آن قدر توان در بدن مختصرت نیست
آن قدر که حال زدن بال و پرت نیست
بر شانه بینداز خودت را که نیفتی
حالا که توانایی از این بیشترت نیست
فرمود: حسینم، به خدا مسخره کردند
گفتند: مگر صاحب کوثر پدرت نیست
گفتی که مکش منت این حرمله ها را
حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست
حالا که مرا می بری از شیر بگیری
یک لحظه ببین مادر من پشت سرت نیست؟
***
تو مثل علی اکبری و جذب خدایی
آن قدر که از دور و برت هم خبری نیست
آن قدر در آن لحظه سرت گرم خدا بود
که هیج خبر دار نگشتی که سرت نیست
این بار نگه دار سرت را که نیفتد
حالا که توانایی از این بیشترت نیست
#مرثیه_علی_اصغر علیهالسلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
گریه ها حلقه شدند پا به ركابش كردند
دست ها چنگ زنان مرد ربابش كردند
مادر تشنه ی شش ماهه خود اقیانوس است
ربِّ آب است و در این جلوه سرابش كردند
بی زره آمده از بسكه شهامت دارد
كس حریفش نشد و زود جوابش كردند
تیر مرد افكن و بر طفلك شش ماهه زدند
یعنی اندازه ی عباس حسابش كردند
زودرس بود، بزرگ همه ی قوم شدن
چون خدا خواست بدین شیوه خضابش كردند
سر شب شیر نمی خورد، نمی خفت علی
این كه خوابیده، گُمانم كه عتابش كردند
شورِ چشم تر او داشت اثر می بخشید
كوفیان هلهله كردند و خرابش كردند
باخت چون سر، به تراش نوك نی منزل كرد
این نگین را ز درون برده ركابش كردند
بعد از این خاك سرِ هرچه ثواب است كه قوم
هر چه كردند به شه بهر ثوابش كردند
نخریدند دله سوخته ی سلطان را
لیك اصغر جگری داشت كه آبش كردند
#مرثیه_علی_اصغر علیهالسلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چقدر زود رسيده على اكبر شدنت
تا به ميدان روى و غنچه پرپر شدنت
اشك خشك تو شده خونِ دلِ قلبِ رباب(س)
خبرت هست تو و قاتل مادر شدنت؟
مركبت كه شده گهواره و اشكت شمشير
شيوه رزم جديدى است دلاور شدنت
ذوالفقارى كه ندارى چقدر بُرّنده است
شهره شهر شده وارث حيدر(ع) شدنت
كه ببينيد على(ع) ايل و تبارش على است
شده ضرب المثل اين فاتح خيبر شدنت
در قنوت پدرت ذكر مناجات شدى
تا ببينند همه هديه به داور شدنت
حرمله(لعنة الله عليه) تاب نياورد كه بالا باشى
داده پايان به تو و قصه سرور شدنت
بعد از اين ذكر لب كون و مكان واى رباب(س)
روضه مرد و زن و پير و جوان واى رباب(س)
تير تا آمده افتاده به جان سر تو
ساخته كار سرت رفته سراغ پر تو
تير هم قدّ تو بوده كه شدى هم بازيش؟
ثمرش اينكه پر از خون شده برگ و بر تو
همه ممنون حسينيم(ع) كه نگذاشت سرت
بر زمين افتد و خاكى بشود حنجر تو
رفته تا عرش خدا خون گلويت اما
دو سه تا قطره از آن ريخته دور و بر تو
ردّ پاى پدرت در هم و بر هم شده است
كار دست پدرت داده تن بى سر تو
آرزو داشت كه داماد شوى اما حيف
نقش بر آب شده آرزوى مادر تو
بعد از اين ذكر لب كون و مكان واى حسين(ع)
روضه مرد و زن و پير و جوان واى حسين(ع)
روضه خوان حرم آل عبا گهواره
گريه كن زينب(س) و بانى عزا گهواره
مادرى سينه زنان موى كنان مى گويد
پسرم نيست بگو رفته كجا گهواره
چون على(ع) نيست تكان مى دهد و زير لبش
خوانده لا لا لا لا لا لا لا لا لا گهواره
" و نبوت به دو تا معجزه آوردن نيست "
شده هم رتبه موسى(ع) و عصا گهواره
عصر روز دهم آمد به حرم حرمله(لعنة الله عليه) و
و بماند كه سپس ديده چه ها گهواره
#مرثیه_علی_اصغر علیهالسلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
رفتی و غم برگ و برت در بغلم ماند
صدخاطره وقت سفرت در بغلم ماند
خوابیده ای ای خواب زده در بغل خاک
بیخوابی وقت سحرت در بغلم ماند
بستی به نوک تیر دلم را و پریدی
شال عربی کمرت دربغلم ماند
تیرسه پر آمد سپرت بند به مو شد
ای بی سپر من سه پرت در بغلم ماند
آتش زده ولله مرا کاش ببینی
قدری نم چشمان ترت دربغلم ماند
سیراب شدی یا نشدی؟آب نخوردی؟
خشکی لبت با جگرت در بغلم ماند
رفتی و شبم بی تو دگر ماه ندارد
خاموشی روی قمرت در بغلم ماند
این تیر که نه!نیزه بی رحم تورا کشت
یک تکه تن مختصرت دربغلم ماند
من هلهله را میشنوم! دید ندارم
ای دلخوشی من خبرت دربغلم ماند
تب کرده زمن رفتی و سرد آمده ای آه..
گرمای تن شعله ورت در بغلم ماند
هربار که افتاد ز نی مادرت افتاد
برداشتمش باز سرت دربغلم ماند
مادر بخدا آب دل سیر نخورده
من مانده ام و داغ تو ای شیر نخورده
#مرثیه_علی_اصغر علیهالسلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
قصد دارد بدود تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته
هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته
وقت پیری همه امید پدرها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..
فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته
از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته
باچه ضجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته
هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته
آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته
تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته
عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته..
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
با سر ِنیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند
تابه حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
چشم من تار شده به چه مداواش کنم
یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینی ست و چشمت حسنی ست
این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
الوداع گفت و رفت و بابا ماند
بين تن ها امام تنها ماند
سر ليلا هواي مجنون داشت
چشم مجنون به پاي ليلا ماند
موج ؛ مي خورد بر لب ساحل
موج برگشت و ... ليك دريا ماند
علي اكبر ، علي و اكبر شد
جمله رفت و حروف بر جا ماند
با زره رفت ؛ با عبا برگشت
تا قیامت همين ؛ معما ماند
خواهر آمد ؛ برادرش را بُرد
تكه هاي پيمبر اما ماند
پيكرش زير سم مركب و ... سر
... روي نيزه براي فردا ماند
* * *
بعد از اين ماجرا ، ته گودال
رمقي از حسين آيا ماند..!؟
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بر زانو آمده پسرش را صدا كند
شايد جراحت جگرش را دوا كند
گرچه جگر نداشت نگاهش كند ولي
بالين او نشسته پسر را صدا كند
لكنت گرفته پير ِ جوان مُرده حق بده
سخت است واژه يِ پسرم را ادا كند
آمد به پا بلند شود، خورد بر زمين
مجبور شد كه خواهر خود را صدا كند
كارش به التماس كشيده ولي چه سود
بايد حسين چند عبا دست و پا كند
مثل انار ِ دانه شده ريخت بر زمين
وقتي ز خاك خواست تنش را جدا كند
تا خيمه گاه جمع جوانان به خط شدند
شايد كه تكه تكه تنش جا به جا كند
تا ديد خواهر آمده شد غصه اش دوتا
حالا عزا گرفته چه سازد چه ها كند
كم نيست چشم خيره سر و شوم و بد نظر
اي كاش ميشد اينهمه لشگر حيا كند
ميكوشد از ميانِ تبرها و دشنه ها
حتي ز رويِ تيغ علي را سوا كند
درگير بود ساقه ي نيزه به سينه اش
راهي نبود تا گره يِ بسته وا كند
كتفش ز جايِ ضربِ تبر باز مانده است
هر ضربه آمده كه يكي را دوتا كند
بدجور دوخته اند سرش را به رويِ خاك
بايد شروع به كَندَنِ سر نيزه ها كند
مانند خاك رويِ زمين پخش شد تنش
طوري زدند آرزويِ بوريا كند
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
گر چه خاصیت یک نخل ثمر داشتن است
نیمی از درد سرم چند پسر داشتن است
به تو و قد رشیدِ تو حسودی کردند
کار ِاین خیره سران چشم نظر داشتن است
میوهی فصلی و در مرز رسیدن اما
چیدن تو چه نیازی به تبر داشتن است
باید از وسعت این دشت تو را جمع کنم
تازه این کار به اما و اگر داشتن است
زیر بازوی مرا عمه نگه داشته است
داغ تو خاصیتش دردِ کمر داشتن است
پنجه بر زلفِ سیاهت زده دشمن نکند
کعبهیِ رویِ تو هم فکر حجر داشتن است
پیش ِ این لشکر فاسق که فقط میخندند
بدترین حال همین دیدهیِ تر داشتن است
یکی ازپشت و یکی از جلو میزد به سرت
عادتِ جنگِ علی زخم به سرداشتن است
درعبا ریختم آنچه زتنت مانده ولی
کار تشییع تو محتاج ِ نفر داشتن است
عمه چادر کمرش بسته وبالای سرم
فکر ِبرسرزدن و مقنعه برداشتن است
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای از همه بریده بریده بریده تر
بنگر به پای تو نفس من بريده تر
از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین
از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر
بالای پیکر پسرم خم شدم ولی
پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر
من با اميدِ ديدنِ رويت دويده ام
اما عمود زن به سراغت دويده تر
داري براي مشكِ حرم ضجّه ميزني
مشكت دريده ، بين دو ابرو دريده تر
رنگِ تمام منتظرانت پريده است
اما رباب از همه رنگش پريده تر
(حبيب نيازي)
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872