eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 امشب شب لیلة الرغائب است... 🔹شب رغبت ها... 🔹گرایش ها... 🔹جهت ها... 💠 و من در این روز و شب شریف می خواهم هم سو و هم جهت قرآن کریم باشم... 🌱 🎋 رغبت هایم قرآنی باشد... 🌱 🎋 جهت هایم به سمت حزب الله شدن، اولیاء الله شدن باشد... 🌱 🎋 جهت ها و رغبت هایم را خوب محکم کنم در جهت درست و صراط مستقیم، که هیچ بادی، هیچ فتنه ای، هیچ شبهه ای آن را کج نکند و مسیر را برعکس نشانم ندهد... 🌱 🎋 امشب شب به دست آوردن رغبت های درست و محکم کردن آنها در دلمان است... یا علی... التماس دعا @
🌴اعمال شب لیلة الرغائب (امشب) ✍رجب نام نهری در بهشت است، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر. هرکسی یک روز از رجب را روزه بگیرد ، از آن نهر خواهد نوشید. 🗒تهذیب الاحکام ج۲ ص۹۲
﷽❣ ❣﷽ مولای من، یا صاحب الزمان در حوالیِ نام نازنینت روزم متبرک می شود و لحظه هایم جان می گیرد من در پناهِ نگاه پدرانه ات امیدوار و سرزنده ام.... شکر خدا که شما را دارم.🙏 🤚 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
4_5881775755582508904.mp3
7.13M
فایل صوتی (3⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🌼عهد نامه مولا جان! عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم. آمین یا رب العالمین🤲 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت پانزدهم(زندگینامه پیامبر) ✨چند سالی که از این سفر گذشت و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) دوران جوانی عمر خود را می گذراند، از نظر خُلق و خو سرآمد همه مردم بود،و راستگوترین و امانت دارترین آنان به شمار می رفت. وی از به زبان آوردن فحش و ناسزا و سخنان ناروا و رذایل اخلاقی که به شخصیت فرد لطمه وارد می سازد، پرهیز می کرد و آن قدر صفات پسندیده و نیک را خداوند در او جمع کرده بود که قومش وی را(امین) می خواندند. 🍁همان راستگویی، امانت داری و اخلاق پسندیده وی، خدیجه(علیه السلام)(دختر خُوَیلِد که از بازگانان قریش بود و مردان را برای بازگانی و تجارت اجیر می کرد) را وادار کرد که کسی را دنبال محمدامین(صلی الله علیه و آله) بفرستد و به او پیشنهاد کند: دو برابر آنچه به دیگران می دادم به تو می دهم که برای من همراه غلامانم تجارت کنی. محمدامین(صلی الله علیه و آله) پذیرفت و کاروان قریش آماده حرکت به سوی شام شد، کالاهای بازرگانی خدیجه(علیه السلام) نیز در آن میان بود. در این هنگام، خدیجه(علیه السلام) شتری راهوار و مقداری کالای گرانبها در اختیار وکیل خود گذارد و ضمنا به دو غلام خود دستور داد که در تمام مراحل، کمال ادب را به جا آورند و هر چه او انجام داد ابدا اعتراض ننمایند و در هر حال مطیع او باشند. 🌷بالاخره کاروان به مقصود رسید و همگی در این مسافرت سودی بردند، ولی محمدامین(صلی الله علیه و آله) بیش از همه سود برد و چیزهایی نیز برای فروش، در بازار (تهامه) خرید. کاروان قریش، پس از پیروزی کامل، راه مکه را پیش گرفت. پس از پیمودن چند روز راه به مکه رسید.(میسره) غلام خدیجه(علیه السلام) آنچه را در این سفر از محمدامین(صلی الله علیه و آله) دیده بود، که تمام آنها بر عظمت و معنویت وی گواهی می داد مو به مو برای خدیجه(علیه السلام) تعریف کرد، از جمله اینکه در بُصری، محمدامین(صلی الله علیه وآله) به منظور استراحت زیر سایه درختی نشست. در این هنگام، چشم راهبی که در صومعه خود نشسته بود به محمدامین(صلی الله علیه و آله) افتاد، از من، نام او را پرسید. 🍁سپس چنین گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبری است که در تورات و انجیل، درباره او بشارت های فراوان خوانده ام، خدیجه(علیه السلام) از شنیدن این قضایا راجع به محمدامین(صلی الله علیه و آله) شگفت زده شد و از بهره فراوانی که در این تجارت، نصیب آنها گشته بود، شادمان شد و تمایل پیدا کرد که با وی ازدواج کند. لذا شخصی را به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرستاد و علاقمندی خویش را به ازدواج با وی اظهار داشت. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) با عموهای خویش(ابوطالب) مشورت کرد و با عموی خود حمزه(علیه السلام) نزد خویلد پدر خدیجه(سلام الله علیه) رفت و از وی خواستگاری نمود. پس از پذیرش از ناحیه خاندان خدیجه(علیه السلام)، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) چهارصد دینار و یا بعضی گفته اند بیست شتر جوان را مهریه قرار داد. سپس خطبه عقد به وسیله ابوطالب(علیه السلام) خوانده شد. و بدین ترتیب افتخار همسری حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را پیدا کرد. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💙 :) 🌱 نقشہ بزرگ 2 ماه فرصت ... بدون اینڪہ اسم شاهدم رو بهشون بدم ... یا اينڪہ بگم از ڪجا حقيقت رو پيدا ڪرده بوديم ... فقط اسم الڪس بولتر رو بهشون دادم ... و فرصتے ڪہ ازش بہ عنوان طعمہ براے گير انداختن بقيہ اعضاے اون باند استفاده ڪنن ... بعد از اين مدت ... حتے اگہ نتونستہ باشن از اين فرصت استفاده ڪنن ... من از شاهدم استفاده مےڪردم ... هر چقدر هم سخت يا حتے غير ممڪن ... مجبورش مےڪردم حرف بزنہ و اون رو بہ جرم قتل بہ دادگاه مےڪشيدم ... اما دلم نمےخواست بہ اين راحتے تموم بشہ ... اون بايد تاوان تمام ڪارهايے رو ڪہ ڪرده بود پس مےداد ... جلسہ مشترڪ تموم شد ... بہ زحمت، خودم رو تا پشت ميزم رسوندم و نشستم ... ڪوين از گروه شون جدا شد و اومد سمتم ... - مےخواستم ازت عذرخواهے ڪنم ... حرف هاے اون روزم خوب نبود ... ڪہ گفتم پليس خوبے نيستي ... و ... تو واقعا پليس خوبے هستے ... در تمام اين سال ها بهترين بودے ... نگاهم رو ازش گرفتم ... اوبران داشت بہ سمت مون مےاومد ... نمےخواستم جلوے اون حرفے زده بشہ ... شايد ڪوين داشت ازم عذرخواهے مےڪرد ... ولے اتفاق 10 سال پيش ... چيزے نبود ڪہ هرگز از خاطرات من پاڪ بشہ ... خاطره اے ڪہ امثال ڪوين ... هر چند وقت يڪ بار، با همہ وجود ... دوباره برام زنده اش مےڪردن ... - فراموشش کن ... اوبران ديگہ ڪاملا بهمون نزديڪ شده بود ... ڪوين ڪہ متوجهش شد ... با لبخند سرے براے لويد تڪان داد و رفت ... - پاشو ... بايد برگرديم بيمارستان ... - داشتم پرونده جان پروياس رو نگاه مےڪردم ... توش نوشتن چند سال پيش توے یہ حادثہ دختر 3 سالہ‌اش ڪشتہ شده ... هر چند افسر پرونده ... اون رو حادثہ عنوان ڪرده اما فڪر ڪنم بايد دوباره اين پرونده باز بشہ ... پرونده رو ڪشيد سمت خودش ... و شروع بہ ورق زدن ڪرد ... - فڪر مےڪنے حادثہ نبوده؟ ... - اگہ حادثہ نبوده باشہ چے؟ ... جان پروياس ڪسے بوده ڪہ با همہ قوا جلوے اونها رو گرفتہ ... اگہ حادثہ، صحنہ سازے بوده باشہ ... و توے اون صحنہ سازے بہ جاے خودش، دخترش ڪشتہ شده باشہ چے؟ ... فڪر مےڪنم اين پرونده ارزشِ دوباره باز شدن رو داره ... پرونده رو بست و گذاشت روے ميز خودش ... - اينڪہ ارزش داره يا نہ رو من پيگيرے مےڪنم ... و تو همين الان، يہ راست برمےگردے بيمارستان ... با زبون خوش نرے بہ خاطر عدم ثبات عقلے و روانے ... و بہ جرم خودآزادے و اقدام بہ خودڪشے، بازداشتت مےڪنم ... رفت سمت میزش و ڪتش رو از روے پشتے صندليش برداشت ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... - قبل از اينڪہ من رو ببرے بيمارستان ... يہ جاے ديگہ هم هست ڪہ حتما بايد خودم برم ... دستم رو گذاشتم روے ميز ... و بہ زحمت از جا بلند شدم. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
‌🌷مهدی شناسی ۴۳۹🌷 🌹فَقَلبي لکم مسَلِّم🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 ❤️ﻗﻠﺐ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﺒﺖ‌ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ. ❤️ﻗﻠﺐ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﺩﺭﺍﻛﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ. ❤️ﻭﻗﺘﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ «ﻓَﻘَﻠْﺒِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﻣُﺴَﻠِّﻢٌ » ﻫﺮ ﻛﺲ به امام زمانش ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ، ﻣﻦ ﻛﺎﻧﻮﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻣﻮﺿﻊ ﺍﺩﺭﺍﻛﻢ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻋﻼ‌ﻡ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ، ﺍﻭﻻ‌ ﺷﻴﺌﻲ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻱ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ. ﺛﺎﻧﻴﺎ ، ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ، کسی ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺎﻱ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ اوﺳﺖ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ‌‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻱ ‌ﺩﻫد. ❤️ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ‌ﺗﺮﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺴﻠیم امامش ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻛﺎﻧﻮﻥ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻧﻮﺭ ﮔﺮﺩﺩ. ❤️ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﻲ‌ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺛﺒﺖ ﻭ ﺿﺒﻂ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺩ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻛﺴﻲ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ امام زمان ﺑﺴﭙﺎﺭﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻝ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﻗﻴﻤﺘﻲ ﻭ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ. ❤️ﺣﻀﺮﺕ ﺗﻌﻠﻖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻣﻮﺭ ﻓﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺟﺎﻱ ﻧﻤﻲ‌ﺩﻫﻨﺪ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﭘﺮ ﻣﺤﺒﺖ ایشان ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﺩ ﺍﺯ ﺁﻓﺎﺕ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ.   ❤️ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ امامش ﺑﺮﻭﺩ ﺑﻪ ﺗﺒﻊ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ایشان ﻣﻲ‌ﺭﻭﺩ. ﺩﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﻤﻲ‌ﻣﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻛﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﻳﻜﺒﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﺟﺪﺍ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ امامش می رساند. ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﻨﺒﻊ ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﻤﻲ‌ﻣﺎﻧﺪ.   ❤️ﺩﻝ ﺑﺎ ﺗﺼﺮﻑ ﻭﻻ‌ﻳﻲ امام زمان علیه السلام ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺑﻴﺰﺍﺭﻱ جستنش ﺟﻬﺖ ﻣﻲ‌ﻳﺎﺑﺪ. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
‌‌⁉️چگونه حیا می تواند زمینه ساز ظهور شود⁉️ ✅بيازماييد اگر شخصي در برابر كار بد خجالت ميكشد، بدانيد نبوغي دارد. چون حيا با عقل هماهنگ است. از حياي او ميفهميم كه ميتواند عاقل خوبي باشد. ✅همان گونه كه از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل شده است كه جبرئيل بر حضرت آدم (عليه السلام) نازل شد و او را ميان عقل، حيا و دين مخيّر كرد، آن حضرت عقل را برگزيد؛ دين و حيا گفتند ما مأموريم هر جا كه عقل هست ما هم باشيم. ✅گاهي انسان احساس تنهايي ميكند چون با كسي نيست.در اين حال از ارتكاب گناه پروايي ندارد؛ زيرا كسي او را نمي بيند تا خجالت بكشد ولي بررسي مي‌كند و مي‌بيند كه در حقيقت تنها نيست، «كرام كاتبين» فرشتگان، انبيا و اوليا و از همه بالاتر، ذات اقدس اِله بر همگان آگاه است، آنگاه خجالت ميكشد. ✅اگر انسان در مشهد، مرئي و منظر اين همه ذوات نوراني باشد و احساس شرم نكند، معلوم ميشود يا وجود آنها را باور نكرده و يا باور را جدّي نگرفته است. ✅ اما اگر انسان اين راهها را طي كند، بر هواي خود امير است؛ وقتي بر هواي خود امير بود، سياستمدار خوبي در حوزه نفس خود است و وقتي در حوزه نفس خود سياستمدار خوبي بود، ميتواند امير، فرمانروا و سياستمدار ديگران نيز باشد و جامعه اسلامي را جامعه برينِ عقلي كند و به دست صاحب اصليش ولي عصر امام زمان (ارواحنا فداه) بسپارد. ✍آیت‌الله‌جوادی‌آملی 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
◀️ وقتی انسان یک مهمان در خانه دارد چقدر اعمال او راست و بهتر می‌شود؟! ◀️انسان وقتی حس کند در خانه تنهاست هر عملی ممکن است از او سر بزند ولی وقتی مهمان آمد، خودش را نگه می‌دارد، حتّی داد نمی‌زند. ◀️اگر با خانمش دعوایش بشود خودش را کنترل می‌کند، خیلی کارها را نمی‌کند، سر بچّه‌اش داد نمی‌زند، هر کاری نمی‌کند، می‌گوید زشت است. ◀️این احساس که شخصی در خانه‌ی ما ناظر اعمال ماست، ترمزی به انسان می‌زند که خیلی از اعمال او را تحت الشّعاع قرار می‌دهد لذا هر کاری را انجام نمی‌دهد. ◀️حالا هرچه شخصیّتِ شخص مهمان بالاتر برود، ادب، توجّه و کنترل انسان بیشتر می‌شود. ◀️روحیه ی انتظار، آن حالتی است که انسان هر لحظه خودش را با امام زمانش ببیند، با امام زمانش زندگی کند و حدّاقل خودش را تحت نظارت امام زمان ارواحنافداه ببیند. ✍استاد زعفری زاده 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 افتخار دردناڪ در رو باز ڪرد ... بعد از ماه ها ڪہ از قتل پسرش مےگذشت ... و تجربہ روزهايے سخت و بےجواب ... دوباره داشت، من رو پشت در خونہ شون مےديد ... - ڪارآگاه منديپ؟! ... چےشده اومديد اینجا؟ ... لبخند خاصے صورتم رو پر ڪرد ... - قاتل پسرتون رو پيدا ڪرديم آقاے تادئو ... اشڪ توے چشم هاش جمع شد ... پاهاش يہ لحظہ شل شد و دستش رو گذاشت روے چارچوب در ... نمےدونست بايد بخنده و شاد باشہ ... يا دوباره بہ خاطر درد از دست دادن پسرش سوگوارے ڪنہ ... - بفرماييد داخل ... بيايد تو ... با سرعت رفت و همسرش رو صدا زد ... و من بدن بےحالم رو روے مبل رها ڪردم ... - ڪے بود ڪارآگاه؟ ... ڪے پسر ما رو ڪشتہ؟ ... بہ خاطر چے؟ ... مارتا تادئو ... زن پر دردے ڪہ بهش قول داده بودم تمام تلاشم رو انجام ميدم ... و حالا با افتخار مقابلش نشستہ بودم ... هر چند براے پذيرش اين افتخار دردناڪ، هنوز زود بود ... - تمام حرف هايے ڪہ قبلا در مورد علت قتل ڪريس ... و اينڪہ زندگے گذشتہ اش، زندگے آينده اش رو نابود ڪرده ... يا اينڪہ اون دوباره بہ همون زندگے قبل برگشتہ ... اشتباه بود... ڪريس، نوجوان شجاعے بود ڪہ جانش رو براے ڪمڪ و حفظ زندگے ديگران از دست داد ... اون چيزهايے رو فهميده بود ڪہ مےتونست مثل خيلےها بهشون بےتوجہ باشہ و فقط بہ خودش فڪر ڪنہ ... بہ موفقيت خودش ... بہ آينده خودش ... بہ زندگے خودش ... اما اون شجاعانہ ترين تصميم رو گرفت ... با وجود سن ڪمے ڪہ داشت نتونست چشمش رو بہ روے اطرافيانش ببنده ... و تا آخرين لحظہ براے نجات اونها و حمايت از انسان هايے ڪہ دوست شون داشت مبارزه ڪرد ... و اين ڪاریہ ڪہ من مےخوام بڪنم ... نمےخوام اجازه بدم تلاش و فداڪارے اون بےثمر بمونہ ... الان اگہ چيز بيشترے بهتون بگم ... ممڪنہ همہ چيز رو بہ خطر بندازم ... حتے جان شما رو ... اما مےتونم بگم ... همون طور ڪہ بہ قول دفعہ قبلم عمل ڪردم ... اين بار همہ تمام تلاشم رو مےڪنم تا خون پسرتون پايمال نشہ ... فقط تمام حرف هاے امشب بايد ڪاملا مثل يہ راز باقے بمونہ ... رازے ڪہ تا من نگفتم ... هرگز از اين اتاق خارج نميشہ ... از منزل اونها ڪہ خارج شديم ... هر دو ساڪت بوديم ... من از شدت درد ... و اون ... پاے ماشين ڪہ رسيدم ... سرماے عجيبے وجودم رو فرا گرفت ... نفسم سنگين و سخت شده بود ... اوبران در و باز ڪرد و نشست پشت فرمون ... دستم رو بردم سمت دستگيره در ... ڪہ ... حس ڪردم چيزے توے بدنم پاره شد و پام خالے ڪرد ... افتادم روے زمين ... سريع پياده شد و دويد سمتم ... در ماشين رو باز ڪرد ... زیر بغلم رو گرفت و من رو نشوند روے صندلي ... اون تمام راه رو با سرعت مےرفت ... اما سرعت من در از حال رفتن ... خيلے بيشتر از رانندگے اون بود ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
