ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺩاﺭﻩ ﻳﻪ ﺣﻔﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ و ﺳﻼﻡ ﻛﺮﺩﻡ
مثل اینکه از حضور من خوشش نیامده باشد، مکثی کردو بعد آرام نگاهش را به پشت سر چرخانید:
- سلام علیکم
بلند شد، سر زانوهایش را تکاند و بیرون آمد . صورتش گل انداخته بود.
دانه های درشت عرق که شیار پیشانی اش را گذشته بودند خود را لابلای محاسن پر پشتش پنهان می کردند.
حالا که حاجی از آن بیرون آمده بود، درست مثل قبر بود.
حتی لبه هم داشت. گفتم: پناه بر خدا! این برای کیست؟
لبخندی زد و گفت: پناه بر خدا ندارد مومن!
هرکه باشی و زهـر جابرسی / آخرین منزل هستی این است
بعد دستی به شانه ام زد و گفت: این قبر حقیر شیر علی سلطانی است.
در حالیکه سعی می کردم تعجبم را پنهان کنم ، نگاهی آمیخته به ترس و تحیُّر در قبر دواندم. رعشه ای شبیه هول قیامت از ستون مهرهایم عبور کرد.
البته چیزی نگفتم، ولی به نظرم آمد برای قد رشید حاجی کوچک می باشد...
وقتی حاجی شهید شهید شد، پیکر بی سرش را همانجا دفن کردند و شگفتا که آن قبر برای پیکر بی سرش اصلا کوچک نبود!
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﺷﻴﺮﻋﻠﻲ_ﺳﻠﻂﺎﻧﻲ
#ﺷﻬﻴﺪﺑﻲ_ﺳﺮ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ ﺻﻠﻮاﺕ
🌹🌷🌹
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
***
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
زيبا غزل دفتر عشقست محمد
بر فرق فلك افسر عشقست محمد
در وسعت هفت آسمان هستي
رخشنده ترين اختر عشقست محمد
💚🌹🌹
ﻋﻴﺪ ﺳﻌﻴﺪ ﻣﺒﻌﺚ ﻣﺒﺎﺭﻙ 💐🌸
🌷🌹🌷🌹
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴سخنرانی منتشرنشده حاج قاسم سلیمانی به مناسبت سالگرد عملیات فتح المبین
🔹 اگر میخواستیم فتحالمبین را مثل سال۵۹ مدیریت کنیم، ممکن نبود بتوانیم آنرا آزاد کنیم.
🔺ﺑﻪ ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺷﻬﺪا ﻭاﺭﺩ ﺷﻮﻳﺪ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
#ﻭﺻﻴﺖ_ﺷﻬﻴﺪ:
ای همه انسانهایی که در پی سعادت ابدی هستید اگر می خواهید از چنگال گرگهای درنده و سلطه گرنجات پیدا کنید همگی روی به اسلام این آئین نجات بخش روی آورید که فقط اسلام است که با آن می توان بشریت را از همه بد بختیها نجات بخشد به امید آن روز که بشریت آگاه گردد و اسلام عزیز روی آورد. انشالله.........
🌷🌹🌷🌹
#ﺳﺮﺩاﺭﺑﻲ_ﺳﺮﺷﻴﺮاﺯ
#حاج_شیرعلی_سلطانی
🌷🌹🌷
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
***
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ:
https://chat.whatsapp.com/BE71umQBe1UB84MK8aPoYv
🔻 شهادت
گردِ هم آمده بودند
این خوبانِ آسمـانی
و انتظار میکشیدند
" شهـــادت " را ...
#مردان_بی_ادعا
#ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌹
🌺🌷🌺🌷
https://chat.whatsapp.com/BE71umQBe1UB84MK8aPoYv
#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
#همسر_شهید:
🌷شب عید نوروز بود و هنوز کلی #کار در خانه مانده بود.
عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت.
🌷نمی دانستم کجا می رود اما خواستم #زود برگردد.
ساعت 12 شب به خانه برگشت.
🌷بعد از شهادتش بود که فهمیدم آن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی #مستمندان و فقرای شهر برده، تا آنان هم با دلی #شاد سال جدید را آغاز کنند.
#شهید_پویا_ایزدی🌷
#شهید_تاسوعا
🍃🌹🍃🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـﺪا:
https://chat.whatsapp.com/F4LSvAcL2g99PP58OICsAO
#زندگینامه_شهید_احسان_حدائق
#نویسنده_مریم_شیدا
#روایت_هفتم
#براساس_کتاب_میاندار
محمد کتاب ها را روی زمین می چید که روبه فرهنگ گفت:«فرهنگ! این احسان خیلی کله اش باد داره ها!!»
_چطور؟
_موقع مردن سرش را از ماشین بیرون کرده بود و به این خانم های بی حجاب اعتراض میکرد اگر جلوش رو نگرفته بودم از ماشین پیاده می شد که دست کتک مفصل بهشون میزد.
_بچه ها این کارتون کتابها را هم آوردم امروز احتمالاً شلوغ تر از دیروز میشه.
احسان کارتون را زمین گذاشت مشغول چیدن کتابها شدند که صدای زنگ خانه سرایدار مسجد بلند شد پیرمرد به سمت در رفت و با صدای بلند گفت: «بابا جون امروز جمعه است مسجد تعطیله»
تام و آمدند و سرایدار بگویند که در را باز نکند چند مرد قد بلند و کت و شلواری وارد مسجد شدند .
فرهنگ نگاهی به کتاب ها انداخت و زیر لب آرام گفت :«بچهها هوا پسه ساواکیها اینجان»
خودشان را با کتاب ها مشغول کردند که محمد گفت :
_اگر دستگیرمون کردن .ما داشتیم از اینجا رد می شدیم، گفتن بیاین کمک ،اومدیم»
یکی از آنها خم شد و یکی از کتاب ها را از روی زمین برداشت آنها هم بلند شدند نوشته روی کتاب را زیر لب خواند.
«آیت الله دستغیب»
کتاب را پرت کرد روی زمین به چند نفری که همراهش بودند اشاره کرد تا کتاب ها را جمع کند چشمان از حدقه بیرون آمده اش را به آنها دوخت و گفت: «فکر کردید آمار تون را نداریم ؟اول نمایشگاه کتاب تو مسجد الصادق برگزار کردین، هیچی نگفتیم دم درآوردین ؟!حالا تو مسجد الباقر!! بگیرینشون!»
آنها را کشان کشان به سمت در مسجد بردند پیر مرد سرایدار هم با چهره گرفته به ایشان نگاه میکرد .
اتاق بازجویی در طبقه زیرین شهربانی اولین کشیده که بغل گوششان خورد برق چشمانشان پرید. بازجو وسط اتاق رژه می رفت و سیگار دود می کرد.
_کی این کتابا رو به شما داده ؟طرح و ایده این کار با کی بود؟
انگشت اشاره اش را به سمت فرهنگ و احسان گرفت
_شما دوتا بچه تر از این هستید که این کار را بکنید. کی ازتون حمایت می کنه؟ ها؟!
بعد با غضب به محمد بیستونی خیره شد. آن طور که نگاهش می کردند معلوم بود آمارش را داشتند. شاید میدانستند پیشنهاد نمایشگاه کتاب هم کار خودش است.
_مگه با شما نیستم؟! کی ازتون حمایت میکنه ؟!از کی دستور میگیرین؟
_چی میگین ؟دستور کدومه؟! ما داشتیم از جلوی مسجد رد میشدیم چند نفر ما را صدا زدند .گفتند کتاب ها را بچینید, بهتون پول میدیم ما هم...
هنوز حرف فرهنگ تمام نشده بود که کشیده دیگری کنار گوشش خوابید و با خشم گفت:
_فکر کردی چون سنت قانونی نیست هر اراجیفی خواستی می تونی تحویلم بدی؟!
به سمت احسان رفته آرام چند بار به گوشش زد
_تو بگو پسر خوب کی به شما دستور میده؟
احسان آرام روی صندلی نشسته بود انگار نه انگار که اتفاقی افتاده لبخندی زد و گفت:
_من از کسی دستور نمیگیرم هر کاری هم کردم دلم خواست به شما ربطی نداره.
مامور ساواک نعره کشید و دست هایش را بالا برد ..
اگر مامور ساواک میفهمید احسان چه تلاشی برای جمع کردن کتابها کرده بود زنده اش نمی گذاشت!
🌷 🌷 🌷 🌷
در واتس آپ 👇
https://chat.whatsapp.com/F4LSvAcL2g99PP58OICsAO
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
توزیــع بستــہ هاے غذایــے و بهداشــتے در بــین خانواده هاے کــم بضـاعت یکے از محلہ هاے جنوبے شیــراز به نیابــت شهدا توسط خادمین شهدا در #هییــت_شهداےگمـنام_شیــراز
در روز #عــیدسعیدمبعث
خداوند از #بانیان_خیــر قبــول کند
#شادےدل خانواده هایي که این روزها غم زندگیشان بیشتر شده ....
به عنایت حضرت رسـول (ص) و کمک خیّـرین تعداد ۳۰ بستــہ غذایے در روز عیــد مبعث توزیع شد
#به_نیابــت_شهــدا
#نذرظهــورمنجےعالم_بشریت
خدا از همه قبول کــند
🌹🌷🌷🌹
خادمین شهدا
هییت شهدای گمنام شیراز
#انشالله #مرحلہ_دوم اهداے بستــہ هاے غڋايۍ و بهداشتے در روز #میلادامام_حسین ع
جهت ۷۰ خانواده نیازمند
با مدد ابےعبدالله الحسین ع
👇👇
انهایی که هنوز کمک نکردند از قافله عقب نیفتند :
6362141080601017
بانك آينده بنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️🔺▫️
#به_نیابت شهدا
#نذرظهــورمنجےعالم_بشریت