#پسرم از روی پله ها افتاد.
دستش شکست.
#بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.
#بچه را که داشت به شدت گریه می کرد،بغل گرفت.
از خانه دوید بیرون.
#چادر سرم کردم و دنبالش رفتم.
#ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان.
تا من رسیدم بهش،یک تاکسی گرفت.
#درآن لحظه ها،
#ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.
#سردارشهیدعبدالحسین برونسی
━━━💠🌸💠━━━
#خاطره پدر بزرگوار #شهید_همت:
ميخواستم برم #كربلا، همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منو هم ببر، مشكلی پيش نمیآيد. با خودم بردمش. اما سختی سفر به شدت مريضش كرد. وقتی رسيديم كربلا، اول بردمش دكتر.
دكتر گفت: احتمالا #جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدی نيست. چون علايم #حيات نداره.
وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نمیخورم! بريم #حرم. هرجوري كه ميتونی منو برسون به ضريح آقا. زير بغلهاش رو گرفتم و بردمش كنار #ضريح. رفتم يه گوشهای واسه زيارت. با حال عجيبي شروع كرد به #زيارت و بعد برگشتيم هتل
صبح كه برای #نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد و گفت: #چه_خواب_شيرينی بود. توی خواب #خانمی رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه #بچه زيبا رو گذاشت توی آغوشم.
بردمش پيش همون پزشك، ۲۰ دقيقهاي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعنی چه؟ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! كی اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست
وقتی بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم: #محمد_ابراهيم🌹
#سالروز_ولادت
#روحش_شاد_یادش_گرامی
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
خواب #حضرت_رقیه(س) رو دیده بود
بی بی فرموده بودن تو به خاطر ما از #گناه گذشتی ما هم شهیدت میکنیم.
موقعی که داشت میرفت سوریه بهم گفت: سید برام #روضه حضرت رقیه بخون
گفتم نمیخونم، داری میری حسین #بچه هااات، گفت از بچه هام دل کندم، روضه می خوندم های های #گریه میکرد.
#فرازے_از_وصیت_نامہ.
هر خانمے ڪہ چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد، و هر جوانی ڪہ نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین (ع) خواهم ڪرد و او را دعا مے ڪنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالے قرار گیرد.
#شهید_حسین_محرابی🌷
#شهید_مدافع_حرم
هدیه محضر همه شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313