eitaa logo
سیمای شهر کرکوند
396 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3هزار ویدیو
7 فایل
برای دلبستن ، به خدا باید دلت را بهش گره بزنی یکی زیر،یکی رو ! مادر بزرگم میگفت : (قالی دستبافت مرگ ندارد) 🔊اخبار شهر کرکوند و شهرستان مبارکه با ما به روز باشید لینک کانال : @simaye_shahreh_karkevand
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه خاموشی چهارشنبه مورخ ۱ مرداد ماه ۱۴۰۴ شهرستان مبارکه ✅ ساعت ۹تا۱۱ ( B ) ✅ ساعت ۱۱ تا ۱۳ ( ▪️) ✅ ساعت۱۳ تا ۱۵ ( C_K1 ) ✅ ساعت ۱۵ تا ۱۷ ( K2_G _D_F ) ✅ ساعت 17 تا ۱۹ ( A_E ) ✅ ساعت ۱۹ تا ۲۱ ( B ) ✅ ساعت ۲۱ تا ۲۳ ( C_D_F )
برنامه خاموشی پنجشنبه مورخ ۲ مرداد ماه ۱۴۰۴ شهرستان مبارکه و روستاهای اطراف ✅ ساعت ۹تا۱۱ ( C_F ) ✅ ساعت ۱۱ تا ۱۳ ( A_E ) ✅ ساعت۱۳ تا ۱۵ ( D_K2 ) ✅ ساعت ۱۵ تا ۱۷ ( K1 ) ✅ ساعت 17 تا ۱۹ ( G_B ) ✅ ساعت ۱۹ تا ۲۱ ( A_E ) ✅ ساعت ۲۱ تا ۲۳ ( B )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 | پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پزشکیان vs رئیسی در مقابل خبرنگاران
📷بعضی ها میگن که مشکل آمریکا فقط جمهوری اسلامیه و اگه پهلوی بود آمریکا باهامون اینطوری نمیکرد!!! 🔹طبق اسناد از رده محرمانه خارج شده، آمریکا از سال ۱۳۵۲ برای حمله اتمی به ایران تمرین و شبیه‌سازی نظامی داشته. 🔹با ۵۴ بمب اتمی تاکتیکی و تخمین ۶۰۰٫۰۰۰ کشته و میلیونها زخمی ایرانی، برای ضربه به شوروی ضمن پرهیز از یک درگیری اتمی با آن کشور.
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔🥺.... وضعیت غزه این روزا.... 🥺💔 به داد مسلمین برسییییید😱 دل پرزخم زمین گفته کسی می آید... 😭💔
سیمای شهر کرکوند
⛔️ یک سال دیگر گذشت... یعنی حدوداً چهار سال پس از مرگ استادشان... یک روز که فاطمه و حکیمه با هم قر
بسم الله الرحمن الرحیم [وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا] 🔹مستند داستانی 🔥 🔥 ✍ محمد رضا حدادپور جهرمی سخت‌ترین و تعیین کننده‌ترین ایام زندگی ائمه هدی علیهم السلام در حال سپری شدن بود. ایام تلخی که سرنوشت امت اسلامی و جهان اسلام را به کلی تغییر داد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علی‌ها اهل کوتاه آمدن نبود و یک سری اقدامات فرهنگی و روشنگری علیه خلیفه خودخوانده و رژیم غاصب او آغاز کرد. خانواده حزام به خاطر روحیات پدر و مادر خانواده در اجتماعات و جلسات مختلف که عده کمی به نفع اهل بیت علیهم السلام برگزار می‌کردند حضور داشتند. یک روز که ثمامه و دخترش فاطمه با سرعت حرکت می‌کردند، در راه با هم گفتگو داشتند؛ -مادرجان! کجا داریم میریم؟ +بقیع. -چرا؟ چیزی شده؟ + همسایه‌های حضرت زهرا سلام الله علی‌ها اعتراض کردند. اولش فکر کردند گریه‌های فاطمه صرفاً از سر ناراحتی و از دست دادن پدر هست. اما بعدش به خاطر اینکه وجدانشون از شنیدن صدای گریه‌های حضرت زهرا آزرده نشه و یاد نامردی اونا علیه علی نندازه، گفتند که یا گریه نکن یا از این محل برو! -خب گریه که عادیه. بنده خدا اگه نتونه گریه کنه که بد می‌شه. دق می‌کنه. + اشتباه نکن دخترم. عُقلای اونا معنی این مدل گریه و نوحه خوانی را می‌دونند. می‌دونن که یکی مثل زهرای اطهر آدم عادی نیست که بگیم اینجوری احساساتی گریه می‌کنه و منظور خاصی نداره. با خودشون میگن که خب حالا اگرم احساساتی هست، پس این مدل نوحه خوانی و ربطش به نااهلی مردم بعد از شهادت پیامبر را چطور توجیه کنیم؟ . همه می‌دونن که الان این مدل گریه و نوحه، یک راه و روش مبارزه سیاسی محسوب میشه. - جالبه. اصلاً به این فکر نکرده بودم. خب الان کجا داریم میریم؟ + اعتراض همسایه‌ها کار را به زهرای اطهر راحت‌تر کرد. تا به همین بهانه، یه جای دیگه برای خودش دست و پا کنه تا هم تو خانه علی نباشه و مردم نگن به خاطر محبت و وابستگی زن و شوهری اینجوری ناراحته. و هم یه جا رو برای روشنگری و سخنرانی راه بندازه. - آهان. یعنی یه جور پاتوق و پایگاه سیاسی. درسته؟ + دقیقاً. من عقلم به اندازه‌ای که می‌رسه می‌گم اگه جایی قرار باشه کار به دست خلیفه بده، همین جاست و اگرم قرار باشه فقط یکی از پس خلیفه بر بیاد فاطمه زهراست. - چطور؟ مگه علی نمی‌تونه از پس خلیفه بر بیاد؟ +چرا دخترم. اما چون علی ذینفع است میگن خودش به تنهایی فایده نداره. باید یکی دیگه علیه خلیفه داد بزنه و روشنگری کنه. -عجب فکر و ایده‌ای. خب حالا اینجا که داریم میریم اسم خاصی داره؟ +بله به «بیت الاحزان» معروف شده. در ایام حضور آن مادر و دختر در بیت الاحزان، حزام تصمیم مهمی گرفت. دید همه دست روی دست گذاشته و هر کس یا تهدید شده و یا سکوت کرده یا به او وعده و وعید داده و سیبیلش را چرب کرده‌اند و یا حوصله درگیری با جو ندارد و دلشان یک زندگی بی‌حاشیه می‌خواهد. تازه این‌ها کسانی بودند که سرشان به تنشان می‌ارزید و خبر داشتند چه خبر است و الا مردم عادی که خبر از گاوبندی سه چهار نفر ریش سفید در سقیفه نداشت. آنها همین که منبر رسول خدا را بدون صاحب و ریش سفید نمی‌دیدند خدا را شکر می‌کردند. دیدن این شرایط و غربت علی و رای و نظر اشتباه حاکم، به حزام خیلی فشار می‌آورد. هرچه گشت همراه و همدلی که دو نفره از علی دفاع کنند و ترجیحاً مرد باشد، در قبیله بنی کلاب پیدا نکرد. خودش به تنهایی دست به کار شد. بسم الله گفت و هرجا می‌نشست و بر می‌خواست غدیر را به به مردم یادآوری می‌کرد. حزام یک نفر بود اما به اندازه یک لشکر پیاده به صورت شبانه روزی کار می‌کرد و حرف می‌زد و روشنگری می‌نمود. حتی آورده‌اند که او نیت کرده بود که حداقل ۴۰ روز و یا طبق برخی حکایات تا وقتی جان در بدن دارد به خانه برنگردد و روشنگری کند. هنوز یک هفته از این اقدام نگذشته بود که ابتدا در بنی کلاب و سپس در کل مدینه، این اقدام حزام مثل توپ صدا کرد. ادامه ـ.. 👇 ابتدا چند نفر از اقوامش در بنی کلاب از جمله پدر و برادران راعیه (همان دختر جلف و چوپان و هرزه) را برای ساکت کردن او فرستادند. اما حریفش نشدند و با حرف و مذاکره و نصیحت دیدند که حریف منطق کوبنده حزام نمی‌شوند. خبر از برادران راعیه به اهل سقیفه و یا بهتر است بگویم به دربار خلیفه رسید. حزام کسی نبود که او را بشود نادیده گرفت. اینقدر کارش فوق العاده و به جا و سوزان بود که نقل حرکت او در بیت الاحزان بین بانوان انقلابی و فهیم و اطرافیان زهرای اطهر پیچید. خلیفه به برادران راعی پیام فرستاد که حزام از قبیله شماست و خود شما باید صدایش را به هر قیمتی ببرید.
سیمای شهر کرکوند
⛔️ یک سال دیگر گذشت... یعنی حدوداً چهار سال پس از مرگ استادشان... یک روز که فاطمه و حکیمه با هم قر
به همین خاطر، برادران راعیه با پیرمرد یهودی که سالی یک بار مهمان آنان می‌شد و هر بار شاید ۳۰ یا ۴۰ روز می‌ماند، مشورت کردند. آن پیرمرد به آنها گفت: او را به دو روش باید ساکت کنید؛ یکی به روش و یکی به روش ! پرسیدند: یعنی چه؟ بلد نیستیم. آن پیرمرد جواب داد: وقتی محمد به طائف رفت، بزرگان طائف، سنگ را به دست کودکان و ناسزا را به زبان دیوانگان انداختند. جوری که وقتی به محمد می‌رسیدند، دنبال سرش حرکت می‌کردند و او را می‌زدند و با الفاظ رکیک تحقیرش می‌کردند و اسباب مسخره و خنده مردم را فراهم می‌کردند. پرسیدند: و اما روش مکی؟! پیرمرد یهودی پاسخ داد: از نزدیکانش که شما بنی کلاب باشید باید پشت سر همه بروند و حرف‌های حزام را خنثی کنند. مثل کاری که ابولهب پشت سر محمد می‌کرد. ابولهب به بقیه می‌گفت اگر او برادرزاده من است به شما می‌گویم که او دیوانه است و حرف‌هایش اعتبار ندارد. خب شما جای مردم! نمی‌گویید این‌ها که قوم و خویش او هستند لابد یک چیزی می‌دانند که ما نمی‌دانیم؟! ادامه دارد...
🏴مراسم دهه سوم محرم الحرام🏴 شب چهارم . شب جمعه 🎤سخنران :خطیب توانمند حجت الاسلام علی معزی استاد حوزه و دانشگاه/امام جمعه شهر زاینده رود 🎙️با نوای گرم کربلایی داود ابوالحسینی مجلس روضه به نام 🚩حضرت رقیه سلام الله علیها ⬛مکان: مجموعه فرهنگی مذهبی فاطمیه شهر کرکوند ⬛زمان : ساعت ۲۰:۳۰ 🟥مجموعه فرهنگی مذهبی فاطمیه شهر کرکوند