10.mp3
17.91M
فایل صوتی (0⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🍃دختر اگر یتیم شود پیر می شود 🍃از زندگی بدون پدر سیر می شود 🍃هم سن و سال ها همه او رانشان دهند 🍃دل نازک است دختر ودلگیر می شود 🌺 وداع فرزند شهید مختار مومنی ➥ @shohada_vamahdawiat
سیمای خانواده در آخرالزمان (2) 🔊🌸 استاد مرتضی آقا تهرانی ◀️ نسل رسانه دجّال آخرالزمان و ساحره قرن بیست و یک، با تک چشم جادویی اش، همه را سحر میکند. جام جهان نمایی که هر ثانیه، با هزاران رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم می کند. بچه ها، با صدای او از خواب بیدار می شوند و پای حرف هایش می خوابند. مادرها، موقع دیدن فیلم محبوبشان، دیگر حوصله بچه و سر وصدایش را ندارند. مردها با فوتبال هایش قرار ز کف می دهند و هیچ کس را نمی شناسند. تلویزیون، تیشه ای شده بر ریشه درخت رابطه بین اعضای خانوده؛ تیشه ای نامرئی، که ریشه های درخت رابطه و عاطفه را در کانون خانواده یکی یکی قطع می کند. شاید آن دجّال وعده داده شده آخرالزمان را که یک چشم دارد و موهای بسیار و از هر مو آهنگی تولید می کند تا مردم را از خداوند دور نماید، بتوان بر همین رسانه های کنونی تطبیق داد که ابزار گسترش بندگان شیطان شده اند و مردمان را از آسمان دور می سازند و با انواع لذایذ دنیوی جذب می کنند... . ... حال پرسش اساسی این است که در عصر پر ترافیک تکنولوژی و موج های الکترونی، چه کسی صلاحیت بیش تری برای تربیت و رشد فرزندان ما را دارد؟ اعضای پر مهر و محبت خانواده، یا مهره های بی جان و رنگارنگ در چشم جادویی دجّال؟! 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
♨️کدام شیعه منتظرِ امام زمان است؟! 🔸منتظرانِ علیه السلام شیعیانی هستند که در رعایت اخلاق و آداب و حدود الهی کوتاهی ندارند و گفتار معصومین علیهم السلام چراغ راهشان است. 🔸امام صادق علیه السّلام میفرمایند: ای گروه شیعه! زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیکو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ کنید و آن را از زیاده روی و زشت گویی بازدارید.(۱). 📌و اینک این ماییم و این گفتار امام ششم. یک روز در برخوردهایمان با مردم صدای خود را ضبط کنیم و بعد خودمان گوش دهیم ببینیم نحوه صحبتمان با مردم چگونه بوده است؟! عمل به این کلام نورانی جامعه را برای ظهور آماده می کند.غافل نباشیم…. 📚۱) امالی صدوق، ص ۳۲۷، ح۱۷؛ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🔆خاطره‌ای از شهید فریدون کریمی 🍃✨تقریباً دو روز بود که هیچ آب و غذایی به من نرسیده بود، هر چی با کد و رمز اعلام می‌کردم فایده‌ای نداشت، ما تو خط بودیم، چند تا از دوستانم شهید شده بودند و مجروح، آتش جنگ دشمن هم خیلی سنگین بود، کسی اجازه تردد به خط را نداشت، الا در مواقع ضروری مثلاً برای بردن مجروح و انتقال مهمات، دیگر نتوانستم تحمل کنم و پشت بیسیم بی‌رمز و به زبان مازندرانی گفتم: از گشنگی و تشنگی بَمِردِمِه، کسی دَنیِه مِه وِسِه آذوقه بیاره؟ 🍃شهید غلام فضلی این دلاور و چشم و دیده‌بان باتجربه بهشهری با اینکه مشغله زیادی داشت از پشت بیسیم متوجه سن و سال کم من شد و با آن وضعیت برایم آب، بیسکوئیت و آبمیوه با کلی وسایل خوراکی آورد، از شدت صدای مهیب مهمات جنگی، متوجه اطرافم نشدم به خودم آمدم دیدم یکی مرا صدامی‌زند. یک جیپ جلوی سنگرم بود، وسایل را ریخت توی سنگرم، برنج را داد دستم و به شوخی به زبان مازندارنی گفت: 🍃بَییر، وِشنامِه وِشنامِه! اینم غذا، اَمه آبرو رِه بَوِردی. باورم نمی‌شد، وقتی جیپ را دیدم، تمام بدنه ماشین، سوراخ سوراخ شده بود، از چادر جیپ فقط تکه پارچه‌ای مانده بود، هر چی اصرار کردم صبر کن کمی خط آرام شود، بعد برو، قبول نکرد و برگشت و رفت سر پست. 🍃شهید غلام فضلی به‌علت جراحات جنگ و خیلی غریبانه و مظلومانه بعد از مدت کوتاهی بعد از جنگ به درجه والای شهادت نائل شد. ✨یاد و خاطره شهید فضلی و همه دیده‌بانان لشکر ویژه ۲۵ کربلا و شهدای گرانقدر ادوات گرامی باد.✨   🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
Abdolhossein Mokhtabad - Shabangahan (320).mp3
19.91M
🍃🌴🌠شبانه ها🌠🌴🍃 🍃🌴🌠💫🎧❣آوای زیبای : شبانگاهان... 🍃🌴🌠💫🎤سید عبدالحسین مختاباد... 🍃🌠 شبانگاهان؛ تا حریمِ فلک، چون زبانه کشد سوزِ آوا @hedye110
آقا به کرامت شما چشم به راهیم سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز‌ می‌گفت: غم نسترن‌ای ضامن آهو ماییم و دل زار و همان پنجره سبز ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ السّلام علیکَ حین تَقوم... سلام ‌بر تو آن‌ هنگام که برای ‌احیای ‌عشق قیام خواهی کرد و سلام‌ برآنان که قیام تو‌ را چشم به راه اند... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 آخرین پرونده زمان بہ سرعت برق و باد گذشت ... و فرصتے ڪہ بہ دايره مواد داده بودم تموم شد ... توے اين فاصلہ پرونده جان پروياس رو هم دوباره باز ڪرديم ... شڪ من بےدليل نبود ... هر چند توے اين پرونده ... الڪس بولتر قاتل نبود ... دادگاه تشڪيل شد ... دادگاه آخرين پرونده من ... پرونده اے ڪہ ماه ها طول ڪشيد ... بہ اتهام قتل نوجوان 16 سالہ، ڪريس تادئو ... و اتهام پخش مواد و فروش ڪارت هاے شناسايے جعلے متهم شناختہ شد ... قاضے راے نهايے رو صادر ڪرد ... و الڪس بولتر 42 سالہ ... بہ 30 سال زندان غير قابل بخشش محڪوم شد ... از جا بلند شدم و از در سالن رفتم بيرون ... دنيل ساندرز هم دنبالم ... - ڪارآگاه منديپ ... ايستادم و برگشتم سمتش ... - مےخواستم ازتون بہ خاطر تمام زحماتے ڪہ ڪشيديد تشڪر ڪنم ... هر چند، داغ اين پدر و مادر هرگز آروم نميشہ ... اما زحمات شما براے پيدا ڪردن قاتل ... چيزے نيست ڪہ از خاطر اطرفيان و دوستان ڪريس پاڪ بشہ... دستش رو آورد بالا ... باهام دست بده ... چند ثانيہ بہ دستش نگاه ڪردم ... نہ قدرت پذيرش اون ڪلمات رو داشتم ... نہ دست دادن با دنيل ساندرز رو ... بےتفاوت بہ دستے ڪہ بہ سوے من بلند شده بود ازش جدا شدم ... اونجا بودن من فقط يہ دليل داشت ... نمےخواستم آخرين پرونده ام رو با خاطرات تلخ و افڪار مبهم بہ بايگانے بفرستم ... برگہ استعفام رو علے رغم ناراحتے هاے اوبران پر ڪردم ... و وسائلم رو از روے ميز جمع ڪردم ... اين ڪار رو بايد خيلے زودتر از اينها انجام مےدادم ... قبل از اينڪہ یہ روز ڪارم بہ اينجا بڪشہ ... يہ دائم الخمر ... يہ عصبے ... يہ عوضے ... ڪسے ڪہ تا جايے پيش رفتہ بود ڪہ نزدیڪ بود یہ بچہ رو با تیر بزنہ ... از جا ڪہ بلند شدم ... چشمم بہ اطلاعات پرونده ڪريس افتاد ... اطلاعاتے ڪہ قبل از دادگاه دوباره روے تختہ نوشتہ بودم تا مرورشون ڪنم ... نمےخواستم وقے وڪيل مدافع قاتل مشغول پرسيدن سوال از منہ ... اجازه بدم ڪوچڪ ترين اشتباهے ازم سر بزنہ ... و راه رو براے فرار اون باز ڪنہ ... تختہ پاڪ ڪن رو برداشتم و تمامش رو پاڪ ڪردم ... تصوير ڪريس رو از بين گيره هاے روے تختہ بيرون ڪشيدم ... چہ چيز اينقدر من رو مجذوب اين پرونده ڪرده بود؟ ... من نوجوانے درستے داشتم با آينده اے ڪہ نابودش ڪردم ... و اون نوجوانے پر از اشتباهے داشت ... ڪہ داشت اونها رو درست مےڪرد ... - منديپ ... صداے سروان، من رو بہ خودم آورد ... برگشتم سمتش ... - يادم نمياد با استعفات موافقت ڪرده باشم ... و اجازه داده باشم برے ڪہ دارے وسائلت رو جمع مےڪنے .. «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
4_5881775755582508904.mp3
7.13M
فایل صوتی (3⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🔰 دختر حاج قاسم می‌گفت: یکی از کارای همیشگی پدرم خواندن قرآن و نهج البلاغه بود و می‌گفت اگه مسئولان ما کتاب نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین علی (ع) را مطالعه کنند در آداب حکومت و مملکت داری می تواند موثر باشد. 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🌷مهدی شناسی ۴۴۰🌷 🌹و رَأیي لَکم تَبَع🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🌸قرآن می فرماید:"ﻗُﻞْ ﺇِﻥْ ﻛُﻨْﺘُﻢْ ﺗُﺤِﺒُّﻮﻥَ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻓَﺎﺗَّﺒِﻌُﻮﻧِﻲ ﻳُﺤْﺒِﺒْﻜُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ... " ﺑﮕﻮ: «ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺑﺪﺍﺭﺩ...»‌ 🌸ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام‌ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: « ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻳُﻄِﻴﻊُ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻋَﺒْﺪٌ ﺃَﺑَﺪﺍً » ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻫﻴﭻ ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ ﻣﻄﻴﻊ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.« ﻭَ ﻟَﺎ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻳَﺘَّﺒِﻌُﻨَﺎ ﻋَﺒْﺪٌ ﺃَﺑَﺪﺍً ﺇِﻟَّﺎ ﺃَﺣَﺒَّﻪُ ﺍﻟﻠَّﻪُ » ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻛﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺩ. 🌸 ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ. ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻭﻟﻴﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﺩ. ﻣﺜﻼ‌ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺎﺀﺍﻟﺪﻳﻨﻲ (ﺭﻩ) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺍﺋﻢ ﺗﺸﺮﻑ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻲ ﻋﺼﺮ (ﻋﺞ) ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺎﺀﺍﻟﺪﻳﻨﻲ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:‌ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ.ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ «ﺭَﺃْﻳِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﺗَﺒَﻊ» 🌸 ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺁﻗﺎ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺠﺘﻬﺪﻱ (رحمة الله علیه) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻧﺼﻒ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﻓﻠﺞ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﺭﻑ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﻝ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺷﻔﺎﻱ ﻛﺎﻣﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺭﻭﺯﻱ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﻳﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﻗﺎ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺷﻔﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﺁﻗﺎﻱ ﻣﺠﺘﻬﺪﻱ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:‌ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ؟! ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ « ﺭَﺃْﻳِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﺗَﺒَﻊ» 🌸ﺩﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻧﻈﺮﻱ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ دل ﺗﺤﺖ ﺗﺼﺮﻑ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻳﻬﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻄﺎ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ، ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﻲ‌ﻋﺮﺿﻪ ﻗﺒﻞ ﻧﻴﺴت. ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ‌ﻫﺎﻱ ﮔﻢ ﺷده اش ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻧﻮﺭ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ)‌ ﺟﻠﻮﻩ‌ﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ. 🌸ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﻋﻼ‌ﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﻲ رحمة الله علیه ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﻱ ۱۶ ﺳﺎﻋﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻗﻮﺕ ﻣﻲ‌ﺑﺨﺸﺪ.ﻭﻗﺘﻲ ﺩﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﺍﻋﻀﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺭﺡ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﻲ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ. 🌸ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﻴﻦ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻴﺮﺯﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻛﻼ‌ﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﭘﻴﺮﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻣﺎﺩﻱ ﺍﻭ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻨﺠﺸﻜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﺗﺶ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺎ ﻣﻨﻘﺎﺭﺵ ﺁﺏ ﻣﻲ‌ﺁﻭﺭﺩ. 🌸ﺍﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻛﻤﻚ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻫﻴﭻ ﻫﻴﭻ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﻲ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 🪴 🌿﷽🌿 برخيز! صداى اذان مى آيد. بايد براى نماز به مسجد برويم. ــ آه! نمى توانم. ــ مرادى جان! با تو هستم، ما قرار است امروز به سوى يمن برويم، اين آخرين نمازى است كه مى توانيم پشت سر امام خود بخوانيم. ــ برادر! ببين من مريض شده ام، بدنم داغ است. ــ خدا شفا بدهد! تو تب كرده اى، بايد استراحت كنى. يكى از دوستان مى رود و ظرف آبى مى آورد و دستمالى را خيس مى كند و روى پيشانى مرادى مى گذارد. خداى من! تب او خيلى شديد است. بقيّه به مسجد مى روند و بعد از نماز برمى گردند. هنوز تب مرادى فروكش نكرده است. آنها نمى دانند چه كنند. آنها براى بازگشت به يمن برنامه ريزى كرده اند، نمى توانند تا خوب شدن مرادى در اينجا بمانند. مرادى رو به آنها مى كند و از آنها مى خواهد كه آنها معطّل او نمانند و به يمن بروند. آنها با يكديگر سخن مى گويند، قرار مى شود كه بيمارى مرادى را به على(ع)خبر بدهند. * * * وقتى على(ع) ماجرا را متوجّه مى شود خودش به عيادت او مى رود و در كنار بستر او مى نشيند و با او سخن مى گويد. مرادى چشم باز مى كند امام را در كنار خود مى بيند، باور نمى كند. جا دارد كه بگويد: گر طبيبانه بيايى بر سر بالينم***به دو عالم ندهم لذّت بيمارى را امام رو به دوستان مرادى مى كند و از آنها مى خواهد كه نگران حالِ مرادى نباشند و به يمن بازگردند. آنها سخن امام را اطاعت مى كنند و بعد از خداحافظى مى روند. امام شخصى را مأمور مى كند كه به كارهاى مرادى رسيدگى كند و طبيبى را نزدش آورد. * * * امام هر صبح و شب به عيادت مرادى مى رود و حال او را جويا مى شود. مرادى شرمنده اين همه لطف و محبّت امام است. او نمى داند چه بگويد، زبان او ديگر قادر به تشكّر از امام نيست. بعد از مدّتى، مرادى بهبودى كامل پيدا مى كند، امّا اكنون او در كوفه تنهاست، هيچ رفيق و آشنايى ندارد. امام بارها او را به خانه خودش دعوت مى كند، به راستى چه سعادتى از اين بالاتر كه او مهمان خصوصى امام مى شود! او به خانه اى رفت و آمد مى كند كه همه حسرت حضور در آنجا را دارند. اينجا خانه آسمان است. خوشا به حالت كه بيمار شدى، اى مرادى! اين بيمارى براى تو چقدر بركت داشت! تو مهمان خصوصى امام خود شدى. آفرين بر تو! ■■■□□□■■■ 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef