❁﷽❁ا
📖زنها همه بلند شدند.
_ #عباس! کجا بودی ننه؟ دورت بگردم!
_وای داداش! چه بلایی سرت اومده؟
زن علیاکبر دستان خیسش را به دامنش کشید و آمد وسط اتاق.
دستان گچگرفته #عباس از گردنش آویزان بود و درد از چشمانش معلوم بود، اما #لبخند روی لبانش جا خوش کرده بود. همیشه لبخندش جلوتر از خودش وارد میشد. ننه #عباس را محکم بغل کرد...
خلبان شهید #عباس_اکبری
📙 #سر_به_هوا
🖋 #اکرم_الف_خانی
🔰#شهدا_را_یاد_کنیم، حتی با ذکر یک صلوات.
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/133122/%D8%B3%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D9%88%D8%A7/
🔺 #شهدای_قم
🔻 #قم_سرآمد_شهادتوسرافرازی
🔸 #قم_شهر_قیامواقامه
🌹 ستاد کنگره ملی شهدای استان قم
📌به ما بپیوندید:
http://zil.ink/shohadayeqom