#همراهان_مهدی_عج_هنگام_ظهور
👌 جبرئیل و میکائیل و تمام فرشتگانی که تاکنون به فرمان پروردگارروی زمین آمده اند، در حضور مهدی آل محمد(ص) خواهند بود.
👌 امام صادق(ع) به ابان بن تغلب فرمود: گویا سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته را همراه مهدی می بینم.
ابان گفت: آیا این فرشتگان همراه پیامبری از پیامبران هم بوده اند❗
🌿 حضرت فرمود: آری، این فرشتگان در کشتی با نوح، درآتش با ابراهیم، هنگام عبور از دریا با موسی و زمان رفتن به آسمان با عیسی بودند🌷
👌 همچنین چهار هزار فرشته ای که همراه پیامبر بودند، سیصد و سیزده فرشته ای که در بدر فرود آمدند، چهار هزارفرشته ای که برای یاری حسین بن علی(ع) به زمین آمدند اما اجازه جنگیدن از امام دریافت نکردند و پس از شهادت حضرت، تا روز قیامت بر وی می گریند... همه همراه قائم آل محمد(ص) خواهندبود.【1】
🌿افزون بر این، پیامبرانی چون حضرت عیسی و الیاس (علیهماالسلام) 【2】نیز به افتخار حضرت بقیه الله به فرمان پروردگاراز آسمان فرود آمده، پشت سر آن حضرت به نماز می ایستند.【3)🌷
👌 بندگان صالح خدا یعنی حضرت خضر و اصحاب کهف【4】و سیصد و سیزده تن دلداده مهدی(عج) به راه می افتند تا در حکومت امام عصر (ع) خدمات شایسته خود را انجام دهند
👌امام رضا (ع) فرمود: خضر آب حیات نوشیده، تا نفخ صور زنده است... و خداوند وحشت قائم ما را درروزهای غیبتش به وسیله او به انس تبدیل می کند.【5】
📚 منابع:
1- غیبه نعمانی، ص 311.
2- در عقدالدرر، ص 278 چنین آمده است: عیسی به دستورپروردگار همراه هفتاد هزار فرشته به زمین می آید.
3- معجم احادیث الامام المهدی ، ج 3، ص 317.
4- بحارالانوار، ج 53، ص 77.
5- کمال الدین، ج 2، ص 390
🌸🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃🌸
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃 💐🍃💐🍃 💐🍃💐 💐🍃 💐 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_اول زیاد فکر مذهب و این چیزها ن
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
💐🍃💐🍃
💐🍃💐
💐🍃
💐
#رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
#قسمت_دوم
_لا اله الا الله
یهو دیدم سرشو انداخت پایین و رفت با قفسه کتابها مشغول شد.
رومو سمتش کردم و با یه پوزخندی گفتم:
_خلاصه آقا فرمانده من شمارمو نوشتم و گذاشتم روی میز هر وقت قرعه کشیتونو کردید خبرم کنید.
_چشم خواهرم ان شاء الله آقا شمارو بطلبه.
_خوب بهانه ای برای کاراتون دارید رفیق رفقای خودتونو قبول میکنین و به ما میگین نطلبید؟؟باشه ما منتظریم
_خواهرم بخدا اینجور نیست که شما میگید.
یک هفته بعد که اصلا موضوع مشهد تقریبا یادم رفته بود دیدم گوشیم زنگ میخوره و شماره نا آشناست..
_الو بفرمایین...
دیدم یه دختر جوان با لحن شمرده شمرده پشت خطه:
سلام خانم تهرانی شما هستین؟؟
_بله خودم هستم.
میخواستم بهتون خبر بدم آقا شما رو طلبیده و اسمتون تو قرعه کشی مشهد
دراومده😊
فردا جلسه هست اگه میشه تشریف بیارین.
ساعت و محل جلسه رو گفت و قطع کرد.
اصلا باورم نمیشد هیچ ذوق و حسی نسبت به طلبیدن نداشتم.ولی از بچگی دوست داشتم تو همه ی مسابقات برنده بشم و الانم حس یه برنده رو داشتم.
تا فردا دل تو دلم نبود.
فردا شد و رفتم سمت محل جلسه و دیدم دخترا همه چادری و نشستن یه سمت. و پسرا هم یه سمت و دارن کلیپی از مشهد پخش میکنن .
مجری برنامه رفت بالا و یکم صحبت کرد و در آخر گفت آقا سید بفرمایین.
دیدم همون پسر ریشوی اونروز با قد متوسط رفت پشت میکروفن اینجا فهمیدم که جناب فرمانده #سید هم هستند.
خلاصه روز اعزام شد
بدو بدو رفتم سمت اتوبوس و وارد شدم که دیدم
عهههه یه عده ریشو توی ماشین نشستن.
تازه فهمیدم اشتباهی اومدم
داشتم پایین میرفتم که دیدم آقا سید داره لوازم سفرو تو صندوق ماشین جا میزنه و یهو منو دید و اومد جلو:
_لا اله الا الله
_خواهر شما اینجا چه میکنید؟؟
_هیچ اشتباهی اومدم
_آخه بنر به اون بزرگی زدیم جلوی اتوبوس.
_خیله خب حالا چیزی نشده که.
_بفرمایین بفرمایین تا دیر نشده.
ساکم رو گذاشتم جلو صندلیم که گوشیم زنگ خورد:
دوستم مینا بود میگفت بیا آخر کلاسه و استاد لج کرده و میخواد غائبا رو حذف کنه.
_آخه من توی اتوبوسم.
_بدو بیا ریحانه حذف شدی با خودته ها از ما گفتن...
_الان میام الان میام.
سریع رفتم و از شانس گندم اسمم اواخر لیست بود.....
#ادامه_دارد
نویسنده:
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
💐
💐🍃
💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
#ماجرای_مسجد_آدم_کش_در_شهر_ری👌
علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید:
یک حکایت گوش کن اى نیک پى
مسجدى بود در کنار شهر رى
هر که در وى بى خبر چون کور رفت
مسجدم چون اختران در گور رفت
در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که امروز به مسجد ماشاالله معروف است.
هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می اوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد.
غریبهها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آنها را بر مى داشتند. بالآخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازهاش را بیرون آوردهاند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیدهایم و بلکه خود ما هم دیدهایم. پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند. پس یکى از آنها که ظاهرا نامش ماشالله بود میگوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است. رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟
آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم. اگر مُردم که تو خبر را به خانوادهام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کردهام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد. و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و وحشت زایى بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیبتر و هولناکتر بود. پس آن مرد برخاست و ایستاد و چوب دست خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و چوب دست خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلاها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید.
امامزادگان و زیارتگاههای شهر ری صفحه ۲۱۸ الی ۲۲۰، ناشر، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث قم
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
۷۲ #جن و #شیاطین تسخیر شده در #کتاب_کلید_گمشده_سلیمان_نبی #بائل اولین #شیطان تسخیر شده ❌توضیح د
#پیشنهادمدیرکانال👌
#قسمت1 👿بائل👿
✅اولین و بزرگترین #شیطان (جنی) که حضرت #سلیمان آن را به غل و زنجیر کشید #بائل نام داشت.
شیطان نامرئی جز طبقه بزرگان شیاطین که در اشکال و شکل های گوناگون ظاهر می شود.
گاهی وقت ها مانند گربه و بعضی وقت ها مانند یک وزغ و گاهی اوقات به صورت یک مرد که او را می شناسید.
⁉️
#بائل بیش از ۶۶ ارتش از شیاطین را فرماندهی می کند.
منطقه ی جنوب با اوست. عبریانیان در زمان قدیم این شیاطین را به جای خداوند ستایش و عبادت می کردند.
سومریان او را به نام مردوک می شناختند و او را عبادت می کردند.
⁉️
انچه که از اشکال بدست آمده از تمدن مصر باستان نشان می دهد که اورسیس خدای مصر باستان همان بائل بوده است.
بائل جزء آن دسته از شیاطینی می باشند که جادوگران و ساحران هنوز هم در اجتماعات مخفی خود اقدام به ستایش و عبادت او می کنند.
✨ ادامه در پستهای بعدی... 👿آگاراس👿
#بهترینهادرکانال👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از بسوے ظهور
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مجموعه مستند
#برنامه_شیطان🔥
🔹قسمت یازدهم: بیو تروریسم(مرگ سفید)
#بخش_دوم
#بهترینهادرکانال👇
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
✅داستان طلبه ای که ۱۵سال نان خشک میخورد👌
✍در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت: میرزا را کاردارم.
مردم گفتند: میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت: عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود.
خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت.
دفتردار میرزا تعجب کرد...
وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد.
گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟
میرزا گفت: این طلبه به یکی ازدهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول
سنی ها گفتند خوب است بدون پول است.
این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند.
دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد.
این طلبه ۱۵سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که ان ها بیرون می انداختند را می خورد ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند.
📚 مصباح الهدی آیت الله وحید خراسانی
داستان هاے 🕌 مذهبے
#بهترینهادرکانال👇
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اولین قبری که بعداز ظهور شکافته میشود قبرکیست؟
#کلیپ_اختصاصی
#کلیپ_صوت_مهدوی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