eitaa logo
سلطان نصیر
3.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
446 ویدیو
249 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 92 } { تعلیقات 2 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 2} { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 2} ادامه ...👇 نکته 4 : گفته شد که ساختار ریه ها در قفسه سینه ( صدر ) در عالم صغیر به لوح محفوظ در عالم کبیر شباهت دارد . اما یکی دیگر از دلایل این شباهت این است که الله تبارک تعالی در قرآن مجید صدر ( سینه ) را محل آیات روشن خویش دانسته است . نظیر آیات : 👇 { بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي 👈صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾بلکه این قرآن، آیات روشنی است در سینه کسانی که به آنان معرفت و دانش عطا شده است؛ و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی کنند. (۴۹) } همچنین از این آیه اینچنین برداشت می شود که صدر (سینه ) محل علم است . و چرا اینگونه نباشد همانگونه که در عالم کبیر لوح محفوظ محل علم 👈 محفوظ الهی است . در عالم انسانی نیز صدر ( سینه ) محل انوار علوم الهی می باشد . همانگونه که ملاحظه نمودید حکما و صوفیه محل لوح محفوظ را _ که محل علم الهی است _ در عالم کبیر ، فلک کرسی یا همان فلک ثوابت و یا فلک البروج می دانند . که بر طبق نظام فلکیات قدیم جملگی علوم عالم در آن مرتسم می شود . همچنین آنان ( حکما و صوفیه ) قلب را محل فلک عرش یا فلک اطلس و یا فلک الافلاک می دانند . و صدر ( سینه ) را محل فلک کرسی و یا ثوابت و یا فلک البروج می دانند . بنابراین بین صدر (سینه ) و فلک ثوابت و لوح محفوظ و انوار علم الهی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد و صدر ( سینه ) یا به عبارت دیگر همان ریه ها در ساختار بدن انسان به مثابه لوح محفوظ الهی می باشد که علوم الهی در آن مرتسم می شوند . هر چند که علم جدید محل رسم علوم را مغز می داند . اما بر طبق آیات قرآن و احادیث و مکاشفات عرفای شامخ امت محل انوار 👈 علوم الهی نه علوم مادی زمینی صدر و سینه است نه مغز . و اینکه علم جدید نتوانسته این مسئله را ثابت نماید . تغییری در این حقیقت الهی ایجاد نمی نماید . در فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا ذیل ماده لوح اینچنین آمده : 👇 { لوح : به معنای صفحه و صحیفه ای است که قابل ترسیم صور و کتابت بر روی آن باشد و لوح صحیفه نفس را گویند که محل ارتسام صور اشیاء و یا انطباع و یا تمثل و غیره است . بنابر آرا و عقاید مختلف که در وجود ذهنی هست و👈 لوح نفوس سماوی ، 👈محل ارتسام صور کلیه موجودات این عالم است . صدرا گوید اما لوح محفوظ عبارت از 👈نفس کلیه فلکی به ویژه 👈فلک اقصی است زیرا آن چه در عالم محقق شده و خواهد شد مکتوب و ثابت است در نفوس فلکیه و آن ها عاملند به لوازم و حرکات خود چه آن صور موجودات از عالم عقل بر وجه کلی در نفوس فلکیه مرتسم می شوند و بالاخره محل صور کلیه نفوس فلکیه و به ویژه نفس فلک اقصی ( فلک الافلاک ) است که 👈قلب عالم است که صوفیه انسان کبیر نامند . و لوح محفوظ گویند از آن جهت که صور کلیه موجودات در آن محفوظ و منضبط اند که فیض علی الدوام از خزاین فیض خدا بدان افاضه می شود و لوح محفوظ را ام الکتاب گویند و در مرتبت بعد از نفوس کلیه فلکیه و علی الخصوص نفس کلی فلک اقصی منتقش می شوند در نفوس جزئیه منطبعه فلکیه صور جزئیه متشخصه با اشکال و هیأت خاص آن ها که مقدرند و مقارن اند با اوقات معینه آن ها مطابق با آن چه در مواد خارجیه اند و آن صور با جزئیت خود متبدلند و متجددند و این نفوس را الواح قدریه و الواح محو و اثبات می نامند . و لوح قضا عبارت از علم عقول است و عقول عرضیه الواح قدریه الهیه اند . بعضی از 👈منجمان و فلاسفه گفته اند که در هر سال الهی که سیصد و شصت هزار سال نجومی است . آنچه در الواح قدریه و محو و اثبات است پایان یافته و محو شود و مجددا به واسطه قلم اعلای الهی صور اشیای مقدرة الوجوه مرتسم می شوند . و به حکم « یوم نطوی السماء کطی السجل » و « یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة » و این است معنی کور و دور. و مثال مناسب برای روشن شدن معانی لوح و قلم و قضا و قدر نشآت انسانی است همان طور که برای انسان و افعال آن از ابتدا صدور و بروز از مماکن غیب تا مظاهر شهادت چهار مرتبت است که ابتدا در ممکن عقلش می باشد که غیب الغیوب است و در غایت خفا است و بعد تنزل کند به قلب عند استحضار آن ها به فکر و اخطار به بال که در این مرتبت برای هر انسانی تصورات کلیه حاصل می شود که تعبیر به قلب می کنند و مرتبت بعد تنزل به خیال است که موطن تصورات جزئیه است که باعث بر عزم جازم می شود و بعد حرکت اعضا است . همان طور است حال موجودات که از ممکن غیب نزول ، تا به جهان ظهور و بروز رسیده اند . } ادامه دارد ... @soltannasir 💫💫💫💫💫
@soltannasir { پاسخ به سوالات 94 } عزیزان اگر به یاد داشته باشید . شنبه ها ، پیشتر به پاسخ به سوالات اختصاص داده شده بود . و به طور خاص دستوری را که از اساتید خویش برای طهارت به یادگار داشتم را نقل می نمودم . اکنون نیز ادامه آن دستور را برایتان نقل می نمایم . یکی از اذکار خاص دستور طهارت اذکار مسبعات یا اذکار سبعه می باشد که در نزد اهل سلوک بسیار معروف است و برای آن خواص بسیاری نقل شده است . اما اذکار مسبعات معروفه نزد اهل سلوک که در کتاب عوارف المعارف سهروردی ( صاحب سلسله سهروردیه با شیخ الاشراق اشتباه نشود ) به نقل از کتاب قوت القلوب ابوطالب مکی آمده است اینست : 👇 { بعد از آن مسبعات که تعلیم خضر است _عللم_ [ بر خواند ] ابراهیم تیمی _رحمه _ گفت : که روزی ، در حرم مکه نشستم بودم . در فنای کعبه مردی بیامد و بر من سلام کرد . بس نیکو روی و خوش خوی . از وی سوال کردم که : تو کیستی ? گفت : من خضرم ، آمده ام تا بر تو سلام کنم و با تو برادری افکنم ، و تبرک و هدیه ای آورده ام سخت نفیس . که مشتمل است بر ثوابهای بسیار . گفتم : چیست آن ? گفت آنکه : 👈پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب ، «هفت بار سوره الحمد» و «هفت بار قل اعوذ برب الناس » و « هفت بار قل اعوذ برب الفلق » و « هفت بار قل هو الله احد » و « هفت بار قل یا ایها الکافرون » « هفت بار آیة الکرسی » و « هفت بار سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر » و « هفت بار صلوات » ، و « هفت بار اللهم اغفر [ لی و لوادی ] و للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات » و « هفت بار اللهم افعل بنا و بهم عاجلا و آجلا فی الدین و الدنیا و الآ خرة ما انت له اهل و لا تفعل بنا و بهم ما نحن له اهل انک غفور حلیم ، جواد کریم روءف رحیم » بر خوانی . وی را گفتم : این کلمات از که آموختی ? گفت : از رسول _ عللم _ گفتم : ثواب این مسبعات چیست ? گفت : چون محمد مصطفی _ عللم _ را بینی [ ثواب این ] از وی بپرس ، بعد از آن غایب شد . ابراهیم تیمی می گوید : بعد از مدتی به خواب دیدم که فریشتگان ، مرا به آسمان بردند و در بهشت مرا فرود آوردند . و من نعمتهای بهشت می دیدم از حور و قصور و فواکه ( میوه جات ) ، چنانکه وصف آن نتوانم کرد . و از آن میوه می خوردم ، فریشتگان را پرسیدم که : این درجات بلند و کوشکهای عالی به نام کیست ? گفتند : این ثواب مسبعات است که می خوانی در بامداد و شبانگاه ، در این میانه ، رسول را _ علیه السلام _ دیدم که می آمد با هفتاد پیغامبر و هفتاد صف از فریشته ، هر صفی چندانکه از مشرق تا به مغرب ، و بر من سلام کرد و دست من فرا گرفت . گفتم : یا رسول الله ، خضر راست گوید و حق درست باشد هر چه گوید . که عالم اهل زمین است و پیشرو ابدال است . گفتم : یا رسول الله ، هر کس که این مسبعات برخواند ، گناه های کبایر او بیامرزند ? گفت : بلی حق تعالی جمله گناه های وی از صغایر و کبایر بیامرزد _ و فریشته دست چپ را بفرماید تا یکسال هیچ گناه بر وی ننویسد . پس فرمود که : هر که این مسبعات بر خواند ، خدای تعالی وی را نیک بخت آفریده باشد . و هر آنکس که به قصد ترک کند ، از جمله اشقیا باشد . و شرط آنست که هرگاه که با یاد او آید ، شاید که قضا کند و بر خواند . ابراهیم گفت : چون از رسول _ عللم _ تفضیل این مسبعات بشنیدم ، از خواب بیدار شدم . و چهار ماه در مکه مجاور شدم ، و از من اشتهای طعام و شراب برفت به سبب ذوق این خواب . و شنودن تفضیل مسبعات بر این نسق شیخ ابوطالب مکی _ رحمه _ در کتاب « قوت القلوب » آورده است ، و بر نقل او اعتمادی تمام و اعتضادی به نظام است ، از صحت علم او به تابعیان ، و وفور امانت او در نقل . و طالب مجد باید که البته بر خواندن مسبعات مداومت نماید و آن را مهمل نگذارد . و تا آفتاب بر نیاید ، سخن دنیا نگوید ، که در خبر است که ، رسول عللم _ گفت : هر کس که نماز به جماعت بگذارد ، و در آن موضع نشیند تا آفتاب بر آید و سخن دنیا نگوید ، همچنان باشد که هفت فرزند از فرزندان اسماعیل پیغامبر _ عللم _ باز خریده بود و آزاد کرده باشد .} ( ترجمه عوارف المعارف سهروردی صفحات 159 و 169) نکته 1: اذکار مسبعات در ایجاد نورانیت و تحفظ بسیار مفید و موثر است . نکته 2 : یکی از نکات کلیدی و ظریف در تأثیر دستوراتی که در بین الطلوعین انجام می شود ، عدم سخن گفتن با اهل خانه و یا برادران ایمانی است . یعنی شخص از هنگامی که از بستر بلند می شود تا هنگام نماز صبح و از نماز صبح تا طلوع آفتاب ابدا با کسی سخن نگوید . ادامه دارد ... @soltannasir 🌴🌴🌴🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 93 } { تعلیقات 3 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 3 } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 3 } ادامه ...👇 همچنین ملاصدرا در کتاب اسرار الآیات در باب لوح و قلم و عرش و کرسی می آورد : 👇 { « قاعده 6 » «در لوح و قلم » خداوند می فرماید : « « قسم به نون و قسم به قلم و به آنچه که می نویسد . » ( 1/ قلم ) و « بخوان ، که پروردگارت بزرگوار است ، همان که [ نوشتن ] را به وسیله قلم آموخت آنچه را که آدمی نمی دانست آموخت . » ( 3 تا 5 / علق ) « که این قرآنی ارجمند است ، در نوشته ای پنهان [ لوح محفوظ ] که جز پاکیزگان بدان نرسند . » (77تا 79/ واقعه ) « خداوند هر چه را که می خواهد [ از آن نوشته ] محو می کند و [ هر چه را که می خواهد ] ثابت می کند و اصل کتابها [ لوح محفوظ ] نزد او است . » (39/ رعد ) « و اینکه : آن در لوح محفوظ نزد ما بلند مرتبه و حکیم است . » ( 4/ زخرف ) و در خبر است که : اسرافیل فرشته ای است که بر لوح گماشته شده است ، در آن مینگرد و منتظر است که چه موقع برای دمیدن صور به او امر شود . » و لوح مجموع علوم ( یعنی نقوش و صور عقلی ) موجودات است ، و گفته شده : اصل آن از طلا و دو طرف آن از یاقوت قرمز است ، که پهنای هر یک از خاور تا باختر ، و درازی آن از عرش تا فرش است ، و قلم ، مروارید سفیدی است که درازی آن هزار ساله راه است . و در حدیث است که : چون خداوند قلم را خلق فرمود ، فرمود : بنویس ، عرض کرد چه بنویسم ? فرمود : علم مرا در خلق من بنویس ، سپس قلم به آنچه که تا روز قیامت وجود داشت جاری شد . » .... و در کتاب اعتقادات از ابن بابویه قمی رضوان الله علیه است که : « لوح و قلم دو فرشته اند » البته اثبات این دو از طریق خبر و روایت اینچنین است ، ولی از طریق عبرت و بینش ، برهان عقلی تمام آنچه را که گفتند جایز دانسته و انکار نمی کند ، و مانند این است که یکی از آن دو که قلم است جوهری عقلی و بلکه عقل کلی است : که آن به تمامه عالم عقلی است ، ودومی یعنی لوح ، جوهری است نفسانی بلکه نفس کلی که به تمامه عالم نفسانی است . « قاعده 7 » « در عرش و کرسی » گفته شده : که از محمد بن حنفیه رضی الله عنه از کرسی سوال شد ، گفت فلک البروج است ، پس هر که آن را ( کرسی ) فلک بروج قرار داده ، عرش را فلک کل و یا فلک الافلاک قرار داده است . و مشبهه بر این گفتار رفته اند ، که عرش محل تدبیر و تقدیر ، و کرسی محل جلوه و دیدن است ، و گفته اند که خداوند از عرش به کرسی پایین می آید ، و به خلق جلوه نموده ، بین آنها به حق و واقعیت قضاوت و حکم می کند !! گویم این گفتار و امثال آن را به جهت اخباری که از پیغمبر صلی الله علیه و آله در این باب بدانها رسیده است بیان داشته اند ، اگر اخبار را آنچنان که باید می شناختند نه گمراه می گشتند و نه گروهی را گمراه می کردند . و عده ای از آنان گفتند که : عرش مظهر پروردگار است ، و کعبه جای نشان ( علامت ) او ، پس خداوند بندگان را به قلبهاشان به مظهر خود ، و به بدنهاشان ، به محل آثار و نشانه خود می خواند ، و عده ای دیگر از ایشان گویند : خداوند بر عرش نشسته و دو پایش بر کرسی است ، خداوند برتر از صفات آفریدگان و توصیف حادث شدگان است . و بعضی از صاحبدلان گفته اند که : 👈 عرش عبارت است از 👈قلب عالم و انسان کبیر ، و 👈کرسی ، 👈صدر ( سینه ) او ، و این 👈 بهترین و محکمترین زیباترین گفتار است ، زیرا مقصود از قلب معنوی ، مرتبه نفس مدبره است که ادراک کلیات می نماید ، و قلب ظاهری مظهر آن است ، و همچنین مقصود از صدر معنوی ، مرتبه نفس حیوانی است . که ادراک جزئیات می کند و این صدر جسمانی مظهر آن است ، و نسبت احاطه نفس انسانی به وسیله تدبیر بر قلب خود ، به احاطه خداوند رحمان بر عرش ظاهری ، و همچنین نسبت تصرف نفس حساس حیوانی در صدر ، از جهت خون طبیعی که تمامش در بدن پخش و احاطه به جوهر کبد دارد ، به تصرف قوه ملکوتی در کرسی است که به فرمان خدا احاطه به جوهر آسمانهای هفتگانه به وسیله انوار نفوذ کننده در تمام موجودات دارد ، مانند نسبت صدر جزئی است به کرسی جسمانی . ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌾🌾
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 94 } { تعلیقات 4 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 4 } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 4 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 1 } ادامه ...👇 { ...و همچنین نسبت عرش به کرسی ، مانند نسبت قلم است به لوح ، پس قلم و لوح دو جوهر بسیط عقلی اند در عالم امر ، ولی قلم بساطت و شرافتش از لوح بیشتر ، و از جهت عقلی قوی تر است ، و همچنین عرش و کرسی ، دو جوهر بسیط زنده دارای حیات از عالم خلق اند ، ولی عرش بساطت و نورانیتش از کرسی بیشتر ، و از جهت حیات از او قوی تر است ، و خداوند به واقعیات امور ، و خزاین و حقایق ظهور ، و منازل شهود و حضور ، و جلوه گاه های وجود خود داناتر است . شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی رضوان الله علیه گوید : اعتقاد ما در لوح و قلم آن است که آن دو فرشته اند ، خداوند پنهانیهای علم خود را به وسیله آن دو آشکار می سازد ، و آن دو را بر دانشهای غیبی و پنهانی خود آگاه و مطلع می سازد ، و این به آنچه ما گفتیم : آن دو در بخشش و افاضه علوم از طرف خداوند بر خلقش واسطه اند خیلی نزدیک است . و باز در اعتقاد در کرسی گوید : آن جایگاه تمام خلق است ، عرش و آسمانها و زمین و هر چه که خداوند خلق کرده در کرسی است ، و به صورتی دیگر گوید : از حضرت صادق علیه السلام از فرموده حق « کرسی او آسمانها و زمین را فرا گرفته است .» ( 255/ بقره ) سوال شد فرمود : آن علم حق تعالی است ، و درباره اعتقاد در عرش گوید : که آن حامل تمام خلق است ، و از جهت دیگر عرش عبارت است از علم ، و از حضرت صادق علیه السلام از فرموده حق « خداوند رحمان بر عرش استیلا دارد . » (5/ طه ) چیز دیگر نیست . و اما عرشی که آن حامل تمام خلق است ، آن را هشت نفر از فرشتگان حمل می کنند ، برای هر یک از آنان هشت چشم است ،که هر چشمی به اندازه دنیا است ، یکی از آنان بر صورت آدمیان است ،که خداوند تعالی به توسط او به فرزندان آدم روزی می دهد ، و دیگری بر صورت گاو است ، که خداوند به وسیله او روزی حیوانات را می دهد ،و دیگری بر صورت شیر است ، خداوند به وسیله او به درندگان و ددان روزی می دهد ، و آن دیگر بر صورت خروس است که خداوند به واسطه او به پرندگان روزی می دهد ، آنان امروز چهارند ، و روز قیامت هشت تن می شوند . اما عرشی که آن علم است ، حاملان آن چهار نفر از اولین ، و چهار نفر از آخرین اند اما چهارنفر از اولی ، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام اند ، و چهار نفر از آخرین محمد و علی و حسن و حسین علیهم السلام اند ، و گوید : در باب عرش و حاملان آن با سندهای صحیح از ائمه علیهم السلام اینچنین روایت شده است . } ( کتاب ترجمه اسرار الآیات ملاصدرای شیرازی صفحات 191 الی 195) نکته : عزیزان ملاحظه نمایید که چگونه ملاصدرا تطابق عرش با قلب و کرسی با صدر(سینه ) را بهترین تطابق ممکن می داند . بنابراین این نکته را بدانید که تطابق عالم صغیر با عالم کبیر از اهمیت بسیاری در فهم حقیقت ملکوت عالم و فهم ساختار معنوی جسم انسان برخوردار است . اما تحقیقی در حقیقت و تطابق قلم : 👇 حق تبارک تعالی در قرآن مجید در سوره قلم در باب قلم اینگونه آورده است : 👇 { ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ نون سوگند به قلم و آنچه مى نويسند (۱) } ( آیه 1 سوره قلم ) در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر این آیه اینگونه آمده است : 👇 { شیخ صدوق با سند خود از سفیان بن سعید ثوری روایت کرده است ، که گفت : امام صادق ( ع) _ در ضمن بیان تفسیر حروف مقطعه قرآن _ فرمود : و اما « ن ، نون » 👈 نهری در بهشت است که خدای عزیز و جلیل به آن فرمود : 👈 بسته و منجمد شو ، پس مداد و مرکب گردید و سپس به قلم فرمود : بنویس ، پس 👈 بدون فاصله ، 👈 قلم در لوح محفوظ ، آن چه تاکنون بوده و پس از این تا قیامت خواهد آمد ، نوشت ، پس مداد و مرکب آن از نور بود و قلم نیز از نور بود و لوح هم از نور بود . سفیان گفت : عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! وضعیت لوح ، قلم ومرکب را برای من واضح تر بیان فرما و از علومی که خدا به شما آموخته است به من یاد دهید . فرمود : ای ابن سعید ! اگر شایسته پاسخ نبودی ، جوابت را نمی گفتم ، « ن ، نون » فرشته ای است که ( نکات و مطالب را ) به قلم می رساند و قلم نیز فرشته ای است که به لوح می رساند و آن نیز فرشته ای می باشد که وحی را به اسرافیل رسانده و او به میکائیل و او نیز به جبرائیل و جبرئیل هم به پیامبران و رسولان خدا _ صلوات الله علیهم _ می رساند . و در پایان فرمود : برخیز و برو ، که بیشتر از این را بر تو ایمن نیستم . } ادامه دارد ... @soltannasir 🖊🖋✒️🖌🖍✏️📝
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 95 } { تعلیقات 5 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 2 } ادامه ...👇 { ... همچنین با سند خود از یحیی بن ابی العلاء رازی روایت کرده است ، که گفت : مردی بر امام صادق ( ع) وارد شد و عرضه داشت : فدایت گردم ! مرا نسبت به فرمایش خدای عزوجل : « ن * و القلم و مایسطرون » ، آگاه فرما . حضرت فرمود : اما « ن ، نون » نهری است در بهشت که از برف سفید تر و از عسل شیرین تر می باشد ، خداوند عزیز و جلیل به آن خطاب نمود : مداد (مرکب ) باش . و چون مداد ( مرکب ) گردید ، سپس 👈 درختی را گرفت و آن را با دست خود کاشت _ و فرمود : منظور از دست ، قوت و قدرت است و آن طوری که گروه متشبهه می گویند ، نیست ( که خداوند دارای جسم و اعضا باشد ) _ و سپس ( خداوند متعال ) به آن ( درخت ) خطاب نمود : قلم باش . و چون قلم گردید ، فرمود بنویس . قلم گفت : پرودگارا ! چه چیزی را بنویسم ? فرمود : آن چه تا روز قیامت ایجاد خواهد شد ، بنویس ، پس همه آن ها را نوشت و بر آن مهر ( تأیید ) زد و فرمود : تا زمان معلوم و معین سخنی مطرح نکن . .... علی بن ابراهیم با سند خود از عبدالرحیم قصیر روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق ( ع) درباره تفسیر « ن * و القلم » سوال کردم ? فرمود به درستی که خداوند متعال 👈 قلم را از 👈 درختی در بهشت که به آن درخت خلد گفته می شود ، آفرید و سپس به نهری که در بهشت وجود داشت _ و از برف سفیدتر و از عسل شیرین تر بود _ خطاب نمود : مداد ( مرکب ) باش . و نهر منجمد گردید و بعد از آن به قلم خطاب نمود : بنویس ، گفت : پروردگارا ! چه چیزی را بنویسم ?ّ فرمود : آن چه تا روز قیامت واقع خواهد شد بنویس . پس قلم روی پوست نازکی که از نقره سفید تر و از یاقوت شفاف تر است ، ( تمامی نکات را ) نوشت ، سپس آن را پیچاند و در گوشه ای از عرش قرار داد و بر دهان ( نوک ) قلم مهر زد که دیگر تا ابد سخنی نگوید ، و لب به سخن نخواهد گشود ، بنابراین آن قلم همان کتاب محفوظی است که تمامی نسخه ها از آن بر گرفته می شود ، آیا شما عرب نیستید ? پس چرا معنای کلام را نمیفهمید ( و آن را درک نمی کنید ) ، با این که شما به همدیگر می گویید : آن کتاب را نسخه برداری کن ، مگر از یک متن اصلی ، نسخه برداری نمی شود ?! و این همان فرمایش خداوند است که فرموده : « انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون » ( سوره جاثیه45/ 29) _ ما آن چه را شما عمل می کنید ، نسخه برداری می کنیم _ . } اما اگر لوح محفوظ در بدن انسان با ریه ها تطابق دارد ! قلم با کدام اندام تطابق دارد ? با دقت به ساختمان قفسه سینه می بینیم که استخوان جناغ کاملا به شکل قلم می باشد !!! زائده خنجری استخوان جناغ به مثابه نوک قلم می باشد . تنه جناغ به مثابه بدنه قلم می باشد . دسته جناغ به مثابه انتهای قلم می باشد . اما در حدیث آمده بود که نون نهری در بهشت بود که از برف سفیدتر بود و منجمد شد . حال نون در بدن کجاست ? با دقت به ساختمان قفسه سینه در می یابیم که استخوان دنده ها شکل نیم دایره ای نون شکل دارند . که با غضروف دنده ای به استخوان جناغ متصل می شود . بنابراین قلم ( استخوان جناغ ) لوح محفوظ ( ریه ها ) و نون استخوان دنده می باشد . و این خود تطبیق دیگری در شباهت عالم صغیر و کبیر است . 😊 @soltannasir ✏️📝🖍🖌✒️🖋🖊
تصویر استخوان جناغ که به شکل « قلم » می باشد . زائده خنجری ، نوک قلم و تنه جناغ ، بدنه قلم و دسته جناغ ، انتهای قلم می باشد . @soltannasir
تصویر استخوان دنده که به مانند شکل حرف « ن » نیم دایره ای می باشد . @soltannasir
تصویر استخوان جناغ که به مثابه قلم می باشد و استخوان دنده پنجم که به حرف « ن » که در حدیث نهر دانسته شده شباهت دارد .
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 96 } { تعلیقات 6 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 3 } { تحقیقی در جایگاه فرشتگان در بدن } ادامه ...👇 اما اینکه در حدیث آمده که نون فرشته ای است که وحی را به قلم می رساند و قلم به لوح و لوح فرشته ای است که وحی را به اسرافیل می رساند و او به میکاییل و او به جبراییل و جبراییل هم به پیامبران می رساند . اگر قلم با استخوان جناغ و ریه ها با لوح تطابق داشته باشد . بنابراین احتمال دارد که سایر فرشتگان نیز در بدن انسان تطبیقی با اندام های بدن داشته باشند . در حدیث آمده که قلم وحی را به لوح وولوح به اسرافیل می رساند . حال جایگاه اسرافیل در بدن کجاست ? جایگاه قلم در بدن استخوان جناغ است و سر استخوان جناغ (قلم ) و ریه ها (لوح ) رو به سوی 👈 پرده دیافراگم است که در عمل تنفس نقش مهمی دارد . بنابراین پرده دیافراگم میتواند با توجه به حدیث مزبور جایگاه اسرافیل باشد . و نکته جالب این تطبیق این است که می دانیم یکی از اعمال اسرافیل نفخ صور است . بنابراین اسرافیل با عمل دم و تنفس ارتباط معنا دار دارد . اما جایگاه میکائیل کجاست ? در حدیث آمده بود که اسرافیل وحی را به میکائیل می دهد . از سویی می دانیم که در عمل تنفس عضلات شکمی نقش مهمی دارند . همچنین می دانیم که میکائیل ملک موکل بر ارزاق است . و رزق با دستگاه گوارش ( معده و روده ها ) ارتباط دارد . بنابراین جایگاه میکائیل در بدن انسان دستگاه گوارش می باشد . نکته : پیشتر در دروس اشاره شد که دستگاه گوارش با برج سنبله تطابق دارد بنابراین میکائیل نیز با برج سنبله در ارتباط است . اما جایگاه جبرائیل کجاست ? جایگاه جبراییل در گلو و به طور خاص حنجره و تارهای صوتی أن می باشد . همانگونه که جبرائیل پیام وحی حق تعالی را به انبیا الهی می رساند . حنجره و تارهای صوتی آن نیز هوای تنفس شده را به صورت صوت در می آورند . جایگاه آریل کجاست ? یکی از فرشتگان خداوند «آریل» یا 👈شیر خدا است که در حدیث مزبور بدان اشاره نشده بود . از آریل با عنوان 👈 پادشاه بادها نیز یاد می شود . پیشتر گفته شد که کبد با برج 👈اسد در ارتباط است . و آریل هم شیر خدا است . همچنین کبد در زیر پرده دیافراگم قرار دارد . و بخشی از عضلات شکمی که در محل کبد ( سمت راست شکم) قرار دارند در عمل تنفس نقش دارند . اما جایگاه عزرائیل کجاست ? حق تبارک تعالی در قرآن مجید و عزیز در آیه 83 سوره واقعه می فرماید : 👇 { فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟! (۸۳ ) }ّ بنابراین جان در منطقه حلقوم یعنی محلی بالاتر از حنجره ( محل جبراییل ) قبض می شود . توسط چه کسی ? عزراییل در طب نیز اشاره به این نکته شده که روح بخاری اگر از دهان بیرون بیاید . شخص می میرد . و اصطلاح معروف جان به لب شدن از اینجاست . بنابراین محل عزرائیل منطقه حلقوم و دهان است . پیشتر در دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن گفته شد که برج سرطان شامل قفسه سینه و دستگاه تنفس نای و نایژه ها می باشد که به خرچنگ شباهت دارد و برج ثور به استخوان اسفنوئید شباهت دارد . بنابراین با توجه به این مسئله همانگونه که ملاحظه می نمایید روح از محل برج سرطان از بدن خارج می شود . در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 33 درباره اسطوره برج سرطان آمده : 👇 { بسیاری از اقوام باستانی در صورت فلکی سرطان که به علت ستاره های کم سویش مانند لکه کم رنگی در آسمان رویت می شود 👈 دروازه ای را تصور می کردند . آنها معتقد بودند که 👈 روح آدمیان از میان این دروازه از 👈 آسمان به زمین می آید. } یعنی روح از محلی در عالم کبیر که به بدن وارد می شود از همان محل در عالم صغیر از بدن خارج می شود . منتهی در هنگام تولد روح مجرد( بنا به اسطوره ) به سوی بدن حرکت می نماید و در هنگام مرگ روح بخاری . اما جایگاه ابلیس (عزازیل ) لعنت الله علیه پیش از خلع و لعن کجا بود ? به نظر فقیر جایگاه وی در محل شاخ برج ثور یا استخوان اسفنوئید بود . یعنی محل چاکرای آجنا در بدن . در حدیث وی معلم ملائکه بود . بدین خاطر وی دارای چنین جایگاه رفیعی بوده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞☀️
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 97 } { تعلیقات 7 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 4} { تحقیق جایگاه فرشتگان در بدن 2} ادامه ...👇 اما ابلیس پس از سقوط از جایگاهش که با برج ثور در ارتباط بود به شش برج بعد یعنی برج عقرب هبوط نمود . برج عقرب جایگاه اندام های جنسی است . ( به دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن مراجعه شود ) و مهم ترین حربه تسلط ابلیس بر آدمیان نیز از طریق شهوت جنسی می باشد . همچنین برج عقرب در بدن انسان را می توان با حدود زمین یکی دانست . پیشینان در عصر اسطوره ، قائل به وجود سه جهان بودند . که این سه جهان به ترتیب عبارت است از : 👇 1: عالم زیرین : عالم تاریک مردگان که عالم زیر زمین نیز نامیده می شود . 2: عالم میانی : که شامل زمین و آنچه بین آسمان و زمین است . 3: عالم بالایی که شامل آسمانها می شود . الله تبارک تعالی نیز در آیه 6 سوره مبارکه طه بدین سه عالم اشاره نموده : 👇 { لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه زير خاك است از آن اوست (۶) } حال اگر به ساختار بدن انسان دقت نمایید . آن را سه قسمتی می یابیم : 👇 1: سر و گردن : که معادل عالم بالایی در اساطیر می باشد . 2: تنه : معادل عالم میانی می باشد 3: پاها : معادل عالم زیرین می باشد . از آنجایی که اندام های جنسی در مرز بین عالم زیرین (پاها ) و عالم میانی ( تنه) هستند . می توان برج عقرب که ابلیس بدان هبوط نمود و اندام های جنسی بدان منسوبند را به عنوان منطقه روی زمین در نظر گرفت . و این با داستان هبوط و خلع ابلیس لعنة الله علیه به روی زمین هماهنگی دارد . نکته 1 : باید توجه داشت که برج ثور محل نشستن ابلیس ، منسوب به کوکب 👈زهره است . و برج عقرب هم که ابلیس بدان هبوط نمود نیز همانگونه که پیشتر گفته شد هرچند که منسوب به کوکب مریخ است اما با ایزدان آب و 👈کوکب زهره در ارتباط تنگاتنگ است . شاید این دلیل ارتباط معنا دار ابلیس و کوکب زهره باشد که در سنت کنعانی و همچنین بعضی متون یهودی و مسیحی بدان اشاره شده است . در کتاب اشعیا در باره ابلیس آمده : 👇 { 12/14 : چگونه از آسمان هبوط کرده ای ? ای کوکب النهار ، فرزند سپیده دم ! ای که امت ها را ذلیل می ساختی چگونه به زمین افکنده شده ای ? 13: و تو در دل خود می گفتی : « به آسمان صعود نموده ، کرسی خود را بالای ستارگان خدا خواهم افراشت ، و بر کوه اجتماع در اطراف شمال جلوس خواهم نمود . 14: بالای بلندیهای ابرها صعود کرده ، مثل حضرت اعلی خواهم شد . » 15: لکن به هاویه به اسفلهای حفره فرود خواهی شد . } ( کتاب اشعیا 14: 12 الی 15) { کوکب النهار یا فرزند سپیده دم همان هیلل بن شحر عبری یا ائوسفروس روایت یونانی تورات یا لوسیفر ( شیطن ) است که در روایت لاتینی کتاب مقدس آمده است . همه این نام ها برابر نهاده «زهره» است که در آسمان سپیده دم دیده می شود ، اما با طلوع خورشید ناپدید می گردد ، تنها « محو می شود » ، نه آنکه « سقوط می کند » . } ( جهان اسطوره ها صفحه 261) نکته 2 : پیشتر در دروس گفته شده بود که حرکات کوکب زهره باجلوه گری خاصی همراه است و ایزد بانوهای کوکب زهره ، ایزدانی سیمیاگر و جلوه گر می باشند . بنابراین جلوه گری و سیمیاگری کار ایزدبانوان کوکب زهره است . اما ابلیس لعنة الله نیز جلوه گر می باشد . و دنیا را در چشم مردمان جلوه می دهد . همچنین می دانیم که در اساطیر از ابلیس با عنوان ملک طاووس یاد می شود . و یکی از ویژگی های طاووس نر ، جلوه گری با نمایش پرهای زیبایش می باشد. نکته 3 : اینکه در کتاب اشعیا آمده کوکب النهار ( ابلیس ) در دل خویش می گوید به آسمانها صعود خواهم کرد . درست است . یکی از مهم ترین اهداف ابلیس در نبرد آخرالزمان سعی در بازگشت به جایگاه پیشین خویش است . که هرگز بدین مهم دست نخواهد یافت . تسلط بر چاکرای آجنا نیز در راستای این هدف می باشد !!! نکته 4 : دانستن محل درست فرشتگان مقرب نظیر عزرائیل و اسرافیل و میکائیل و جبرائیل و حتی آریل در بدن انسان بر اساس تطابق عالم صغیر و عالم کبیر ، می تواند به درمان بیماری های لاعلاج عضو مربوطه کمک نماید . من باب مثال از دعوت آریل می توان برای درمان بیماری های کبد نظیر سرطان کبد و .. استفاده نمود . از دعوت میکائیل برای درمان بیماری های دستگاه گوارشی و از دعوت جبرائیل برای درمان بیماری هایی نظیر سرطان حنجره و از دعوت عزرائیل برای درمان بیماری نظیر سرطان مری ، و از اسرافیل برای سرطان ریه و .... استفاده نمود . ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️💫🌟✨
تصویر جلوه گری طاووس نر با باز نمودن پرهای زیبای خویش . اگر به شکل پر طاووس دقت نمایید بی شباهت به تک چشم نیست ! و این شباهت اسطوره ای ماجرای ابلیس( ملک طاووس ) وجایگاه تک چشم میباشد @soltannasir