"پاتوق کتاب آسمان"
. #پیشنهاد_ویژه 📚 اولین قصههای قرآن من 🖊 ثانی اثنین خان 📇 آرما "آهو" 1397 @Skybook
.
.
🔻 #معرفی_کتاب
.
🍃🍂 ماه رمضان ماه بهار قرآن است...
همه ما دلمان میخواهد کودکانمان نیز ازهمین سنین با قرآن اُنس داشته باشند. جدای از روخوانی قرآن، فهم قرآن متناسب با سن آنها و جذابیت معانی و داستانهای قرآن چیزی است که میتواند تا سالها در ذهن کودکانمان تاثیر مثبت و ماندگاری بر جای بگذارد.
کتاب "قرآن من" نخستین بار در سال ۲۰۰۷ میلادی و به زبان انگلیسی منتشر شده است، و یکی از پر مخاطب ترین آثار ثانی اثنین خان نویسنده مسلمان هندی به شمار میرود. در این کتاب، نویسنده با زبانی ساده، روان و صمیمی، داستانهای قرآن را برای کودکان و نوجوانان بازگو میکند.
🔹به جرئت میتوان گفت یکی از بهترین و خوش خوان ترین کتابها در حوزه ادبیات دینی برای کودکان همین کتاب است.
#پیشنهاد_ویژه
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
#رستاخیز_عاشقی #محمد_سرشار @skybook
#معرف_کتاب
نویسنده در این اثر قهرمانی خلق کرده است که با وجود داشتن دل مشغولیهای فراوان روزمره، دغددغههایی والا از جنس عدالتخواهی و مبارزه با فساد دارد و در راه تحقق آرمانهایش نیز حاضر به هزینهکردن از داراییهای مادی و معنوی خود است.
محمد سرشار تا کنون در کارنامه ادبی خود آثاری چون « بچرخ تا بچرخیم» و «زنها همه مثل هماند» را داراست.
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
#عشق_در_برابر_عشق #امید_کوره_چی #کتابستان @skybook
#معرفی_کتاب
کتاب "عشق در برابر عشق"به قلم (امیدکوره چی) به روایت زندگی پسری به اسم هرمز می پردازد،که با امام حسن مجتبی علیه السلام آشنا و به خدمت ایشان میرسد و مابقی قصه زندگی او شکل می گیرد.
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
#عشق_در_برابر_عشق #امید_کوره_چی #کتابستان @skybook
در چشم به هم زدنی مسجد پر شد از جمعیت سوگواری که دسته دسته همه جا را پر کرده بودند؛درست مثل جزیره های بهم چسبیده .هرمز این تربیت عشیره نشینی عرب را خوب می شناخت که هرکس فقط با قبیله و عشیره خودش می نشیند برای همین خودش را قاتی هیچ دسته ای نکرد و کنار ستونی ایستاد که ناگهان دوباره مرد را دید.خودش بود،با قامتی بلند،چهره ای به روشنی ماه و اندامی ورزیده وارد مسجد شد و به سمت منبر رفت.همه مردم ساکت شدند.مرد ایستاد روی پله منبر و گفت:ای مردم در چنین شبی قرآن نازل شد و در چنین شبی عیسی بن مریم را به آسمان بردند و در چنین شبی یوشع بن نون کشته شدو در این شب پدرم امیرالمومنین علی از این جهان رحلت کرد . های های گریه های مردم بلند شد . مرد دوباره گفت:به خدا سوگند هیچ یک از اوصیابر پدرم علی در رفتن به بهشت پیشی نجسته اند و نه کسی پس از او تواند،و این گونه بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را در هر ماموریت جنگی که می فرستاد جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او می جنگیدند و هیچ درهم و دیناری پس خود به جای نگذارد جز هفتصد درهم نقره که از جیره بیت المال او زاید و اضافه آمده.
مردم همین طور های های می گریستند و بر سر و صورت می زدند.مرد سکوت کرد.اندوه روشنی به چهره اش دویده بود...و ناگهان مرد هم گریست.همه جمعیت با دین اشک مرد به گریه و ضجه اقتادند.بغض غریبی گلوی هرمز را گرفت،انگار غم دنیا نشسته بود به حلقش تا خفه اش کند و هرمز هم بی هوا به گریه افتاد و ناباورانه گریست.از روزی که خودش را شناخته بود این طور گریه نکرده بود،اما حالا نمی دانست چرا دلش این طور می لرزد و این اشک از کجا می آید!انگار آسمان هم گریه می کرد.
#عشق_در_برابر_عشق
#امید_کوره_چی
#کتابستان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
#گمشده_ی_مزارشریف #شهید_محمدناصر_ناصری #سعید_عاکف #کتابستان_معرفت @skybook
سوریه یکی از امنترین مناطق جهان بود. در بسیاری از شهرها و آبادیهایش، مردم با چیزی به نام دعوا و زد و خورد بیگانه بودند. چه شد و چه بازی پیچیده و خطرناکی صورت گرفت که آن سوریه امن و آرام، ناگهان نه تنها به کشوری متلاطم و آشوبزده، بلکه به کانونی برای وقوع هولناکترین و دهشتناکترین جنایات تاریخ بشری تبدیل شد؛ مردمی که روی هم دست بلند نمیکردند و با هر قومیت و مذهبی به خوبی کنار هم زندگی میکردند، با بهکارگیری انواع و اقسام آلات قتاله به جان هم افتادند و شروع کردند به تکه _پاره کردن یکدیگر؟! و بدتر اینکه؛ آن خط تاریک و ظلمانی، امتداد پیدا کرد و برخی کشورهای دیگر منطقه را نیز در برگرفت. و اکنون کشور ما هم آبستن حوادثی از آن دست شده است!
#گمشده_ی_مزارشریف
#سعید_عاکف
#کتابستان_معرفت
@skybook
.
.
فقر و بی چیزی بزرگترین ثروتی بود که خدای بزرگ به من ارزانی داشت. همت و اراده مرا آنقدر بلند کرد که زمین و آسمان ها نیز در نظرم ناچیز شدند.
هنگامی که شهیدی خون پاکش را در اختیارم می گذارد و فقر اجازه نمی دهد که یتیمانش را نگبهانی کنم. هنگامی که مجروحی در آخرین لحظات حیات به من نگاه می کند و با نگاه خود از من تقاضای کمک دارد ، من می سوزم، آب می شوم و قدرت ندارم کمکش کنم. هنگامی که در سنگر خونین ترین قتالها و جنگ آوری، از گرسنگی شکمش خشک شده و نمی تواند آب را از گلو فرو بدهد من که اینها را می بینم و صبر می کنم دیگر ترس و وحشتی از فقر ندارم. این قفس آهنین را شکسته ام و آنقدر احساس بی نیازی می کنم که زیر سخت ترین ضربهها و کوبنده ترین هجوم ها از هیچ کس تقاضای کمک نمی کنم.
#دکتر_مصطفی_چمران
@skybook
دوستان عزیز سلام...
شرمنده از اینکه چند هفتهای به طور منظم در خدمتتون نبودیم.
تازه ها در کتاب 📚 "آسمان"
👇👇👇👇👇
.