🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseini
چشم تو دیدم و چشمتر من ریخت به هم
حال با وضع سر تو، سر من ریخت به هم
نه علمدارِسپاهم، که سپاهم بودی
تا تو پاشیده شدی، لشکر من ریخت به هم
مادرم آمده بالای تن بی دستت
از به هم ریختنت، مادر من ریخت به هم
قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود
ازتماشای تنت، پیکر من ریخت به هم
صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز
حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم
بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند
غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم»
«محمود اسدی (شائق)»
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseini
هر چه از روز واقعه میرفت
دل عاشق به شور میافتاد
داشت کمکم غروب میآمد
داشت از عشق دور میافتاد
یک به یک جمع عاشقان را دید
که چگونه پی لقا رفتند
مثل پروانهها، پرستوها
بهر دیدار با خدا رفتند
با خودش زیر لب سخن میگفت:
خیمهها خالی از دلاورهاست
نوبتی هم اگر حساب کند
نوبت انقلاب خواهرهاست!
در یم عاشقی شناور شد
دل خود را به موج دریا زد
هر چه از عشق میرسد نیکوست
رفت مجنون و رو به لیلا زد
به کمر بست جوشن خود را
مثل مـادر حماسه بر پا کرد
رفت و اِستاد در برابر شاه
با فغان استغاثه بر پا کرد:
ای سلیمان به درگه کرمت
سینهای پر ز آه آوردم
گرچه مورم، به پیشگاه شما
بر سر دوش، کاه آوردم
ای که بر دیگران نظــر داری
خاطرت هست خواهری داری؟
خاطرت هست کنج این خیمه
وارث آه مادری داری؟
پیش این چشمهای خیره به ما
دوست دارم که رو سفید شوم
بنت و اُخت شهیدم و حالا
پیش تو مادر شهید شوم
زِینِ أب هستم و جگر دارم
تا سر جان تو را هوا دارم
عاشقی را تمام خواهم کرد
جای یک تیغ، من دو تا دارم
این دو تا پیشکش که میبینی
هدیهی من به انقلاب توأند
جای جامه به تن کفن کردند
تا بدانی در التهاب توأند
بهر زینب اگر پسر هستند
هر دو تا بهر تو سپر هستند
هر دو شاگرد درس عباسند
اهل رزمیدن و خطر هستند
لب خودتر کن و تماشا کن
رزم این بچهشیرهایم را
پیششان “یاعلی” بگو و ببین
غیرت این دلیرهایم را
دست رد کم بزن به سینهی من
کاسهی صبر من سرآمده است
رمز فتح دل تو دست من است
نوبت ذکر مادر آمده است!
دست رد میزنی به سینهی من؟
سینه و میخ در که یادت هست!
قصد داری که بگذری از من؟
سیلی در گذر که یادت هست!
…روضه خواند و گرفت حاجت خویش
وه که این زن چه باوری دارد
همه گفتند خوش به حال حسین!
چه وفادار خواهـری دارد
…با همان اسم رمز یا زهرا
سوی جبهه شتاب میکردند
در دل بیقرار مادرشان
گوئیا قند آب میکردند…
«مصطفی هاشمی نسب»
#مرثیه_دوطفلان_زینب علیهمالسلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseini
تمام غیرت من زیر دست و پا مانده
دوباره دست دلم غرق ربنا مانده
کبوترانه تو هم پر زدى و عشق شدى
نگاه حسرت من بین روضهها مانده
براى فاتحه خوانى زبان نمى چرخد
امان بریده ز من باز بغض وامانده
زمانه بى تو عزیزم چه زود پیرم کرد
زمانه بعد تو اصلا بگو چرا مانده
ببین چه لشکر ما بى تو سوت و کور شده
چرا صداى تو در سینه ى تو جامانده
شبیه مادرمان سینه ات ترک خورده
دوباره در غم سختى قدم دوتا مانده
بلند قامت من روى خاک افتادى
پدر نشسته و یک جسم در عبا مانده
نفس بکش پسرم پا زمین مکش اکبر
هنوز روضه سلطان کربلا مانده
هنوز درد غریبى هنوز تنهایى
هنوز اشک یتیمى بچهها مانده
به وسعت همه دشت جا به جا شده اى
چگونه خیمه برم پیکرت کجا مانده
بلند شو پسرم تا نبینم عمه تو
میان حجمه ى یک مشت بى حیا مانده
«احمد شاکرى»
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseini
سهم من از زندگی چیزی به غیر از غم نشد
هیچکس غیر از برادرهام غمخوارم نشد
بعد تو عباس، زینب ماند و این نامحرمان
بعد تو دیگر برایم هیچکس محرم نشد
زود رفتی ماه من از آسمان خواهرت
فرصت حتی وداع ما دوتا باهم نشد
ای برادر هیچ در فکر اماننامه نباش
ذرهای از اعتبارت نزد زینب کم نشد
داشتم میآمدم در علقمه بالا سرت
در میان اینهمه نامرد نامحرم نشد
غصه سنگین تو پشت حسینم را شکست
هیچ داغی پس به سنگینی این ماتم نشد
کاشف الکرب الحسینی و پس از تو هیچکس…
بر دل خون حسین بن علی مرهم نشد
شمر موهای برادرزادههایت را کشید
معجر اطفال بعد از تو دگر محکم نشد
تیرها اینگونهات کردندای خوش روی من
ورنه هرگز صورت زیبای تو درهم نشد
با چه دشواری سوار ناقه عریان شدم
زانوان هیچکس در پیش پایم خم نشد»
«آرش براری»
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseini
دلشوره هایم دست این دل نیست ارباب
این حس در دل خفته باطل نیست ارباب
حس غریبی در دل من پا گرفته
طوفان زده آرامش دریا گرفته
در خواب دیدم آتش افتاده به جانم
بر نیزه هاشان می برند روح و روانم
من خواب دیدم که همه گرگان صحرا
افتاده اند بر جان تو ای جان زهرا
میبینم اینجا شمر و خولی و سنان را
شمشیر و خود و نیزه و تیر و کمان را
من خواب دیدم همسرت قلبش کباب است
بر روی لب هایش صدای آب آب است
ترسم برای تشنگی کودکان است
از حنجر طفل تو از تیر و کمان است
میشد که برگردی مدینه کاش ای کاش
حالا که خیمه میزنی نزدیک شطّ باش
یاسر مسافر
#ورود_به_کربلا
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
https://eitaa.com/sobhehoseini
در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
در هر عزای دل شکنی فَابکِ لِلحُسَین
در خیمۀ مراثی و اندوه اهل بیت
قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین
در مکتب ارادت ابن شبیبها
هم ناله با اباالحسنی فَابکِ لِلحُسَین
إن کُنتَ باکیاً لِمُصابٍ کَالأنبیاء
فِی الإبتلاءِ و الحُزن ِ فَابکِ لِلحُسَین
شبهای جمعه مثل ملائک میان عرش
با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین
در تندباد حادثهای گر کبود شد
بال نحیف یاسمنی فَابکِ لِلحُسَین
دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی
طفلی و لب به هم زدنی، فَابکِ لِلحُسَین
لب تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب
یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین
گرم طواف، نیزه و شمشیر و تیرها
دور شهید بی کفنی فَابکِ لِلحُسَین
در لحظۀ تلاوت قرآن که دیده است؟
غرق به خون شود دهنی فَابکِ لِلحُسَین
با نعل تازه جای دگر غیر کربلا
تشییع شد مگر بدنی؟ فَابکِ لِلحُسَین
رحمی نکردهاند در آن غارت غریب
حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین
شبهای جمعه دور و بر قتلگاه عشق
با نالۀ کبود زنی فَابکِ لِلحُسَین
یوسف رحیمی
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini