@soltannasir
{پاسخ به سوالات 172}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 50}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 46}
ادامه ...👇
یک نکته مهمی که در باب سائق و شهید وجود دارد. این است که درست است که عمل سائق به مانند عمل چوپان است. و عمل فرشتهٔ شهید از نظر فقیر شبیه به سگ چوپان می باشد. ولی این بدان معنی نیست که لزوماً فرشته شهید شکلی به مانند سگ داشته باشد. بلکه عمل وی شبیه به عمل سگ گله می باشد. عمل سگ گله را انسان ها نیز می توانند انجام بدهند.
من باب مثال گاوچران های آمریکایی به هنگام هدایت نمودن گله گاوها و یا اسب ها، یک یا چند نفر از آنان سوار بر اسب، از پشت گله با شلیک گلوله گله را می ترسانند و به جلو می رانند. و چندین نفر در طول مسیر سوار بر اسب مواظب هستند که گله از مسیر اصلی خویش خارج نشود. و چون یکی از حیوانات و یا تمام گله، از مسیر خارج شد. با شلیک گلوله دوباره، حیوان مورد نظر و یا گله را به مسیر اصلی خویش باز می گردانند.
بنابراین عمل سگ گله را انسان نیز می تواند انجام دهد. و لزومی ندارد که فرشته شهید شکلی به مانند سگ در اساطیر داشته باشد.
فقیر در احادیث ندیده ام که فرشته ای به شکل سگ وجود داشته باشد. ضمن اینکه در احادیث آمده در خانه ای که سگ در آن وجود داشته باشد. فرشتگان بدان خانه وارد نمی شوند.
نکته: سگ اصحاب کهف، یک استثنا است که در احادیث از وی تعریف شده است. و نکتهٔ جالب این است که وی نیز سگ گله بوده است.
در حدیث داریم که سگ اصحاب کهف جزء سه حیوانی است که وارد بهشت می شود.
چنانچه در تفسیر قمی در بارهٔ سگ اصحاب کهف آمده: 👇
{ قال الصادق (ع): فلا يدخل الجنة من البهائم إلا ثلاثة، حمار بلعم بن باعوراء و ذئب يوسف و كلب أصحاب الكهف: (6) امام صادق (ع) فرمود كه از حيوانات وارد بهشت نمي شود مگر سه نفر: الاغ بلعم باعورا و گرگ كه متهم شد حضرت يوسف را خورده و سگ اصحاب كهف است. }
بنابراین همانگونه که #سگ اصحاب کهف مشمول استثناء معنوی در آخرت می شود. ممکن است استثنا در باره فرشته ای سگ گونه نیز وجود داشته باشد. فقیر این مسئله را غیر ممکن نمی دانم. اما تا حدودی بعید و دور از ذهن می دانم.
اما حال ادامهٔ داستان سائق و شهید ...
امیدوارم به یاد داشته باشید که میزان و ترازو با البرز کوه ارتباط داشت. به طوریکه بخشی از آن بر روی البرز کوه و بخشی بر بُن البرز کوه قرار داشت.
و البرز کوه باستانی همان کوه قاف در روایات اسلامی است. و همانگونه که #البرزکوه با قضاوت ارتباط داشت. در سوره #قاف نیز به مسئله سائق و شهید و دادگاه محشر و به دوزخ افتادن 👈مشرکین و به بهشت رفتن موحدین و پرهیزگاران اشاره شده است.
همچنین ستاره ونند (نسر واقع یا کرکس نشسته) بر گذر راه های البرز کوه باستانی قرار داشت و آن گذر راه ها را می بست تا موجودات دوزخی وارد نشوند. و از طرفی دیگر در روایت کوه قاف ملاحظه نمودید که فرشته ای به شکل #کرکس به نام #ترجائیل وجود داشت. که احتمالاً صورت ملک موکل کوکب #نسر_واقع (#ونند= کرکس نشسته) در صورت فلکی شلیاق باشد.
یکی از صور فلکی که در تطابق شکل صور فلکی با اندام های بدن در دروس #مسبحات و #چاکراها بررسی نمودیم. صورت فلکی مار افسای بود.
بخشی از آن دروس را می آوریم تا یک احتمال دیگر را در باره این صورت فلکی مطرح نماییم :👇
{ با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن، صورت فلکی مار و مار افسای یا حوا نیز به استخوان لگن و دنبالچه تا حدی شباهت دارد. اگر به شکل این صورت فلکی دقت شود و آن را معکوس فرض نماییم.
نیم تنه بالایی بدن مار افسای یا حوا به استخوان خاجی و دنبالچه ای شباهت دارد. و پایین ترین بخش استخوان خاجی به مثابه کوکب #رأس_الحوا در سر مار افسای می باشد. و نیم تنه پایینی بدن مار افسای به مثابه مهره های کمری می باشد.
و مار نیز به مثابه #قوس لگن می باشد.
البته این تطابق به مانند بعضی دیگر از تطابق ها 👈چندان قوی نیست.👉
علتی که این صورت فلکی نیز به لگن منسوب شد. این است که در جایگاه برج قوس نشسته است. در باب تطبیق صورت فلکی مار و مارافسای احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صورت فلکی مار را به ستون فقرات منسوب نماییم . زیرا شکل ستون فقرات بسیار به مار شباهت دارد. در توضیحات #صورت_فلکی #مار و مارافسای گفته شد که این دو (مار و مار افسای) صورت فلکی جدای از یکدیگر بوده اند که با یکدیگر ادغام شده اند.
بنابراین ممکن است مار منسوب به ستون فقرات باشد و #مار_افسای تطابقی نداشته باشد ! فارغ از درست یا غلط بودن این تطبیق همانگونه که گفته شد ستون فقرات بسیار به👈 مار شباهت دارد.
همچنین می دانیم که در سیستم های تانترای شرقی نظیر یوگا و لامائیسم بودایی استخوان دنبالچه مرکز نیروی عظیم کندالینی می باشد که به شکل 👈 ماری خفته یا چنبره زده ترسیم می شود.}
ادامه دارد...
@soltannasir
🌞🐕
@soltannasir
{پاسخ به سوالات 173}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 51}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس47}
ادامه...👇
{...نکته 1: صورت فلکی شجاع نیز شبیه به #مار می باشد و ممکن است. شکل مار مانند ستون فقرات، در ارتباط با این صورت فلکی شکل گرفته باشد.
نکته 2: آنچه مسلم است ستون فقرات به عنوان یک عضو مهم در بدن انسان نمی تواند با صورت فلکی ای در آسمان مرتبط نباشد! }(#مسبحات و چاکراها48}
ملاحظه نمودید که در دروس مورد نظر سعی در تطبیق صورت فلکی مارافسای با لگن نمودیم و تطبیق مورد نظر چندان مورد قبول خود فقیر نیز نبود. علت این امر، آن بود که. فقیر در تطبیق این صورت فلکی، شکل مار و مارافسای را که متعلق به اساطیر یونانی است را درست فرض نموده بودم.
اما اعراب در دوران جاهلیت صورت فلکی مار و مارافسای را شکل دیگری می دیدند. که بسیار جالب است. آنان کوکب سر مار و کواکب دست راست صورت فلکی جاثی را که در بالای صورت فلکی مارافسای قرار دارد را نسق شامی می دانند. و بخشی از کواکب مار و دست چپ مارافسای و پای راست وی را نسق یمانی می دانند. و میان این دو را مرغزار می دانند و کواکب بین دو نسق در مرغزار را گوسفندان می دانند. و کوکب رأس الحوا را راعی(چوپان) و کوکب رأس الجاثی را کلب راعی(سگ چوپان) می دانند. و کوکب دوم حوا(مارافسای) را نیز کلب راعی می خوانند.
یعنی چوپانی به همراه دو سگ گله گوسفندان را به سمت پایین می راند. یعنی جایی که صورت های فلکی میزان و عقرب قرار دارند .
در کتاب صور الکواکب عبدالرحمن صوفی در بخشی از توضیح صورت فلکی حوا و حیه(مار و مار افسای) صفحه 96 و 97 آمده : 👇
{ ...و عرب کوکب چهارم را که بر گردن حیه(مار) است. و سیم را که میان چشم و گوش است و هر دو به آن کواکب که بر صفی اند و بر منکب (شانه، دوش) و عضد (بازو) و مرفق (آرنج، ساعد) راست جاثی اند پیوسته اند، از جمله نسق شامی (نسق =روش، طریقه، رشته منظم) شمرند.
و هفتم و هشتم و چهارم و دهم را از کوکب #حیه (مار) و هفتم و هشتم را از #حوا(مارافسای) که بر دست چپند، آن جا که مار را بگرفته است . و دوازدهم از صورت حیه و دوازدهم و نوزدهم از حوا که روشنند و بر دو رکبه اند و سیزدهم که بر ساق راست است و جمله صف کشیده اند بر سطری اندک خمیده که بریده شود، آن جا که به آن چهار کوکب مجتمع رسد که بر پای راست حوا است، این سطر را نسق یمانی دانند و این نسق را یمانی از آن سبب خوانند که کواکب او در جانب یمن فرو شود و نسق اول را، شامی هم به آن سبب خوانند که کواکبش در جانب شام فرو شود و کواکب نسق شامی از نزدیک بن گردن حیه (مار) آغاز کند و بر دست چپ جاثی و عضد (بازو) و مرفق (آرنج ، ساعد) و هر دو منکب (شانه) او بگذرد تا به آن دو کوکب روشن جنوبی رسد که از صورت شلیاق هفتم و نهمند. و آن پارهٔ آسمان را که میان هر دو نسق افتد، 👈روضه خوانند یعنی 👈#مرغزار. و کواکب را که میان هر دو نسق در روضه باشند 👈 #اغنام خوانند، یعنی گوسفندان و 👈رأس الحوا را 👈راعی(چوپان) خوانند، یعنی شبان و 👈رأس الجاثی را 👈کلب راعی یعنی سگ شبان و دوم کواکب حوا را که متقدم آن دو کواکب است که بر منکب راستند، هم 👈کلب راعی خوانند. و از جملهٔ کواکب که در میان دو نسقند آنچه بطلمیوس یاد کرده است آن کوکب است که بالای بازوی راست جاثی است که او را خارج صورت نهاده است و #راعی و #کلب_راعی و آن دو کوکب که بر منکب راست اویند و آنکه بر مرفق راست اوست و سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم از کواکب حیه(مار) و شانزدهم.
کواکب حیه در آخر #روضه است و آنچه بطلمیوس یاد نکرده است از جملهٔ آنچه در روضه اند آن کوکب است که از کوکب خارج صورت جاثی که بالای بازوی راست اوست، به مقدار گزی به جنوب مایل است و آن دو کوکب که میان سر جاثی اند و میان آن دو کوکب که بر منکب چپ جاثی اند و آن کوکب که از مرفق چپ حوا مقدار گزی به جنوب و مغرب مایل است و آن کوکب که میان دو منکب حوا است و به منکب راست و جنوب مایل تر است و آن کوکب متقدم بر کوکبی که بر مرفق راست اوست و آن چهار کوکب مجتمع که از دست چپ جاثی به جنوب مایلند و آن کوکب مفرد که تابع این چهار کوکب است و به زیادت از گزی از ایشان دورتر . و در روضه بسیار کواکب دیگر است که از عدد حصر بیرون است امّا چون از اقدار ششگانه خارجند ذکر ایشان نکردیم. }
ادامه دارد...
@soltannasir
🌞🐕