#لگیمات_نازگل
#لقیمات_نازگل
🔸مواد لازم برای خمیر لگیمات :
یک ق غ شکر
یک ق غ خمیرمایه فوری
نوک ق چ نمک
نصف ق چ وانیل
دو ق غ شیرخشک شیرین قنادی
میتونید یک ق غ نشاسته ذرت هم بریزید که ترد تر بشه .
یک لیوان + یک سوم لیوان آب ولرم = حدود ۲۷۰ گرم
یک و نیم لیوان آرد سفید قنادی = حدود ۱۹۰ گرم
💎مواد لازم برای شربت بار:
دو لیوان شکر
یک لیوان اب
یک سوم لیوان گلاب
یک ق غ زعفران دم کرده
هل
یک ق غ گلوکز مایع ( نام دیگرش بادکا است )
🎗طرز تهیه خمیر:
همه مواد را ترکیب کنید تا خمیر شل بدست آید و روی آنرا بپوشانید و یکساعت در محیط استراحت دهید تا پف کنه .
در این فاصله شربت بار را آماده میکنیم:
#نکته_مهم ❌❌❌❌❌❌❌❌
اگر میخواهید شربت بار که برای زولبیا بامیه گوشفیل و یا لگیمات درست میکنید ، شکرک نزنه نبااااااید قاشق داخلش بزنید ، تا پایان پخت اصلا هم نزنید ، فقط ظرف را تکون بدید ،
🔰شکر و اب و گلاب و زعفران را بریزید
🔰حرارت کم باشه
🔰بعد از ده دقیقه جوشیدن گلوکز و هل را بریزید
🔰با کمی ابلیموی تازه ، شکرهای اطراف ظرف را تمیز کنید (مراقب باشید زیاد ابلیمو نزنید چون شهدمون ترش میشه)
🔰نوک ق چ جوهر لیمو بریزید تا شربت شکرک نزنه (زیاد نریزید تا شهد ترش نشه)
🔰بعد از بیست دقیقه کمی از شهد را داخل بشقاب بریزید و بزارید یخچال سرد بشه چک کنید اگر غلیظ بود و بین انگشتان کشدار شد ، حاضره ، حرارت را خاموش کنید که زیاد غلیظ نشه وگرنه شکرک میزنه.
🚫اگر شهد با حرارت زیاد پخته بشه، سریع غلیظ میشه و شکرک میزنه. پس حوصله دار باشید 👀
خمیر عمل اومده را هم بزنید و در قیف بریزید. یا از قاشق استفاده کنی
#کلوچه_اهری_نازگل
#کلوچه_زنجبیلی_نازگل
🔸مواد لازم:
دو عدد تخم مرغ
یک لیوان شکر سر پُر = ۲۵۰ گرم
دو قاشق مربا خوری پودر زنجبیل
نصف قاشق چایخوری پودر هل
یک لیوان ماست = ۲۵۰ گرم
یک سوم لیوان روغن مایع = ۷۰ گرم
۴ لیوان آرد سفید قنادی = ۵۰۰ گرم
بکینگ پودر یک قاشق مربا خوری
🎗برای رومال :
یک عدد زرده تخم مرغ
یک ق چایخوری عسل
نصف ق چ پودر کاکائو
نوک ق چ نمک
🔹طرز تهیه:
تخم مرغ + شکر+ نمک+پودر زنجبیل و هل و ماست را مخلوط کنید و دو دقیقه هم بزنید تا شکر حل بشه.
روغن را اضافه و مخلوط کنید.
کم کم آرد و بکینگ پودر را الک و اضافه کنید . لیوان چهارم را کم کم اضافه کنید.ممکنه کمتر یا بیشتر آرد نیاز باشد . خمیر باید لطیف باشد . اگر سفت بشه ، کلوچه ها هم سفت میشن.
روی خمیر را بپوشانید و یک ساعت در محیط استراحت دهید.
سینی فر یا توستر را کاغذ بیندازید و خمیر را به قطر یک سانت باز کنید و قالب بزنید و با فاصله کنار هم بچینید.
رومال را مخلوط و با برس روی کلوچه ها بکشید
💢❌پس از زدنِ رومال #حتتتتتما نیم ساعت کلوچه ها را داخل یخچال بگذارید تا رومال خودشو بگیره و بعد با چنگال روشو علامت بزنید تا پس از پخت ، علامتِ چنگال روی کلوچه ها باقی بمونه .❌💢
🔥در فر یا توستر گرم شده طبقه وسط درجه ۱۸۰
به مدت نیم ساعت با حرارت از پایین
و ۵ دقیقه آخرِ پخت را گریل کنید تا روی کلوچه #طلایی شود .
💎در ظرف در بسته ۲ روز در محیط و یک هفته در یخچال قابل نگه داریه.
نوش جاااااان
@shirini71
#آش
#آش_خیار_چمبر
#غذای_محلی ملایر
مواد لازم برای آش خیار چمبر
خيار چمبر : 1 کيلو🥒
گوشت : 200 گرم🥩
نعنا خشک : 2 قاشق غذاخوری🍃
سیر : 10 حبه🧄
پیاز : 3 عدد🧅
گندم : 1 لیوان🌾
عدس : 1 لیوان🌾
نان خشک : 2 قاشق غذاخوری🍞
کشک : 1 لیوان🥛
نمک و فلفل : به مقدار لازم🌶🧂
یکی از آش های محلی خوشمزه ایرانی آش خیار چمبر است. این آش بیشتر در استان مرکزی و اطراف آن تهیه میشود.
طرز تهیه آش خیار چمبر استان مرکزی
1- عدس را از چند ساعت قبل خیس کنید سپس عدس و گندم را به همراه 3 لیوان آب درون قابلمه بریزید و بپزید.
2- گوشت را چند تکه کنید و با 1 عدد پیاز خرد شده تفت دهید سپس 3 لیوان آب بریزید و بگذارید گوشت بپزد. وقتی آب گوشت به 1/3 کاهش یافت میتوانید عدس و گندم پخته شده را به گوشت اضافه کنید.
3- خیار چمبرها را پوست بگیرید و نصف کنید سپس تخم های خیار را خارج کنید. خیارها را مانند کرفس حلقه ای خرد کنید. درون ماهیتابه مقداری روغن بریزید سپس خیارهای خرد شده را کمی تفت دهید تا نرم شوند (له نشوند).
@ashpazi
4- دو عدد پیاز و سیرها را خرد کنید و در روغن با مقداری نمک و فلفل تفت دهید تا طلایی شوند. نعنا خشک را نیز جداگانه در مقداری روغن حدود 1 دقیقه تفت دهید و کناری بگذارید.
5- خیارهای تفت داده، نان خشک، نصف سیر داغ و نصف پیاز داغ را به قابلمه آش اضافه کنید. پس از اینکه مواد پخته شدند و آش جا افتاد میتوانید نمک، فلفل و کشک را اضافه نمائید. 5 دقیقه صبر کنید سپس آش را از روی حرارت بردارید. آش را در ظرف بکشید و روی آن را با نصف باقی مانده سیر داغ و پیاز داغ، کشک و نعنا داغ تزئین کنید.
@shirini71
🌺#کیک_وانیلی😍
✍ مواد لازم:
شکر دولیوان
تخم مرغ ۴عدد
آبجوش دو سوملیوان
شیر یک لیوان
روغن مایع یک لیوان
وانیل نصف ق م خ
بکینگپودر ی ق غ خ
آرد سفید سه لیوان
🍜 طرز تهیه:
تخم مرغ و شکر و وانیل رو با همزن بزنید تا کرم رنگ بشه،روغن مایع و شیر و ابجوش رو اضافه کنید و کمی هم بزنید بعد آرد و بکینگپودر رو سه بار از الک رد کنید و تو دو مرحله به مواد اضافه کنید و هم بزنید تا مخلوط بشه(نباید تو این مرحله با همزن دور تند هم بزنید،فقط در حد مخلوط شدن)قالب رو چرب کنید و بعد آرد پاشی کنید و نیم ساعت تو فریزر بذارید(اینکارو قبل درست کردن کیک بکنید)بعد مواد کیک رو داخل قالب بریزید وتو فری که از قبل با دمای ۱۷۵ درجه گرم شده به مدت ۵۰ دقیقه بذارید تا بپزه،بعد ۵۰ دقیقه چک کنید که کیک پخته باشه،اگر نپخته یکم دیگه وقت بدید تا بپزه،بعد پخت بذارید کیک سرد بشه و بعد از قالب در بیارید و برش بزنید.
@shirini71
#پارت۲۴
محمد بود که اینطور خشک شده سر جایش نشسته بود؟ انتظار نداشت برایش تره هم خورد نکنم؟ یا... یا... آه خدای من...
خدا لعنتت کند شهرزاد... می مردی جلوی دهانت را می گرفتی؟ از بچه داشتنت متعجب بود مردک بی عاطفه! تمام زمانی که میتوانی قفل دهانت را نگه داری یک نیم روز است؟
لعنت به تو مرد! لعنت به تو که پیکان هایی که به سمت من پرتاب می کردی هیچ وقت تمامی نداشت.
بود و نبودت درد دارد! چرا باید از این همه آدم تو سر راه من قرار می گرفتی؟ چرا من باید با تو صاحب بزرگترین هدیه خدا می شدم؟
چرا من باید به تویی دل می دادم که برای ماندن نیامده بودی؟ چرا فکر می کردم می توانم به دل سنگت نفوذ کنم؟ برای خودم نگهت دارم؟
دل به کسی دادم که برایش یک تجربه بودم و او همه چیزم شده بود. لعنت خدا به من و روزی که عاشق شدم.
لعنت به من و عاشقی کردنم.
لعنت به دلِ بی صاحبی که برای تو لرزید!
لعنت به توئه بی رحم! ای بی رحم... بی رحم!
***
از هواپیما که پیاده می شویم بلافاصله گوشی را از حالت آفلاین هواپیما خارج می کنم. پیامی برای مامان ارسال می کنم و خبر رسیدنم را می دهم تا از نگرانی در بیاید.
و مهشید را تقریبا به دنبال خودم می کشم. بعد از گشت و گذاری که قولش را داده بودم کل اصفهان را گشتیم و بعد من همان شبانه بلیت برگشتمان را اوکی کردم و به محض برگشت به هتل چک اوت کردیم و به سمت فرودگاه رفتیم.
نزدیک ترین بلیت برای چهار صبح بود و من لحظه ای دیگر برای بوییدن و بوسیدن فرشته نمی توانستم از دست بدهم.
#پارت۲۵
#
مهشیدِ مست خواب را به بیرون هدایت می کنم و چمدان او را هم خودم می کشم.
خمیازه ای می کشد و از در که خارج می شویم ماشینی مقابلمان می ایستد و راننده ی آشنا سری به آشناییت برایمان تکان می دهد. در عقب را برای من باز می کند و اشاره می زند تا سوار شوم و در جلو را هم برای مهشید باز می کند. خودش چمدان هایمان را به سمت صندوق می برد.
به محض سوار شدن خانوم طاهری را می بینم که با لبخند انتظارمان را می کشد. توقع حضورش را نداشتم و کمی هم خجالت می کشیدم که به چشمانش نگاه کنم. به خاطر نگرفتن قرارداد و ناامید کردنش شرمنده اش بودم.
-صبحتون بخیر رئیس... من...
لبخند مهربانش روی صورتش پهن تر می شود و دستم را میان هر دو دستش می گیرد و با مهر نجوا می کند:
-کارتون رو عالی انجام دادین بهت افتخار می کنم شهرزاد!
با تعجب ابروهایی بالا می اندازم با چشمانی که هر آن از شدت تعجب در حال گشاد شدن بود نگاهی به مهشیدی که رسما خواب از سرش پریده و تا کمر به سمت عقب چرخیده و خم شده است می کنم. او هم با چشمانش از من می خواهد تا تائید کنم که درست شنیده است؟
-متوجه نمی شم؟
-صبح آقای فرهمند تماس گرفتن و گفتن که مایلن قرار داد رو براشون ارسال کنیم تا هرچه زودتر امضا بشه و کارتون شروع بشه!
-تو روحش فقط می خواست ما رو آلاخون والا خون کنه؟
با نگاهی تیز شده به مهشید نگاه می کنم و او که تازه انگار متوجه حضور خانوم طاهری می شود گونه هایش رنگ می گیرد و لبهایش را به داخل دهانش می کشد...
-اوپس...
خانوم طاهری می خندد و با نگاهی هوشیار ما را زیر نظر می گیرد و می فهمد که قطعا چیزی ابن بین درست نیست که ما از خبر امضای قرار داد متعجب شده ایم.