eitaa logo
تاریخ تشیع
180 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
سیدعلی ⚫️: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ التماس دعاااا (شب ششم: روضه حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام) هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی، قهرمان کربلا، شاهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام، و خشنودی پدر بزرگوارشون، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی، علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این خاندان ارادت دارید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ ▪️الا ای صاحب قلبم کجایی ▪️محرم شد نمی خواهی بیایی؟ ▪️کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ ▪️نمی دانم کجای کربلایی... 😭 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. ▪️ای حرمت خانۀ معمور دل ▪️ای شجر عشق تو در طور دل ▪️نجل علی درّ یتیم حسن ▪️باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن...🤲😭 ▪️همچو عمو ماه بنی هاشمی ▪️چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا...😭 خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...🤲😭 امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... 😭💔 التماس دعاااا مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی...😭 برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... 🤲 آماده ای بریم کربلا بسم الله...😭 شاید 13 سال بیشتر نداره...💔 اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: ▪️من هوای جبهه دارم ای عمو ▪️غصه های خیمه دارم ای عمو 😭 شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه...😭 آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 😭💔 ▪️این دلم احساس غمگینی کند ▪️غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...😭 فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...😭 الله اکبر... امان از بلای عظیم...💔 امان امان روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم...💔 الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... 😭 ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم...💔 عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... 😭💔 اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان...😔 راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...😭💔 تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن...🥺 چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی‌نا نجیبا... اگه منو نمی‌شناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم...😭 ▪️آیینه ی مرد جمل آمد به میدان ▪️یک شیردل مانند یل آمد به میدان الله اکبر... جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند...😭 یه ظالمی صدا زد... بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگذارم... یا صاحب الزمان...😔 تا این نانجیب رسید... لعنت الله علی قوم الظالمین ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف💔 ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... 😭😭 همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه😭💔 عموجان حسین به دادم برس... ▪️افتادم از پشت فرس ▪️عمو به فریادم برس 😭😭 ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...💔 بگم یا نه...😭💔 نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین...😭 ابی عبدالله این نانجیبارو کنارزد.. نشست کناریتیم برادر...😭 دید شمشیر به سرش زدند...😭 بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند...💔 داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه.. 😭 چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند...💔😭 وای عزیز برادرم قاسم...😭 یادگار حسنم قاسم....😭 (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) ▪️اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم ▪️جان كَندَنت روي زمين نيست باورم...😭 ▪️وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رس
يد ▪️هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم ▪️پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو ▪️عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم...😭😭 یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
سیدعلی ⚫️: خدای سبحان ان شاء الله قلوب ما را به نور ایمان و معارف اهل بیت علیهم السلام روشن بگرداند و توفیق درک و بهره مندی از فیوضات این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ (شب هفتم محرم: روضه حضرت علی اصغر علیه السلام)....🕊🥀 ▪️کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم ▪️خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر...😭😭 ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ خدا میدونه میدونه یک سال منتظرامشب نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...😭💔 جان عالم به فداش...😭 ▪️اختری برشانه ی خون خدا ▪️آبروی روی گلگون خدا ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...😭💔 ▪️دست های کوچکش، دست حسین ▪️روز عاشورا همه هست حسین... 😭 ابی عبدالله هم عنایت خاصی به حضرت علی اصغر ش داره...😭 فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...😭🤲 ▪️صورتش پژمرده اما دلگشا ▪️دستهای بسته اش مشکل گشا... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده...🥺 امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...😔 خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...🤲 ان‌شاءالله.... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...😭 حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند...💔 مبادا آروم باشی...😭😭 ▪️شیرخواری با پدر هم‌درد بود ▪️آخرین سرباز و اول‌مرد بود.. 😔😔 لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده...💔😭 حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند..😭 دیگه یاری نداره‌...😭 ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی...💔 میگه بابا... 😭 مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 😭😭 ▪️من به باغِ سرخِ خون، یاس توام ▪️با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...😭💔 آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...😭😭 ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...💔 اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...😭😭😭 صدا زد... ✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»😭💔 ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده 😭💔😭 یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید...😭💔 اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... 😭😭 اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...💔 دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... 💔😭 ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه...😭😭 یکدفعه دیدند...😭 حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...💔 «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» ▪️از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان ▪️آغوش گرم مادرتان نوش جانتان... 💔😭😭 مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...😔 اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...😭😭 خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...😭😭 جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...🤲😔 دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...😭 ▪️تو رفتی مادرت حیران شد ای وای ▪️تمام خیمه ها ویران شد ای وای ▪️مگر تیرسه شعبه خنجری بود ▪️سرت بر پوست آویزان شد ای وای 💔😭😭 یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌ خدای منان ان شاء الله به حق ششماهه امام حسین علیه السلام کسانی که بچه دار نمیشن، مشکلشون رو حل کنه، فرزندان صالح، با محبت اهل بیت علیهم السلام بهشون عنایت بفرماید نسل ما رو هم جزء یاوران واقعی امام زمان علیه السلام قرار دهد به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
سیدعلی ⚫️: شب هشتم ماه محرم الحرام است ان شاءالله لحظه به لحظه زندگی ما خرج اهلبیت علیهم السلام قرار بگیرد و هنگام مرگ و جان دادن هم آن معصومین علیهم السلام به فریادمون برسند در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اهل بیت الحسین روشن بگردد عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ 🍂 چشمِ شورے بہ علـے اڪبرتان خیرهـ شدهـ صحبت از مرگِ جوان است... بیا برگردیم 😔 ...🥀 🍂 روز هشتم محرم،به روز علی اکبر نام گذاری شده است که تشنگی امان این طفل بی گناه و معصوم را بریده بود. روزی که تشنگی بیداد میکرد. روز هشتم محرم سال ۶۱هجری قمری قطحی آب سراسری شد و کودکان بی گناه وتحمل تشنگی را نداشتند هلاک قطره ای آب بودند....🍂🥀 🍂 درهشتمین روز از دهه محرم سال۶۱هجری قمری آب مانند طلای نایابی در خیمه های سید الشهداء(ع) شد.خوارزمی"در مقتل الحسین"و خیابانی"در وقایع الایام"نوشته اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیهاسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛بنابراین امام(ع)کلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله زمین را کند،آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند،سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد....🍂🥀 🍂 هنگامی که خبر این ماجرا عبیدالله بن زیاد رسید، پیکی نزد عمربن سعد فرستاد که:به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و آب بدست میاورد،مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد کار را بر حسین (ع)و یارانش سخت بگیر...🍂🥀 🍂 علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد. ✨لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند، 💦آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟ 🍂 حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم. ✨ پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی... ✨سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است.. ✨ سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار...🥀 🔴نکته: مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟ 🥀گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد... 🥀علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید. ✨حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند. 🔥مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم. ⚡️گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد. سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت...🥀 زبان حال آقامون ابی عبدالله ...😭 ▪️من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم ▪️صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم ▪️از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست ▪️با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سید رضا موید 😭😭💔 اما سخت ترین لحظه هم.. برا پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند..😭 قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..💔 اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا..💔 اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..😭 ▪️من نگویم مرو ای ماه برو ▪️لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..😭 ▪️برو میدان ولی آهسته برو ▪️دیدن عمه ی دل خسته برو.. 😭😭 تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..😭😭💔 لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه... هی صدا میزدنند... إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..💔 دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان....😭 بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست
.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی..😭 دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..😭💔 تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. ▪️گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی...💔 ▪️نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم... صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم...😭 رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان..😔 جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم..💔😭 فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم..💔 علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی...😭 برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس..💔😭 افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر..😭😭 حالا میخوای ناله بزنی بسم الله ...😔 دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً😭💔 بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند 😭😭 🍂 علی اکبر که بر زمین افتاد آسمان،،، آفتاب را گم کرد آن چنان زخم روی زخم آمد که عدو هم حساب را گم کرد السلام علیک یا علی بن الحسین 🥀 ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره..💔 بمیرمم (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند... 😭💔 ▪️نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی ▪️زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه...😭😭 سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی..💔 علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد...😭😭 یدفعه دیدند..💔 وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی...😭😭 ▪️سپه كوفه و شام استاده ▪️به تماشاى شه و شهزاده ▪️شه روی نعش پسر افتاده ▪️همه گفتند حسین جان داده 😭😭 حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..💔 هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..😭 ▪️جوانان بنی هاشم بیاید ▪️علی را بر در خیمه رسانید...😭 ▪️خدا داند که من طاقت ندارم ▪️علی را بر در خیمه رسانم 💔😭 🍂 هے قِطعه پیش قِطعه میزارَم اما نمیشه این قِطعه آخَریشه نَه این ڪه تَن نِمیشه...💔😭 🥀 یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ‌✿࿐༅࿇༅سلام‌برحسین༅࿇༅࿐✿ خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ‌ 🍂 شب هشتم استغفار و عاشقی توسل به جوان اباعبدالله‌ حضرت علی‌اکبر (علیه السلام) به‌ نیت‌ سلامتی‌ و فرج‌ مولاصاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به امید شنیدن بانگ ظهور... ▪️به ارباََ اربا شدن بدن علی‌اکبر ▫️اللهم عجل لولیک الفرج 🥀 🍂 شهزاده‌یِ رعنایِ حسین امشب با هر تکه از بلندیِ نامت نامِ منتقمت را می‌خوانیم که به دلِ سوخته‌ی پدرت به لحظه‌یِ سختِ جان کندن مولا بالایِ سرت و به زانوهایی که یارایِ آن همه سنگینی و داغ نبود برساند فرج منتقمِ غریبِ عاشورا را...🍂🥀
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ منست 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
🎪 ⚫️وقایع روز هشتم محرم سال61 هجری! در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند. آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود. در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم. یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. امام علیه السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: ميترسم خانه ام را خراب كنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نميگردد، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ✍ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه السلام را رها كنند؛ چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برميگردم یا به مملكت دیگری ميروم. عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.. ✍ادامه دارد.. 📒کشف الغمه،ج2،ص47 📘بحارالانوار،ج44،ص388 📕ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص82
┄┅═✧❁🌺﷽🌺❁✧═┅┄ *🔳پرسمان محرم🔳* *❓با وجود اينکه امام حسين(عليه السلام) حدود ده سال در زمان معاويه امامت کردند،چرا در همان زمان اقدام به قيام نكرد؟* ✍️ اما اينكه چرا امام(عليه السلام) در مقابل معاويه اقدام به قيام نكرد، ريشه در اموري دارد: *1️⃣🔹 وجود صلحنامه:‏* امام(عليه السلام) در يكي از جواب‏هاي خود به نامه‏هاي معاويه، خود را پايبند به صلح نامه معاويه با امام حسن(عليه السلام) معرفي كرده و اتهام نقض آن را از خود به دور دانسته است. *«و معاذ اللَّه ان انقض عهداً عهده اليك اخي الحسن (عليه السلام) به خدا پناه مي برم از اين که پيمان برادر خود امام حسن عليه السلام را با تو بشکنم »(1).* 🔹اما سؤال اينجا است كه مگر معاويه پس از ورود به كوفه و در حالي‏كه هنوز جوهر صلح‏نامه خشكيده نشده بود، آن را زير پا نگذاشت و خود را غير ملتزم به آن معرفي نكرد؟(2): *_«الا و اني كنت منيّت الحسن أشياء و اعطيته اشياء و جميعها تحت قدميَّ لا أفي بشي‏ء منها له : من حسن را آرزومند كردم و وعده‌هائي به او دادم كه تمامي آنها را زير پاي من است و به هيچيك وفا نمي‌كنم »._* پس چگونه امام حسين (عليه السلام) خود را پايبند به صلحنامه‏اي مي‏داند؟ 👈جواب اين پرسش را مي‏توان از مناظر گوناگوني ارائه كرد ✔️1): اگر در عبارات معاويه دقت كنيم، در عبارت نقل شده از او صريحاً نقض صلح‏نامه فهميده نمي‏شود، بلكه مي‏گويد: «اني كنت منيّت الحسن اشياء و اعطيته اشياء» ؛ يعني، «من به [امام‏] حسن(عليه السلام) چيزهايي را وعده دادم.» كه ممكن است اين امور وعده داده شده خارج از مفاد صلح‏نامه باشد كه معاويه خود را به آنها پايبند نمي‏داند. بنابراين خود را ناقض اصل صلح‏نامه به حساب نمي‏آورد و يا لااقل مي‏تواند ادّعاي عدم نقض از سوي خود را توجيه كند. ✔️2): بايد ميان شخصيت سياسي معاويه و امام حسين(عليه السلام) تفاوت اساسي قائل شد، همچنان‏كه اين تفاوت ميان شخصيت سياسي معاويه و امام علي(عليه السلام) وجود داشت. 🔹 معاويه اصولاً عنصري سياسي كار بود كه حاضر است در راه رسيدن به اهداف خود، هر ننگ و نيرنگي را به كار بَرَد؛ چنان‏كه نمونه‏ هاي فراواني از اين نيرنگ‏ها را مي‏توانيم در زمان درگيري او با امام علي(عليه السلام) مشاهده كنيم. بهانه قرار دادن خون عثمان، تحريك طلحه و زبير، قرآن بر سر نيزه كردن در جنگ صفين و شبيخون به شهرهاي تحت تسلّط حضرت علي(عليه السلام) به منظور فشار بر حكومت علوي و ... تنها اندكي از آن موارد است. 🔹 اما در مقابل، امام حسين (عليه السلام) عنصري ارزشي، مكتبي و اصولي است كه حاضر نيست از هر وسيله‏اي براي پيروزي و موفقيت ظاهري خود استفاده كند؛ بنابراين طبيعي است كه امام(عليه السلام) نتواند تعهدي را كه برادرش امام حسن(عليه السلام) به معاويه داده است - حتي با وجود نقض معاويه - پايمال كند. ✔️3): بايد شرايط آن زمان را در نظر گرفت و به پيامدهاي عدم تعهد امام(عليه السلام) به صلح‏ نامه دقّت كرد. معاويه در آن زمان حاكم بلا منازع جامعه اسلامي بود كه گستره حكومت او سر تا سر مملكت اسلامي - از شام گرفته تا عراق و حجاز و يمن - را در بر مي‏گرفت و در هر گوشه، عوامل او به شدّت از سياست‏هاي او تبليغ و دفاع مي‏كردند. 🔹 او كه در زمان درگيري‏ اش با امام علي(عليه السلام)، توانست كوتاهي‌هاي خود را در ياري رساندن به عثمان در فتنه منجر به قتل او، پنهان كرده؛ بلكه براي شاميان خود را تنها منتقم خون عثمان به حساب آورده، بديهي است كه در اين زمان - كه هيچ قدرتي در مقابل او وجود ندارد - به راحتي مي‏تواند در صورت عدم پايبندي امام حسين(عليه السلام) به صلح‏نامه، او را در سرتاسر مملكت اسلامي به عنوان عنصري سست پيمان، خارجي و ناقض عهد معرّفي كند و افكار عمومي جامعه را عليه امام(عليه السلام) شكل دهد. *2️⃣🔹موقعيت معاويه:‏* شخصيت معاويه در نزد مردمان آن زمان و به ويژه شاميان، به گونه‏اي مثبت تلقي مي‏شد كه همين امر قيام عليه او را مشكل مي‏ساخت؛ زيرا آنان او را به عنوان صحابي پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم)، كاتب وحي و برادر همسر پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏شناختند و به نظر آنان، معاويه نقش فراواني در رواج اسلام در منطقه شامات و به ويژه دمشق داشته است. 🔹 همچنين تجربه حكومت‏داري او و افزوني سنّش بر امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام)، دو عامل ديگري بود كه خود در نامه‏ هايش به امام حسن (عليه السلام) به عنوان عواملي براي اثبات بيشتر شايستگي‏اش مطرح مي‏كرد: _«... و لكن قد علمت اني اطول منك ولاية و اقدم منك لهذه الامّة تجربة و اكبر منك سنّاً ... فادخل في طاعتي : من بخوبى ميدانم كه از تو بيشتر حكومت كرده‏ام و به نفع امت محمد تجربه‏هاى گرانبهاترى اندوخته‏ام. سياست من از تو قوى‏تر و سن من از تو بيشتر است. و تو سزاوارترى كه دعوت مرا بپذيرى و دست بيعت بدس
ت من بسپارى. امروز طاعت مرا بپذير »(3)._ و طبيعتاً مي‏توانست در مقابله با امام حسين(عليه السلام)، مانور بيشتري روي آنها بدهد. *3️⃣🔹سياست‏مداري معاويه:‏* پس از انعقاد قرارداد صلح گرچه معاويه از هر فرصتي براي ضربه زدن به بني هاشم - به ويژه خاندان علوي - استفاه مي‏كرد و در اين راه حتي تا مسموم كردن و به شهادت رساندن امام حسن (عليه السلام) پيش رفت؛ (4). اما در ظاهر چنين وانمود مي‏كرد كه به بهترين وجه ممكن، با اين خاندان - به ويژه شخص امام حسين(عليه السلام) - مدارا مي‏كند و حرمت آنان را پاس مي‏دارد. 🔹 اين مدارا تا آنجا بود كه در آستانه مرگ به فرزندش يزيد، سفارش امام(عليه السلام) را نموده و ضمن پيش‏بيني قيام او، از يزيد خواست كه او را به قتل نرساند.(5). 🔹علّت در پيش گرفتن اين سياست روشن بود؛ زيرا معاويه با انعقاد صلح با امام حسن (عليه السلام)، حكومت خود را از بحران مشروعيت نجات داد و در بين مردم به عنوان خليفه مشروع، خود را معرفي كرده و نمي‏خواست با آغشته كردن دست خود به خون امام (عليه السلام)، در جامعه اسلامي چهره‏اي منفور از خود به جا گذارد. بر عكس سعي داشت تا با هر چه نزديك‏تر نشان دادن خود به اين خاندان، چهره‏اي وجيه براي خود فراهم آورد. علاوه بر آنكه به خيال خود با اين سياست، آنان را وامدار خود كرده و از هر اقدام احتمالي آنان پيشگيري مي‏كند؛ چنان‏كه در يكي از بخشش‏هاي كلان خود به امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام)، در مقام منّت‏گذاري بر آن دو گفت: اين اموال را بگيريد و بدانيد كه من پسر هند هستم و به خداوند سوگند كه هيچ‏كس قبل از من به شما چنين هدايايي نداده و بعد از من نيز چنين نخواهد شد». 🔹امام حسين(عليه السلام) براي آنكه نشان دهد كه اين بخشش‏ها نمي‏تواند قابل منّت‏گذاري باشد، در جواب فرمود: *«به خداوند سوگند كه نه قبل از تو و نه بعد از تو هيچ‏كس نمي‏تواند چنين بخششي را به دو مردي داشته باشد كه با شرافت‏تر و با فضيلت‏تر از ما دو برادر باشد».(6)* 🔹 همچنين از سوي ديگر معاويه مي‏دانست كه در پيش گرفتن سياست خشونت، نتيجه عكس خواهد داد؛ زيرا توجه مردم را به اين خاندان بيشتر جلب خواهد كرد و در دراز مدّت موجبات نفرت آنها از حكومت معاويه را فراهم خواهد آورد و به طور طبيعي ياوراني را به دور اين شخصيت‏ها جمع خواهد كرد. مهم‏تر اينكه معاويه در آن زمان، از ناحيه امام حسين(عليه السلام) - با توجه به شرايط زمانه - احتمال خطر جدّي نمي‏ديد و سعي داشت تا با در پيش گرفتن اين سياست، ريشه‏هاي خطر را براي دراز مدت بخشكاند. در نقطه مقابل امام حسين(عليه السلام) از هر فرصتي براي زير سؤال بردن حكومت معاويه، بهره مي‏گرفت. 🔹 نمونه آشكار آن نگاشتن نامه به معاويه و يادآور شدن جنايات و بدعت‏هاي او(7) و نيز مقابله شديد با ولايت عهدي يزيد بود.(8) البته امام(عليه السلام) خود به خوبي مي‏دانست كه در صورت قيام عليه معاويه - به ويژه با توجه به اين سياست‏هاي معاويه - افكار عمومي او را ياري نكرده و با توجه به ابزارهاي تبليغاتي حكومت، حق را به معاويه خواهند داد. *4️⃣🔹 شرايط زمانه:‏* هرچند عدّه‏اي از كوفيان بلافاصله پس از شهادت امام حسن(عليه السلام)، به امام حسين(عليه السلام) نامه نگاشته و ضمن عرض تسليت به او، خود را منتظر فرمان امام(عليه السلام) معرفي كردند؛(9). اما آن حضرت مي‏دانست كه با توجّه به عواملي همچون ثبات و استحكام قدرت مركزي در شام، تسلّط كامل باند اموي بر شهر كوفه، سابقه عملكرد سوء كوفيان در برخورد با امام علي(عليه السلام) و امام حسن(عليه السلام)، چهره به ظاهر وجيه معاويه در بيشتر نقاط مملكت اسلامي و ... در صورت قيام احتمال موفقيت در حدّ نزديك صفر خواهد بود و چنين قيامي به جز هدر دادن نيروهاي اندك، معرفي شدن به عنوان ياغي و خروج كننده بر حكومت به ظاهر اسلامي و شكست و كشته شدن خود نتيجه‏اي در بر نخواهد داشت. در حالي‏كه در هنگام قيام عليه حكومت يزيد، شرايط زمانه كاملاً بر عكس اين شرايط بود. --------- 📚پي نوشتها: (1). موسوعة كلمات الامام الحسين(عليه السلام)، ص 239. (2). الارشاد، مفيد، ص 355. (3). مقاتل الطالبيين، ص 40. (4). الارشاد، ص 357. (5). الاخبار الطوال، ص 227؛ تجارب الامم، ج 2، ص 39. (6). تاريخ ابن عساكر، ترجمة الامام الحسين(عليه السلام)، ص 7، ح 5. (7). بحارالانوار، ج 44، ص 212. (8). تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 228؛ الامامة و السياسة، ج 1، ص 186. (9). تاريخ يعقوبي، همان، ص 228.