بسم الله الرحمن الرحیم
[وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا]
🔹مستند داستانی
🔥 #قبیله_عصیان 🔥
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
#قسمت_سی_و_نهم
بزرگتر از واقعه کربلا توسط یزید و بنی امیه، اشتباهات محاسباتی او در روز جمعه بود که امام سجاد، ورقِ جنگ کربلا را در اذهان عمومی برگرداند و با روایت کامل و بی نقص، با کلمات حساب شده و تعاریف بجا و برگزاری یک کرسی امام شناسی در مسجد جامع اموی، دروازه نورانی اسلام ناب محمدی را روی اذهان مردم شام باز کرد.
آن جلسه به ضرر یزید تمام شد و وعدهی زینب کبری محقق شد که فرمود: هرچه دلت میخواهد بکن اما مطمئن باش که همه چیز نهایتاً به نفع ما تمام خواهد شد.
موقعیت سنجی و اقدام به موقع و نفوذ کلام و در دست گرفتن افکار عمومی در چهل و دو شهر و روستای جهان اسلام، منجر به ایجاد موج بزرگی به نفع انقلاب امام حسین شد که تا قیامت ادامه خواهد داشت.
در واقع، «روشنگری» و «روایت سازی» و «اصلاح افکار عمومی»، پیوست رسانهای و فرهنگی قویای بود بر قیام سیاسی-الهی امام حسین علیه السلام که توسط امام سجاد و حضرت زینب سلام الله علیهما اتفاق افتاد.
وقت رفتن شد. همه در کنار قبر فاطمه بنت الحسین جمع شدند. زینب کبری از آن دردانه دل نمیکند. تا اینکه بالاخره آن داغ بزرگ را به پیشانی شام و شامیان مُهر و موم کردند و به طرف مدینه راه افتادند.
اما این بار قافله را توسط شمر نفرستادند. بلکه تحت الحفظ و بدون آزار و اذیت، بر سوار مرکبهای هموار به طرف مدینه فرستادند. وقتی کاروان وارد عراق شد، به دو راهی رسیدند و به پیشنهاد اهل بیت، برای زیارت قبور مطهر شهدای کربلا مسیر را کج و طولانیتر کردند و به طرف زیارت شتافتند.
وقتی به قبور مطهر شهدا رسیدند، به روایتی «جابر بن عبدالله انصاری» و جناب «عَطیه» که از بزرگان و مفسران شیعه بوده و عدهای دیگر، در حال زیارت مزار مطهر امام حسین و سایر شهدا بودند.
پس از انجام زیارت و الحاق سرهای مطهر شهدا به ابدانشان، کاروان امام سجاد با جابر و عطیه و سایرین همگی به سمت مدینه حرکت کردند.
وقتی به نزدیکی مدینه رسیدند، به دستور امام سجاد، بشیر (خادم امام سجاد) زودتر خود را به مدینه رساند و مستقیم کنار قبر مطهر پیامبر رفت و با صدای بلند شروع به خواندن اشعار جانسوز و نوحه کرد.
زنان مدینه از خانهها بیرون ریختند. مردانشان خاک غم بر سر ریختند و همگی پشت سر بانو «ام البنین» و بانو «ام السلمه» به طرف دروازه مدینه، به استقبال کاروان امام سجاد رفتند.
تا چشم ام البنین به بشیر خورد، سوال و جواب تاریخی رخ داد. هر بار بشیر خبر از شهادت چهار پسر ام البنین را میداد، هر بار ام البنین از حال امام حسین سوال میکرد. تا اینکه بشیر خبر شهادت جانسوز امام حسین را به ام البنین داد. ام البنین خاک غم بر سر ریخت.
از آن سختتر، لحظهای بود که چشم ام البنین به خانمی شکسته افتاد. وقتی بیشتر دقت کرد متوجه شد که او زینب است و غم بزرگ امام زمان و برادرش با او چنان کرده که ام البنین برای لحظاتی جا خورد. تا اینکه همدیگر را در آغوش گرفتند و گریه کردند.
پس از ورود به مدینه همگی مستقیم به کنار قبر مطهر رسول الله شتافتند و در محضر رسول خدا شکوه و گریه و نوحه سر دادند.
همه اهل مدینه و خاندان پیامبر به سوگواری نشستند. ام البنین زودتر خود را به خانه رساند و حیاط و منزل را آب و جارو کرد. درِ خانه را کامل باز گذاشت و خودش به دم در رفت و آنجا ایستاد. وقتی سوگواری مردم در کنار قبر رسول خدا تمام شد، زینب کبری همه را به طرف منزل ام البنین راهنمایی کرد و به طرف اولین عزاخانه اباعبدالله الحسین در مدینه حرکت کردند.
این گونه اولین جلسه روضه در مدینه شکل گرفت و ام البنین آنچه از فاطمه زهرا در بیت الاحزان آموخته بود، در آن عزاخانه انجام داد و هرچه از بانو حکیمه یاد گرفته بود، به علاوه نبوغ خدادادی که در زمینه شعر و ادب داشت، برای اباعبدالله الحسین خرج کرد و همه اهل مدینه را به گریه و ناله انداخت.
ادامه ... 👇