eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
213 دنبال‌کننده
489 عکس
67 ویدیو
4 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
همسفر با موج‌های بی قرار جاده‌ام من برای دل به دریایت زدن آماده‌ام از همان روزی که راهت را نشانم داده‌ای بی خیال جاده‌های پیش پا افتاده‌ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می‌شود؟! من به چشمم قول دیدار حرم را داده‌ام عاشقانه مثل راهِ از نجف تا کربلا می‌رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده‌ام بارها بوسیده پای خسته‌ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده‌ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می‌وزد در حرم وا می‌شود وقتی دلِ سجاده‌ام... @shokoohsher ☘️
به سختی، به سرما، به گرما می‌ارزد به آوارگی بین صحرا می‌ارزد اگر سر به راهِ طریق الحسینی به دل کندن از دار دنیا می‌ارزد همین جا که امواج، دلشوره دارند همین‌ جا بزن دل به دریا می‌ارزد بدایت حسین(ع) و نهایت حسین(ع) است چه با جمع باشی چه تنها، می‌ارزد به تاول بگو خوش نشستی به پایم! که حتی به افتادن از پا می‌ارزد چه خون‌ها که بر خاک جاری است بنگر! که این جاده خالی مبادا! می‌ارزد! در این راه ِالا جمیلای زینب(س) دو چشمم فدای تماشا! می‌‌ارزد! اگر خرج چیزی کنم عمر خود را فقط کربلای معلی می‌ارزد! صفر ۱۴۴۴ هجری قمری ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom @shokoohsher
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده می‌خواهد حریفی پاک‌باز و امتحان پس‌داده می‌خواهد مسافر را پیاده، داغ‌دیده، صاحب دردی، ورای درد‌های پیش پا افتاده می‌خواهد سفر، موکب به موکب، کوله‌پشتی، چای، خرما، اشک یقین کن میزبانت اربعین را ساده می‌خواهد دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا دلی سرمست جان دادن، سری دلداده‌ می‌خواهد مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده می‌خواهد.. هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟ مگر این جاده غیر از شوق فوق‌العاده می‌خواهد؟ حسین‌بن‌علی تنهاست ای یاران به پا خیزید که اینک وارث او لشکری آماده می‌خواهد.. @shokoohsher ☘️
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد باشد، ولی عاشق دل کم‌طاقتی دارد مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه... گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد نذر زیارت داشتم از جانب «سردار» اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجتی دارد @shokoohsher🌱
پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی صبح فردا محضر ارباب بی‌سر می‌رسی صبح فردا پابه‌پای اشک بانوی دمشق زخمی و رنجور... پابوس برادر می‌رسی ای دل بی‌تاب من! آرامشت را حفظ کن شک نکن فردا به آن غوغای محشر می‌رسی چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب روبروی صحن گل‌های معطر می‌رسی چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش وقت ندبه، در حرم‌های مطهر می‌رسی... یک قدم باقی‌ست تا آن اجتماع قلب‌ها می‌رسی ای دیده! با شور مکرر می‌رسی... رود رود گریه و لبیک و بیرق‌های سرخ یک ستون مانده... به آن دریای احمر می‌رسی کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین لحظۀ ذکر مصیبت‌های خواهر می‌رسی عطر یاس دلنشینی می‌وزد در بادها پای من! روزی به خاک پاک مادر می‌رسی صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز حتم دارم که به آن روز مقدر می‌رسی @shokoohsher🪴
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است این تاول است در کف پا یا جواهر است؟! راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است دل های شست و شو شده و پاک بی‌شمار چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش در این مسیر سفره‌ی افطار حاضر است وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود پاگیر جاده می شود آن دل که عابر است با آب و تاب سینه زنان گرم قل قل است کتریِ آب جوش که در اصل شاعر است! فنجان لب طلا پر و خالی که می شود هر بار گفته ام نکند چای آخر است.. @shokoohsher🍃
(ع) (س) برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام @shokoohsher 🪴
(ع) (س) آن چه از من خواستی با کاروان آورده‌ام یک گلستان گل، به رسم ارمغان آورده‌ام از در و دیوار عالم، فتنه می‌بارید و من بی پناهان را، بدین دارالامان آورده‌ام اندر این ره از جرس هم، بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین جا، با فغان آورده‌ام بس که من، منزل به منزل، در غمت نالیده‌ام همرهان خویش را، چون خود، به جان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان، درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصه‌ی ویرانه‌ی شام ار نپرسی، بهتر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌ام خرمنی موی سپید و دامنی، خون جگر پیکری بی جان و جسمی ناتوان آورده‌ام دیده بودم با یتیمان، مهربانی می‌کنی این یتیمان را به سوی آستان آورده‌ام دیده بودم، تشنگی از دل قرارت، برده بود از برایت دامنی، اشک روان آورده‌ام تا به دشت نینوا، بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌ام تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو در کف خود، از برایت نقد جان آورده‌ام نقد جان را ارزشی نبود، ولی شادم، چو مور هدیه‌ای، سوی سلیمان زمان آورده‌ام تا دل مهر آفرینت را نرنجانم، ز درد گوشه‌ای از درد دل را، بر زبان آورده‌ام هاتفی پروانه را می‌گفت کز این مرثیت در فغان، اهل زمین و آسمان آورده‌ام @shokoohsher✨ استاد ☘️
علیه‌السلام شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست این‌گونه زخم‌خورده و بی‌سر بیاورم یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم؟ با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژ‌ه‌ی بهتر بیاورم وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را دربیاورم؟! تا می‌وزید نام تو، پر می‌کشید دل چیزی نمانده بود که پر دربیاورم نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سر دربیاورم با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟ آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند من می‌روم برای تو یاور بیاورم :: قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست @shokoohsher☘️
💚 علیه السلام تو آمدی که غزل های من ترانه شوند که بیت های عزادارم عاشقانه شوند... @shokoohsher 🌱
💚 نامت دلیل محکم مرگ و حیات من مِهرت ثبات داده به اضلاع ذات من باران دوست داشتنت بی مضایقه بخشیده است جان به جماد و نبات من محتاج عشق هیچ کسی جز تو نیستم شش گوشه‌ی غمت همه‌ی کائنات من در این شب قدیمیِ هر لحظه بیم موج نورت همیشه آمده بهر نجات من در راه کربلای تو افتاده اتفاق ای مهربان! عزیزترین خاطرات من هی‌‌می‌نویسم از تو و هی سبز می‌شوم چشمت چه ریخته است مگر در دوات من با یاد جمعه‌ی حرمت جور دیگری‌ست اشک دعای ندبه و آه سمات من @shokoohsher ☘️
💚 پلک می‌بندم و انگار ضریحت اینجاست... آنقدر ابر شدم باز اتاقم دریاست چشم من باز نشد بر تو و شش گوشه‌ی تو آه...دلتنگیِ قبل از سفرم پا برجاست... باز هم کوله‌ی دلخستگی‌ام بر دوشم راه افتاده‌ام اما سفرم بی‌معناست نه خیابانِ حسین و نه ته جاده حسین آه، این جاده به هرجا برود هم دنیاست دلم از غربت این خانه گرفته ست ! نکند خانه‌ی من گوشه‌ای از کرب و بلاست... @shokoohsher ☘️ https://eitaa.com/otaghekonji