🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀
#ماه_رمضـــان_در_جبهه_ها
#روزه_دار_سيزده_سالہ
در #ماه_رمضـان سال 63 از طرف لشگر 25 کربلا به پايگاه #شهيد_مدنے اعزام شديم
#پايگاه لشگر 8 نجف اشرف
چون قـرار بود بہ مقر #عمليـات منتقـل شويم حکـم #مسـافر را داشتيم و #روزه بر ما واجب نبود اما ڪسانے ڪہ در #ماه_مبـارڪ در پايگاه #اهـواز مےماندند مےبايست #روزه مےگرفتند از جملہ مسئولين ستاد و امام جماعت و مکبر كہ #نوجوان 13 ساله اے بود #روزه داشت.
#هوای اهـواز بسيار گرم بود و حتے يڪ ساعت بدون نوشيـدن آب #قابل تحمل نبود.
اواخر #ماه_مبـارڪ ڪه #بہ اهـواز برگشته بودم احساس ڪردم نصف گوشت #بدن اين #نوجـوان آب شده است.
در واقع #ايمان از چهره #نحيف اين #نوجوان (مکبر نماز خانه) متجلے بود و هر وقت ياد آن صحنه مےافتم و آن #گرماے طاقت فرسا ، از خودم #خجـالت مےڪشم كہ چرا نمےتوانستيم #روزه بگيريم.
راوی : حبيب الله ابوالفضلی
🌹💐🌹🕊🥀🕊🌹💐🌹
@shohadasafadasht97
💐🌴🌷🥀🌷🌴💐
#شرمنده_ام که از دنیای من ، تنها #کپسول_اکسیژنش سهم تو شد!
و من هنوز در #غفلتم که #ریه_هایم را
از #صدقه_ریه_های پـُر #تاول تو از
#هوای تازه پـُر می کنم...
با توأم ای
#رزمنـده_دیروز
#غریب_امروز
#شهیــد_آینده... !
ای کاش می توانستم دنیا را از
دریچه #نگاه تو ببینم... !
سلامتی و طول عمر همه
#جانبازان_عزیز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🌴🌷🥀🌷🌴💐
eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
امروز پا به جایی گذاشتم که نمی دانم #ربطش با تو چیست اما #مرا به یاد تو می اندازد، نمی دانم چرا #فکر می کنم در آن سالها که تو راهی سرنوشت خود شدی از آنجا #سفرت را #آغاز کردی ، وقتی پا به آنجا گذاشتم صدای #صلوات بود که #سالها را می شکافت و به #حال می رسید و #اشکهایی که تو را #بدرقه می کرد انگار همین دیروز بود ، خیلی #دور خیلی #نزدیک، شاید حس خوب امروز هم بخاطر #پیوند من باشد با زمان تو ، #حسی که هیچ گاه کهنه نمی شود و گذشت زمان آنرا #دسخوش تغییر نمی کند.
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د
با تو پا به #آغازی دوباره گذاشتن ، #فراموش کردن همه ی سختی هایی که امروز #تجربه شده اند، شاید #مسیرم را همرنگ #مسیرت کند ، شاید طراوت #آسمان سرزمینت ، #ابرهای تیره ی دنیای مرا #آبستن باریدن کند و #برهوت سرزمینم را پر از #جوانه کند، امروز باز هم تلخی ها جلوی #چشمانم خودنمایی کردند، اما چون تمام عرض #خیابان را به یاد تو و به #هوای فضای تو بودم ، تلخی ها زود #گم شدند و #آرام و بی صدا خود را به دست #فراموشی سپردند .
ایکاش تمام #خیابانهای شهرم بوی تو را می گرفت ، ایکاش همه ی #زمانها، #زمان تو بود ، ایکاش همه #آدمها شبیه تو بودند.
من می گویم
🌴 شب #بهشتی_ات بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌴 ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
eitaa.com/shohadasafadasht
💐🌷🌹🕊🌹🌷💐
#شهیدانه
ای #شهدا...
عاشقانه شربت #شهادت را نوشیدید و ما ملتمسانه نیازمند #نگاه زیبای شماییم.
#شهدا گاهی #نگاهی که ما اسیران رویا، از #خواب غفلت بیدار شویم.
ای #خاکی پوشان بی ادعا!
از #ماضی_ها خسته شده ایم ، دلمان حال #مضارع می خواهد ..
#هوای تازه، با نسیمی از #عطر شما
#شهدا_شرمنده_ایم
#ارسالی_از_اعضاء
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#بزرگ_مردان_کوچک
#روزه_دار_سيزده_ساله
در #ماه_رمضـان سال 63 از طرف لشگر25 کربلا به پايگاه #شهيد_مدنے اعزام شديم
#پايگاه لشگر 8 نجف اشرف
چون قـرار بود بہ مقر #عمليـات منتقـل شويم حکـم #مسـافر را داشتيم و #روزه بر ما واجب نبود اما ڪسانے ڪہ در #ماه_مبـارڪ در پايگاه #اهـواز مےماندند مےبايست #روزه مےگرفتند از جملہ مسئولين ستاد و امام جماعت و مکبر كہ #نوجوان 13 ساله اے بود #روزه داشت.
#هوای اهـواز بسيار گرم بود و حتے يڪ ساعت بدون نوشيـدن آب #قابل تحمل نبود.
اواخر #ماه_مبـارڪ ڪه #بہ اهـواز برگشته بودم احساس ڪردم نصف گوشت #بدن اين #نوجـوان آب شده است.
در واقع #ايمان از چهره #نحيف اين #نوجوان (مکبر نماز خانه) متجلے بود و هر وقت ياد آن صحنه مےافتم و آن #گرماے طاقت فرسا ، از خودم #خجـالت مےڪشم كہ چرا نمےتوانستيم #روزه بگيريم.
راوی :
#حبيب_اله_ابوالفضلی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht