eitaa logo
شوق پرواز
2.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
174 ویدیو
73 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹«هادی» از لحاظ ظاهری، فرق آن‌چنانی با جوانان امروزی نداشت؛ 😊مثلا ریش‌های خود را کوتاه می‌کرد، لباس آستین کوتاه می‌پوشید و مانند همه جوانان که در جامعه می‌بینیم، بود. از طرفی نه افراطی بود و نه تفریطی. ✅ اما نکته مهمی که داشت، هدف کارهایش رضای خدا و اخلاص بود . و این موضوع اولین سفارشی بود که به دیگران می‌کرد؛ این رمز پیروزی «هادی» بود. 🌱در زندگی مادی ، مثل همه مردم شاد بود و برای آسایش زندگی خود تلاش می‌کرد و این‌که برخی فکر کنند که شهدا به هیچ چیز زندگی دنیایی خود اهمیت نمی‌دادند و فقط می‌گفتند که من باید حتما بروم و شهید شوم و این‌گونه حرف‌ها، خیر؛ 🌹«هادی» این‌گونه نبود. @shogh_prvz
🌹ازجهت خوب بودن😊 @shogh_prvz
شوق پرواز
این شهید رو معرفی کردیما.😊 بزن رو هشتک
3️⃣ ❌صدام جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج‌فارس را هم می‌خواست! ✔️از طرفی آقایی منطقه را هم می‌خواست! 😏فکر هم می‌کرد که ایرانِ بعد از انقلاب، یک کشور به هم‌ریخته و آماده برای اشغال است! 😱از طرفی ترسیده بود که مردم عراق از مردم ایران، انقلاب کردن را یاد بگیرند! 😠پشت ماجرا البته آمریکا بود! مهم‌ترین کشور منطقه که تا ۵۷ دست گماشته‌ی او بود از دستش رفته بود. ✅افتاده بود دست مردمی که به تبعیت از امام، آمریکا را قبول نداشتند. ❌ فتح لانه‌ی جاسوسی و شکست حمله طبس هم اعصابش را ریخته بود به هم... 🔴حالا وقت انتقام و پس گرفتن ایران از امام و مردم بود! 🌑بهترین وسیله هم، صدامِ مغرور و جلاد بود. 💣و جنگ شروع شد...! بقیه قصه برای فردا... همین موقع..همین جا...😉 @shogh_prvz
4_5933597881788272228.mp3
3.29M
🌹 🎙️ شهید فقط یه واژه نیست، شهید یه فرهنگه @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سلام و خیر مقدم خدمت بزرگوارانی که تازه به جمع ما پیوستند قدیمی ها ارادت🌹😊 🌱این هفته با معرفی شهید باغبانی در خدمتتون هستیم.🌹 📌پیام های سنجاق شده کانال رو بخونید😊 شوق پرواز
🥀وقتی قضیه تعرض به حرم حضرت زینب(س) را شنید بسیار اندوهگین شد. و می‌گفت : مرگ همه جا همراه آدم است، چه خوب است آدم با نگهبانی از حرم حضرت زینب(س) به شهادت برسد.🥀 @shogh_prvz
🌱بدون اغراق باید بگویم که رفتار او چه با خانواده و چه با دیگران بسیار خوب و مهربانانه بود. 🌹شهید باغبانی همواره به دنبال کمک کردن به دیگران بود و این موضوع به اندازه ای بود که در منزل به او لقب ناجی داده بودیم. 🌱از دیگر خصوصیت بارز و مثبت همسرم، تبعیت محض از مقام معظم رهبری بود و به بحث حلال و حرام بسیار توجه داشت. @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه ویراستی شوق پرواز رو دارید؟ https://virasty.com/Shogh_parvaz/1725603088542574401
4️⃣ 😐هشتاد تا کشور آمدند پشت سر صدام؛ 😏خیالش راحت بود که سر یک هفته ایران را می‌گیرد. 😁خاص‌ترین پیش‌بینی و انتظارش این بود که مردم خوزستان از ارتش عراق استقبال کنند! 🌱اما مردم با همه وجود ایستادند. زمانی که ارتش هنوز تمرکز و سازمان درستی نداشت و حتی بنی‌صدر در رأس قوه‌ی مجریه و فرماندهی کل قوا، خیانت می‌کرد. ✔️حال آن روزهای خوزستان چیزی‌ست شبیه حال و روز «بهنام!» سیزده ساله و یک نوجوان زبر و زرنگ. جا داشت توی کوچه پس‌کوچه‌های خرمشهر بدود و بازی کند؛ برود کنار کارون و تنی به آب بزند. 🔴اما شهر داشت سقوط می‌کرد! بهنام دست به اسلحه شد. به مجروحین کمک می‌کرد. می‌رفت کوچه پس‌کوچه‌های خرمشهر و جای عراقی‌ها را پیدا می‌کرد و به رزمنده‌های شهر خبر می‌داد. چند بار گیر عراقی‌ها افتاد اما فرار کرد... 🥀و بهنام محمدی همان روزهای اول جنگ با ترکش خمپاره شهید شد. یک قهرمانِ سیزده‌ساله با تنی خسته از جنگیدن توی کوچه‌های شهر خودش، خرمشهر... بقیه ماجرا در قسمت بعدی... فردا..همین موقع...همین جا... @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب با تو می مانم به روایت از همسر شهید به قلم منصوره قنادیان زندگی نامه @shogh_prvz برشی از کتاب 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
هادی ، گاهی کارهای عجیبی می کرد. 🔴مثلا شبها مریم را دیروقت می فرستاد تا برودنان بخرد. وقتی هم که مریم می گفت: «خب، خودت که می آمدی چرانگرفتی؟» می گفت: «حالا برو بگیر. برات خوبه!»  🔴 یک بار هم مریم را برد بانک تا قسط‌ها را پرداخت کند؛ کار سختی نبود، ولی به هر حال مریم تا آن موقع چنین کاری نکرده بود. اصلا می‌شد گفت که حتی یکی، دو بار بیشتر به بانک نرفته بود. حالا هم مشکلش این بود که خجالت می‌کشید با مسئول باجه صحبت کند. هادی آورده بودش تا خجالتش بریزد. خودش گوشه ای نشست و مشغول کتاب خواندن شد. نوبت مریم که رسید، التماس کرد که هادی برود کمکش کند. هادی هم جواب داد: «فکر کن من مأموریتم و الان اینجا نیستم!» کارشان که تمام شد، هادی گفت: «دیدی کاری نداشت؟ پس پرداخت اقساط از این به بعد دست شما رو می بوسه!» مریم با دلخوری گفت: «این کارها مردونه است. کارهای بیرون رو باید خودت انجام بدهی و من هم کارهای خانه را می کنم. » هادی گفت: «بله، حق با شماست. من هم می‌دونم این کارها مردونه است، اما من که همیشه نیستم. شاید حتی ایران هم نباشم. خب، اون موقع تو می خوای چیکار کنی؟ صبر کنی تا من برگردم؟!» 🌱مریم دید حق باهادی است. دیگر تسلیم شد و از آن به بعد خودش برای انجام کارهای بیرون خانه هم پیشقدم می‌شد. @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و ارادت🌹 🌱خیلی از عزیزان، درخواست داشتند در کانال از هم ذکر و یادی بشه. 🌸🌸🌸🌸🌸 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
5️⃣ یکی معلم بود، یکی بنّا، یکی مهندسی خوانده بود و شهردار بود. یکی کشاورز بود، یکی فروشنده بود، یکی ضایعات جمع می‌کرد، یکی مداح بود، یکی طلبه بود، یکی دانش‌آموز بود، یکی... یکی... یکی... و یکی یکی جمع شدند برای ایستادن جلوی دشمن؛ 🌱معلم شد شهید ابراهیم همت، 🌱بنّا شد شهید برونسی، 🌱شهردار شد شهید مهدی باکری و هر کدام‌شان شدند یکی از ستاره‌های آسمان، که راه‌های رسیدن به خدا را بیشتر از راه‌های زمینی بلد بودند... 🌹شهدا فدای دین شدند و فدای انقلاب اسلامی؛ شهدا حتی امروز هم هوای این مردم و انقلاب را دارند. بعضی‌شان حتی بعد از سال‌ها از زیر خروارها خاک رخی نشان می‌دهند، به میان مردم می‌آیند و به اسم شهید گمنام، شوق پرواز را در آدم‌ها زنده می‌کنند... 🌹شهدا ستاره نبودند، شهدا ستاره شدند‌و نبرد مقدس همچنان ادامه دارد.... یا علی.🌱 @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا