eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
467 عکس
235 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امید ما به لطف حق تعالی است! نوشته ای از مرحوم آیت الله نورالله شاه آبادی در پایان دفتر خاطراتشان عزیزم! چندی قبل به پیش بینی یکی از زنده دلان عمر مرا نود و پنج سال پیش بینی کرد. اکنون که چند صباحی مانده است بدینوسیله از همه خداحافظی می‌کنم و همه را و فرزندانم را به خدا می‌سپارم و از پیشگاه حضرتش درخواست دارم که همواره رحمتش را بر شما ارزانی دارد. و چنانچه در مرور زمان بی توجهی یا کم توجهی از من دیده شده پوزش می‌خواهم و از فرزندانم می‌خواهم جز به حضرتش امید نبندند و بندگی او را سبک نشمرند و هر چه می خواهند، توفیق آن را از درگاهش درخواست کنند. نعمت بزرگ اسلام و ایمان را گرامی دارند و از سپاسگزاری از نعمت‌های بیکرانش هرگز فراموش نکنند. و از توسل به مقام مقدس پیامبر بزرگ و اولیای گرامیش کوتاهی نورزند و مرا هم در این مرحله فراموش ننمایند، باشد که خداوند هستی و نعمت بخش جهان، از من در گذرد و در سایه رحمتش در جمع مقربان درگاهش راه دهد. اینک آخرین نوشته‌ام را که [می‌خواهم] روی سنگ مزارم نوشته شود، برایتان می‌نگارم بسمه تعالی چو گیرم رخت، زین دنیای فانی روم سوی سرایِ جاودانی پذیرایم خدای مهربان است             که لطف و مهر او بر ما عیان است چو ما را دم، زدارایی نباشد سخن را بذل، پروایی نباشد نباشد غم، چو ما را نیست توشه      گدا را بوده رسم، این سان همیشه امید ما به لطف حق تعالی است      وگرنه فقر ما، هر جا هویداست سیاهه دفتر از نیکی، اثر نیست        مرا قلب سلیم و، دیده تر نیست بدرگاه کریمی چون نهم پای          ز بی چیزی ندارم هیچ، پروای به هرصورت چو مهمان کریمم    بسی زشت است با خود توشه گیرم.۹۶/۱۱/۳ سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سید حسین کشفی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
◾️انا لله و انا الیه راجعون سحرگاه ۲۹ماه مبارک رمضان مصادف با ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ آیت الله حاج آقا نورالله شاه‌آبادی به ملكوت اعلی پیوست.
در محضر پدر! مرحوم آیت الله حاج آقا نورالله شاه آبادی می‌فرمودند: وقت رحلت پدرم ۱۷_۱۸ ساله بودم، وقتی در نجف با مرحوم آقای کوکبی در محضر آقای خوئی نشسته بودیم. مرحوم آقای توحیدی آمد و شروع کرد با ایشان ترکی حرف زدن. مجلس کلا ترکی شد و من چیزی نمی‌فهمیدم. به آقای خوئی گفتم: آقا! مرحوم پدرم مقید بودند حتما مجلس‌شان برای مخاطب مفید و پر فایده باشد. مقید بودند ولو چند کلمه هم شده در سطح مخاطب نکته‌ای، چیزی بفرمایند تا افراد استفاده کنند و بروند..آقای خوئی فرمودند: عجب! این آقای توحیدی هربار این جا می‌آید ترکی حرف می‌زند و زبان مجلس ما را ترکی می‌کند. من اگر کسی چیزی بپرسد، جواب می‌دهم والا حرف خاصی نمی‌زنم. عرض کردم: ولی پدرم اگر کسی چیزی هم‌نمی‌پرسید، خودشان به تناسب مجلس، مطلب مفیدی بیان‌ می‌کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال حدیث آرزومندی، استاد سید محمد مهدی رفیع پور تهرانی، ۹۸/۸/۲۲ https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اتمام ماه مبارک رمضان گریه می‌کردند! شیخ اسامه آل بلال- از اساتید حوزه علمیه نجف اشرف- می‌فرمودند: در اواخر ماه مبارک رمضان درحرم امیر المومنین علی علیه السلام فقیه عالیقدر شهید آیت الله حاج شیخ مرتضی بروجردی را دیدم وقتی که از مناره‌های حرم مطهر، مکبّر الوداع الوداع یا شهر رمضان(خدا حافظ ای ماه رمضان) را می‌خواند، ایشان به شدت و با اندوه و ناراحتی فراوان به خاطر اتمام این ماه مبارک گریه می‌کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال دارالعلم https://eitaa.com/sirefarzanegan
از چشم فرزند! به مناسبت سالگرد حضرت آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار جهرمی. در قرآن شریف، علاوه بر الگوهای معصوم الگوهای دیگر هم معرفی شده‌اند. در مورد حضرت ابراهیم در سوره مبارکه ممتحنه فرموده است "قد کانت لکم أسوة حسنة فی إبراهیم والذین معه" یعنی گروندگان به آن بزرگوار و سلوک و مشی آن‌ها برای شما اسوه است. بنابراین ما از این رهنمودها استفاده می‌کنیم که یک راه بسیار هموار این است که ما الگوهای مطمئن و کسانی که تربیت‌شده مکتب هستند را، فرا راه خودمان قرار بدهیم و زندگی خودمان را در تمام جوانب و مراحلش با آن‌ها تطبیق بدهیم. یکی از کسانی که می‌توانند الگوی ما باشند علمای ربانی هستند که در مکتب اهل‌بیت (ع) تربیت شدند. والد معظم مرحوم آیة‌الله حاج شیخ حسین شب‌زنده‌دار رضوان‌الله‌علیه انصافاً یکی از تربیت شده‌های نمونه مکتب اهل‌بیت (ع) بود. من به مقتضای این‌که حدود شصت و اندی سال در سایه آن بزرگوار زندگی کردم، از افرادی هستم که بیشتر سلوک و معاشرت و مصاحبت را با آن بزرگوار داشتم.یک سیره عملی که از جوانی و نوجوانی در ایشان بود و خیلی دوست داشتند که فرزندانشان نیز بر همین منهاج باشند، مسئله اهتمام به حضور در مسجد بود. گویی مسجد برای ایشان از دوران بچگی و نوجوانی مانند یک استخر بوده برای یک ماهی. اگر یک ماهی را بیرون استخر قرار بدهید، وقتی آن را وارد استخر و آب می‌کنید آرامش پیدا می‌کند. مسجد برای مؤمن این‌جور باید باشد. وقتی وارد مسجد می‌شود، وارد مکانی می‌شود که یک ارتباط ویژه و خاص با خدای متعال پیدا می‌کند. از بچگی یادمان هست، وقتی در اولین منزلمان در چهار راه غفاری می‌نشستیم، آقا به شرکت در نماز مرحوم آیة‌الله حایری رضوان‌الله‌علیه در مسجد امام مقید بودند. هم‌چنین لذت نماز جمعه از کودکی تا آخر در ایشان بود. لذت حضور در نماز جماعت و جمعه، از همان کودکی در اثر سلوک والدین و عمو در ایشان نهادینه شده بود. این‌که انسان در اقتدا و حضور در جماعت، فقط مسئله الهی را رعایت بکند که تقوا و عدالت باشد هم یک سلوک عملی است. هم‌سن و سال بودن، هم‌ردیف بودن و این چیزها اصلاً در محاسبات ایشان نبود. یادم می‌آید با پدر برای وفات مرحوم عموی ایشان به جهرم رفتیم. من ایستاده بودم نماز ظهر و عصر می‌خواندم که آقاً آمد به من اقتدا کرد. حالا آن موقع سن من چقدر بود؟! حتی در حوزه ایشان معروف بود به این‌که حتی در امام جماعت خیلی خفیف‌المؤونه هست. یعنی بر اساس آن صفایی که خودشان داشتند و بی‌غل و غشی که در ایشان وجود داشت، واقعاً افراد را عادل و سالم و درست می‌دیدند الا این‌که خلافش ثابت بشود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال پند سعادت، آیت الله محمد مهدی شب زنده دار. https://eitaa.com/sirefarzanegan
یک ماه منبر از کتاب «مصباح الفلاح» در یکی از روزها در محضر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، ذکر خیر مرحوم آیت الله العظمی آقا سید صدرالدین صدر قدس سره بود. مرحوم آقا فرمودند: در یکی از روزهایی که مرحوم والد معظم ما آیة‌الله آخوند ملامحمد جواد صافی رحمة‌الله علیه به قم مشرّف شده بودند، با هم به منزل آیت الله آقای سید صدرالدین صدر رفتیم. واعظ شهیر مرحوم میرزا محمّدتقی اشراقی نیز آنجا بود. ایشان نقل کردند که آیة‌الله صدر خطاب به آقای اشراقی فرموده بودند که آقای صافی، حقّی به گردن ما دارند که خودشان نمی‌دانند. آقای اشراقی پرسیده بودند: چطور؟ آقای آقاسیدصدرالدین فرموده بود در یک ماه مبارک که مشهد مشرّف بودم و اقامه جماعت داشتم، به اصرار آقایان، منبر هم بر عهده‌‌ام گذاشته شد. در همان ایام، یکی از آقایان علما، کتاب شریف مصباح الفلاح آیت الله آخوند ملامحمدجواد صافی را به ایشان هدیه داده بود. آقا نقل کردند که آیت الله آقای صدر در آن جلسه فرمودند: کتاب را ملاحظه کردم و دیدم آن‌قدر مطالب خوب و عالی دارد که تمام آن ماه مبارک را از روی مصباح الفلاح منبر رفتم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: محضر آفتاب- نکوداشت مرجع عالیقدر آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی- به‌کوشش محسن اکبری شاهرودی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
وداع با ماه رمضان محمدحسین شهریار: رمضان سایه مهر از سرِ ما می‌گیرد بال رأفت که فروداشت، فرا می‌گیرد چون نگیرد دلم از رفتن ماه شبِ قدر؟ که خدا سایه مهر از سرِ ما می‌گیرد نعمتی بود خداداده، که کفران کردیم لاجرم نعمت خود داده، خدا می‌گیرد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: دیوان استاد شهریار https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا مرا با آقای گلپایگانی محشور گرداند! در تعطیلات تابستانی حوزه، مسافرتی به جهرم دست داد بر حسب معمول به حضور مرحوم آیت الله سید ابراهیم حق‌شناس رفتم و سلام آیت الله العظمی آقای گلپایگانی را به ایشان ابلاغ نمودم. آن بزرگوار ضمن اظهار ادب و اخلاص متقابل فرمودند: خدا مرا با آقای گلپایگانی محشور گرداند! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: اسوه صالحان- خاطراتی از مرحوم آیت الله سید ابراهیم حق شناس جهرمی- ص۸۹، آیت الله العظمی علی کریمی جهرمی، نشر راسخون. https://eitaa.com/sirefarzanegan