eitaa logo
سخن عرفان
1.2هزار دنبال‌کننده
329 عکس
49 ویدیو
67 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan 🔹 زیر نظر حجت الاسلام و المسلمين وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
/16 🔹 سؤال، فشار و عذاب قبر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏ فرمايد: «القبر روضة من رياض الجنة أو حفرة من حفر النّيران». آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) در پايان هر نماز مي ‏گفت: خدايا از عذاب قبر به تو پناه مي‏برم؛ «أعوذبك من عذاب القبر». امام صادق (عليه ‏السلام) فرمود: چون سعد بن معاذ رحلت كرد هفتاد هزار فرشته او را تشييع كردند و با اين همه، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) برسر قبر وي ايستاد و فرمود: سعد نيز فشار قبر دارد: «فقام رسول اللّه (صلي الله عليه و آله و سلم) علي قبره فقال: و مثل سعدٍ يضمّ...». 🔸 علت فشار قبر راز فشار قبر در برخي روايات بدرفتاري با خانواده اعلام شده است؛ چنان‏كه پيامبر فشار قبر سعد را بر اثر آن دانست. در پاره ‏اي روايات فشار قبر كفاره تضييع نعمت‏ها به حساب آمده است: «قال رسول اللّه (صلي الله عليه و آله و سلم) ضغطة القبر للمؤمن كفّارة لما كان منه من تضييع النّعم». برپايه برخي ديگر از احاديث، عذاب قبر بر اثر سخن چيني است. درباره كافر مي‏فرمايد: وقتي فرشته سؤال درباره پيامبر از او مي‏پرسد و او از جواب عاجز مي‏ماند... مارها و عقرب‏ها بر او مسلّط مي‏شوند و قبر او تاريك مي‏گردد. سپس چنان فشاري به او مي‏دهد كه دنده هاي راست و چپ وي در يكديگر داخل مي‏شود. (کنایه از سختی است) 🔸 سؤال قبر به عقيده گروهي از دانشمندان سؤال قبر ويژه افرادي است كه ايمان محض دارند يا كافر محض هستند. امّا از ساير مردم موقّتاً دست كشيده مي‏ شود و آنان به حال خود رها مي ‏شوند و اين گروه از انديشوران به رواياتي از جمله حديثي از امام باقر (عليه ‏السلام) استناد مي ‏كنند: «لا يسأل فى القبر إلّا من محض الإيمان محضاً أو محض الكفر محضاً. فقلت له: فسائر النّاس؟ فقال يلهي عنهم». در حديث ديگر تعبير «ما يُعبأبهم» آمده است، ليكن قول حق مفاد رواياتي است كه همه انسان‏ها را مشمول سؤال و جواب مي‏داند؛ گرچه شدّت و ضعف دارد؛ برخي كمتر و بعضي بيشتر مورد سؤال قرار مي‏گيرند. 📘 معاد در قرآن جلد 4 - صفحه 213 🆔 @sokhanerfan
🌺 درس همراه با معرفت چه بسيار كساني كه درس مي ‏خوانند و درس مي ‏گويند؛ امّا در پايان، عوام مي ‏ميرند. آنان نه درسشان مفيد است نه تحصيلشان ثمربخش. قرآن كريم درباره چنين كساني مي ‏فرمايد: (ومِنكُم مَن يُرَدُّ اِلي اَرذَلِ العُمُرِ لِكَي لا يَعلَمَ بَعدَ عِلمٍ شيءا)؛ برخي از شما تا دوران فرتوتي بازگردانده مي ‏شويد؛ امّا پس از آن همه دانش ‏اندوزي و فراگيري علوم، در آن هنگام چيزي نمي ‏دانيد. در اين آيه، نكره در سياق نفي به كار رفته است و به لحاظ ادبي، مفيد عموم است؛ يعني پس از آن همه علم و دانش كه جمع‏ آورده بوديد، در هنگام پيري هيچ نمي ‏دانيد. اگر علاّمه طباطبایی توانست در عالم اسلام منشأ اثر باشد و تفسير قيّم الميزان را به ارمغان آورد و به مدارج عالي عرفاني راه يابد و در اين راه شاگردان بسياري تربيت كند، همگي به يمن اين بود كه در كنار درس و بحث، به معرفت وجود خويش پرداخت و به بركت خضوع و خشوع و خشيت الهي، عرش وجودش را بر كوثر لابه و ناله استوار و آنگاه بر فرش طبيعت غلبه كرد و با جهادي بي‏ امان، پيروزي خود را با سلاح اشك به نتيجه رساند. 📙 آیت الله جوادی آملی، شمس الوحي تبريزي - صفحه 229 🆔 @sokhanerfan
💙معرفی چند صفحه خوب در ❇️صفحه سخن عرفان sokhan.erfan ❇️ شراب توحید sharabetohid ❇️ وحدت وجود؛ معرفی آثار و مسائل vahdat.vojood ❇️ استاد محمدمهدی مهندسی (ره) ostadmohandesi ❇️ آیت الله استاد حسن رمضانی ostadramazani ❇️ استاد سیدحسن عاملی seyyed_hasan_ameli ❇️ استاد وحيد واحدجوان vahidvahedjavan
🌸 گوهر و صدف دین 🌺 شریعت و طریقت و حقیقت ✳ برداشت نادرست از عبارت مولانا در مثنوی 🔹 دین، گوهر و صدفی دارد. گوهر دين، لبّ و حقيقت دين است و صدف دين، قشر و ظاهر آن است. لبّ و حقیقت دین همان وصول و رسیدن به خداست و صدف دین، همان شریعت و طریقت است. در واقع، صدف دین که شریعت و طریقت است، محافظ گوهر دین است و بدون آن، گوهر از بین می‌رود. از این‌رو، نباید تا لحظه مرگ، قشر و ظاهر دین را کنار گذاشت؛ اما بعد از مرگ، دیگر نیازی به شریعت و طریقت نیست. 🔹 جناب مولوی در دیباچه دفتر پنجم مثنوی معنوی می‌نویسد: «شريعت، همچو شمع است ره مى‏ نمايد و بى ‏آن كه شمع به دست آورى راه رفته نشود و چون در ره آمدى آن رفتن تو طريقت است و چون رسيدى به مقصود آن حقيقت است و جهت اين گفته‌اند كه لَو ظَهَرَتِ الحَقائِقُ بَطَلَتِ الشَّرائِعُ». سپس در ادامه می‌گوید: «چون آدمى از اين حيات ميرد، شريعت و طريقت از او منقطع شود و حقيقت ماند، حقيقت اگر دارد نعره مى‌‏زند كه‏ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِي رَبِّي‏ و اگر ندارد نعره مى‏‌زند كه‏ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ ما أَغْنى‏ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ‏. شريعت‏، علم است، طريقت عمل است، حقيقت الوُصُول إلَى اللَّه؛ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً». 🔹 این نگاه عرفانی، بسیار زیباست؛ اما برخی چنین پنداشته‌ اند که مراد اهل معرفت از این‌گونه عبارات، این است که وقتی به حقیقت رسیدی، شریعت باطل می‌ شود و دیگر در دنیا، نیاز نیست احکام شریعت را انجام دهی و در طریقت باشی! پاسخ این است که پیشوایان همه عارفان و مؤمنان – اعنی حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علی علیه السلام – با اینکه در بالاترین مراتب یقین و حقیقت بودند، تا آخرین لحظه عمر در دنیا، از شریعت دست برنداشتند؛ همه بزرگان عرفان (چه سنی و چه شیعه) نیز چنین بوده‌ اند. تنها همین دلیل، در رد برداشت نادرست از مسأله باطل شدن شریعت بعد از وصول به حقیقت، کفایت است. 📙 واحدجوان، وحدت وجود در عرفان اسلامی، چاپ دوم، ص 82 کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (ع) درباره فلسفه و عرفان 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سندی اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن، استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل ، ، و علامه_حسن_زاده_آملی پرچمدار آن هستند. طوسی در عصر مغولان، و در عصر صفویه و امام خمینی در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست، فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه حفظ ظاهر قرآن، خیلی مهم نیست، فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد که برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ دکتر واحدجوان @sokhanerfan
🔷صلوات خاصه امام حسن عسڪری (علیه السلام) اَللّهُمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ علیِّ بنِ مُحَمَّد، اَلبَرِّ التَّقِیِّ الصّادِقِ الوَفِیِّ النُّورِ المُضیء ، خازِنِ عِلمِک وَ المُذَکِّرِ بِتَوحیدِک وَ وَلیِّ اَمرِک وَ خَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ الهُداةِ الرّاشِدینَ وَ الحُجَّةِ عَلی اَهلِ الدُّنیا فَصَلِّ عَلَیهِ یا رَبِّ اَفضَل ما صَلَّیتَ عَلی آَحَدٍ مِن اَصفیائِک وَ حُجَجِکَ وَ اَولادِ رُسُلِکَ یا اِلهَ العالَمین @sokhanerfan
🌸 احاطه خداوند به همه چیز اين كه در قرآن آمده است و «و هو معكم أين ما كنتم» هر كجا كه باشيد خدا با شماست. اين معيت چگونه معيتي است؟ هو معكم يعني چه؟ يعني پهلوی آدم است؟ همراه آدم است به طور مصاحبت؟ اين كه آنها اين طور تعبير كردند، براي اين است كه نمي‌توانستند از واقع تعبير كنند، ‌هر چه نزديك‌تر بوده به واقعيت آن نزديك‌تر را اختيار كرده‌اند. چنانچه در كتاب و سنت هم آن كه نزديك‌تر بوده به واقعيت آن نزديك‌تر را اختيار كرده‌اند. فهم اين مسأله بسيار مشكل است كه خالق و مخلوق مكانتش چيست، كيفيت چطوري است؟ كيفيت خلق و مخلوق مثل كيفيت آتش است و اثرش؟ مثل كيفيت نفس است و اين چشم و گوش و قوا؟ كه شايد از اكثر اين [مثال ها] نزديك‌تر باشد؛ ولي باز اين هم نيست. احاطه است، يك احاطه قيومي كه ديگر [از] ضيق خناق بايد اين را گفت؛ احاطه قيومي بر همه موجودات به حيثي كه هيچ جاي از موجودات نيست الا اين كه او هست». 📙 امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص 176 @sokhanerfan
/17 برخی برآنند كه، بدن مادّي آدمی در قبر به سخن می آيد يا مورد فشار قبر قرار می ‏گيرد يا عذاب می ‏بيند. اما برخی از صاحب نظران برداشت ديگری دارند كه به عنوان نمونه گفتار علامه كه در مقام توضيح سؤال و فشار قبر برآمده، ارائه می ‏شود. ایشان می ‏گويد: برخي دانشمندان حقيقت فشار قبر را تبيين كرده اند؛ به اين گونه كه جسد ميت گرچه در هوا يا در آب باشد هرگاه در تنگنای شديد قرار گيرد يا به وسيله آتش همه اعضای بدن او قطعه قطعه شود يا ميان دو سنگ بزرگ واقع شود، در همه اين حالات آنچه او را آزار می ‏دهد آتش و سنگي نيست كه بر بدن او واقع می ‏شود، بلكه صورت عذاب و آتشی است كه بر روح او وارد می ‏آيد. روح بر اثر علاقه ‏ای كه با بدن دارد انسان می پندارد بر بدن او عذاب وارد شده است. حتي اگر فرض شود كه صورت عذاب و درد از ناحيه ديگري جز آتش، سنگ و بدن عنصری بتواند بر روح انسان وارد آيد باز تأثير عذاب همچنان به حال خود باقی خواهد بود؛ خواه بدن بعينه باقی باشد، يا نباشد. بنابراين، فشار و عذاب قبر از اين قبيل است؛ چنان‏كه ثواب و راحتی قبر نيز از اين نوع است. بنابراين، وسعت يا تنگی قبر تابع انشراح صدر و روح انسان يا انقباض صدر و ضيق روح وی از ناحيه ايمان و عدم ايمان است. 🔹 لازم است عنايت شود كه جريان عذاب قبر و كيفيّت آن از مسائل نظری و پيچيده‏ ای است كه آرای متعددی در آن طرح و بررسی شده و صاحب‏نظران محقّق هر كدام احتمالی را بازگو كرده ‏اند. مهم اين نيست كه انسان بداند با كدام بدن مورد سؤال قرار می ‏گيرد، و ثمره عملی و علمي هم ندارد، بلكه مهمّ آن است كه انسان به فكر نجات افتد. جستار درباره بدن مزبور، از نوع تشنگی كاذب است كه ثمره ‏ای نخواهد داشت. عمده آن است كه انسان خود را از تيرهای هلاكت بار شيطان نگاه دارد و از ميدان های تهاجم وي محفوظ دارد. معنای دعاهای پيشوايان دين نيز همه در مقام دفع بلاست، نه در مقام رفع؛ آنان می ‏گريند و می ‏نالند تا عيب‏ها و نقص‏ها را دفع كنند، نه اين كه به آنها مبتلا شدند و می ‏نالند تا آنها را رفع كنند. 📘 معاد در قرآن جلد 4 - صفحه 215 @sokhanerfan
🌺 دستور العمل عرفانی اگر دستور العمل مى ‏خواهى مگر اين آيه را تلاوت نكرده ‏اى؟ «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» (اسراء/80) و مگر نشنيده‏ اى؟ دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند و مگر برايت نخوانده‏ ام؟ در خلوت شبهاى تارت مى‏ توانى‏ آرى بكف سرچشمه آب بقا را 🔹علامه حسن زاده آملی، نامه ها برنامه ها ص 60 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
اطلاع امامان از عقاید و اعمال ما عبدالله بن أبان زيّات كه نزد امام علي ‏بن موسي الرضا(عليه‌السلام) جايگاهي ويژه داشت، مي‌گويد: به آن حضرت عرض كردم: براي من و خانواده‌ام دعا كنيد. امام رضا (عليه‌السلام) فرمود: مگر من براي شما دعا نمي‌كنم؟ به خدا سوگند اعمال شما در هر روز و شب بر من عرضه مي‌شود: «أولستُ أفعل؟ والله إنّ أعمالكم لتعرض عليّ في كلّ يومٍ وليلةٍ». آنگاه آن حضرت چون مرا از اين سخن در شگفت ديد، فرمود: آيا اين آيه را در كتاب خدا نخوانده‌اي: (وقل اعملوا فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون)؟ اشاره: از اين روايات به خوبي برمي‌آيد كه ائمّه(عليهم‌السلام) نه‏ تنها شئون ظاهري جامعه را رهبري و هدايت مي‌كنند بلكه آنان بر روح و جان افراد نيز احاطه علمي و اشراف حضوري دارند؛ ازاين‌رو از عقايد و اخلاق و اعمال ديگران آگاه‌اند و آنها را مي‌بينند. 📙 تسنيم، جلد 6 - صفحه 523 🆔 @sokhanerfan
🌺 مکاشفه علامه حسن زاده آملی حضرت علامه حسن زاده آملی می نویسند: «بعد از نماز صبح جمعه 15/ ج 2/ سنه 1389 ق- 7 شهريور 1348 ش، در حال توجه نشسته بودم، پس از برهه ‏اى بدنم به ارتعاش آمد ولى خفيف بود. بعد از چند لحظه ‏اى شنيدم شخصى بازبان بسيار شيوا و شيرين اين آيه كريمه را قرائت مى‏ كند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» ولى من آن شخص را نمى ‏ديدم، و من هم از شنيدن اين آيه صلوات مى ‏فرستادم. در آن حال يكى به من گفت: بگو «يا رسول اللّه» و من پى در پى مى ‏گفتم: «يا رسول الله». و پس از آن با جمعى از مخلوقى خاص محشور شدم كه گفت و شنود بسيارى با هم داشتيم. بعد از آن كه از آن حال باز آمدم متنبّه شدم كه تلاوت آيه فوق براى اين جهت بود كه روز جمعه بود، و ذكر صلوات در اين روز بسيار تأكيد شده است». 📘 واحدجوان، رساله ای در شرح صلوات بر محمد و آل محمد، ص 70 @sokhanerfan
15_1608.pdf
910.4K
🌺رویکرد علمی علامه طباطبایی به عرفان اسلامی علامه طباطبایی، کتاب «تمهید القواعد ابن ترکه» را که یکی از قوی ترین کتاب‌های درسی حوزه‌های عرفان نظری است نزد مرحوم بادکوبه‌ای خوانده بودند و ظاهراً بخش‌هایی از فتوحات مکیۀ محیی الدین عربی را نزد مرحوم آیت‌الله سید علی آقا قاضی فرا گرفته بودند. افزون بر این، حکیم متأله بودند و بر اساس حکمت متعالیه مشی می‌کردند و چون حکمت متعالیه، عنصر اصلی‌اش عرفان نظری است و به نوعی عرفان فلسفی است، از این رو، می‌توانیم چنین بگوییم که مرحوم علاّمه طباطبایی، مسائل اساسی عرفان نظری را قبول داشتند. از سوی دیگر، مسائل توحیدی و انسان کامل ـ که در آثار مرحوم علامه به صورت اجمال و تفصیل آمده ناظر به مباحثی است که در عرفان نظری و حکمت متعالیه مورد توجه اهل فن بوده است. بر اساس نقلی از حضرت استاد علاّمه حسن‌زاده آملی، مرحوم علاّمه طباطبایی از توحید عرفانی، که همان وحدت وجود است، به توحید قرآنی یا توحید اسلامی تعبیر می‌فرمودند. گرچه علامه طباطبایی در برخی از آثار تعلیمی مانند بدایه و نهایه، وحدت تشکیکی وجود را مطرح کرده‌اند، اما دیدگاه اصلی و نهایی ایشان همانند صدرالمتألهین شیرازی، وحدت شخصی وجود یا همان وحدت وجود و کثرت مظاهر است که اهل معرفت معتقدند. ایشان در تفسیر المیزان در بحث توحید، در رساله الولایه، در رساله توحیدیه و مانند آن این مسأله را بیان کرده‌اند. 🔸 یادداشت حجت الاسلام و المسلمین واحدجوان ، منتشر شده در روزنامه فرهيختگان @sokhanerfan