#روشنی_مهتاب
#صفحه_سی_هشت
تا اينجا به سؤالاتى كه در موضوع شهادت فاطمه(ع) از طرف بعضى از اهل سنّت مطرح شده بود، پاسخ دادم. اكنون مى خواهم خاطره اى را نقل كنم. روزى يكى از دانشجويان از من سؤال كرد:
ــ ما شيعيان مى گوييم حضرت فاطمه(س) شهيد شده است، به راستى چه دليلى براى اين مطلب وجود دارد؟
ــ دانشمندان شيعه در كتاب هاى خود درباره اين موضوع مطالب زيادى نوشته اند.
ــ از كجا معلوم كه اين سخن آنان درست باشد؟ من شنيده ام كه خيلى از اين حرف ها در زمان حكومت صفويه درست شده است، قبل از حكومت صفويه، اصلاً چنين چيزى مطرح نبوده است.
ــ من حديثى از امام كاظم(ع) شنيده ام كه او از حضرت فاطمه(س) به عنوان "شهيده" ياد مى كند. حتماً مى دانى شهيده به خانمى مى گويند كه به شهادت رسيده باشد. آيا سخن امام كاظم(ع) را قبول ندارى؟
ــ اگر ثابت شود اين سخن از امام كاظم(ع) است، حرفى ندارم، امّا از كجا معلوم كه اين سخن واقعاً از امام كاظم(ع) است؟
شيخ كلينى را چقدر مى شناسى؟ آيا مى دانى او بيست سال زحمت كشيد و كتاب "كافى" را تأليف كرد؟ آيا مى دانى بهترين كتاب شيعه، همين كتاب است؟
شيخ كلينى در كتاب كافى جلد اول، صفحه 458 حديثى را از امام كاظم(ع)نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: "فاطمه(س)، صدّيقه شهيده است".
شيخ كلينى سال 258 هجرى در روستاى "كلين" در اطرف شهررى به دنيا آمد و در جوانى به قم سفر نمود و سپس به بغداد مهاجرت نمود. همه دانشمندان شيعه به سخنان او اعتماد مى كنند.
اين حديثى كه كلينى در كتاب خود آورده است، به سال ها قبل از حكومت صفويه برمى گردد، آغاز حكومت صفويه سال 907 هجرى قمرى است، شيخ كلينى 649 سال پيش از اين تاريخ، از دنيا رفته بود!
من اكنون دارم كتاب كافى را مى خوانم. نمى دانم چقدر از علم رجال اطّلاع دارى؟
براى تشخيصِ حديث معتبر از حديث دروغ، از علم رجال استفاده مى كنيم. كلمه "رجال" در اينجا به معناى "افراد" مى باشد، در اين علم به بررسى افرادى كه حديث نقل كرده اند، مى پردازيم.
وقتى كه شيخ كلينى يك حديث را از امام كاظم(ع) نقل مى كند، بين شيخ كلينى و آن حضرت، بيش از صد سال فاصله است. شيخ كلينى اين حديث را با اين سه واسطه از امام كاظم(ع) نقل مى كند:
1 ـ استاد عطّار قمّى
2 ـ استاد عَمَركى نيشابورى
3 ـ على بن جعفر عُرَيضى
با علم رجال مى توانيم بفهميم كه اين سه نفرى كه بين شيخ كلينى و امام كاظم(ع) واسطه هستند، چگونه انسان هايى بوده اند؟ آيا آن ها راستگو بودند يا دروغگو؟
اگر با استفاده از علم رجال به راستگو بودن همه كسانى را كه يك حديث را نقل كرده اند اطمينان پيدا كرديم، مى توانيم بگوييم كه اين حديث صحيح است.
اكنون درباره اين سه نفرى كه بين شيخ كلينى و امام كاظم(ع) واسطه حديث هستند، سخن مى گويم:
* واسطه اوّل
استاد عطّار قمّى: او در زمان خود، يكى از بزرگ ترين استادان حديث در شهر قم بود.
