eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
443 عکس
227 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ارادت شدید آیت الله العظمی خویی نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها و مظلومیت ایشان! استاد حسن طالبیان شریف: مرحوم حاج سید محمود کهربایی- مداح با اخلاص و معروف مشهد- که علاقه شدیدی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و با آن صدای سوزناک خود، روضه‌های جانسوزی برای ایشان می‌خواند، در مجلس تعزیه آیت الله العظمی خویی فرمود: آقای خویی علاقه زیادی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشتند و وقتی برای ایشان روضه حضرت زهرا را می‌خواندم، منقلب می‌شدند، می‌سوختند و گریه می‌کردند. ایشان در حالی که به دیوار تکیه داده بودند آن چنان منقلب می‌شدند که شانه هایشان تکان می‌خورد. حاج سید محمود کهربایی در همان مجلس از قول یکی از علما که به نظرم مرحوم آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادی بود، نقل کردند که آقای خویی نسبت به حضرت زهرا خیلی علاقه داشتند و هنگامی که روضه‌های مظلومیت ایشان را می‌خواندند، خیلی منقلب می‌شدند و گریه می‌کردند و وقتی می‌شنیدند که ایشان را مظلومانه و مخقیانه و غریبانه به خاک سپردند، فرمودند: من هم دلم می‌خواهد تاسی کنم به مادرم، و همانگونه به خاک سپرده شوم! به ایشان گفتم: شما مرجع تقلید بزرگ شیعیان هستید و بعید است اینچنین شود، آقای خویی فرمودند: حالا من از خدا این گونه خواسته‌ام! و همین طور نیز شد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: استاد حسن طالبیان شریف. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مرحوم آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی: ارادت شدید مرحوم آیت الله العظمی خویی به حضرت زهرا و توسلات و لعن بر دشمنان ایشان! از دیگر ویژگی‌های مرحوم آیت‌ الله العظمی خویی ارادت و محبت بسیار زیاد ایشان به حضرت زهرا (س) و جمیع اهل‌بیت (ع) بود. ایشان در روضه‌ها مخصوصاً زمانی که صحبت از حضرت زهرا (س) می‌شد، بسیار گریه می‌کردند. همیشه با آغاز محرم لباس سیاه می‌پوشیدند و تا آخر ماه صفر سیاه‌پوش بودند. تا اول ماه ربیع‌الاول هم محاسن خود را اصلاح نمی‌کردند! ایشان همواره می‌فرمودند: توسل به حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) و لعن دشمنان آنان را بار‌ها انجام داده‌ام و مشکلات و نیازهایم به طرز معجزه‌آمیزی برطرف و برآورده شده‌اند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حدیث نصر- خاطرات آیت الله نصرالله شاه آبادی- نشر موسسه کتاب شناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
روز به روز عشقش به حضرت آقا بیشتر می‌شد! علی شیرازی حاج قاسم گفت: برای دشمن قطعی شده بود که حزب‌ الله در آن زمان امکان ورود به مرحله‌ خطر و قرمز را دارد؛ یعنی در حزب‌ الله این توانمندی وجود داشت که جنگ را به داخل تل‌آویو بکشاند. خود این باور در تضعیف روحیه صهیونیست‌ها و فراهم شدن شکست دشمن خیلی موثر بود. عماد مغنیه نیز در آن جنگ، دست به یک ابتکار مهم و اثرگذار زد. به رزمندگان گفت به سید حسن نامه بنویسند. مجاهدین خطوط مقدم، در زیر آتش دشمن خطاب به سیدحسن نصرالله، نامه‌ عجیبی نوشتند. حاج قاسم گفت: وقتی نامه مجاهدین قرائت می‌شد، عماد مغنیه که خودش طراح نامه بود با صدای بلند می‌گریست. من ندیدم کسی این نامه را بشنود و نگرید. از آن مهم‌تر جواب سید حسن نصرالله بود. نامه سید حسن به مجاهدین، مشابه کلام امام حسین (ع) در شب عاشورا بود. با شنیدن حرف.های حاج قاسم و خاطرات میدان جنگ ۳۳ روزه، در پوست خود نمی‌گنجیدم. می‌دانستم سهم عمده‌ای از این عزت و قدرت، مرهون وجود فرمانده دیروز لشکر ثارالله و فرمانده امروز نیروی قدس سپاه پاسداران است. حالا او با تجربه‌ای جدید، قادر خواهد بود "نیروی قدس" را به بالای قله‌های فتح و پیروزی ببرد. جنگ ۳۳ روزه اتفاق دیگری را نیز در زندگی حاجی رقم زد. پیوند او را با ولایت خاص کرد. او عاشق کامل حضرت آقا شد و آقا رفیق صمیمی او شدند. این پیوند روز به روز شکوفاتر شد. سفر امام خامنه‌ای در سال ۱۳۸۴ به استان کرمان، راز دیگری از زندگی و عظمت حاجی را آشکار ساخت. این عظمت از زبان معظم‌له بیان گردید. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علی شیرازی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
حاج قاسم از آنهایی هست که در قیامت شفاعت می‌کند! علی شیرازی: در آن سفر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حضرت آقا به منزل شهید محمدرضا عظیم پور رفتند. داماد بزرگ خانواده جواد روح‌ اللهی از امام خامنه‌ای درخواست می‌کند و می‌گوید: فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم، شفاعت کنید! امام خامنه‌ای می‌ فرمایند: ما چه‌کاره‌ایم که شما را شفاعت کنیم؟ پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کنند. سپس معظم‌له خم می‌شوند و با نگاهی به حاج قاسم، که در جلسه حضور داشت، می‌گویند: این آقای حاج قاسم هم از آن‌هایی‌ است که شفاعت می‌کند! حاج قاسم سر پایین می‌اندازد و با دو دست صورتش را می‌پوشاند. حضرت آقا می‌افزایند: بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قول‌شان نزنند. همه به جز سردار سلیمانی که خجالت‌زده سر به زیر انداخته، می‌خندند. رهبر معظم انقلاب اسلامی ادامه می‌دهند: چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الآن خیلی خوب است. اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشته‌اند؛ خیلی خوب است. در ادامه حضرت آقا می‌گویند: این هم یک هنری‌ است که ایشان دارند. حاج قاسم هرگز از آن جلسه سخنی نگفت. بعدها اسرار جلسه کرمان فاش شد. هر بار که از آن جلسه سخنی به میان می آمد، حاجی سر به زیر می‌انداخت و من بر خود می بالیدم و به وجود حاجی مباهات می کردم. سخنان مولایمان، عزت حاجی را بیشتر نمود. حاجی دوست داشتنی‌تر شد و نور درون او آشکار گردید. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علی شیرازی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
من هم لیاقت این عمامه را ندارم، معمم شدم تا لیاقت پیدا کنم! بنده در اوایل طلبگی نسبت به معمم شدن و قرار گرفتن در سلک روحانیت تردید داشتم و خود را لایق این لباس مقدس نمی‌دانستم، تا اینکه روزی از حضرت آیة الله العظمی بهجت شنیدم که فرمودند: من هم لیاقت این عمامه را ندارم، اما معمم شدم تا لیاقت پیدا کنم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال در مسیر اجتهاد، از خاطرات مرحوم آیت الله العظمی بهجت به نقل از استاد آیت الله حسین مفیدی یزدی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آیةالله بهجت۱۷ رضوان الله تعالی علیه.m4a
4.35M
بزرگترین کرامت آیةالله بهجت این بود که دروغ نمی‌گفت و ریا نمی‌کرد! من از آیةالله بهجت رضوان الله تعالی علیه کرامتی ندیدم، چون اصلا به دنبال این چیزها نبودم؛ به نظر بنده مهمترین کرامت این است که انسان یک عمر یک دروغ هم نگوید و یک ریا هم نکند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: بحار توحید، آية الله ضرّابی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ناگفتنی هایی از زندگی سردار دل‌ها! علی شیرازی: حاج قاسم ارادت ویژه‌ای به شهید حاج احمد کاظمی داشت. همیشه به او می‌گفت: الهی دورت بگردم! الهی درد و بلات بخوره تو سرم! در ۱۹ دی‌ ماه ۱۳۸۴، همزمان با روز عرفه، احمد در سانحه هواپیمای فالکن، در نزدیکی ارومیه، به شهادت رسید و قاسم را به فراقی دردناک گرفتار کرد. او می گفت: از خدا می‌خواهم، هر چه سریع‌تر مرا به احمد ملحق بکند و خودم را مستحق این عنایت خدا می‌دانم و به او اگر بنویسم، این را خواهم نوشت: «مرا ببر. ما را تنها نگذار». حاج قاسم بعدها، در حماء سوریه که دلتنگ احمد شده بود، در نامه ای برایش نوشت: وقتی نام لشکر نجف را می‌شنوم، قامتی بسیار زیبا و رعنای عرشی را می‌بینم که همیشه بوی بهشت از آن استشمام می‌شد. قامت مردانه‌اش همچون کوهی پناهگاه سختی‌ها و دشواری‌ها بود. مردی که نجف آباد با همه بزرگانش مفتخر به نام و یاد اوست. حاج قاسم با سوز درونی خود نوشت: احمد عزیز، احمدی که وقتی در جلسه‌ای بود، اطمینان در آن حاکم و غیابش نقصی بزرگ داشت. مردی که مشارکتش در نبرد، موجب استحکام عمل و تضمین پیروزی بود. مجاهد بزرگی که فاتح خرمشهر بود. مردی که رقابیه را درنوردید. مردی که بارها با حکمت و شجاعتش دشمن را به تحقیر انداخت. رد پای او در ۲۰ هزار کیلومتر مناطق اشغالی توسط دشمن بعثی مشهود است. وی افزود: احمدی که شادی و خنده‌اش، غم و غصه‌اش، اندوه و فرحش زیبا و دوست‌داشتنی بود. وقتی از بابلسر به تهران برگشتم، او را دیدم. در تشییع جنازه احمد، فقط سوز و اشک بود. با دیدنش فقط سوختم. https://eitaa.com/sirefarzanegan
شماها حیف است بمیرید، شماها همه باید شهید شوید! علی شیرازی: وقتی امام خامنه‌ای در کنار جنازه حاج احمد کاظمی آمدند، فرمودند: ‌جمع دیگری از بهترین‌ها هم رفتند و ما هنوز هستیم! دو هفته پیش شهید کاظمی آمد پیش من و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم. دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم: شماها واقعاً حیف است بمیرید. شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید. شماها همه‌تان باید شهید شوید! ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم: آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد شایسته‌ شهادت بود. حقش بود. حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند! حاج قاسم که سوز و اشک آقا را دید، هق هق کنان اشک می‌ریخت. آقا فرمودند: او یکی از بهترین‌های من بود. چقدر زیبا که احمد بهترین رفیق حاج قاسم هم بود. عکس احمد تا لحظه شهادت حاجی، همیشه توی اتاق کارش و در منزلش بود. عکس زیبایی که با هم گرفته بودند. حالا حاج احمد و حاج قاسم دوباره در کنار همند. گرچه باید گفت: حاج قاسم لحظه‌ای از حاج احمد جدا نشد. هرگز بچه‌های حاج احمد را هم تنها نگذاشت. او با همه بچه‌ها و خانواده شهدا انس داشت. خانواده حاج احمد که جای خود داشت. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علی شیرازی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
⚡️ بانوی عالمه «فاطمه ایروانی» 🔻امشب توفیق داشتم به دعوت صدیق مکرم و دانشمند معظم آقای اکبری شاهرودی در جلسه گعده علمی آیة الله حاج شیخ محسن فقیهی (دامت برکاته) شرکت کنم. جلسه خوب و پرباری بود و مطالب گوناگونی مطرح شد. از جمله مطالب که به نظرم جالب آمد و تاکنون نشنیده بودم درباره والده عالمه آیة الله فقیهی بود. 🔹والده ایشان سرکار خانم فاطمه ایروانی صبیه مرحوم حاج مصطفی خان ایروانی بودند. مصطفی خان ایروانی با اینکه از معتمدین بازار بود اما در کنار آن اهل علم و دانش و مسلط به ۷ زبان بود و نیز در دروس معرفتی مرحوم شاه آبادی در مسجد جامع بازار تهران شرکت می‌کرد. 🔸بانو‌ ایروانی همچون پدر علاقه به دانش دین داشت و کتاب‌های مقدماتی دروس حوزه را نزد همسر خویش مرحوم آیة الله شیخ محمدرضا فقیهی «ملقب به بحرالعلوم» خواند و موفق به تألیف شرح کتاب الروضة البهیة در حدود ۳۰ جلد، شرح رسائل و نیز شرح کفایة الاصول شد که از این کتاب‌ها تنها جلد اول از شرح الروضة البهیة با عنوان انوار فقه چاپ شده است. 🔹آیة الله فقیهی در این باره فرمودند: «مرحوم والد ما درس‌هایشان بیشتر در منزل برگزار می‌شد و از آنجا که والده علاقه به تحصیل علم داشت پرده‌ای کشیده می‌شد و ایشان پشت پرده نزد مرحوم والد در این درس‌های عمومی و گاهی نیز در درس‌های خصوصی تلمذ می‌فرمود و چون قلم خوبی داشت به شرح و ترجمه چند کتاب اقدام کرد. من نیز دروس مقدماتی صرف و نحو و بخش‌هایی از شرح لمعه را نزد مادرم تحصیل کردم. گاهی یاد الطاف و محبت‌های مادرم در مسائل علمی که می‌افتم اشکم جاری می‌شود مثلاً وقتی رسائل مباحثه می‌کردم گاهی فرصت مطالعه نداشتم، بعد از ظهرهای کوتاه زمستان بود و خوابم می‌آمد. به مادرم می‌گفتم: این بخش را باید مباحثه کنم و امروز نوبت من هست. مادرم کل محدوده را مطالعه می‌کرد و به بهترین نحو در ۱۵ دقیقه خلاصه مطلب را دسته‌بندی شده بیان می‌کرد.» سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال استاد سید حسین کشفی، ۲۱ آذر ۱۴۰۳ https://eitaa.com/sirefarzanegan @seyyed_hossein_kashfi
حالات بعضی از سادات! یکی از شب‌های چهارشنبه طبق سنت سالیان در درس اخلاق مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالحسن ایازی حضور داشتیم. سخن از مقام سادات به میان آمد و مرحوم آقاجان اشاره‌ای کردند به مقام روحی و معنویِ مرحوم آقامیرحبیب ابراهیمی کچپ محلی. ایشان فرمودند: آقامیرحبیب گهگاهی می‌آمد منزل ما و من شنیده بودم که در قبل از انقلاب مأمورین شاه در یک جلسه‌ای در یکی از روستاهای منطقه هزارجریب (ارم) ازمرحوم آقامیرحبیب می‌خواهند که سه پایه آهنیِ داغ و سرخ را با دستش بگیرد و مرحوم آقامیرحبیب این کاررا می‌کند و آسیبی به دستش نمی‌رسد! من هم تصمیم گرفتم این قدرت سید بزرگوار را بعینه مشاهده کنم. از آقامیرحبیب درخواست کردم که به اتاق خادم تشریف بیاورند و ایشان هم تشریف آوردند. سماور در حال جوشیدن بود، از آقامیرحبیب درخواست کردم‌ که دستانش را باز کند تا آب جوش را به داخل دستانش بریزم. دستانش را باز کرد و آب جوش به داخل دستان آقامیرحبیب ریخته شد، مدتی با همان حالت در دستانش باقی بود. از او خواستم که آب جوش را بریزد، نگاهی به دستان مبارکش کردم اثری ازسوختگی در دستان این سید بزرگوار نبود! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال ایازی از ملکوت، نقل خاطره از سید رضا کریمی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
حضرت آیت الله آقای نظری منفرد در تاریخ یازدهم جمادی الثانی ۱۴۴۶ به مناسبتی درباره شدت احتیاط در سلوک بزرگان فرمودند: من سه ماه درس مرحوم آیت الله آقای سیدمحمد محقق داماد شرکت کردم و در همان زمان بزرگان و مراجع فعلی هم درس ایشان می آمدند. روزی که ایشان فوت شدند و داخل حجره صحن اصلی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دفن شدند من داخل حجره بودم که دیدم مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی حائری با قبله نمایی داخل حجره آمدند که دفن مرحوم آقای داماد صحیح انجام شود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال روحانیت شیعه، استاد علی محمد قلی‌ها https://eitaa.com/sirefarzanegan
ناراحت نشدند، کفش‌های مرا هم جفت کردند! آیت‌ الله‌ العظمی شبیری زنجانی: وقتی ترجمه مرحوم الهی قمشه‌ای منتشر شد، من آن را خواندم و‌ چهار ایراد گرفتم؛ از جمله اینکه: ذَنوب (به معنی دلو) را ذُنوب ترجمه کرده بود. احسن القَصص را هم «قِصص» ترجمه کرده بود. وقتی این‌ها را در مدرسه نواب‌ِ مشهد به ایشان گفتم، حتی روی هم ترش نکردند و گفتند: یک وقت است که کسی اینگونه مثل شما ایراد می‌گیرد و‌ یک وقت هم مثل بعضی که می‌روند پیش آقای بروجردی و‌ می‌گویند این ترجمه، از کتبِ ضلال است. وقتی خواستم بیرون بیایم کفش مرا هم‌ جفت کردند؛ با اینکه من خودم را معرفی نکرده بودم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مدرسه فقهی امام باقر، گعده‌های علمی، ۹۴/۴/۲۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔻وفات مادر ادب، حضرت ام البنین علیها السلام را به همه محبین تسلیت عرض می نماییم و با اهداء صلواتی چشم امید به عنایت فرزند بی بدیلش، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می بندیم.
26.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺ماجرای رفتار بسیار نافع مرحوم آیت الله العظمی سید جمال گلپایگانی به فرزندش مرحوم آیت الله سیدعلی گلپایگانی! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کشکول ناب حوزوی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
به خاک پای حضرت ام البنین(س) پس از زهرا نمیبینی زنی را اینچنین باشد زنی اینگونه هم پای امیرالمؤمنین باشد قدم بگذاشت در بیت علی فخر کلابیه که مفهوم جدیدی از ادب روی زمین باشد شده بانوی این خانه ولی چشمی ندید اصلا سر یک سفره با اولاد زهرا همنشین باشد اگر ام الاسد خوانند او را؛این روا باشد ولی میخواست نام او فقط ام البنین باشد شجاعت را به فرزندان خود چون شیر میداده که ام الغیرت و ام الادب،شیر آفرین باشد ابالفضلم!همیشه سید و مولا بخوان او را کسی را که ز نسل رحمه للعالمین باشد علمداری که در باران تیر علقمه داده دو دستش را که دستان خدا در آستین باشد سروده چارپاره در عزای کربلا اما هنوز از خیسی چشم عروسش شرمگین باشد به جای چار فرزندی که در کرببلا داده بنا شد در کنار چار امامش همنشین باشد تویی بانو نخستین سفره دار داغ عاشورا که تا محشر قیام کربلا با تو عجین باشد . . . اگر چه مادرم زهرا نشد اما خدا را شکر برای من همین بس مادرم ام البنین باشد عباس جواهری رفیع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وفات حضرت ام البنین(س) محمد الجنامی نبودم ندیدم که محشر بپا شد شنیدم دو دست تو از تن جدا شد میدونم که خیلی خجالت کشیدی صدای عمو آب وقتی شنیدی ... https://eitaa.com/sirefarzanegan
گر شرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می‌شود با واژه‌ی ام‌البنین... موسی‌ علیمرادی
⚫️ مرثیه منسوب به حضرت ام‌البنین (سلام الله علیها) ▪️لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‌ام می‌‏اندازى ▪️كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم ▪️أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند ▪️تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ بر پیکر بی‌جان آن ها نیزه ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند ▪️يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ اى كاش می‏دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ آیا عباس من دستش قطع شده است؟ 📗 سفینة البحار، ج۳، ص۳۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌سلوک شخصی و حکومتی شهید حجت الاسلام و المسلمین رئیسی چشمگیر بود. ▪️آیت الله خامنه ای : ساده‌زیستی و کاهش تشریفات در سلوک شخصی و حکومتی دولت، بخصوص شخص آقای رئیس‌جمهور، برای من چشمگیر است و چیز مهم و قابل توجّهی است... این زیّ مردمی خیلی چیز باارزشی است. اینکه با مردم، صمیمی و خصوصی و متواضعانه حرف میزنید، رفت‌وآمد میکنید، داخل خانه‌هایشان میروید، روی فرششان می‌نشینید، خیلی چیز خوبی است. 📗بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، ۱۴۰۲/۰۶/۰۸ @narrative_1443
احترام آیت الله العظمی خویی به پدرشان! آیت الله سید احمد مددی به مناسبت حضور نوهٔ استادشان آیت الل‍ه العظمی خوئی در مجلس درس اصول، این حکایت را از پدر بزرگوارشان نقل کردند که: شبی که پدر آقای خوئی، مرحوم آسیّد علی‌اکبر، به درس ایشان آمد [و قضیّهٔ معروفی است]، من در درس آقای خوئی بودم. درس ایشان آن موقع در مقبرهٔ سیّد سعید حبّوبی بود [و بعد به مسجد خضرا منتقل شد]. مرحوم آقای خوئی روی منبر بودند، در این اثنا پدر ایشان آمدند نشستند. آقای خوئی از بالای منبر نگاه کردند، دیدند پدرشان نشسته‌اند. یک‌دفعه فرمودند: لقد شرَّفَ الوالد مجلسَ الدرس، و الدرس معطّلٌ! و از منبر آمدند پایین.» سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال تلگرامی چراغ مطالعه،۱ / ۱۱ / ١٤٠٢به نقل از آیت الل‍ه سید احمد مددی و نوهٔ آیت الل‍ه‌العظمی خوئی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
گویا حدیث تازه‌ای برای ایشان خوانده‌اند! مکرر مشاهده می‌شد مرحوم والد- آیت الله محمد هادی تألّهی همدانی- وقتی بعضی از اشخاص حدیثی را در محضرشان قرائت می‌نمودند؛ ایشان چنان با دقت کامل تا آخر حدیث را گوش می‌دادند که گوینده خیال می‌کرد که سابقه چنین حدیثی را ندارند و گویا اینکه حدیث تازه‌ای را برای ایشان خوانده‌اند، اظهار مباهات و شعف هم می‌نمودند و بر خود می‌بالیدند، در حالی که قبلاً از آن مرحوم آن را شنیده بودیم و مکرّر متذکر آن شده بودند. در این‌گونه موارد، بعضی‌ها برای این‌که نشان دهند که سابقه حدیثی را دارند، به مجرد این که دوسه کلمه از اول حدیث خوانده می‌شود، فوراً چند کلمه دنبال آن را بیان می‌کنند به لحاظ این‌که وانمود کنند که حدیث را قبلاً دیده‌ایم و می‌دانیم و لازم نیست بقیه آن را بخوانید. این نحوه برخورد ایشان فقط در اثر تواضع و اخلاص فوق‌العاده ایشان بوده است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: یادنامه عالم عارف و سالک ربّانی، مرحوم حضرت آیت الله شیخ محمدهادی تآلّهی همدانی، نشر ایثارگران. https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔴درس‌هایی که باید از علامه مصباح آموخت! اهتمام به حفظ بيت‌المال احمدحسین شریفی: از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های مدیریتی آیت‌الله مصباح اهتمام فوق‌العاده ایشان به حفظ بیت‌المال بود. تحت هيچ شرايطی نسبت به کوچک‌ترين مسائل مالی بی‌مبالاتی یا بی‌توجهی را مجاز نمی‌شمردند این اهتمام تا جایی بود که حتی سوزن و سنجاقی که برای وصل برگه‌های نامه‌هایی که مثلا از سوی موسسه به منزل ایشان ارسال می‌شد، مجددا به موسسه باز می‌گرداندند! 🔷به همین دلیل، انضباط مالی در مديريت مؤسسه همواره در بالاترین سطح خود مراعات می‌شده است. تراز مالی مؤسسه، عليرغم بازرسی‌های بسيار دقيق مسؤولان مربوطه، در تمام ساليانی که از تأسيس آن می‌گذرد بسیار بسیار به ندرت با مشکلی که ناشی از بی‌توجهی و بی‌مبالاتی و امثال آن باشد، مواجهه شده است. 🔷جناب دکتر زارعان نقل می‌کردند: زمانی که در بخش اداری بنیاد باقر العلوم مسؤولیتی داشتم اشتباهی در محاسبات مالی صورت گرفته بود و حدود ۱۰ هزار تومان اختلاف حساب به وجود آمد؛ علیرغم اینکه مجددا به دستور آیت‌الله مصباح محاسبات را ملاحظه کردیم تا منشأ اشتباه صورت گرفته را به دست آوریم، موفق نشدیم. نهایتاً «یک شب به منزل ایشان رفتم و عرض کردم نتوانستیم به نتیجه‌ای برسیم و ما الان این مبلغ ۱۰ هزار تومان را کسر آورده‌ایم.» ایشان هم خیلی راحت و بدون هیچ ملاحظه‌ای فرمودند: «خوب مشکلی نیست نیست. خودتان این مبلغ را پرداخت کنید تا حساب صفر شود. لحن ایشان به قدری جدی بود که من در آن وقت شاید ناراحت هم شدم. اما ایشان در مسأله بیت‌المال حساسیت کامل داشتند و به ما فهماندند حالا که بیت‌المال در دست شماست، نباید بی‌دقتی می‌کردید و حالا باید جبران کنید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: احمد حسین شریفی https://eitaa.com/sirefarzanegan
ابدا نفسانیت نداشتند! مسجدی آن طرف منزل مرحوم آیت الله بهاءالدینی بود، عصرها مخصوصا تابستان که گرمای هوا مقداری کم می‌شد ایشان از پله‌ها بالا می‌آمدند و نماز مغرب و عشا را روی پشت بام آن مسجد می‌خواندند. رفقا هم در آن نماز جمع می‌شدند. جمع جالب و مدونی بود. شیخ پیرمردی بود در آن جمع که تابستان‌ها حالش بد می‌شد، اعصابش بهم می‌ریخت و شب‌ها خواب نداشت، ولی نماز و جلسات را می‌آمد و با آیت اللّه بهاءالدینی خیلی راحت بود و گاهی هم یک چیزی می‌پراند. یک روز رو پشت بام مسجد نشسته بودیم که آیت اللّه بهاءالدینی با عصا بالا آمدند و فرمودند: مثل اینکه این پله‌ها را که بالا می‌آییم، خسته می‌شویم. این شیخ گفت: آقا! خسته می‌شویم چیست؟! از این پله‌ها که شما می‌آیید فیل هم نمی‌تواند بالا بیاید! اما به ایشان برنخورد؛ چون راحت بودند و ابدا نفسانیت نداشتند که بگویند چرا به «من» توهین کردی. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری. https://eitaa.com/sirefarzanegan
درس‌هایی که از علامه مصباح باید آموخت! وظیفه‌گرایی! احمدحسین شریفی: 🔷يکي از ویژگی‌های برجستة آيت‌الله مصباح، وظيفه‌محوری و تکليف‌گرايي بود. بنده در جایی دیگر هم گفته‌ام که می‌توان «وظيفه‌شناسي و عمل به وظيفه» را کليد شخصيت علامه مصباح دانست. او در همه کنش‌ها و واکنش‌هاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي خود، تنها و تنها دنبال عمل به وظيفه بود. 🔷آيت‌الله مصباح در هيچ موضوعي وارد نمي‌شد و اقدام به هیچ کاری نمی‌کرد مگر آنکه حجتي شرعي و تکليفي ديني براي آن داشته باشد؛ اگر درسی می‌گفت یا سخنرانی‌ای می‌کرد یا کتابی می‌نوشت و یا هر کاری که انجام می‌داد بدان سبب بود که آن را وظیفه خود می‌دانست. هرگز از روی هوس شخصی یا صرفاً بر اساس ذوق و علاقه شخصی نبود. او بر حسب وظیفه شرعی خود و بر اساس تشخیص خویش عمل می‌کرد. و با همة وجود می‌کوشید که وظیفه خود را به بهترین وجه ممکن به ثمر رساند. 🔷بعد از آنکه وظيفه و تکليف خودش را تشخيص مي‌داد، نوع کار برايش اهميت نداشت؛ خوشايند و بدآيند ديگران برايش مهم نبود. 🔷اين شخصيت بزرگ و کم‌نظير در همين چند سال آخر عمر مبارک‌شان با جمعي از شاگردان خود در مشهد مقدس، در جوار ثامن‌الحجج، چند روز متوالی صبح تا شب دربارة طراحي سرفصل‌ها و روش‌هاي تدوين کتاب‌هايي آموزشي براي نوجوانان (دبستانی و دبيرستاني) جلسات طولاني مدت داشت. جز ساعاتي که براي زيارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام مشرف مي‌شد، تمام‌وقت در اين جلسه حضور داشت و ضمن گوش دادن به دیدگاه‌ها و آراء شاگردان خود و هدايت‌گري‌هاي علمي و عملي‌اي که داشت، شخصاً مسؤوليت طراحي سرفصل‌ها و تعيين مباحث لازم براي طرح ولايت دانش‌آموزي را بر عهده داشت. 🔷و در پاسخ این سؤال اعتراض‌گونه که طراحی چنین سرفصل‌ها و تدوین چنین کتاب‌هایی بدون وجود زمینه‌های لازم برای اجرا و بدون همکاری و همراهی مسؤولان مربوطه چه ضرورتی دارد و به چه امیدی انجام می‌گیرد؟ می‌فرمود ما مأمور به انجام وظیفه هستیم؛ ما کاری که از دستمان بر می‌آید و وظیفة شرعی خود می‌دانیم انجام می‌دهیم و با توکل به خدا و توسل به ائمة اطهار(ع) برای اجرایی شدن آن نیز همه توان خود را به کار می‌گیریم. خداوند هم اگر در ما اخلاص ببیند، زمینه‌های اجرایی شدن آن را فراهم می‌کند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: @Ahmadhoseinsharifi https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل مکاشفه‌ای در رابطه با رسیدن خیرات به اموات حاج‌آقا منفرد از شاگردان آیت‌الله بهجت رحمة الله علیه https://eitaa.com/sirefarzanegan
درسهایی که باید از علامه مصباح آموخت! قانون‌گرایی احمدحسین شریفی: 🔷رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه‌ای، در پیام تسلیت خود به مناسب درگذشت علامه مصباح یزدی در توصیف ایشان فرمودند: «ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند» تلاش میکنم به اندازه تجربه و فهم ناقص خود و به اقتضای فضای مجازی، چند درس از سبک و روش مدیریتی ایشان را بیان کنم: 🔶سبک مديريتی علامه مصباح، سبکی قانون‌ محورانه بود. ايشان در اجرای قانون بسيار جدی بودند و در برابر کوچکترين تخلفات قانونی نيز سخت‌گيرانه و با صلابت برخورد می‌کردند. در اين جهت حقيقتاً کم‌نظير بودند. 🔶من کراراً گفته‌ام که کار اجرایی با آيت‌الله مصباح هم بسيار راحت و هم برای پاره‌ای از افراد بسيار سخت و دشوار بود؛ برای کسانی که می‌خواستند بر اساس قانون عمل کنند، بسيار راحت بود؛ ايشان هيچ مطالبه‌ای جز اجرای قانون نداشتند. اما برای کسانی که احياناً توقعات فراقانونی داشتند و يا می‌خواستند در مسائل اجرایی و اداری موسسه براساس سلايق و علايق شخصی عمل کنند، بسيار دشوار بود؛ چرا که ايشان هيچ مطالبه‌ای را جز مطالبات قانونی نمی‌پذيرفتند. 🔶به خاطر دارم زمانی را که يکی از دوستان مخلصی که ساليانی به خواسته و سفارش خود حضرت استاد و البته با رضايت آن دوست عزيز، مشغول کارهای اجرایی شده بود، و بعدها در دوره دکترا شرکت کرده و همه مراحل را با موفقيت پشت سر گذاشته بود اما به دليل مشغله‌های کاری نتوانسته بود در موعد مقرر و قانونی از رساله دکتری خود دفاع کند و طبيعتاً انتظار داشت که ارفاقی خاص برای ايشان در نظر گرفته شود، و مسؤولان آموزش هم در هيئت رئيسه موسسه درخواست ارفاق برای ايشان کردند؛ اما حضرت استاد به هيچ وجه نپذيرفتند و بلکه قاطعانه چنین درخواستی را رد کردند؛ و در ميان تعجب همه دوستان، ايشان فرمودند: ما هرگز نمی‌توانيم خلاف قانون عمل کنيم؛ اگر قانون چنين اجازه‌ای می‌دهد فبها و الا