eitaa logo
سیره علما
3.7هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
22 فایل
✅حضرت آیت‌الله بهجت: 🔹 مطالعۀ زندگی‌نامه علمای سلَف،مانند مطالعۀ کتاب‌های اخلاقیِ معتبر است. 🌱 نام علما را با هشتگ #فهرست دنبال فرمایید. ♨️ روزانه در خدمت یکی از علما هستیم. آپارات http://www.aparat.com/sireyeolama ✍️ادمین @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️ 🔺فرازی از آیت الله 🍁۱) قلمهایی را که اخیراً نگهداری می‌کنم، اینها قلم کار من و تألیف در معارف اسلام و نوشتن معارف قرآن کریم و تفسیر و علوم آن و در علوم حدیث و رجال حدیث و سایر فنون و در فقه آل محمد علیهم السلام به کار گرفته شده، این قلمها را بر روی سینه من در کفن بگذارید و دفن نمایید. 🍁۲) دستمال سفیدی در لباسهای نمازم می‌باشد، با من دفن شود. چون که وقت گریه برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام و اهل البیت علیهم السلام، با آن اشک چشم خود را پاک می‌نمودم. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺کندن گوشت امام حسین (ع) ▫️محدث نوری می نویسد: 🔹شخص ناشناس نزد حضرت آية الله آقا فرزند آية الله العظمي وحيد بهبهاني قدس سرهما آمد و گفت: در خواب ديدم که گوشت بدن عليه السلام را با نيش و دندان مي کشم! 🔸مرحوم آقا محمد علي مدتي سر خود را پايين انداخت و سپس سر برداشت و فرمود: شايد روضه خوان هستي؟! 🔹 آن شخص گفت: بله، روضه خوان هستم. 🔸آقا محمد علي فرمود: روضه خواني را ترک کن، يا به همان مطالبي که در کتب معتبره است، اکتفا کن. زيرا اين خواب نتيجه ي دروغ بستن به آن حضرت است.  📚ترجمه‏ دار السلام نوري ج 2، ص 231 . ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺کفن متبرک سیدمحمدکاظم 🔹آیت الله کفنی داشت که در حرم امام حضرت علی (ع) همه قرآن و در حرم (ع) زیارت عاشورا را با تربت بر حاشیه آن نوشته بود و در سفری که به یزد آمده بود، همراهش بود. 🔸یک شب که خانه یکی از دخترانش مشغول استراحت بود، امام حسین (ع) را در چند خواب می بیند که می فرماید: «یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود.» 🌀ایشان راهی قبرستان می شود و می بیند شخصی فوت کرده، او را غسل داده منتظر کفن هستند. کفن را می دهد و می پرسد: شما که هستید؟ ▪️می گویند:«همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.» ☄از میت می پرسد، می گویند: او شخص معمولی به نام «کریم سیاه» است که عاشق امام حسین (ع) بوده و در هر جا که مجلس امام حسین (ع) بوده، بدون تکلف حاضر می شد. 📚جرعه ای از کرامات امام حسین، علی اکبر مهدی پور، صفحه ۱۰۲-۱٠۳. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 در 🌀کلامی از در مورد روز ولادت امام حسین علیه السلام ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅آیت الله (ره): ⚡️ماجرای (علیه السلام) و سائل ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺بازگشت دوباره! ▫️حاجى نورى در «کلمه طیّبه»: 🔹 در کربلا به یک زن علویه هندى که به مرض خوره مبتلا شده بود خدمتى کرد و او را به صورت رایگان معالجه نمود. بعد از آن حاجى میرزا خلیل در عالم رؤیا دید که بیش از ده روز زنده نخواهد ماند. 🔸حاجى پس از بیدار شدن مریض شد و روز به روز مرضش شدّت یافت. همان زن که حاجى او را معالجه کرده بود از وى پرستارى مى کرد تا آن که آخرین روزیعنى روز دهم فرا رسید. 🌀 خود حاجى گفت که: ناخودآگاه خودم را دیدم که از عالمى به عالم دیگر منتقل شده ام، از آن هایى که دور من جمع بودند کسى را نمى دیدم. در آن عالم ناگاه دیوار خانه را دیدم که شکافته شده و دو نفر از آن بیرون آمدند که به شدّت وحشتناک بودند. یکى از آن ها بالاى سر من و دیگرى در زیر پاى من نشستند. آن ها بدنم را لمس نکردند؛ امّا طورى بود که احساس مى کردم رگهایم به آن ها متّصل شده است. به نحوى که از وصف کردن آن عاجزم تا جایى که احساس کردم جانم به حلقوم رسیده است. ⚡️ در این حال دوباره دیوار شکافته شد و مردى بیرون آمد و به آن دو نفر گفت: «او را رها کنید! همانا (ع) او را نزد خداوند شفاعت کرده است تا به دنیا بازگردد». 🔻ادامه در مطلب بعدی👇 ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺اشک روضه! ▫️فرزند آیت الله : 💠«فقیه مقدس، مرحوم میرزا جواد تبریزی دو دستمال سیاه داشتند که ایام عزا و روضه با خود حمل می‌کردند و هنگام ذکر مصیبت، اشک هایشان را با آن خشک می‌کردند و همواره از دستمال‌ها مواظبت می‌کردند و بعد از فراغت از مجالس در جای خاص قرار می‌دادند. 🌀ایشان بار‌ها و بار‌ها به فرزندان خود می‌گفتند: «اگر من از دنیا رفتم، این دستمال‌ها را در کفن من قرار دهید.» 💢بعد از رحلت ایشان، فرزندانشان، دستمال‌ها را قبل از کفن کردن، هرچه جستجو کردند، پیدا نکردند تا آن که نوبت به کفن کردن مرحوم میرزا رسید. 🔅همین که کفن را باز کردند، ناگهان مشاهده شد دستمال‌ها در کفن است و معلوم شد که مرحوم میرزا رحمت الله علیه قبل از رفتن به بیمارستان (که آخرین بستری ایشان بود و در همان بیمارستان از دنیا رفتند) دستمال‌ها را در کفن خود قرار داده اند. ⚡️قبل از کفن کردن، حجت الاسلام مشکات، یکی از دستمال‌ها را در دست راست مرحوم میرزا (ره) و دیگری را بر سینه مبارکشان جای دادند و دستمالی که مرحوم میرزا سال‌ها اشک هایشان را با آن پاک می‌کردند، همراه ایشان به خاک سپرده شد تا به گفته مرحوم میرزا، این دستمال‌ها شاهد و فریادرسی در قبر و قیامت باشد. (ع) ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺ارادت به امام حسین (ع) 🔹معروف است که جناب ، زمانی که برای زیارت به حرم سیدالشهداء مشرف می شد، «ابتدا آستان کفش کنِ آن جناب را می بوسید و صورت مبارک خود را بدان می مالید. پس از آن، با خضوع و خشوع و رقّت قلب به اندرون حرم مشرف می شد و زیارت می کرد و در مصیبت حضرت علیه السلام کمال اهتمام را مراعات می فرمود». 🔸صاحب قصص العلماء می نویسد: «آقامحمدباقر پس از مدتی اقامت در کربلا، گذران زندگی بر او بسیار سخت شد و بر آن شد که از کربلا به جای دیگری هجرت کند. ⚡️ شبی حضرت سیدالشهدا (ع) را در خواب دید. آن جناب به آقامحمدباقر خطاب فرمود که «من راضی نیستم که از جوار من و بلاد من بیرون بروی». پس از آن، به کلی از تصمیم خود بازگشت و تا آخر عمر در همان جا ماندگار شد». ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چگونه با یک نیّت در زمرۀ اصحاب علیه السلام قرار بگیریم؟ 🎙 ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله 🔹برای درک روایاتی که ثواب گریه بر صلوات‌الله‌علیه را بیان می‌کنند، باید خدا را شناخت. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺مستحبی که هزار واجب در آن است! ▫️آیت الله بهجت 🔹 مستحبی است نظیر روضه‌خوانی، که وقتی در زمان رضاخان منع کردند، یکی از اصحاب و اطرافیان حاج شیخ رحمه‌اللّه به ایشان عرض کرد: چیزی نیست، روضه‌خوانی یک عمل مستحب است که پهلوی آن را منع کرده است. 🔸حاج شیخ رحمه‌اللّه فرمود: بله مستحبی که هزار واجب در آن است. 🌀خدا می‌داند که چقدر احکام واجب و چه چیزهایی از حالات، سیره و کلمات سیدالشهدا و سایر معصومین علیهم‌السلام که در مقدمه روضه نقل می‌شود، که سبب تقویت دین و موجب افزایش ایمان مردم است! 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۱۷ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
هدایت شده از سیره علما
🔺آیت الله 🔹 من هرچه دارم از این ها دارم 🔹آیت الله مجتهدی تهرانی: علت موفقیت من، همین مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درس های طلبگی است. 🔸از زمانی که طلبه بودم، پنج شنبه ها در منزلمان روضه برقرار می کردم. وقتی هم که به قم رفتیم، مجلس روضه مان در قم برپا بود. 🔹وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علی اکبر برهان در مسجد لرزاده تهران بودیم، ایشان هفته ای یک شب، سینه زنی می کردند و می فرمودند: من هر چه دارم از همان روضه ها و سینه زنی هایی است که برای اهل بیت گرفته ام. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺عاشق امام حسین (ع) 🔹 به شدت عاشق (ع) بود و در کتابی با نام «شمع المجالس» معروف به -شمع و دمع-، قصائدی به زبان فارسی در رثاء سیدالشهداء علیه السلام نوشته اند. 👇دو خاطره زیر از ایشان قابل توجه است. ◀️خاطره اول | خاطره دوم ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺یاد امام حسین (ع) در سفر حج 🔹 در خاطرات سفر حج خود با یک نیازمندیم سمج برخورد می کند و از کمک به او خود داری می کند. اما او علامه را به حق امام حسن و علیهما السلام قسم می هد. ▫️ایشان این چنین نقل می کند. 🔹صبح روز یکشنبه، ۲۸ ذی القعدۀ ۱۲۸۲ ق. کاروان حاجیان، در مسیر رفتن از مدینه به مکّه به مکانی به نام «رابُغ» رسید. 🔸پس از ساعاتی درنگ در آنجا، نزدیکِ یک ساعت بعد از ظهر و در حال حرکت به سمت مکّه، گدائی پافشار به سراغم آمد. هر چه بی‌توجّهی می کردم، دست از پیلگی‌اش برنمی‌داشت. 🌀به او اعتنا نکردم، اما او در میان سماجت هایش اسم حسنین علیهما‌السلام را بر زبان آورد و از من به حقّ آن دو امام مظلوم علیهماالسلام تمنّا کرد. چشمانم اشک­فشان شده، گریان شدم و مبلغی به او دادم. ⚡️[او رفت] اما مُویه و زاری‌ام پیوسته تا مغرب ادامه یافت. گاهی دعا می‌خواندم و می‌گریستم. گاهی حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام را با دلگویه‌هایم مخاطب قرار می‌دادم و از ایشان می‌خواستم که زیارت و شفاعتشان را روزی‌ام کنند، و آرزو می‌کردم که مزارم را کربلای معلّی قرار دهند. 🍁گاهی میرزا وزیرعلی مرثیه می‌خواند و [من بر مصیبت‌های عظیم آل الله علیهم‌السلام] اشکبار بودم.» ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺بی تابی در روضه امام حسین (ع) ▫️مرحوم سيد حسین یزدی -خطیب حائری- این گونه نقل می‌کنند: 🔹می‌دانستم که نباید نزد روضه‌ بخوانم؛ چرا که او تحمّل شنیدن مصائب اندوه بارِ جدّش (ع) را ندارد؛ به همین جهت معمولا خطبا و روضه‌خوانان نزد او روضه نمی‌خواندند. 🔸روزی من متوجّه حضور ایشان نشدم و مشغول ذکر مصیبت بودم که ناگهان دیدم سر و صدا مجلس را فرا گرفت و جمعیت به من گفتند:«دیگر نخوان! علّامه میر حامد حسین از هوش رفته است». ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 🔹توصیه آیت الله بهجت برای حاجت گرفتن از ع 🔸ده تا روضه و توسل به علیه السلام در حرم امام حسین علیه السلام ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
هدایت شده از سیره علما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درخواست عجیب آیت اللّه در آخرین لحظات عمر مبارکشان!! 🍁روضه وداع علیه السلام ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شام غریبان در منزل ◽️آیة الله حاج سَیّد محمّد صادق حسینی طهرانی: 🔹در شام غریبان حضرت سید الشہداء علیہ السلام مرحومه والده فقط غذای مختصری به بچه ها می دادند و ما را بدون بالش می خواباندند و اگر فرزندان بالشی زیر سرشان گذاشته بودند بالش را از زیر سرشان بر می داشتند و می گفتند:«امشب شب اسیری آل الله است به یاد مصائب اهل بیت در روز عاشورا و شام غریبان باشید». ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺قیاس ممنوع! 🔹آیت الله در مجلس روضه ای شرکت کرده بودند. مداح پیری شروع به خواندن قصیده ای کردند که بیتی از آن اشاره داشت که مقام غلام سیاه علیه السلام در روز عاشورا, از مقام حضرت عیسی بن مریم برتر است! 🔸آقای خوانساری باشنیدن این سخن با عصبانیت به مداح پیر نگاهی کردند. ▪️مداح با دستپاچگی پرسید: آقا این حرف اشتباه است؟ ▫️آقا فرمودند: بله! 🍁مداح بیت را عوض کرد و بعد از منبر خدمت ایشان رسید. ⚡️ آقای خوانساری فرمودند: این قیاسات غلط است. ما در شعر و غیر آن، حق قیاس کردن در مقامات را نداریم! ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺ادامه مطلب قبل👆 💢به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آن‌را با درشکه به امامزاده عبداللّه بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. 🔅شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود «این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد». ♻️نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتند که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می‌خواهند در مقبره شیخ دفنش کنند و به هادی پسر شیخ سپردند، در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند، واقعاً میت زن است و قضیه لو نرود. 💠شب جنازه در مقبره ماند، صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندند و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتند. نعش بعد از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. 🌹«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» . این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📚کتاب سرّ دار، نوشته تند کیا (نوه شیخ فضل الله)، صفحات ۶۸-۷۴. ع ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سلام به علیه السلام قبل از نماز 🎙سیره آیت الله به روایت آیت الله مجتهدی ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جریان خواب درباره علیه السلام ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺برکت بیماری! ▫️حجت‌الاسلام سیدمحمد مرتضی عاملی: 🔹یکی از آثار علامه کتاب سیرة الحسین است که در ۲۴ جلد به تاریخ زندگی حضرت (ع) و پاسخ به شبهات پیرامون واقعه قیام کربلا پرداخته است. 🌀ایشان درباره انگیزه نگارش کتاب گفته اند: «انگیزه‌ام از نگارش سیره الحسین؛ اولا رفع شبهات و پاسخ به آن است و ثانیا استخراج نتایج، لطایف و دستاوردها. من تاریخ نمی‌نویسم. من تحلیل زندگی، رفتار و موضع گیری‌های امام‌حسین(ع) را در برهه‌های مهم و سرنوشت‌ساز تاریخی نوشته‌ام. من نمی‌خواهم الارشاد یا بحارالانوار دیگری بنویسم. نگارش سیره‌الحسین(ع)، توجه به فعل، رفتار و حضور امام در یک رویداد است.» 🔺ادامه در مطب بعد👇 ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺خیال شکایت پدر به پسر! ▫️آیت‌الله : : 🔹نیمه شعبانی بود که همه بار سفر بسته بودند برای زیارت پیاده (ع). من هم خیلی دلم می خواست عازم شوم، اما فقط چهار قران پول داشتم. هر چه حساب کردم اگر پیاده می‌رفتم و پیاده بازمی‌گشتم باز این مبلغ کفاف مخارجم را نمی‌داد. 🔅با خودم گفتم:«اگر امروز پولی گیر نیاورم روز به وادی‌السلام رفته، پس از خواندن زیارت عاشورا از (ع) به پسرش امام حسین (ع) شکایت می‌کنم که پول زیارت را به ما نداد. من که پول برای خودم نمی تواستم که بفرمایی مثل من ریاضت بکش». 🔸در همین خیالات در حجره نشسته بودم که دو نفر از رفقای خراسانی آمدند و موقع رفتن شش قران به من دادند و گفتند: «آیت‌الله سید محمد کاظم یزدی برای شما فرستاده». 💢با رفتن رفقا سریع نانی گرفتم و میان دستمال گذاشتم و راه افتادم و خودم را به مشایه رساندم و خوشحال بودم که بیش از مبلغی که در ذهن داشتم به من عنایت شد. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺ای کاش روضه خوان بودم! ▫️حجت الاسلام شیخ جعفر تبریزی: 🔹یکی از شاگردان در درس آیت الله چند بار اشکال کردند. آقا پاسخ دادند و او قانع نشد، مرحوم پدرم گفتند:«بعد از درس اشکال کن»، اما شاگرد گفت:«این مجلس درس است، باید بحث کنیم. روضه که نیست». 🔸 بغض گلوی مرحوم پدرم را گرفت و گفتند:«شیخ! این حرف را نزن. مقام روضه بسیار رفیع است. من می‌خواستم روضه خوان علیه السلام باشم، چون صدا نداشتم موفق نشدم. من افتخار می‌کنم درس‌هایم روضه باشد». ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺شفای چشم ▫️حجة الاسلام والمسلمین سید مجتبی بحرینی از طرف حاج شیخ حبیب کاظمی نقل میکند: 💢«عالم عارف سالک شیخ می گفت: یک وقتی کربلا مشرف بودم و در حسینیه اصفهانیها سکونت داشتم، رگی در سرم بود که به شدت درد میکرد و از چشمم آب می آمد. 🔹مرد عوامی آنجا بود. پرسید: «شما چه مرضی دارید؟» جریان را گفتم. 🔸گفت: «این جا کربلاست، این جا و این حرفها؟!». دستش را برد زیر زیلوی حجره و از همان گچها و خاکهای اتاق برداشت و مالید به سر و چشم من، خوب شد و تا به حال اثری از آن درد سر و چشم پیدا نشده است (ع) ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺غذای مجلس امام حسین (ع) 🔹عالم متقی آقای در زمانی که کهولت سن داشتند، در دهه دوم ماه صفر جایی منبر می رفتند و بعد از منبر ایشان روضه خوانی و مداحی مفصلی صورت می گرفت. ایشان به خاطر ضعف جسمی برای عزاداری نمی ماند و سفارش کرده بود بعد از منبر مقداری از غذای مجلس (ع) -اگر چه نان و پنیر باشد- برایش آماده کنند تا به عنوان تبرک با خود ببرد. 🔸ایشان می گوید: در یکی از شبها در عالم رؤیا دیدم که در همان منزل برگزاری روضه، حوض پر از آب و ظرف پر از شربتی هست و خانم سیاه پوشی کنار حوض ایستاده و به هر کسی که اظهار تشنگی می کند، لیوانی از شربت می دهد. من هم جلو رفتم و اظهار تشنگی کردم، آن خانم لیوانی آب دستم داد، گفتم: «خانم! چرا به دیگران شربت ولی به من آب می دهید؟». 💢ایشان فرمودند: «این مردم هم در مجلس عزاداری شرکت کرده اند و هم از غذای مجلس خورده اند؛ اما شما فقط در مجلس شرکت کرده اید و از غذا نخورده اید». ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺حواله (ع) 🔹آقاي در منزل آقاي شیخ جعفر مجتهدي منبر مي‏رفت. يک بار بعد از منبر، آقاي برفعی قصد رفتن داشت که آقای مجتهدي امر به نشستن کرد. او مدتي نشست و دوباره خواست برود که باز آقاي مجتهدي امر به نشستن کرد. 🔸براي بار سوم که می خواست برود، آقاي مجتهدي عتاب کرد که بنشين. چند لحظه بعد، شخصي براي آقاي مجتهدي سويچ ماشيني را آورد . آقاي مجتهدي سويچ را به آقاي برقعي داد و گفت: آقا امام حسين (ع) فرموده‏اند که: «نوکر نبايد به ارباب بي‏وفايي کند.». 🌀 بعد از اين ماجرا آقاي برقعي شروع به گريه کرد. وقتي علتش را پرسیدند، گفت:«مدتي بود که به يک اتومبیل نياز داشتم و پول هم نداشتم که بخرم. يک نامه به يکي از مسؤولين نوشته بودم و تقاضاي اتومبیل کرده بودم. يک هفته‏اي مردد بودم که نامه را ببرم به او بدهم. امروز تصميم جدّي داشتم پيش ايشان بروم که اين جريان پيش آمد. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️تشرف آیت الله به محضر (عج) 🌱چرا زیارت جدم (ع) دلهای سنگ شیعیان ما را نرم نمی کند؟! ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺مردم را نترسان! ▫️نوه مرحوم میرجهانی در مقدمه کتاب البکاء للحسین «ع»: 🔹علامه در آخرین سفر به مشهد مقدس در جمعی بین دوستان فرمودند: «در سال های اقامت در جوار ملکوتی سلطان سریر ارتضاء حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه التحیة و الثتاء ـ شبی در منزل یکی از محترمین تجّار در دهه عاشورا منبر می رفتم و موضوع سخنانم مواقف هولناک قیامت بود. 🔸در حال شرح و تفسیر آیات عذاب بودم که ناگاه جانب درب ورودی مجلس، وجود مبارک حضرت (ع) را مشاهده کردم که با عتاب فرمودند: «مردم را نترسان و آنان را به لطف و محبّت ما امیدوار کن». ⚡️ ناگاه به خود آمدم و بحث را قطع نمودم و از عنایات و کرامات آن امام همام سخن به میان آوردم و در آن شب شوری عجیب در محفل به پا شد. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama