6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پزشکیان vs رئیسی
در مقابل خبرنگاران
📷بعضی ها میگن که مشکل آمریکا فقط جمهوری اسلامیه و اگه پهلوی بود آمریکا باهامون اینطوری نمیکرد!!!
🔹طبق اسناد از رده محرمانه خارج شده، آمریکا از سال ۱۳۵۲ برای حمله اتمی به ایران تمرین و شبیهسازی نظامی داشته.
🔹با ۵۴ بمب اتمی تاکتیکی و تخمین ۶۰۰٫۰۰۰ کشته و میلیونها زخمی ایرانی، برای ضربه به شوروی ضمن پرهیز از یک درگیری اتمی با آن کشور.
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیمای شهر کرکوند
⛔️ یک سال دیگر گذشت... یعنی حدوداً چهار سال پس از مرگ استادشان... یک روز که فاطمه و حکیمه با هم قر
بسم الله الرحمن الرحیم
[وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا]
🔹مستند داستانی
🔥 #قبیله_عصیان 🔥
✍ محمد رضا حدادپور جهرمی
#قسمت_چهارم
سختترین و تعیین کنندهترین ایام زندگی ائمه هدی علیهم السلام در حال سپری شدن بود. ایام تلخی که سرنوشت امت اسلامی و جهان اسلام را به کلی تغییر داد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اهل کوتاه آمدن نبود و یک سری اقدامات فرهنگی و روشنگری علیه خلیفه خودخوانده و رژیم غاصب او آغاز کرد.
خانواده حزام به خاطر روحیات پدر و مادر خانواده در اجتماعات و جلسات مختلف که عده کمی به نفع اهل بیت علیهم السلام برگزار میکردند حضور داشتند.
یک روز که ثمامه و دخترش فاطمه با سرعت حرکت میکردند، در راه با هم گفتگو داشتند؛
-مادرجان! کجا داریم میریم؟
+بقیع.
-چرا؟ چیزی شده؟
+ همسایههای حضرت زهرا سلام الله علیها اعتراض کردند. اولش فکر کردند گریههای فاطمه صرفاً از سر ناراحتی و از دست دادن پدر هست. اما بعدش به خاطر اینکه وجدانشون از شنیدن صدای گریههای حضرت زهرا آزرده نشه و یاد نامردی اونا علیه علی نندازه، گفتند که یا گریه نکن یا از این محل برو!
-خب گریه که عادیه. بنده خدا اگه نتونه گریه کنه که بد میشه. دق میکنه.
+ اشتباه نکن دخترم. عُقلای اونا معنی این مدل گریه و نوحه خوانی را میدونند. میدونن که یکی مثل زهرای اطهر آدم عادی نیست که بگیم اینجوری احساساتی گریه میکنه و منظور خاصی نداره. با خودشون میگن که خب حالا اگرم احساساتی هست، پس این مدل نوحه خوانی و ربطش به نااهلی مردم بعد از شهادت پیامبر را چطور توجیه کنیم؟ #گریه_داریم_تا_گریه. همه میدونن که الان این مدل گریه و نوحه، یک راه و روش مبارزه سیاسی محسوب میشه.
- جالبه. اصلاً به این فکر نکرده بودم. خب الان کجا داریم میریم؟
+ اعتراض همسایهها کار را به زهرای اطهر راحتتر کرد. تا به همین بهانه، یه جای دیگه برای خودش دست و پا کنه تا هم تو خانه علی نباشه و مردم نگن به خاطر محبت و وابستگی زن و شوهری اینجوری ناراحته. و هم یه جا رو برای روشنگری و سخنرانی راه بندازه.
- آهان. یعنی یه جور پاتوق و پایگاه سیاسی. درسته؟
+ دقیقاً. من عقلم به اندازهای که میرسه میگم اگه جایی قرار باشه کار به دست خلیفه بده، همین جاست و اگرم قرار باشه فقط یکی از پس خلیفه بر بیاد فاطمه زهراست.
- چطور؟ مگه علی نمیتونه از پس خلیفه بر بیاد؟
+چرا دخترم. اما چون علی ذینفع است میگن خودش به تنهایی فایده نداره. باید یکی دیگه علیه خلیفه داد بزنه و روشنگری کنه.
-عجب فکر و ایدهای. خب حالا اینجا که داریم میریم اسم خاصی داره؟
+بله به «بیت الاحزان» معروف شده.
در ایام حضور آن مادر و دختر در بیت الاحزان، حزام تصمیم مهمی گرفت. دید همه دست روی دست گذاشته و هر کس یا تهدید شده و یا سکوت کرده یا به او وعده و وعید داده و سیبیلش را چرب کردهاند و یا حوصله درگیری با جو ندارد و دلشان یک زندگی بیحاشیه میخواهد.