هرگز. آنچه که مسلم بود اينکه ايشان هيچ استثنايی را در اجرای قانون نمی‌پذيرفتند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: @Ahmadhoseinsharifi https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو هرشب، شب یلداست اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از روضه سیر نشدم! شبی در موسسه امام خمینی مراسم روضه بود. روضه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مفصل خواندم، بعد از مراسم حاج آقای مصباح [تشریف بردند دفترشان]، رفتم خدمت ایشان برای دست بوسی، این مرد بزرگ نگاهی به من کردند و فرمودند: در مراسم پایین دلم از روضه سیر نشد، می‌شود دوباره برای من روضه بخوانی؟ گفتم: چشم و برای مراعات حال ایشان یک ربع بیشتر روضه نخواندم. آمدم روضه را به پایان برسانم، دیدم حاج آقا نگاه معنا داری می‌کنند، گفتم: حاج آقا فرمایشی دارید؟ فرمودند: اگر بگویم از روضه سیر نشدم و باز هم بخوان...، گفتم: چشم حاج آقا ادامه می‌دهم... سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حاج مهدی رسولی، در سومین بزرگداشت علامه مصباح یزدی، ۱۴۰۲/۱۰/۹ https://eitaa.com/sirefarzanegan
درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت. صفا و محبت احمدحسين شريفی: رهبر معظم انقلاب در توصيفی از آيت‌الله مصباح فرمودند: «سه جهت در ایشان جمع است: هم «علم»، هم «بصیرت» به معنای حقیقی کلمه، هم «صفا». این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است.» (رهبر انقلاب در دیدار آیت‌الله مصباح و خانواده‌شان در منزل ایشان، ۲۰ بهمن، ۱۳۸۹) 🔸يکی از ويژگی‌های سلوک عملی آيت‌الله مصباح اين بود که محضر او مجلس صفا و صداقت و پاکی بود. براي نشستن در محضرش، لازم نبود دغدغه آداب و ترتيب خاصی داشته باشی. او چنان با گشودگی چهره با مراجعه‌کنندگان برخورد می‌کرد که هر کسی او را بهترين و صميمی‌ترين دوست و همراز خود به شمار می‌آورد. 🔸هرگز کسی را برای لغزش در سخن سرزنش نمی‌کردند؛ هرگز در غياب کسی، درباره او سخن نمی‌گفتند يا اجازه بدگويی از کسی را نمی‌دادند؛ از کوچک‌ترين کاری که برای او صورت گرفته بود، بيشترين سپاسگزاری‌ها را می‌کردند؛ ایشان يکی از جلوه‌های اسم «شکور» خداوند بودند. 🔸 او حتی برای هدايت و عاقبت‌ به خيری ناسزاگويان به خود نيز دعا می‌کردند. هيچ آثاری از خشم و نفرت و کينه نسبت به آنها در وجود اين مرد نبود. بلکه حتي الامکان رفتار آنها را حمل بر صحت می‌کردتد. 🔸در سال ۸۴ که موج سوم حملات بسيار سهمگين تروریست‌های فکر و فرهنگ عليه ايشان شروع شده بود، در ايامي که آيت‌الله مصباح حدود ده روز ايران نبودند، بعد از بازگشت، در جلسه‌ای شاهد بودم که وقتی يک از دوستان، گزارشی از تهمت‌های بسيار ناروایی که توسط برخی از به اصطلاح مدعيان پيروی از خط امام(!) عليه ايشان زده شده بود، بيان کرد، ايشان البته از اينکه آن دوستِ ما، نام افراد را در جمع ذکر کرد، ناراحت شدند و فرمودند: من کراراً گفته‌ام که با افراد و اشخاص کاری نداشته باشيد؛ نام آنها را ذکر نکنيد! و سپس خيلی آرام و با طمأنينه‌ای مثال‌زدنی فرمودند: «من شکی در اخلاص و نيتِ خوب اين آقايان ندارم، آنها گمان می‌کنند من برای انقلاب و اسلام ضرر دارم و خود را موظف به مقابله با من می‌دانند؛ مهم اين است که ما تلاش کنيم وظيفة دينی و اسلامی و انقلابی خود را بفهميم و در عمل به آن از هيچ کوششی کوتاهی نکنيم. و شما اهميتی به چنين سخنانی ندهيد.» نيم ذره تيرگی و خشم نه غير مهر و رحم و آبِ چشم نه 🔸هرگز اجازه ندادند حقايق و واقعيت‌ها درباره پاره‌ای از شاگردان قديمی او که بعد از جداشدن از موسسه نادرست‌ترين و ناجوانمردانه‌ترين تهمت‌ها و دروغ‌ها را به ايشان و موسسه امام خمينی زدند، بيان شود. هيچگاه هيچ سخن بدی درباره آنها يا حتی گلايه‌ای کوچک از آنها هم بيان نکردند. حتي از شنيدن پاره‌ای از مشکلات خانوادگی و بيماری‌هایی که برای آنها و بستگانشان پيش آمده بود، به شدت غمگين می‌شدند و برای سلامتی آنها دعا می‌کردند. حقيقتاً روحی بزرگ داشتند. درود و سلام پاکان الهی بر روح پاک و مطهرشان باد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: @Ahmadhoseinsharifi https://eitaa.com/sirefarzanegan