eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
212 دنبال‌کننده
490 عکس
67 ویدیو
4 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام 🖤 کبوتری که به شوقِ تو لانه می‌سازد از آسمان تو خود را جدا نمی‌سازد کبوتری که تو را برگزیده هم از دور به هر طریق دلش را روانه می‌سازد همیشه آب و هوای ملایم گنبد به حال پر زدگانِ زمانه می‌سازد چقدر مثل من است آن کبوتر گنبد که با زیاد و کمِ آب و دانه می‌سازد کسی که عاشق تو...قانع است و می‌داند که عشق با همه کس بی بهانه می‌سازد کبوتری که شبیه من است بر گنبد نشسته است و برایت ترانه می‌سازد @shokoohsher 🍃
علیه السلام 🖤 تنها به امید تو مسافر شده بود در راه غزل خوانده و شاعر شده بود در بقچه‌ی نان یک دهاتی آن‌روز از لطف تو یک مورچه زائر شده بود ✍️ 🌱 @tahere_sadat_maleki @shokoohsher
علیه السلام 🖤 به قدر یک غزل عاشقانه دلتنگم چقدر دورم و از این زمانه دلتنگم و باز هم منم و واژه‌های دلتنگی که قدر آمدن یک ترانه دلتنگم شب شهادت و مشهد شلوغ، امّا من میان خلوت خود کنج خانه دلتنگم کبوترانه کمی فکر کردم و دیدم برای خوردن از آن آب و دانه دلتنگم حرم کجاست که این‌قدر دوستش دارم؟! چرا همیشه و با هر بهانه دلتنگم؟! شبانه روزِ حرم غرقِ عشق و زیبایی ست برای دیدن روزش شبانه دلتنگم به من که عاشق چایم همیشه حق بدهید! اگر برای صفِ چایخانه دلتنگم.. @shokoohsher☘️
علیه السلام به لطف آتش عشقت هنوز شعله ورم چه آتشی که مهارش نکرد چشم ترم سلام ای که از احوال من خبر داری ! از اینکه خسته‌تر از قبل و بی پناه ترم مرا پناه بده مهربان! اگر ندهی، شبیه خانه به دوشان همیشه در به درم به رقص آمده چادر سفید من در باد ‌.. منم کبوتر تو! چادر است بال و پرم تمام راه دلم خواست پابرهنه شوم به یاد خاطره‌های جوانی پدرم برای اینکه بیندازمش درون ضریح سپرده نامه به من خواهر بزرگ‌ترم و مادرم که اگر چه شگون نداشت ولی به جای کاسه‌ی آب اشک ریخت پشت سرم سلامی از طرف خانواده‌ام به شما و هر کسی که دلش پر کشیده سوی حرم خدا کند که خودت حاجت مرا بدهی ولی خدا نکند باشد آخرین سفرم ☘️ @masoome_sharif @shokoohsher
✨شکوهِ شعر✨
جان💚 چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند موج‌های پریشان تو را می‌شناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند گر چه روی از همه خلق پوشیده داری آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند @shokoohsher 🌱
جان💚 اگرچه زرد و پریشان و بی‌بها شده‌ام دلم خوش است در این صحن نخ‌نما شده‌ام منی که چند صباحی ست کنج انباری به یاد شور جوانی غزلسرا شده‌ام چقدر سرفه کنم خاطرات دیرین را ؟ خوشا به من که به خاک تو مبتلا شده‌ام مرا که پاتوق گنجشک‌هایتان بودم ببین چقدر در این کنج بی صدا شده‌ام چقدر روضه شنیدم در این حرم آقا و پا به پای همین داغ بوریا شده‌ام مرا به خود نگذاری! ببین که در پیری دلم گرفته و از دوری تو، تا شده‌ام # مرا که قالی پا خورده بوده‌ام، حالا ببین به لطف تو مهمان قاب‌ها شده‌ام @shokoohsher🪴
جان💚 بی خیال عالم و آدم زدم در ازدحام السلام ای میزبان خطه ی دارالسلام رفت و آمد می‌کنند اینجا تمام اولیا می‌دود بوی خوش معراج دائم در مشام یک نفر می‌گفت با آن لهجه‌ی پایین شهر: «حل شد آن مشکل، دمت گرم ای رفیق بامرام!» مادری می‌گفت: «بخت دخترم واشد چه زود گفته بودم میگذاری بازهم سنگ تمام» حرف های زائران را می‌شنیدم غیرعمد گوشه‌ای غرق دعا بودند و خواهش هرکدام کیستی ای ازتبار عاطفه؟! نشناخته هیچ کس شان تو را درطول تاریخ ای امام! لحظه‌ی مرگم به دنبال تو خواهم گشت تا طبق قولت روی زیبایت شود حسن ختام.. @shokoohsher 🍃
جان💚 از خاطرات خوبم،سرودن این غزل است: از من پذیرا باش شعری اتفاقی را از بین انبوه قوافی یک اقاقی را شاه خراسان! پای عشق و عاشقی بگذار این بیت‌های در هم هندی عراقی را بعد از تو آهوها پی صیاد می‌گردند دنیا ندیده‌ست اینچنین سبک و سیاقی را مستانگی‌ها را چگونه شرح باید داد وقتی گرفتند از زبان شعر ساقی را زاینده‌رودم در سرشتم ردّی از دریاست تا کی بگریم سرنوشتی باتلاقی را آقا! به من فرصت ندادند این کبوترها در نامه بنویسم تمام اشتیاقی را... دیگر مرا تاب سرودن بیش از اینها نیست لطفا شما بنویس از این لحظه باقی را... @shokoohsher ☘️ @azam_saadatmand
جان💚 می‌رسم از راه پر پیچ و خم دشوارها سوی تو، ای مایه‌ی همواره‌ی هموارها آب سقاخانه را نوشیدم و رفت از دلم گرد اندوهی که بود از دست بی مقدارها هر زمان اینجا می آیم تازه آدم می شوم آری، آری، از محبت می شود گل خارها من در این درگاه بی منت به کم هم راضی ام چون کمت بیش است از بسیاری بسیارها هیچ گاه از آستانت دست خالی برنگشت دست استمدادها و سوز استغفارها من گدای مشهدم، ای آنکه برکت می‌چکد از طلای گنبدت بر روی گندمزارها آمدم؛ رفتم؛ دلم دلتنگ شد؛ باز آمدم بارها و بارها و بارها و بارها من به هر در می‌زنم بسته است؛ پس لطفا خودت- باز کن راهی به سویت از پس دیوارها.. @shokoohsher 🌱 💚
جان💚 یکی از صحن انقلاب آمد، رفت مهمانسرا غذا بخورد یک کبوتر که فیش دستش نیست، آمده در حرم هوا بخورد   قصر ما صحن قدس و آزادی است، نه از این قصرهای درویشی! بگذارید هرکه می خواهد، فیش ها را دوتا دوتا بخورد   یا امام غریب! می دانی!  تو خودت مکه ی فقیرانی! فقر یعنی کسی تمامی عمر، حسرت مشهد تو را بخورد   مرهم آورده ای، غم آوردیم! یا سریع الرضا، کم آوردیم! هیچ کس نیست بین آقایان، که به جز تو به درد ما بخورد   بگذریم از گلایه ها دیگر، شده حالم کنار تو بهتر باید این زائرت نباتش را، با کمی نیت شفا بخورد  @shokoohsher 🍃
علیه‌السلام 💚 منم مور و سلیمان هم به لطفش کرده مهمانم وگرنه من که می‌دانم که جای من نبود اینجا ... @shokoohsher 🌱
✨شکوهِ شعر✨
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است @shokoohsher✨ #رضا_عابدین_زاده
علیه السلام 💚 هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت شهر خدا، شهر مشهد است @shokoohsher 🍃