سخنان او همواره قابل اعتماد همه بود. او احاديث زيادى را نقل كرده است.
* واسطه دوم
استاد عَمَركى نيشابورى: او نيز يكى از استادان بزرگ حديث بود و سخنانش براى همه قابل اعتماد بود.
* واسطه سوم
على بن جعفر عُريضى: او برادر امام كاظم(ع) است.
عُريض، نام منطقه اى در اطراف شهر مدينه است، او مدّت زيادى در آن منطقه سكونت داشت، براى همين به نام "عريضى" مشهور شد.
او سخنانى كه از برادرش، امام كاظم(ع) مى شنيد را در كتابى جمع آورى كرد. او مورد اعتماد علماى شيعه مى باشد.
اكنون همه كسانى كه حديث بالا را نقل كرده اند به خوبى مى شناسى، آنان از بزرگان شيعه و مورد اعتماد بوده اند. آن ها ستارگان آسمان مكتب تشيّع هستند و دانشمندان شيعه به سخنان آنان اعتماد دارند.
تو ديگر مى توانى اين حديث را به عنوان يك حديث صحيح معرّفى كنى، حديثى كه امام كاظم(ع) مى فرمايد: "فاطمه(س)، صدّيقه و شهيده است".
مى دانم دوست دارى بدانى كه معناى "صديقه" چيست؟ صديقه به خانمى مى گويند كه به خدا و پيامبر، ايمان زيادى داشته باشد و كردارش، گفتارش را تصديق كند.
فاطمه هم صديقه است و هم شهيده!
او مظلومانه به شهات رسيد، به راستى چرا بعد از وفات پيامبر اين همه ظلم در حق فاطمه روا داشتند؟ مگر جرم و گناه او چه بود؟
🌹🌹🍃🍃🏴🏴
======👇======
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
======❤️======
🔴ضرورت معرفت امام زمان🔴
💠در زيارت سرداب عرض ميكنيم :
"لو تطاولت الدهور..."/اگر روزگار خيلي بطول انجامد تا تو ظهور كني و عمر من هم خيلي طولاني شود ، قول ميدهم يقين و حب من هرگز كاستي نخواهد يافت و بيشتر تو را قبول خواهم داشت و تنها روي تو حساب ميكنم و اعتمادم بر تو است ، تو در گوشه گوشه زندگي ما هستي و هرگز نخواهم گفت از دل برود هرآنكه از ديده برفت .
💠بنابراين اگر بخواهيم در دوره غيبت گرفتار حيرت و ترديد نشويم بايد روز به روز معارف خود را بيشتر كنيم .
💠به حضرت عرض ميكنيم :
"بين يديك والتصرف بين امرك و نهيك..."/من در محضر تو ايستاده ام بگويي انجام بده ! چشم
بگو ترك كن ! چشم
💠ما بايد اين آزمون را با #دل خود انجام دهيم كه آيا گوش به فرمان هستيم يا خير ؟ كه آيا امر دل را انجام ميدهيم يا امر تو را ؟
💠در زيارت آل يس با كلمه "انا ولي لك" خود را معرفي ميكنيم اما در زيارت سرداب عرض ميكنيم :
"ها انا ذا عبدك" /آقا من عبد حلقه به گوش شما هستم.
هرچه تو بگويي من عبد تو هستم
عبدك يعني هر آنچه تو امر كني مي پذيريم چون امر و نهي تو ، امر ونهي خداست و في الواقع من عبد خدا هستم چون تو عبد محض خدايي
امر آنچه تو فرمايي
حكم آنچه تو بنمايي
🔴🔴خود را آزمايش كنيم كه چقدر عبد امام زمان هستيم .
💠در فرازي ديگر ميگوييم:" مولاي واقفين .../مولاي من ايستاده ام بگويم خطا كارم و ميترسم با قهر و جلال شما مواجه شوم و در عرصه حضور خيالم از خودم راحت نيست ، كمكم كنيد...
#معرفت_امام
#استاد_بروجردی
@shohada_vamahdawiat🌷🍂🌷
🌷 #شهید_سیدمجتبی_علمدار:
باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر!
یعنی نسل جدید را باشهدا آشنا کنیم.
درنتیجه جامعه بیمه می شود و یار برای امام زمان "عج" تربیت می شود.
#شهداء_ومهدویت
@shohada_vamahdawiat
4_270538606995571405.mp3
1.22M
#دعای_عهد
آغاز روز با دعای عهد👆
التماس دعا
🙏🙏🙏🙏🙏
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
سلام حضرت حیات ، مهدی جان
هر صبح ، خورشید در آرزوی روی تو طلوع می کند و گنجشککان در هیاهوی آشنایشان ، ظهور تو را آرزو می کنند و شمعدانی ها در عطرافشانی ملایم و دلنشینشان ، بوی خوب حضور تو را نجوا می کنند ...
هر صبح ، آسمان و زمین ، به شوق سلام بر آستان تو چشم می گشایند ...
... و من ، چه خوشبختم که هر سپیده ، همنوا با تمام زیبایی ها ، رخصت بردن نام تو را می یابم ...
➥ @shohada_vamahdawiat
من چادر بر سر دارم و تو چفیه بر شانه...
وچه حکایت غریبی است میان این چفیه و چادر...🙄
از سپیدی چفیه تو تا سیاهی چادر من
جاده ای است به سرخی خون❣
جاده ای که عفت مرا وامدار غیرت تو می کند💘غیرتت اگر نبود چادرم کجای این زمانه بود؟! 💓
🌷 تو که چفیه بر شانه می اندازی من چادرم را محکم تر می گیرم، نکند چادرم شرمنده چفیه ات شود😰
نکند یادم برود❗️که دست از جانت کشیدی تا دست نامحرمی به چادر من نرسد😔
نکند یادم برود❗️که چشم بر آرزو هایت بستی تا چشم آلوده به هوسی👀حتی خیال جسارت به دختران سرزمینت را هم نکند.⛔️
🌷 نه من یادم نمی رود،یادم نمی رود ‼️
که سرخی خونت را به سیاهی چادر من به امانت داده ای👌
اگر چفیه تو سجاده آسمانیت شده پس چادر من هم می تواند بال آسمانی من شود...😍
🌷 چفیه ات را بر شانه هایت بيانداز،سربند یا فاطمه ات را بر سر ببند دل به جاده آسمانیت بزن که دوباره می خواهند چادر از سر دختران فاطمه بکشند 😱دوباره می خواهند میراث مادرت را به تاراج ببرند..😔
دل به جاده بزن که سیاهی چادر من در گروی سپیدی چفيه توست برادرم...👌
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#روشنی_مهتاب
#صفحه_سی_نه
سلام اى فاطمه! سلام اى دختر پيامبر! سلام اى كه خدا بر تو سلام مى فرستد! تو از نورِ خدا خلق شده اى، فرشتگان، همه خادم تو هستند، خدا تو و دوستانت را از آتش رهايى بخشيده است.
اين سخن پيامبر درباره توست: " فاطمه از من است و من از فاطمه ام...فاطمه پاره تن من است".
در مقابل تو، تمام قد مى ايستاد، دست تو را مى بوسيد. او به تو چنين مى گفت: "پدر به فداى تو باد!".
شنيده ام كه هرگاه او دلش براى بهشت تنگ مى شد، تو را مى بوسيد.
به راستى چه رازى در ميان بود؟
جواب اين سؤال را شب معراج مى توان يافت! شبى كه پدر تو، مهمان خدا بود...
من مى خواهم از آن شب باشكوه سخن بگويم:
آن شب محمّد (صلى الله عليه وآله) از آسمان ها عبور كرد و به بهشت رسيد، او در فردوس، مهمان لطف خدا بود. بوى خوشى به مشامش رسيد، بويى كه تمام بهشت را فرا گرفته بود. او رو به جبرئيل كرد و گفت: اين عطر خوش چيست؟
جبرئيل گفت: اين بوى سيب است، 300 هزار سال پيش، خداى متعال، سيبى با دست خود آفريد. اى محمّد! سيصد هزار سال است كه اين سؤال ما بى جواب مانده است، ما دوست داريم بدانيم خدا اين سيب را براى چه آفريده است؟
سخن جبرئيل به پايان رسيد، دسته اى از فرشتگان نزد پيامبر آمدند، آنان همراه خود همان سيب را آورده بودند. صدايى به گوش رسيد: "اى محمّد! خدا به تو سلام مى رساند و اين سيب را براى تو فرستاده است".
آرى! خدا سيصد هزار سال قبل، هديه اى براى امشب آماده كرده بود. به راستى هدف خدا از آفرينش آن سيبِ خوشبو چه بود؟
پيامبر آن سيب را خورد و بعد از مدّتى، خدا تو را به او عنايت كرد، خلقت تو از آن سيب بهشتى بود!
عايشه (همسر پيامبر) بارها ديد كه پدر تو را مى بوسد، او زبان اعتراض گشود و گفت:
ــ اى پيامبر! فاطمه ديگر بزرگ شده است، چرا او را اين قدر مى بوسى؟
ــ فاطمه از آن ميوه بهشتى خلق شده است، من هرگاه دلم براى بهشت تنگ مى شود فاطمه ام را مى بويم و مى بوسم.
💞💞🍃🍃🏴🏴
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢 ما امشب شهید میشیم
🔹شب شهادت جابر و علیرضا شب بسیار عجیبی بود، در خودروگشت در حال انجام ماموریت بودیم که درباره شهادت صحبت شد. جابر و علیرضا گفتند: امشب ما شهید میشیم و پس از این صحبت، دقایقی بعد در درگیری با اشرار هر دو بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند.
🔹شهید #جابر_اسکندری_نسب از پرسنل کلانتری بروات بم سیزدهم آبان 96 در درگیری با اشرار مسلح به شهادت رسید.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
▪️ چقدر جهاد را دوست داشت، بعد از شهادت جهاد همیشه میگفت جهاد را الگوی نسل جدید کنید. حالا این عکس را میشود در بهشت تصور کرد. دیگر برای همیشه باهم هستند
#جهاد_عماد_مغنية
#سردار_دلها🌴
#شهدایی
#شهداء_ومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
سیّد همیشه « یا زهرا(س) » می گفت. البته عنایاتی هم نصیب ما می شد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول شدیم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما کرایه نداشتم. 5 تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناسهای هزاری زیر طاقچه مان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک 5 تومانی هم نداشتیم این هزاریها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا #امام_زمان (عج) است. تا من زنده هستم به کسی نگو.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
💞💞🍃🍃
#کانال_شهداء_ومهدویت
@hsohaba_vmahdawiat
🌷✨
✨
#دلنوشته
آقا جان...!
سوگند كه آرامش اين لحظه كه خود را در حضورتان حس ميكنم با دنيا عوض نخواهم كرد...🕊
لحظه ای كه مانند فرزندی راه گم كرده، صدايتان ميكنم
و مطمئن ميشوم در سايه ی امن شما به سر منزل مقصود خواهم رسيد...✨
دلم را به اين لحظه لحظه ها خوش ميكنم...💞
تا روزي كه نسيم خبر آمدنتان را به جهان بدهد...🕊
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ الله🌺
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
🌹✨ @shohada_vamahdawiat✨🌹
🌹هرجا بخوای بری از در باید وارد بشی
🌷و از همه مهمتر اینکه باید از راهش رفت
🌹راه دین خدا چیه ؟
🌹در خدا کجاست؟
🌺 در زیارت امام زمان عج میخوانیم السلام علیک یا باب الله🌺
🌺 السلام علیک یا سبیل الله🌺
❤️دوستان راه و در خدا امام زمان عج است❤️
❤️مبدا غیر از راه امام زمان عج را انتخاب کنی که قطعا گمراهی در کمین است...❤️
#شهداء_ومهدویت
@shohada_vamahdawiat
#روشنی_مهتاب
#صفحه_چهل
خدا به تو مقامى بس بزرگ داد، هرگاه پيش پيامبر مى رفتى، او تمام قد در مقابل تو مى ايستاد.
تو سرور همه زنان مى باشى، تو گل سرسبد گيتى هستى!
عدّه اى تلاش مى كنند تا نام و ياد تو فراموش شود، امّا خدا در روز قيامت، مقام تو را بر همه معلوم خواهد كرد، روزى كه تو در صحراى محشر حاضر شوى، چه شكوه و عظمتى خواهى داشت!
هزاران فرشته به استقبال تو مى آيند و تو به سوى بهشت حركت مى كنى.
و در آن هنگام، نگاه تو به گوشه اى خيره مى ماند، فرشتگان عدّه اى را به سوى جهنّم مى برند، آن ها كسانى هستند كه در دنيا گناه انجام داده اند.
تو به آنان نگاه مى كنى و عدّه اى از دوستان خود را در ميان آنان مى يابى، با خداى خويش سخن مى گويى: خدايا! تو مرا فاطمه نام نهادى، و عهد كردى كه دوستانم را از آتش جهنّم آزاد گردانى! خدايا! تو هرگز عهد و پيمان خود را فراموش نمى كنى، از تو مى خواهم امروز شفاعت مرا در حقّ دوستانم قبول كنى.
سخن تو به پايان مى رسد، صدايى به گوش مى رسد، اين خداست كه با تو سخن مى گويد: اى فاطمه! حقّ با توست. من تو را فاطمه نام نهادم و عهد كرده ام كه به خاطر تو دوستانت را از آتش جهنّم آزاد گردانم. من بر سر عهد خود هستم! اى فاطمه! امروز همه دوستانت را از آتش عذاب خود آزاد مى كنم تا مقام و جايگاه تو براى همه آشكار شود، امروز روز توست! هر كس را كه مى خواهى شفاعت كن و با خود به سوى بهشت ببر!.
و تو دوستان خود را شفاعت مى كنى و آنان همراه با تو وارد بهشت مى شوند.
فاطمه جان! تو كه مى دانى من تو را دوست دارم...اكنون مى خواهم قصّه مظلوميّت تو را از كتاب هاى شيعه بنويسم، من مى خواهم براى غربت تو اشك بريزم، اين اشك بر تو سرمايه زندگى من است...
من در جستجوى تو هستم، به شهر مدينه مى آيم، صداى هياهويى به گوشم مى رسد، چه خبر شده است؟ از مسجد پيامبر به كوچه مى روم، وارد كوچه مى شوم، به خانه اى مى رسم، مى بينم كه گروه زيادى در آنجا جمع شده اند، هيزم ها را كنار درِ آن خانه قرار مى دهند.
🌹🌹🍃🍃🏴🏴
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢دلسوزی پلیس برای جوانان
🔹از او پرسیدم چرا در کشف مواد و منهدم کردن باند قاچاقچیان اصرار داری ممکن است شهید شوی؟؟
🔹 -اگر من در درگیری با اشرار جانم را از دست بدهم بهتر از آن است که با پخش مواد در بین جوانان کشور جان چندین نفر به خطر بیفتد.
🔹شهید #مرتضی_طالشیان رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر میناب دوازدهم آبان 91 در درگیری با قاچاقچیان موادمخدر به شهادت رسید و به قولی که داده بود عمل کرد.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
آقای من
قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه
سراغت را بگیریم
قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم
آری
شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد
یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید
دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت
سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد
چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد
یا بن الحسن
دوریت درد بی درمان امان است
@shohada_vamahdawiat
هر طرف که مینگری شهیدی را میبینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه میکنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس میکنی که در وجودت چیزی در هم میریزد!
🌻🌻🍃🍃🍃
#شهداء_ومهدویت
@hsohaba_vmahdawiat
#روشنی_مهتاب
#صفحه_چهل_یک
صدايى به گوش مى رسد، يك نفر به اين سو مى آيد، شعله آتشى در دست گرفته است، او مى آيد و فرياد مى زند: "اين خانه و اهل آن را در آتش بسوزانيد".
او مى آيد و هيزم ها را آتش مى زند، آتش زبانه مى كشد.
چرا او مى خواهد اهل اين خانه را بسوزاند؟ مگر اهل اين خانه چه كارى كرده اند كه سزايش سوختن است؟
صداى گريه بچه ها از اين خانه به گوش مى رسد، چرا همه فقط نگاه مى كنند؟ چرا هيچ كس اعتراضى نمى كند؟
در اين ميان يكى جلو مى آيد، به آن مردى كه هيزم ها را آتش زد مى گويد:
ــ اى عُمَر! در اين خانه، فاطمه، حسن و حسين هستند.
ــ باشد، هر كه مى خواهد باشد، من اين خانه را آتش مى زنم.
خداى من! چه مى شنوم؟ اى مادر مظلومم! خانه تو را مى خواهند آتش بزنند؟
عُمَر امروز قاضى بزرگ حكومت است. او فتوا داده كه براى حفظ اسلام، سوزاندن اين خانه واجب است!
چقدر اين مردم بىوفايند، آنان روز عيد غدير با على(ع) بيعت كردند، هنوز طنين صداى پيامبر در گوش اين مردم است: "هر كس من مولاى اويم، على مولاى اوست".
به راستى چقدر زود اين مردم عهد و پيمان خود را شكستند و براى آتش زدن خانه تو هيزم آورده اند! هنوز مدّت زيادى از وفات پيامبر نگذشته است، اين مردم اين قدر عوض شده اند!
آن ها بارها و بارها ديدند كه پيامبر كنار در اين خانه مى ايستاد و به تو و فرزندانت سلام مى داد.
هنوز طنين صداى پيامبر به گوش مى رسد كه فرمود: "خانه دخترم فاطمه، خانه من است! هر كس حريم خانه او را نگه ندارد، حريم خدا را نگه نداشته است".
🌹🌹🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢دامادی با لباس نظامی
🔹هیچچیز باعث نمیشد لحظهای برای شغلش کم بگذارد...برای مراسم عقدمان از محضر وقت قبلی گرفته بودیم. حتی آن روز هم علیاکبر حاضر نشد که زودتر پستش را ترک کند.
🔹وقتی خواست به محضر بیاید آنقدر دیر بود که فرصت نداشت به خانه برود و حمام کند، حتی لباسهایش را هم وقت نکرده بود عوض کند. همانطور با لباس نظامی و اسلحه و بیسیم به سر سفرة عقد آمد. بعد از مراسم عقد دوباره به سرکارش برگشت و تا ساعت یازده نیمهشب پستش را ترک نکرد.
🔹 شهید علی اکبر معصومی نژاد از مرزبانان ناجا بیستم خرداد ۹۷ مصادف با بیست و پنجم ماه مبارک رمضان در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز میرجاوه به شهادت رسید
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
#شهید_رضا_قشقائی_از_زبان_همسرش
#صفحه_5⃣
- درجایی میخواندم که قبل از رفتن به سازمان انرژی اتمی، شغلهای دیگری را تجربه کرده بودند. شرایط کاری ایشان در این مدت چگونه بود؟
آن روزها در شرکت نفت مشغول به کار بود. بعد از مدتی ازآنجا بیرون آمد و به دلیل اینکه پدرش تاکسیران بود، مدتی نیز به شغل پدر مبادرت داشت و راننده تاکسی بود. همان روزها بود که با یک کابینت ساز آشنا شد. ازآنجاکه حرفهها و آموزشهای مختلف را بهسرعت یاد میگرفت، این حرفه را هم در مدت چند هفته فراگرفت. مدتی بعد نیز به دلایلی از این کار بیرون آمد و وارد سازمان انرژی اتمی شد. تمام تلاش او در این مدت برای آسایش خانواده بود.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59