیہِالسَلٰآم•
•آجرکاللهیاصـٰاحِبالـزّمـٰان
اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم...
اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه...
الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه...😔
خدایا خیلی سخته برای زینب...😭
امالمصائب عمه جانم😭💔
صدا زد... عزیزان من...😔
برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید...
بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله...😭
آقا جان اذن میدان بده...
هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه...
اصرار کردن...
آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم...
طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم...😭
طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم...💔
ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم...😭😭
امان امان ...
آقا بزار حانمون رو فدات کنیم حسین 😭
مکن نامهربانی ای برادر ...😭
حالا حرف دل زینب ....😭😭
خودم و بچه هام فدای تو حسین...😭
▪️مکن نا مهربانی ای برادر
▪️مسوزان این چنین تو قلب خواهر
😭💔😭
▪️پسرهای مرا از خود مرنجان
▪️غلام اکبرند و عبد اصغر
انقدر اصرار کردن بلاخره...
هر طوری بود اقا اجازه داد...
گلهای زینب رفتن میدان...😔
جنگ نمایانی کردند...
خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند
اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد...
بمیرم 😭
یا حسین...
آقا به دادمون برس...😭💔
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند...
کنار بدن پاره پاره گلهای زینب...😭💔
اومد بچه ها رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
وقتی آقا زاده ها نگاه کردند...
دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون
😭
اما ساعتی بعد...
گودی قتلگاه...💔
وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه...
والشمر جالس علی صدره...
شمر رو سینه اش نشسته...😭
ازسویدایدلت صدا بزن یا حسین ...😭
▪️دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
▪️آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
خدای متعال ان شاءالله این قلیل توسلات، عرض ادب، عزاداریها و اشک ریختن ها رو از همه ما به کرمش قبول بفرماید ثواب و بهره ای از این مجلس و محفل به روح همه گذشتگان پدران، مادران، حقداران، مخصوصا عزیزانی که سالهای قبل در بین ما بودند ولی الان دستشون از این دنیا کوتاه است عائد و واصل بگرداند...
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم
💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم
💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران
💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان
💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی
💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی
💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو
💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو
💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب
💚♻️میکنی آقا قدمها را حساب
💚♻️باتوعاشقترشدن عشقِ منست
💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
حضرت_عبدالله_بن_الحسن
روز_پنجم_محرم
صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین
هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این
رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات
شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین
قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن
جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین
تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار
طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین
آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او
زود خود را میرسانم بر عموی نازنین
هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم
نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین
هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید
میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین
**
آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟!
میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟!
تا که من هستم به دستم میشوم او را سپر
چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین
ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو
دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین
بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ
کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین
در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم
تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین
شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته
خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین
یازده سال است بابایی برایم کرده ای
حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین
آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند
شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین
تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید
الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین
من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است
بعد از این گویا، حجابت میشود با آستین!
میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین
😭😭😭
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم
💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم
💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران
💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان
💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی
💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی
💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو
💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو
💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب
💚♻️میکنی آقا قدمها را حساب
💚♻️باتوعاشقترشدن عشقِ منست
💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
سیدعلی ⚫️:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
التماس دعاااا
(شب ششم:
روضه حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام)
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی، قهرمان کربلا، شاهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام، و خشنودی پدر بزرگوارشون، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی، علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این خاندان ارادت دارید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
▪️الا ای صاحب قلبم کجایی
▪️محرم شد نمی خواهی بیایی؟
▪️کنار علقمه یا خیمه گاهی؟
▪️نمی دانم کجای کربلایی...
😭
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
▪️ای حرمت خانۀ معمور دل
▪️ای شجر عشق تو در طور دل
▪️نجل علی درّ یتیم حسن
▪️باب همه خلق زمین و زمن
امشب بریم در خانه ابن الکریم...
میوه دل امام حسن...🤲😭
▪️همچو عمو ماه بنی هاشمی
▪️چشم و چراغ شهدا، قاسمی
امشب صاحب عزا...😭
خود امام حسنه...
آقای کریم ماست...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم... مریض دارم...
امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...🤲😭
امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده...
😭💔
التماس دعاااا
مگه ميشه...
برا میوه دلش اشک بریزی...😭
برا قاسمش اشک بریزی...
آقا دست خالی برت گردونه...
🤲
آماده ای بریم کربلا بسم الله...😭
شاید 13 سال بیشتر نداره...💔
اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد:
▪️من هوای جبهه دارم ای عمو
▪️غصه های خیمه دارم ای عمو
😭
شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین...
عرضه داشت آقا...
یه سوال دارم...
آیا منم فردا شهید میشم یا نه...😭
آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه...
😭💔
▪️این دلم احساس غمگینی کند
▪️غربتت درسینه سنگینی کند
عزیز دل برادرم...قاسمم...
مرگ رو چطور میبینی...
صدا زد:
احلی من العسل...
آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...😭
فرمود عزیز دلم...
فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...😭
الله اکبر...
امان از بلای عظیم...💔
امان امان
روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد عموجانم حسینم...💔
الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا...
دیگه طاقت ندارم...
😭
ابی عبدالله چکار کنه...
صدا زد قاسمم...💔
عزیز برادرم...
چطوری اجازه بدم...
آخه تو یادگار حسنمی...
تو امانت برادرمی...
😭💔
اصرار کرد...
هر طوری بود...
اجازه گرفت...
رفت به سمت میدان...😔
راوی میگه:
وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر
یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...😭💔
تا وارد میدان شد...
شروع کرد به رجز خوندن...🥺
چنان با شجاعت رجز میخونه...
همه لشکر دشمن متحیر موندن...
این آقازاده کیه...
آینا نجیبا...
اگه منو نمیشناسید بدانید...
أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى
من فرزند قهرمان جنگ جملم...
من فرزند حسن بن علیم...😭
▪️آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
▪️یک شیردل مانند یل آمد به میدان
الله اکبر...
جنگ نمایانی کرد...
خیلی ها رو به درک واصل کرد...
کسی حریف این آقازاده نميشه...
چه کار کردند...
دور تا دورش رو گرفتند...
اول سنگبارانش کردند...😭
یه ظالمی صدا زد...
بهش حمله میکنم...
داغش رو به دل مادرش میگذارم...
یا صاحب الزمان...😔
تا این نانجیب رسید...
لعنت الله علی قوم الظالمین
ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف💔
ِ
آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد...
فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ
قاسم با صورت به زمین افتاد...
😭😭
همینجا بود صدای ناله اش بلند شد...
يا عَمّاه😭💔
عموجان حسین به دادم برس...
▪️افتادم از پشت فرس
▪️عمو به فریادم برس
😭😭
ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...💔
بگم یا نه...😭💔
نگاه کرد...
دید یه قاسمش زیر سم اسبها...
هی صدا میزنه عموجان حسین...😭
ابی عبدالله این نانجیبارو کنارزد..
نشست کناریتیم برادر...😭
دید شمشیر به سرش زدند...😭
بدنش رو قطعه قطعه کردند...
سنگبارانش کردند...💔
داره نفسهای آخرش رو میکشه...
هی پاهاش رو زمین میکشه..
😭
چه کار کنه حسین...
همه دیدند...
وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ،
قاسم رو به سینه چسباند...💔😭
وای عزیز برادرم قاسم...😭
یادگار حسنم قاسم....😭
(صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
▪️اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
▪️جان كَندَنت روي زمين نيست باورم...😭
▪️وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رس
يد
▪️هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم
▪️پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
▪️عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم...😭😭
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم
💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم
💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران
💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان
💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی
💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی
💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو
💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو
💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب
💚♻️میکنی آقا قدمها را حساب
💚♻️باتوعاشقترشدن عشقِ منست
💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم
💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم
💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران
💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان
💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی
💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی
💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو
💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو
💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب
💚♻️میکنی آقا قدمها را حساب
💚♻️باتوعاشقترشدن عشقِ منست
💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
سیدعلی ⚫️:
خدای سبحان ان شاء الله قلوب ما را به نور ایمان و معارف اهل بیت علیهم السلام روشن بگرداند و توفیق درک و بهره مندی از فیوضات این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
(شب هفتم محرم: روضه حضرت علی اصغر علیه السلام)....🕊🥀
▪️کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
▪️خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...😭😭
✿࿐༅࿇༅سلامبرحسین༅࿇༅࿐✿
خدا میدونه میدونه یک سال منتظرامشب نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...😭💔
جان عالم به فداش...😭
▪️اختری برشانه ی خون خدا
▪️آبروی روی گلگون خدا
✿࿐༅࿇༅سلامبرحسین༅࿇༅࿐✿
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...😭💔
▪️دست های کوچکش، دست حسین
▪️روز عاشورا همه هست حسین...
😭
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به حضرت علی اصغر ش داره...😭
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...😭🤲
▪️صورتش پژمرده اما دلگشا
▪️دستهای بسته اش مشکل گشا...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...🥺
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...😔
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...🤲
انشاءالله....
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...😭
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...💔
مبادا آروم باشی...😭😭
▪️شیرخواری با پدر همدرد بود
▪️آخرین سرباز و اولمرد بود..
😔😔
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...💔😭
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند..😭
دیگه یاری نداره...😭
✿࿐༅࿇༅سلامبرحسین༅࿇༅࿐✿
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...💔
میگه بابا... 😭
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
😭😭
▪️من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
▪️با دو دست بسته عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...😭💔
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...😭😭
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...💔
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...😭😭😭
صدا زد...
✿࿐༅࿇༅سلامبرحسین༅࿇༅࿐✿
«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»😭💔
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده
😭💔😭
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...😭💔
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
😭😭
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...💔
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
💔😭
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...😭😭
یکدفعه دیدند...😭
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...💔
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
▪️از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان
▪️آغوش گرم مادرتان نوش جانتان...
💔😭😭
مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...😔
اگه بچه شش ماه دارین...
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...😭😭
خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...😭😭
جواب رباب رو چی بگم...
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...🤲😔
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...😭
▪️تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
▪️تمام خیمه ها ویران شد ای وای
▪️مگر تیرسه شعبه خنجری بود
▪️سرت بر پوست آویزان شد ای وای
💔😭😭
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
خدای منان ان شاء الله به حق ششماهه امام حسین علیه السلام کسانی که بچه دار نمیشن، مشکلشون رو حل کنه، فرزندان صالح، با محبت اهل بیت علیهم السلام بهشون عنایت بفرماید نسل ما رو هم جزء یاوران واقعی امام زمان علیه السلام قرار دهد به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
سیدعلی ⚫️:
شب هشتم ماه محرم الحرام است ان شاءالله لحظه به لحظه زندگی ما خرج اهلبیت علیهم السلام قرار بگیرد و هنگام مرگ و جان دادن هم آن معصومین علیهم السلام به فریادمون برسند در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اهل بیت الحسین روشن بگردد عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
🍂
چشمِ شورے بہ علـے اڪبرتان خیرهـ شدهـ
صحبت از مرگِ جوان است...
بیا برگردیم 😔
#روز_هشتم...🥀
🍂
روز هشتم محرم،به روز علی اکبر نام گذاری شده است که تشنگی امان این طفل بی گناه و معصوم را بریده بود.
روزی که تشنگی بیداد میکرد.
روز هشتم محرم سال ۶۱هجری قمری قطحی آب سراسری شد و کودکان بی گناه وتحمل تشنگی را نداشتند هلاک قطره ای آب بودند....🍂🥀
🍂
درهشتمین روز از دهه محرم سال۶۱هجری قمری آب مانند طلای نایابی در خیمه های سید الشهداء(ع) شد.خوارزمی"در مقتل الحسین"و خیابانی"در وقایع الایام"نوشته اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیهاسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛بنابراین امام(ع)کلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله زمین را کند،آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند،سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد....🍂🥀
🍂
هنگامی که خبر این ماجرا عبیدالله بن زیاد رسید، پیکی نزد عمربن سعد فرستاد که:به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و آب بدست میاورد،مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد کار را بر حسین (ع)و یارانش سخت بگیر...🍂🥀
🍂
علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد.
✨لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند،
💦آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟
🍂
حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم.
✨ پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی...
✨سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است..
✨ سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار...🥀
🔴نکته:
مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟
🥀گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد...
🥀علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید.
✨حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند.
🔥مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم.
⚡️گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد.
سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت...🥀
زبان حال آقامون ابی عبدالله ...😭
▪️من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
▪️صبحم زستارهی سحرم دست کشیدم
▪️از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
▪️با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سید رضا موید
😭😭💔
اما سخت ترین لحظه هم..
برا پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..😭
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..💔
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..💔
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..😭
▪️من نگویم مرو ای ماه برو
▪️لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..😭
▪️برو میدان ولی آهسته برو
▪️دیدن عمه ی دل خسته برو..
😭😭
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..😭😭💔
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه...
هی صدا میزدنند...
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..💔
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان....😭
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست
..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..😭
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..😭💔
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
▪️گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...💔
▪️نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم...
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم...😭
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..😔
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..💔😭
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..💔
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی...😭
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..💔😭
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..😭😭
حالا میخوای ناله بزنی بسم الله ...😔
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً😭💔
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند
😭😭
🍂
علی اکبر
که بر زمین افتاد
آسمان،،،
آفتاب را گم کرد
آن چنان
زخم روی زخم آمد
که عدو هم
حساب را گم کرد
السلام علیک یا علی بن الحسین
🥀
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..💔
بمیرمم
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند...
😭💔
▪️نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
▪️زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه...😭😭
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..💔
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد...😭😭
یدفعه دیدند..💔
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...😭😭
▪️سپه كوفه و شام استاده
▪️به تماشاى شه و شهزاده
▪️شه روی نعش پسر افتاده
▪️همه گفتند حسین جان داده
😭😭
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..💔
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..😭
▪️جوانان بنی هاشم بیاید
▪️علی را بر در خیمه رسانید...😭
▪️خدا داند که من طاقت ندارم
▪️علی را بر در خیمه رسانم
💔😭
🍂
هے قِطعه پیش قِطعه میزارَم
اما نمیشه این قِطعه آخَریشه
نَه این ڪه تَن نِمیشه...💔😭
#یاعلےاکبر🥀
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
✿࿐༅࿇༅سلامبرحسین༅࿇༅࿐✿
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
🍂
شب هشتم استغفار و عاشقی
توسل به جوان اباعبدالله حضرت علیاکبر
(علیه السلام)
به نیت سلامتی و فرج مولاصاحبالزمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
به امید شنیدن بانگ ظهور...
▪️به ارباََ اربا شدن بدن علیاکبر
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
🥀
🍂
شهزادهیِ رعنایِ حسین
امشب با هر تکه از بلندیِ نامت
نامِ منتقمت را میخوانیم
که به دلِ سوختهی پدرت
به لحظهیِ سختِ
جان کندن مولا بالایِ سرت
و به زانوهایی که
یارایِ آن همه سنگینی و داغ نبود
برساند فرج منتقمِ غریبِ عاشورا را...🍂🥀