11.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عادت میکنیم...
خیلی ساده به چیزایی عادت میکنیم که حالمون رو خوب میکنن.
به لبخند قشنگ مادرامون،
به ذوق بچههامون،
به رسیدن به خواستههامون،
به خوردن غذاهای خوشمزه
یا گردش کردن با آدمایی که دوست داریم...
ما آدما به همه چیز عادت میکنیم
حتی به خوشبختی...
ما آدما عادت میکنیم به تمام چیزای خوبی که امروز داریم و قبلا نداشتیم
عادت میکنیم به همسر مهربونی که داریم و یواش یواش فراموش میکنیم که بودنش چقدر بهمون آرامش میده.
و این فراموشی، باعث میشه احساس کنیم خوشبخت نیستیم.
اگه از من بپرسن یکی از مهمترین دلایل شکرگزاری چیه، میگم اینکه یاد بگیریم، یادمون بمونه که قدر داشتههامون توی زندگی رو بدونیم قبل از اینکه از دستشون بدیم.
همین باعث میشه یادمون نره احساس خوشبختی رو فراموش نکنیم.
اصفهان هم شنبه تعطیل شد
🔹مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان: بهدلیل افزایش دما و صرفهجویی در مصارف انرژی شنبه یکم شهریور دستگاههای اجرایی استان و نیز ادارات وبانکها تعطیل است.
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️شبهه
⭕️همه چیز دست رهبریه!
رئیسجمهور فقط تدارکاتچیه
#مردم_همدل
#دیار_دلدادگی
ساخت، نصب و راه اندازی نخستین دستگاه توربو اکسپندر در پارس جنوبی را باید یک گام مهم در بومی سازی تجهیزات استراتژیک، تحقق اقتصاد مقاومتی و گویای توانمندی مهندسان و متخصصان داخلی دانست؛ #خبر_خوب و امیدبخشی که متاسفانه طبق معمول در لابلای اخبار دیگر گم شده و زیاد مورد توجه قرار نگرفت!
سیمای شهر کرکوند
بسم الله الرحمن الرحیم [وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأ
بسم الله الرحمن الرحیم
[وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا]
🔹مستند داستانی
🔥 #قبیله_عصیان 🔥
✍ محمد رضا حدادپور جهرمی
#قسمت_پانزدهم
⛔️سال بیست و شش قمری
وقتی فاطمه کلابیه قدم به خانه امیر مومنان گذاشت، همه فرزندان زهرای اطهر ازدواج کرده بودند و صاحب همسر و فرزند بودند. الا حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.
درباره علل دیر ازدواج کردن امام حسین علیه السلام چندان سخنان دقیقی در تاریخ نیامده. از آنچه از مسلمات تاریخ استفاده می شود این است که ایشان علاوه بر یاری رساندن به خلفا به امر امیرمومنان، در مواردی که بسیار نیاز به کمک داشتند، دارای مشاغل متعددی بودند که سبب شد ازدواج ایشان اندکی بیش از سایر ائمه هدی علیهم السلام به تاخیر بیفتد. به خاطر همین به ایشان قلیل العیال می گویند. چون هم همسران کم و هم تعداد فرزندانشان زیاد نبود.
وجود مبارک امام حسین علیه السلام عمده فعالیت خود را در بخش کشاورزی و آبادی و عمران چندین باغ در اطراف مدینه معطوف کرده بودند.
اما ایشان از تجارت هم غافل نبودند و چندین کاروان تجاری از مدینه به شهرها و کشورهای مختلف گسیل داشته و مدیریت می کردند. لذا وضع مالی ایشان مانند برادر بزرگوارشان بسیار خوب بود و مردم و فقرای مختلف و زیادی را در پوشش خود قرار داده بودند.
یک سال از ازدواج فاطمه کلابیه با امیر مومنان گذشت. تا اینکه بانو باردار شدند و در در ماه شعبان سال بیست بیست و شش قمری، شیر پسری را به دنیا آوردند.
با خبر وضع حمل ایشان، فرزندان امیرمومنین برای عرض تبریک به خانه امیر مومنان رهسپار شدند. نکته جالب توجه آنجاست که هیچ کس به خود اجازه دیدن آن طفل را زودتر از امیر مومنان نداد. لذا همه گرد بستر فاطمه جمع شده و به ایشان تبریک و شادباش می گفتند.
تا اینکه امیر مومنان وارد منزل شدند و مستقیم به اتاق فاطمه رفتند. همه جلوی پای حضرت بلند شدند و احترام کردند. امیرمومنان به فاطمه عنایت کردند و پس از التفات و احوالپرسی پرسیدند: نوزاد کجاست؟
فاطمه نهایت ادب دانی را به منصه ظهور نهاد و جواب داد: «پسرتان در آن اتاق است» نگفت پسرم! فرمود پسرتان.
امیر مومنان خود به آن اتاق رفتند و دیدند پسری ماه تر از ماه، دارای استخوان بندی شیرزادگان، بسیار گرم و دلنشین در گهواره آرمیده است.
بسم الله گفتند و نوزاد را از گهواره بلند کردند و لبخندی از آن جنس لبخندهای ته دلی و پدر و پسری به آن قرص قمر کردند و با خود از اتاق خارج کردند تا بقیه هم آن تکه ماه را ببینند.
همه اطراف پدر و پسر جمع شدند و ذوق می کردند. گویا وقت قنداق کردن آن نوزاد، نتوانسته بودند دستان مبارکش را در قنداق بگذارند، کسی حریف نشده بود و نوزاد دستانش را از قنداق جدا می کرده.
امیرالمومنان تا چشمشان به دست آن نوزاد خورد، از نوک انگشتانش بوسه باران کردند تا بازوهای کودک را بوسیدند.
دوباره این حرکت تکرار شد. فاطمه از پس جمعیت میدید که امیر مومنان سر در آغوش کودک کرده و اذان و اقامه گفتند.
وقتی اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ طفل تمام شد، همه دیدند که مولا دستان پسرش را دوباره چنان بوسه باران کرد که دل اهل منزل آب شد.
ناگهان امیرمومنان سر از آغوش طفل بلند کردند و چشم همه به صورت مبارک امیرمومنان خورد و دیدند تمام صورت و محاسن مبارک به اشک چشمشان آغشته شده است!
دل فاطمه کٓنده شد. پرسید: آقاجان در بدن طفل نقص و مشکلی است؟
امیر مومنان طفل را به پسر ارشدشان امام مجتبی دادند تا بقیه هم از دیدن و بوسیدن طفل لذت ببرند. اما فاطمه متوجه دگرگونی حال مولا شد. فاطمه چشم از طفل برداشته بود و فقط به صورت و لب مبارک امیرمومنان چشم دوخته بود.
امیر مومنان حال مادر طفل را درک می کرد اما فاطمه را با عظمت تر از این می دانست و می شناخت که بخواهد یک راز تاریخی را از او مخفی کند.
ادامه... 👇
همین طور که همه مشغول طفل بودند، به فاطمه نزدیک شد و فرموده باشند: نه فاطمه جان! طفل سالم است. اما می بینم روزی را که دست های این طفل، در سرزمین طَف، کنار رود فرات، در یاری و حمایت از برادرش حسین از تن جدا می شود.
همه مشغول طفل بودند اما فاطمه با شنیدن آن جملات به خود لرزید و اشک از گوشه چشمان مادر جاری شد.
در همان حال و هوا در باز شد و وجود مبارک ابی عبدالله الحسین وارد شدند. پس از سلام به پدر بزرگوارشان و عرض تبریک به فاطمه، مستقیم سراغ طفل رفتند.
طفل در آغوش زینب بود. زینب با لبخند، نوزاد را در آغوش امام حسین گذاشت و برای اولین بار وجود مبارک آن دو بزرگوار در آغوش هم تنیده شدند.
ابی عبدالله همین طور که نوزاد را بوسه باران می کردند و اشک شوق می ریختند، نوزاد را کنار بستر فاطمه بردند و نزد امیر مومنان زانو زده و نشستند.
کودک چشم باز کرد و ماشاالله با همان چشمان درشت و نگاه نافذش چشم از صورت مبارک ابی عبدالله برنمی داشت.
تا اینکه فاطمه یک حرکت تاریخی کرد که همه اهل حرم را به وجد آورد. فاطمه نوزاد را گرفت و کمی خود را از بستر جدا کرد و نوزاد را دور سر ابی عبدالله چرخاند.
سپس درِ گوش قرص قمرش فرمود: «لقد ضحيت بابني من أجل ابن فاطمة»
پسرم را فدای پسر فاطمه زهرا آوردم...
«روحک و روح اُمک فدا بنی فاطمه»
روح و جان تو و مادرت فدای اولاد فاطمه باد!
ادامه دارد...
#قبیله_عصیان
#حدادپور_جهرمی
16.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تفاوت دخالت و پیشنهاد در چیست؟
❌شخصی که دستوری حرف میزند دخالت کرده است.