تازه اینها کسانی بودند که سرشان به تنشان میارزید و خبر داشتند چه خبر است و الا مردم عادی که خبر از گاوبندی سه چهار نفر ریش سفید در سقیفه نداشت. آنها همین که منبر رسول خدا را بدون صاحب و ریش سفید نمیدیدند خدا را شکر میکردند.
دیدن این شرایط و غربت علی و رای و نظر اشتباه حاکم، به حزام خیلی فشار میآورد. هرچه گشت همراه و همدلی که دو نفره از علی دفاع کنند و ترجیحاً مرد باشد، در قبیله بنی کلاب پیدا نکرد.
خودش به تنهایی دست به کار شد. بسم الله گفت و هرجا مینشست و بر میخواست غدیر را به به مردم یادآوری میکرد.
حزام یک نفر بود اما به اندازه یک لشکر پیاده به صورت شبانه روزی کار میکرد و حرف میزد و روشنگری مینمود.
حتی آوردهاند که او نیت کرده بود که حداقل ۴۰ روز و یا طبق برخی حکایات تا وقتی جان در بدن دارد به خانه برنگردد و روشنگری کند.
هنوز یک هفته از این اقدام نگذشته بود که ابتدا در بنی کلاب و سپس در کل مدینه، این اقدام حزام مثل توپ صدا کرد.
ادامه ـ.. 👇
ابتدا چند نفر از اقوامش در بنی کلاب از جمله پدر و برادران راعیه (همان دختر جلف و چوپان و هرزه) را برای ساکت کردن او فرستادند. اما حریفش نشدند و با حرف و مذاکره و نصیحت دیدند که حریف منطق کوبنده حزام نمیشوند.
خبر از برادران راعیه به اهل سقیفه و یا بهتر است بگویم به دربار خلیفه رسید.
حزام کسی نبود که او را بشود نادیده گرفت. اینقدر کارش فوق العاده و به جا و سوزان بود که نقل حرکت او در بیت الاحزان بین بانوان انقلابی و فهیم و اطرافیان زهرای اطهر پیچید.
خلیفه به برادران راعی پیام فرستاد که حزام از قبیله شماست و خود شما باید صدایش را به هر قیمتی ببرید.
سیمای شهر کرکوند
⛔️ یک سال دیگر گذشت... یعنی حدوداً چهار سال پس از مرگ استادشان... یک روز که فاطمه و حکیمه با هم قر
به همین خاطر، برادران راعیه با پیرمرد یهودی که سالی یک بار مهمان آنان میشد و هر بار شاید ۳۰ یا ۴۰ روز میماند، مشورت کردند.
آن پیرمرد به آنها گفت: او را به دو روش باید ساکت کنید؛ یکی به روش #طائف و یکی به روش #مکه!
پرسیدند: یعنی چه؟ بلد نیستیم.
آن پیرمرد جواب داد: وقتی محمد به طائف رفت، بزرگان طائف، سنگ را به دست کودکان و ناسزا را به زبان دیوانگان انداختند. جوری که وقتی به محمد میرسیدند، دنبال سرش حرکت میکردند و او را میزدند و با الفاظ رکیک تحقیرش میکردند و اسباب مسخره و خنده مردم را فراهم میکردند.
پرسیدند: و اما روش مکی؟!
پیرمرد یهودی پاسخ داد: از نزدیکانش که شما بنی کلاب باشید باید پشت سر همه بروند و حرفهای حزام را خنثی کنند. مثل کاری که ابولهب پشت سر محمد میکرد. ابولهب به بقیه میگفت اگر او برادرزاده من است به شما میگویم که او دیوانه است و حرفهایش اعتبار ندارد. خب شما جای مردم! نمیگویید اینها که قوم و خویش او هستند لابد یک چیزی میدانند که ما نمیدانیم؟!
ادامه دارد...
#قبیله_عصیان
#حدادپور_جهرمی
🏴مراسم دهه سوم محرم الحرام🏴
شب چهارم . شب جمعه
🎤سخنران :خطیب توانمند حجت الاسلام علی معزی
استاد حوزه و دانشگاه/امام جمعه شهر زاینده رود
🎙️با نوای گرم کربلایی داود ابوالحسینی
مجلس روضه به نام
🚩حضرت رقیه سلام الله علیها
⬛مکان: مجموعه فرهنگی مذهبی فاطمیه شهر کرکوند
⬛زمان : ساعت ۲۰:۳۰
🟥مجموعه فرهنگی مذهبی فاطمیه شهر کرکوند