🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
پس از تو اشک عالم رابگیرم
زغم جان محرم رابگیرم
نمی شد دیرترمی آمد این تیر
نشد ازشیر طفلم رابگیرم
وداعی لااقل بامن نکردی
نگاهی موقع رفتن نکردی
به تو می آیداین ,افسوس مادر
لباس تازه ات را تن نکردی
ودر گهواره بویش مانده، زینب
وسوغات عمویش مانده، زینب
به روی پیرهنهایش که تازه است
دوتا از تار مویش مانده، زینب
مرا شرمنده خود ساخت بابا
مرا درگریه اش نشناخت بابا
به گوشم مانده یاد خنده هایت
ترا بالا که می انداخت بابا
پدر در پشت خیمه دم گرفته
سرت را با تنت باهم گرفته
علی عادت به انگشت عمو داشت
بجایش تیر را محکم گرفته
عزیزم روی نیزه ناز مانده
برای مادرت این راز مانده
بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه است؟
زبان بسته دهانت باز مانده
مبادا آب رویت را ببازی
مکن با آب رویت آب ,بازی
گذشت این حرفها,ای نیزه دارش
مکن با نیزه خود تاب بازی
دعا دارم مبادا سر بیافتد
کسی با نیزه دارش در بیافتد
دعا دارم اگر می افتد این طفل
فقط بردامن مادربیافتد
حسن لطفی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
باز امشب منادی کوفه،از امامی غریب می خواند
گوشه ی خانه دختری تنها،دارد اَمن یجیب می خواند
مثل اینکه دوباره مثل قدیم،چشم اَز خون دل تری دارد
این پرستار نازنین گویا،باز بیمار بستری دارد
چادر پُر غبار مادر را،سرسجاده برسرش کرده
بین سر درد امشب بابا،یاد سر درد مادرش کرده
آه در آه ،چشمه در چشمه،متعجب زبان گرفته!پدر
خار درچشم، اُستخوان به گلو،درگلوم اُستخوان گرفته پدر
آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم ودرد و وَرم نمی آید
چه کنم من شکاف زخم سرت،هرچه کردم به هم نمی آید
باز سر درد داری وحالا،علت درد پیکرم شده ای
ماه «اَبرو شکسته» باباجان،چه قَدَر شکل مادرم شده ای
سرخ شد باز اَز سر این زخم،جامه تازه تنت بابا
مو به مو هم به مادرم رفته،نحوه راه رفتنت بابا
پاشو اَز جا کرامت کوفه،آنکه خرما به دوش می بردی
زود در شهر کوفه می پیچد،که شما بازهم زمین خوردی
دیشب اَز داغ تا سحر بابا،خواب دیدم وَگریه ها کردم
اَز همان بُغچه ای که مادر داد،کَفنی باز دست وپا کردم
کاملاً در نگاه تو دیدم،مثل اینکه مسافری این بار
گر شما می روی برو اما،بهر ما فکر معجری بردار
کودکانی که نانشان دادی،روزگاری بزرگ می گردند
می نویسند نامه اَما بعد،بی وفا مثل گرگ می گردند
یا زمین دار گشته و آن روز،همه افراد خیزران کارند
یا که آهنگری شده آن جا،تیرهای سه شعبه می آرند
وای اَز مردمان بی احساس،دردهای بدون اندازه
وای اَز آن سوارکاران و،نعل اسبی که می شود تازه
وای اَز دست های نامَحرم،آتش ودود وچادر و دامان
وای اَز کوچه ی یهودی ها،سنگ باران قاری قرآن...
علی زمانیان
#مرثیه_حضرت_علی علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم
وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم
دیگر خجل نباش تو از روی مادرم
فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم
از پشت در دوباره تو را می زند صدا
تا که به دست تو بدهد محسن تو را
سی سال در نبودن مادر شکسته ای
پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای
در کوفه های درد مکرر شکسته ای
از مردم و نبودن باور شکسته ای
گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر
این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر
یادت که هست مادر ما قد خمیده بود
یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود
یادت که هست محسن خود را ندیده بود
یادت که هست غنچه خود را نچیده بود
آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد
موی منم شبیه تو بابا سپیده شد
مادر رسیده عطر پیمبر بیاورد
تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد
مرهم برای این دل پرپر بیاورد
تا خار را ز دیده تو در بیاورد
حرفی بزن که مونس تو مادر آمده
حالا که استخوان زگلویت در آمده
بابا بگو به مادرم از غصه های من
از کوفه های بعد تو و ماجرای من
از بی حسین گشتن من از عزای من
از کوفه گردی من و از کربلای من
بابا بگو که زینب خود را دعا کند
بعد از حسین زود مرا هم صدا کند
مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد
گریه برای گودی یک قتلگاه کرد
پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد
نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد
و شمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت
سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت
رحمان نوازنی
#مرثیه_حضرت_علی علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چشمش برای پلک زدن وا نمیشود
میخواست ناله ای کند اما نمیشود
هم زخم های آبله اش درد میکند
هم جای تازیانه مداوا نمیشود
ازعمر او اگرچه سه سالی گذشته است
قدی شبیه قامت او تا نمیشود
چشمی نمانده است اگر دست میکشد
پایی نمانده است اگر پا نمیشود
سر را به زحمتی به روی دامنش گذاشت
حالا دگر خرابه عزاخانه میشود
بوسه گرفت ازلب ومیگفت زیر لب
هربوسه ای که بوسه ی بابا نمیشود
محمد حسن بیات لو
#مرثیه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872