eitaa logo
صبح حسینی
460 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند. چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند زخمی بود که بر تن مجروح من رسد با هر اشاره‌ای که سرت را نشان دهند‌ای سر چنین که بر سر نی جلوه گر شدی ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند ای میر کاروان خبری هم ز ما بگیر بنگر چه رنج‌ها که بر این کاروان دهند ما را برند بر سر بازار روز‌ها شب‌ها به کنج خلوت زندان مکان دهند بیم گنه مدار موید که روز حشر بر دوستان فاطمه خط امان دهند سید رضا موید خراسانی https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود تا امام علیکن بالفرار  بهر مخدرات فرار التزام بود عدل علی به کینه‌ی این قوم علتی‌ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان و برلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود علی اصغر یزدی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
دلِ سوخته‌دل‌ها، بُوَد محفل زینب امان از دل زینب      امان از دل زینب همان داغ برادر، بود قاتل زینب امان از دل زینب       امان از دل زینب دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل نگاهی به حسینش، نگاهی سوی قاتل کند گریه به زخمِ، سرش، چوبۀ محمل که از خون جبین، سرخ شده محمل زینب امان از دل زینب           امان از دل زینب سر از سنگ شکسته، قد از غصّه خمیده به دل داغ برادر، ز رخ رنگ پریده شرارش به دل زار، سرشکش به دو دیده بوَد از همه عالم، فزون مشکل زینب امان از دل زینب             امان از دل زینب فلک محو کمالش، ملک مات جمالش شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش کند تا به سر نی، تماشای هلالش چرا اشک دو دیده، شده حایل زینب امان از دل زینب           امان از دل زینب همه زندگیش بود، غم و رنج و مصیبت شده ظلم و ستم‌ها، به او جای مودّت گمانم که ز آغاز، در این عالم خلقت به خون دل زهرا، سرشته گِل زینب امان از دل زینب           امان از دل زینب غلامرضا سازگار سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی   بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی ** کاش آبی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم سعی کردم که وقت بردن تو چشم در چشم مادرت نشوم ** پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشست به امیدی که خیمه برگردی آمد و زیر آفتاب نشست ** من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم لیک حس می کنم که آمده اند جلوی خیمه ها زنان حرم گر چه ای کودکم نمی بینم ذره ای رحم در دل اعدا شاید این دفعه وضع ، فرق کند کودک من توکلت به خدا به رخ کودکم نگاه کنید رنگ ، دیگر به روی طفلم نیست کوفیان إرحمو بهذالطفل قطره ای هم برای او کافیست خودمانیم شیرخوارهء من کاش از شاخه ات نمی چیدند کاش پوشانده بودمت به عبا تا گلوی تو را نمی دیدند وقتی می آمدیم خواهر تو با نگاهش مرا معذّب کرد تا تو برگردی و بخوابی باز عمه گهواره را مرتب کرد ** تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم ، اضطراب را بدهم عمه با من ، علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم ** این گلو مثل ساقۀ گل بود قطع کردن ، تبر نیاز نداشت کس نپرسید حرمله این طفل به سه شعبه دگر نیاز نداشت آه ، تصمیم ، واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود تیر را از گلو اگر بکشم ترسم این است سر جدا بشود عطش آرام کرده بود تو را تاب حرکت نبود در بدنت حرمله با سه شعبه باعث شد بنگرم باز دست و پا زدنت بعد از عباس ای علی اصغر خیمه ها را تو زیر و رو کردی از سرِ شانه ام گرفتی پر هوس شانۀ عمو کردی با دو دستی که غرق در خون است اشک خود را ز گونه پاک کنم می برم پشت خیمه ها که تو را با دل خون درون خاک کنم شاید این طور دشمنان دیگر رأس تو از بدن جدا نکنند بین سرها سر تو را شاید لااقل روی نیزه ها نکنند لکن از قوم کوفی و شامی می شناسم تمام را پسرم تو برو تا دقایقی دیگر وعدهء ما به نیزه ها پسرم ** دوست دارم به سمت خیمه روم تا شود عمه مرهم دردم من فقط مانده ام عزیز دلم با چه رو سمت خیمه بر گردم مهدی مقیمی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
به خولی بگفت آن زن پارسا که را باز از پا درآورده‏ ای؟ که در این دل شب چو غارتگران برایم زر و زیور آورده‏ ای‏ به همراهت امشب چه بوی خوشی ست! مگر بار مشک تر آورده‏ ای؟ چنان کوفتی در که پنداشتم ز میدان جنگی سر آورده‏ ای‏ چو دانست آورده سر، گفت آه! که مهمان بی‏ پیکر آورده‏ ای‏ چو بشناخت سر را بگفت ای عجب! سری با شکوه و فر آورده‏ ای‏ در این کلبه‏ ی تنگ و بی‏ نور من ز گردون، مه انور آورده‏ای‏ بمیرم، در این تیره شب از کجا سر سبط پیغمبر آورده‏ ای؟ چه حقّی شده در میان پایمال؟ که تو رفته‏ ای داور آورده‏ ای؟ ولی زآنچه من آرزو داشتم به یزدان قسم، بهتر آورده‏ ای‏ به گلزار جانان زدی دستبرد به کوفه گلی نوبر آورده‏ ای‏ گل آتش است این که از کوه طور تو با خاک و خاکستر آورده‏ ای عبدالعلی نگارنده علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك گیـسویِ دختـركِ منتـظرش، ریخت به هم تیـر را با سـرِ زانـوش كشیـد از چشـمش حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم قبـل از آنی كه بـرادر بـرسـد بـالیـنش پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم حسن لطفی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
بسکه غمگین آمد اینجا زائر و دل شاد شد دور تا دور ضریحش پنجره فولاد شد حله شد کربوبلا،گرد و غبار تربتش نسخه ی درمان برای دردهای حاد شد دختر آقای درد کوچه و راز مگو در علاج دردهای لاعلاج استاد شد از بنرهای تشکر میتوان فهمید که با تو هر خانه خرابی خانه اش آباد شد پس شریفه خواست تا در حصن این دارالشفا با توسل هر که آمد صاحب اولاد شد با وجود تو ندارد غصه ی درمان،اگر هر کسی در حله حتی کور مادر زاد شد پیش چشمان شریفه بعد عمری شد شریف هر کسی در این حرم از بند خود آزاد شد ظاهرا گلدسته و صحن و سرا،اما در اصل در جهان دارالشفای تازه ای ایجاد شد... محسن صرامی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini