eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطره " #کربلا که رفته بودیم، از وقتی گنبد را دید، #اشک ریخت تا #حرم. دیگر صحبت نکرد. فقط حواسش به خودش بود و #امام_حسین(ع)، اما وقتی از #زیارت برگشت، حالش بهتر بود. گفت نمازم را زیر قبّه‌ی امام(ع) خواندم. همین حالش را بهتر کرده بود. توی #بین_الحرمین، گفتم: بیایید با همدیگر یک #عکس خانوادگی بگیریم. کمی مکث کرد بعد نگاهش را دزدید. گفت: ببخشید؛ ولی من نمی‌توانم اینجا عکس بیندازم. نمی‌توانم چنین جایی که امام(ع) و خانواده‌اش این‌قدر #اذیت شدند، با خانواده‌ام عکس یادگاری بگیرم". راوی:همسر شهید. 📚دخترها بابایی‌اند. (خاطرات #شهید_جواد_محمدی به روایت خانواده) @shohadasafadasht
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 16ساله بود یه نوار روضه زیر و روش کرد . بلند شد اومد ... یه روز به فرماندمون گفت : من از بچگی نرفتم، می ترسم بشم و رو نبینم ... یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم زیارت کنم و برگردم ... اجازه گرفت و رفت ، دو ساعت توی زیارت کرد و برگشت ... توی اش نوشته بود : در راه برگشت از توی ماشین خواب رو دیدم ... بهم فرمودند : اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت ... یه برای خودش اطراف پادگان کنده بود ... نیمه شبها تا می خوابید داخل قبر می کرد و می گفت : یا منتظر وعده ام ... چشم به راهم نذار ... توی ساعت ، روز و مکان رو هم نوشته بود ... که شد ، دیدیم حرفاش درست بوده ، دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی شد که تو نوشته بود ! 🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 👈 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 عاشقے ڪہ سن و سال نمیشناسدتمام آنچہ ڪہ دارم و در توانم هست رامیگذارم تا پابرجا بماند.. 🌷 صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 بود یه نوار روضه زیر و روش کرد. بلند شد اومد ... یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی نرفتم، می ترسم بشم و رو نبینم... یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم زیارت کنم و برگردم... اجازه گرفت و رفت دو ساعت توی زیارت کرد و برگشت ... توی اش نوشته بود: در راه برگشت از توی ماشین خواب رو دیدم... بهم فرمود: اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود... نیمه شبا تا می خوابید داخل قبر می کرد و میگفت:یا منتظر وعده ام... چشم به راهم نذار... توی ساعت ، روز و مکان رو هم نوشته بود... که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شد که تو اش نوشته بود! کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 بود یه نوار روضه زیر و روش کرد. بلند شد اومد ... یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی نرفتم، می ترسم بشم و رو نبینم... یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم زیارت کنم و برگردم... اجازه گرفت و رفت دو ساعت توی زیارت کرد و برگشت ... توی اش نوشته بود: در راه برگشت از توی ماشین خواب رو دیدم... بهم فرمود: اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود... نیمه شبا تا می خوابید داخل قبر می کرد و میگفت:یا منتظر وعده ام... چشم به راهم نذار... توی ساعت ، روز و مکان رو هم نوشته بود... که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شد که تو اش نوشته بود! کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 عاشقے ڪہ سن و سال نمی‌شناسد تمام آنچہ ڪہ دارم و در توانم هست را می‌گذارم تا پابرجا بماند.. 🌷 صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht