eitaa logo
صبح حسینی
462 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
غنچۀ شش ماهه ای که بار ندارد  چیدنش آنقدر افتخار ندارد  زود خزان شد گلی که در همه عمرش  تجربۀ دیدن بهار ندارد  کار خودش را برای غربت من کرد  او که نیازی به کارزار ندارد  تشنۀ یک جرعه بود، تیر نمی خواست!  حنجر خشکی که اختیار ندارد  نازکی این گلوی سوخته تابِ –  - تیر نه! شمشیر شعبه دار ندارد!  کار ابالفضل را سه شعبه اگر ساخت  حجم گلوی تو جای خار ندارد  حداقل کم کنید هلهله ها را  کشتن شش ماهه که هوار ندارد  کاش کسی هم به نیزه دار بگوید  نیزه از این طفل انتظار ندارد  (محمدعلی بیابانی) علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
در بین آب طفلی از قحط آب می سوخت  از هُرم تشنگی اش حتّی سراب می سوخت  خوابید، لیک آن روز با چشم باز خوابید  می بست اگر که پلکش پرهای خواب می سوخت  وجه تشابهی بود در حال طفل و خورشید  هم شیرخواره می سوخت هم آفتاب می سوخت  یک سوی اسب سیراب، یک سوی طفل تشنه  در آن میانه دیدم قلب رباب می سوخت  آیات شوم شیطان، دیدند بین میدان  بر رحل دست بابا قرآن ناب می سوخت  خون گلوی او داد آبی به نخل خوبی  او آب داد ورنه از بُن ثواب می سوخت  (محسن عرب خالقی) علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseyni
 شش ماهه ترین تشنه به دست پدر آمد  با لب زدنش گریۀ هر سنگ در آمد  در فاصلۀ كوچك یك بوسه به سرعت  بی تاب شد و حوصلۀ تیر سر آمد  این عرض گلو لازمه اش تیر سه شعبه است؟  یا آهن سرد است؟ چرا شعله ور آمد؟  می خواست كه كم تر بشود زحمت شمشیر  با این همه شدت به گلویش اگر آمد  در رگ رگ حلقوم چه سرسخت گره خورد  بابا چه كشیده است كه تا تیر در آمد  مادر شوی و منتظر آن وقت ببینی  قنداقۀ خونین شده ای از پسر آمد  (علیرضا لك)  علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
وسط تشنگی و قحطی آب  گفت لبیک به شه طفل رباب  بند قنداق درید و نالید  ای پدر اصغر خود را دریاب!  غیرتم می کشد ای شاه غریب!  که شدی بی سپه و بی اصحاب  یک سه شعبه ز تو کم خواهد کرد  می شوم من سپر تو به شتاب  من ز گهواره دگر خسته شدم  می روم بر روی دست تو به خواب  می روم تا که نبینم مادر  در اسیری برود بزم شراب  پرچم تشنگی خیمه منم  باب حاجات منم، طفل رباب  (جواد حیدری) علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
 قحط آب است و صدف از رنگ گوهر شد خجل  هم ز مادر، طفل و هم از طفل، مادر شد خجل  کافرى از بس که زان مسلم نمایان دید، دین  سر به پیش افکند و در پیش پیمبر شد خجل  هاجرى زمزم پدید آورد و طفلش تشنه بود  سعى بى حاصل شد و زمزم ز هاجر شد خجل  با عمو مى گفت طفل تشنه کام خود ولیک  سر فرازم کن رباب از روى اصغر شد خجل  مشک خالى و دلى پر از امید آورده بود  و ز رخ بى آب و رنگش آب آور شد خجل  سخت، سقا بهر آب و آبرو کوشید لیک  عاقبت کوشش، ز سعى آن فلک فر، شد خجل  مایه آن پایه همت، گشت نومیدى ز آب  و ز لب خشکیدۀ او، دیده تر، شد خجل  کام پور ساقی کوثر نشد تر از فرات  وز رخ ساقی کوثر، حوض کوثر شد خجل  زان طرف، عباس از طفلان خجل، زین سو، حسین  آمد و دید آن فتوت، از برادر شد خجل  خواست، برخیزد به پا بهر ادب، دستى نبود  و آن قیامت قامت، از خاتون محشر شد خجل  ریزش اشکت کند (انسانیا) این سان سخن  بى سخن زین درفشانى دُر و گوهر شد خجل  (علی انسانی)   علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseyni
شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود  از هوش‌ رفته‌ یا كه‌ به‌ ناز آرمیده‌ بود  چشمان‌ خود گشود و ز گهواره‌ زد برون‌  هل‌ من‌ معین‌ غربت‌ بابا شنیده‌ بود  او محسن‌ است‌ یا كه‌ از او در نیابت‌ است‌  خاكستری‌ كه‌ حاصل‌ عمر شهیده‌ بود  لب‌ تشنه‌ بود از عطش‌ غربت‌ پدر  آمد ولی‌ به‌ جان‌، غم‌ بابا خریده‌ بود  یك‌ لحظه‌ هم‌ درنگ‌ نكرد خصم‌ خیره‌ سر  انگار تا به‌ حال‌ سپیدی‌ ندیده‌ بود  تیر سه‌ شعبه‌ای‌ كه‌ زد از جنس‌ میخ‌ در  از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علی‌ را دریده‌ بود  باور نداشتند، علی‌، دست‌ و پا زند  هجم‌ سه‌ شعبه‌ چون‌ نفسش‌ را بریده‌ بود  آیا شتاب‌ تیر كمك‌ كرد یا حسین‌  خود تیر را ز حنجره‌ بیرون‌ كشیده‌ بود  (احسان‌ محسنی‌فرد)  علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
در تنگناي حادثه بر لب نوا گرفت  از بي قراري‌اش دل هر آشنا گرفت  با شوق پر کشيدن از اين خاک بي فروغ  در بين گاهواره قنوت دعا گرفت  اعلام کرد تشنه‌ي‌ صبح شهادت است  آنقدر ناله زد که گلوي صدا گرفت  آنقدر اشک ريخت که خورشيد تيره شد  از شرم چشم غرق به خونش، هوا گرفت  در آخرين وداع غريبانه اش پدر  او را به روي دست براي خدا گرفت  ناگاه يک سه شعبه سراسيمه سر رسيد  ناباورانه فرصت يک بوسه را گرفت  تا عرش رفت مرثيه‌ي سرخ حنجرش  جبريل روضه خواند و خدا هم عزا گرفت  از شرم چشم هاي پر از حسرت رباب  قنداقه را امام به زير عبا گرفت  شاعر نوشت از کرم دست کوچکش  آخر از او حواله‌ي يک کربلا گرفت  (یوسف رحیمی)  علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
گهواره نیست جای من و گریه های من  قنداقه نیست جای من و دست و پای من  من قول می دهم که ز خود راضی اَت کنم  بهتر ز خنده نیست رجز، از برای من  لبخند می زنم به تو وقت شهادتم  تا سر زند ز حرمله تیر بلای من  باید دَمارِ تیر سه شعبه در آورم  زان پس رباب نغمه کند لای لای من  کاری کنم که هلهله ها بی اثر شود  ذبح عظیم می شود این ماجرای من  باید به روی دست تو  من  دست و پا زنم  تا سرفراز گردی از این ادعای من  حیرت زده کنم همۀ این سپاه را  احیاگرِ غدیرِ علی کربلای من  بالای دست حضرت سلطان فدا شدن  یعنی رسیدن به لقای خدای من  حتی اگر به نیزۀ دشمن رود سرم  عالم خبر شوند از این ابتلای من  تا روز حشر من سند غربتت شوم  برپا کنند عالم و آدم عزای من  (محمود ژولیده) علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseyni
قد رعنای تو چون سرو سپیدار شده  کربلا محو رخ احمد مختار شده  دور تا دور سرت آیینه می چرخانم  بسکه گیسوی بلند تو دل آزار شده  تا کمی راه روی این دل من می لرزد  قد طوبایی زهراست پدیدار شده  چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم  قامتت شانه به شانه با علمدار شده  گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا  تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده  تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا  گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده  نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم  وسط معرکه این یاس گرفتار شده  کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد  ماجرای تو شبیه درو دیوار شده  زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست  نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده  دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد  تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده  بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز  صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده  خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر  ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده  اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد  این عبا تا به ابد محرم اسرار شده  (قاسم نعمتی) علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseyni