eitaa logo
سلطان نصیر
3.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
446 ویدیو
249 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 145} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 23} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 19} ادامه ...👇 نکته ای جالب و مهم : یکی از نکات جالب که در باب مقایسه مقام انسان ، علی الخصوص و ایزدان کواکب وجود دارد این است که بر اساس حکمت کهن همه انسانها دارای نفوس فلکی می باشند یعنی دارای نفس فلکی هر هفت کوکب زحل و مشتری و مریخ و شمس و زهره و عطارد و قمر می باشند . همچنین چهار عنصر آتش و باد و آب و خاک را در جسم و جان خویش دارند. ضمن اینکه با سلوک معنوی می توانند سیر افلاک نمایند و از حد افلاک نیز بگذرند . و در نهایت در صورت داشتن دولت مادرزاد به مقام قرب قوسین اوادنی و حضرت اوحی برسند. به همین دلیل در حکمت و عرفان انسان کون جامع نامیده می شود . اما ایزدان کواکب موجوداتی هستند که تنها واجد نفس فلکی کوکب خویش می باشند . ایزدی منفی و شیطنی به مانند رع که از ایزدان خورشیدی است یا ایزد مهر که از ایزدان الهی و مثبت خورشیدی است تنها صفت کوکب خورشید را دارند . و فاقد صفات کوکب زحل و مریخ و مشتری و .. هستند . همچنین تنها با عنصر آتش مرتبط هستند که منسوب به کوکب شمس است و صفات باد و آب و خاک را ندارند . بنابراین این ایزدان کواکب موجوداتی هستند که جامعیت لازم را به مانند ما انسان ها ندارند . درست است که بدلیل نامیرا بودن و جایگاه رفیعشان که با فلک شمس یا سایر افلاک مرتبط است بسیار قدرتمند هستند اما در برابر جایگاه انسان کامل و اولیایی که سیر افلاک نموده اند جایگاهشان نمودی ندارد . بر اساس آنچه گفتیم به نظر فقیر بسیار محتمل است که در باب ایزدان کواکب بگوییم . که این موجودات سیر طولی ندارند و تنها سیر عرضی دارند . یعنی جایگاه هر کدام از ایزدان مربوطه جایگاه فلکی است که بدان منسوب است . یعنی ایزدی به مانند و و نمی توانند با سیر و سلوک به فلک مشتری صعود نمایند . زیرا جایگاهشان فلک شمس است . الله تبارک تعالی در آیه 164 سوره مبارکه صافات به نقل از فرشتگان می فرماید:👈« وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾=و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه اى معين است (۱۶۴)» یعنی فرشتگان جایگاه معلوم دارند . و از جایگاه خویش فراتر نمی توانند بروند . آسمان دوم نمی توانند به جایگاه فرشتگان آسمان سوم برسند . از آنجایی که در آسمانهای هفت گانه را با هفت فلک نخست از نُه گانه یکی می دانستند و در بعضی احادیث نیز نظیر حدیثی که نقل شد که طلوع کوکب (نجم ثاقب) در آسمان هفتم دانسته شده است . بنابراین می توان گفت همانگونه که فرشتگان سیر طولی ندارند . ایزدان کواکب اعم از مثبت و منفی شان به ظن فقیر سیر طولی ندارند . و تنها سیر عرضی می نمایند . نکته1 : ممکن است فرشتگان در اثر تقصیر در عبادت سقوط نمایند . چنانچه در داستان فطرس و امام حسین(ع) در احادیث آمده ، اما اگر به جایگاهشان باز گردند از حد خلقتشان فراتر نمی توانند بروند . نکته2: جنیان نیز توان سیر طولی را دارند . چنانچه در داستان لعنت الله علیه دیدیم که پس از شش هزار سال عبادت به آسمان ها رفت و معلم ملائکه شد و در دروس اشاره نمودیم که احتمالاً جایگاه وی _ با توجه به تطابق عالم کبیر و صغیر _ کجا بوده و چه جایگاه رفیعی داشته و سپس به کجا سقوط نموده است . نکته3: اگر نظریه فقیر را بپذیریم که ایزدان کواکب سیر طولی ندارند . سوالی که پیش می آید این است که ایزدان طبیعت نظیر ایزدان باد(وای ) و (ارت و جبت و .. ) و (آذر) چه ? آیا اینان نیز ندارند ? به ظن فقیر اینان نیز سیر طولی ندارند . که ان شاالله در این باره در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت . نکته 4: با توجه به آنچه در باب جایگاه و مقام انسان کامل گفته شد . آیا به نظر شما پرستش ایزدان کواکب دور از نیست ? آیا انسانی که جایگاه خلیفة اللهی خویش را در جهان هستی دریابد به پرستش حتی ایزدان مثبت آن دست خواهد زد ? ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛🌜⭐️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 146 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 24} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 20 } ادامه ...👇 عزیزان توجه داشته باشید اینکه گفته شد که ایزدان کواکب سیر طولی ندارند . نظر فعلی فقیر است و داده مسلّم و قطعی نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد . اما اکنون به تحلیل اساطیر مصری می پردازیم . گفته شد که شمس در برج میزان در هبوط خویش قرار دارد . و در جایگاه عدالت است . و علت اینکه ایزدان خورشیدی نظیر مهر و شمش و رع و حورس ایزدان عدالت می باشند این مسئله است . در نجوم احکامی می گویند شمس در برج میزان که برج هبوط وی است جایگاهش مناسب نیست . اما شما می بینید که جایگاه وی جایگاهی است که با ویژگی عدالت جویانه شمس تطابق کامل دارد . و شمس در این جایگاه نقش پررنگی در نظام هستی دارد . می دانیم که برج میزان از بروج بادی است . و در جایگاه برج میزان به حساب ارواح در اساطیر و به حساب مردگان پس از حشر در دین رسیدگی می شود . و روح مرده پاسخ گوی اعمال خویش می باشد . بنابراین در دادگاه روح نیاز به سخنوری دارد ? سخن گفتن چه طبیعتی داشت ? بادی هر چند که باد صفت کوکب مشتری اما خدای سخنور کدام است ? عطارد در اساطیر مصری ایزد عطارد کدام است ? تحوت یا توث که در دادگاه مردگان حضور داشت . روح مرده به چه صورت در دادگاه حضور داشت ? پرنده چگونه موجودی است ? در حکمت کهن پرنده موجودی است که در هوا پرواز می نماید و در ضمن سخنور نیز می باشد . بنابراین با عنصر باد مرتبط است که عنصر برج میزان است . و از منظر سخنوری نیز با کوکب عطارد در ارتباط است . و همانگونه که گفته شد سخنوری با باد نیز مرتبط است . از سویی دیگر در دادگاه مرده در ترازو با پر که نماد عدالت بود . مورد ارزیابی قرار می گرفت . قلب چه بود ? گرم و تر و و با کوکب مشتری در ارتباط بود . بنابراین قلب که بادی است در برج میزان که بادی است در ترازو (میزان)و با پر که خود نماد موجود بادی (پرنده) است . مورد ارزیابی قرار می گرفت . اما می دانیم که در علم تنجیم ، زهره ، کوکب برج میزان است . بنابراین زهره در برج میزان با عدالت و رسیدگی به اعمال مرتبط است . در کتاب التفهیم در باب دلالت کوکب زهره بر پیشه ها آمده : 👇 { کارهای پاکیزه و شگفت و دوستی بازارها و تجارت اندر آن و پیمودن به 👈ترازو و ارش و پیمانه و....} ( التفهیم صفحه 391) بسیار محتمل است که ایزد بانوی ( ایزد عدالت و حقیقت ) ، در اساطیر مصری ایزد مربوط به کوکب زهره در برج میزان باشد . نکته : در اساطیر مصری ملاحظه نمودید که و و آتوم همگی ایزدان خورشیدی می باشند . بنابراین ایزدان زهره نیز ممکن است بیش از یکی باشند . یعنی ایزد زهره است که با باروری و تولید مثل مرتبط است . و چنانچه پیشتر در دروس اشاره شد در برج نشسته است که با تولید مثل مرتبط است . زیرا برج عقرب بر اندام های جنسی دلالت داشت . و ایزد ماعت ، ایزد زهره است که در برج با و داوری ارتباط دارد . اما ایزد حورس در تالار حقیقت در اساطیر مصری ایزد خورشید است و می دانیم که چرا در آن جایگاه قرار دارد . بنابراین ارتباط و و باد و را با برج میزان فهمیدیم . اما زحل چه ? می دانیم در برج میزان در شرف خویش است . بنابراین علی القاعده باید در تالار حقیقت در اساطیر مصری نقش پررنگی داشته باشد . مهمترین و پررنگ ترین نقش در متعلق به کدام ایزد است ? اوزیریس در اسطوره آمده بود که ایستاده و گاه نشسته بر اورنگ به شکل انسانی نمایانده اند که با پارچه های سفید شده ، محکم کفن پیچ شده است . چهرهٔ سبز گونش مزین به سپید بلندی است به نام «آتف» با دو👈 پر 👉 که تاج مصر علیا به شمار می آید . در کتاب التفهیم صفحه 377در باب دلالت کوکب زحل بر چهارپایان آمده : 👇 {جانوران سیاه و آنچه سوراخ اندر زمین دارند . و او راست گاو و بُز و اسپ سیاه و 👈 اشتر مرغ 👉 و سنجاب و سمور و و دله و گربه و موشان و موش دو پای و ماران بزرگ و سیاه و کژدم و کیک و خبزدوک } ملاحظه می نمایید که پر 👈شتر مرغ جز منسوبات کوکب 👈زحل است . اوزیریس خدای حاصلخیزی و کشاورزی بود . و با طغیان سالانه👈 نیل در ارتباط بود در کتاب التفهیم صفحه 391 در باب دلالت کوکب زحل بر پیشه ها آمده :👇 { بناها و بقعات و 👈کشاورزی 👉 و آبادکردن 👈زمین ها و 👈چشمه و 👈آب و بخشیدنش و کارهاء تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراثها و 👈گور کندن و فروختن هر چه از آهن کنند وز اسرب استخوان و موی و 👈نخّاسی (برده داری ) بندگان سیاه وز علمها آنچه به بدی رساند وز عمل سلطان آنچه به شر بود و قهر و غضب کردن و 👈بستن و 👈بندکردن و 👈شکنجه کردن } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌚
@soltannasir { پاسخ به سوالات 147} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 25 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 21 } ادامه ...👇 ملاحظه می نمایید که کشاورزی و آباد کردن زمین ها از احکام کوکب زحل است . و اوزیریس نیز ایزد حاصلخیزی و نباتات بود که با زمین مرتبط است . همچنین آبادکردن چشمه ها و بخشیدن آب نیز جزء احکام کوکب زحل می باشد و اوزیریس نیز با نیل در ارتباط بود . چنانچه در کتاب اساطیر مصر صفحات207 الی 210 آمده : 👇 { ... گسترش کیش اوزیریس به شکلی هم زمان با پیوند اوزیریس با 👈 همراه بود و شاید چنین باوری نخستین بار از این مسیر در اساطیر مصر شکل گرفت . خاستگاه این باور از آن جا بود که بدان سان که هر سال دیگر بار زندگی را از می گیرند انسان نیز می تواند از طریق پیوند با اوزیریس امیدوار باشد که پس از دیگر بار زنده شود در سرزمینی چون که زندگی مردم با طبیعت و جلوه های تغییر فصل ها پیوند داشت پیوند اوزیریس با قدرت های کیهانی شگفت انگیز نبود . بدین سان تردیدی نیست که فراسوی دین خورشیدی نگرشی نهفته بود که با آن که بعدها شکل دیگری یافت اما در آغاز با دربار فرمانروائی پیوند داشت . چرخهٔ طبیعی مهم دیگر در مصر نیل بود ،رودی که طغیان سالانهٔ آن زمین های را زندگی می بخشید و چنین بود اوزیریس با یگانه شد . رع را خدائی ازلی و خود آفریده می پنداشتند و اوزیریس خدای پاسدار حاصلخیزی زمین های درهٔ نیل نیز خدائی نباتی بود . هر سال رسم چنین بود که شکل شده را از دانهٔ شده از زیر جامهٔ مترسک سر بر می آوردند و این مترسک را «سبزهٔ اوزیریس » می نامیدند . بدان سان که گزارش شد در روایتی اسطوره ئی تن مردهٔ اوزیریس را 👈درخت گزی در دل خود جای داد و درختی کشن شد ، که خود نمادی از قدرت خدای حاصلخیزی است . شاید هم در این مرحله بود که ست نماد جنگ طلبی ، مکاری حقیرانه و به تفسیری سیاسی نشانهٔ دوگانگی مصر علیا و سفلی و نیز تجسم صحرا ، بادهای سوزان و عریانی صحاری شد . ست در این روایت نه پسر رع که قاتل اوزیریس و رقیب حورس و غاصب حق او بود پیش از این گفتیم که کیش های حاصلخیزی روستائیان با کیش مردگان پیوند دارد و گسترش کیش اوزیریس در نقش خدای حاصلخیزی مقام خدای مراسم تدفین را برای او تثبیت کرد . با چنین باوری نه تنها فرمانروا که رعایا نیز امیدوار بودند که پس از مردن به زندگانی جاوید دست یابند و در این راه اوزیریس واسطه ئی بود که مردم را در دستیابی به زندگی جاوید یاری میکرد . در چنین باوری اوزیریس نه ترسانندهٔ ارواح خبیث جهان زیرین که نشانهٔ امید داشتن به زندگی جاوید بود . مصریان سنت ها و باورهای کهن خویش را رها نمی کردند و چنین بود که اوزیریس با باورهای کهن تلفیق داده شد . اوزیریس داور نهائی ارواح مردگان ، امید ادامه ٔزندگانی بعد از مردن و حنوط مردگان نیز گامی بود که در پیروی از این باور برداشته میشد . } همچنین ملاحظه نمایید یکی از احکام کوکب زحل گورکندن و ارتباط وی با مرگ است و اوزیریس نیز ایزد مردگان است . و با مراسم تدفین حنوط نیز مرتبط است . همچنین یکی از احکام کوکب زحل در کتاب التفهیم ، بستن و بندکردن و شکنجه کردن است . و اوزیریس نیز در اسطوره داور مردگان بود که گناهکاران را (بر طبق قوانین آئین مصری ) عذاب می دهد . در کتاب التفهیم صفحه 387 در دلالت کوکب زحل بر گروهان مردم آمده : 👇 { خداوندان ضیاع و قهرمانان و عابدان و خویشتن به عذاب داران و بردگان و بندگان به رنج و سفلگان و گرانان و گدایان و 👈خصیان و دزدان و👈 مردگان و 👈مرده کشان و آنکه او را به نیکی یاد نکنند و جادوان و دیوان و غولان } در اسطوره اوزیریس می خوانیم که ست پس از کشتن اوزیریس بدن او را به 13 تکه تقسیم نمود و آلت تناسالی اوزیریس را به رود نیل انداخت و خرچنگ نیل آن را بلعید و بدین خاطر هم نفرین شد . دقت نمایید در کتاب نیز یکی از دلالت های کوکب زحل بر گروه های مردم دلالت وی بر است . همچنین در کتاب التفهیم کوکب زحل ، دلالت بر مردگان و مرده کشان دارد . و اوزیریس نیز با مراسم تدفین و مردگان ارتباط دارد . ملاحظه نمودید که در اسطوره تن مرده اوزیرس را درخت گزی در خود جای می دهد و در کیش اوزیریس یکی از سمبل های وی است . در کتاب فرهنگ نمادها جلد چهارم صفحه 734 در باره درخت آمده : 👇 { درختچه گز در چین به دلیل شباهت با کاج ، و به دلیل 👈مقاوم بودن در مقابل تغییرات آب و هوا نماد جاودانگی ملحوظ شده است . نام «جه_سونگ_دسو» یا استاد باران ، به معنای گز یا کاج سرخ است . در ضمن موسوم به «جو_دئی» به معنای فضیلت درختان است . این فضیلت یا قدرت بدون شک به دلیل صمغ آن موسوم به گز انگبین است که به عنوان دوای جاودانگی مصرف می شود . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌚
@soltannsir { پاسخ به سوالات 148 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 26 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 22 } ادامه ...👇 {...گز درست بر عکس تمر هندی که در سیام ، لائوس ، سیلان و هند جایگاه تاثیرات شوم ملحوظ شده ، و سایه و عطر آن خطرناک هستند ، جایگاه تاثیرات سعد و باعث تبرک شناخته شده است . چوبدستی آن با غلافی از تمر هندی حتی بر علیه کسانی که خود را ضربه ناپذیر کرده اند ، کارآ است ، زیرا چوب آن دارای قدرتی است که این قدرت را از اشباحی که در آن منزل دارند به ارث برده است . حال اینکه قدرت گز ، یا به عبارتی صمغ گز موجب جاودانگی است . لازم به یاد آوری است که درخت گز [گز شاهی ] یکی از درختان اصلی سرزمین کنعان بوده است ، چنانکه ابراهیم این درخت را قبل از اینکه به یهوه توسل جوید در بئر شبع کاشت (پیدایش 21:33) پس از عهد با ابی ملک ، ابراهیم در بئر شبع شوره گزی غرس نمود ، و در آنجا به نام یهوه خدای سرمدی دعا نمود . } ( کتاب فرهنگ نمادها جلد چهارم صفحات 734 و 735) همانگونه که ملاحظه می نمایید گز بدلیل مقاوم بودن نماد جاودانگی می باشد . چوب گز ، سخت می باشد . و دارای اشباح دانسته شده است . در کتاب التفهیم در صفحه 373 در باب درختان منسوب به کواکب و. به طور خاص کوکب زحل آمده : 👇 { مازو و هلیله و زیتون و پلپل و بید و پده و خنجک و بید انجیر و آنچه تهی ندارد از درختان و آنچه مکروه طعم است و گنده بوی یا 👈برش سخت👉 است یا 👈سخت پوست 👉چون گوز (جوز) و بادام } عزیزان ملاحظه نمایید که درختان با چوب سخت جز منسوبات کوکب زحل است . هر چند که نامی از برده نشده اما با توضیحات منسوبات کوکب زحل هماهنگی دارد . زیرا چوب گز سخت و تا حدی شکننده می باشد . اما یکی از تطابق های جالب احکام کوکب زحل که در کتاب التفهیم آمده با ایزد اوزیریس در باب صورت کوکب زحل است . در کتاب التفهیم در باب «آن صورتها که ستارگان را بدو نگارند » صفحه 389 آمده : 👇 { پیری به دست راستش سر مردم و به چپ کف مردم و بر 👈 گرگی بر نشسته و 👈مردگان را به 👈عصا همی جنباند . و دیگر صورتش بر اسب گلگون بر نشسته و بر سر خود و بدست چپ سپر پیش روی داشته و بدست راست شمشیر } عزیزان دقت نمایید اوزیریس نیز در اساطیر ایزد 👈مردگان است که با توصیف شده است : 👈{ اوزیریس در چنین هیأتی جبه ئی از پر که نماد عدالت و نیکوکاری بود بر تن داشت و از تمام نشان های سلطنتی و خدائی مثل تاج سفید یا عاطف ، پرهای آرایشی تاج ، 👈عصای سرکج سلطنتی ، شلاق و نیز 👈عصای واس Vas [ نماد توانائی و جاودانگی ] که خاص خدایان است برخوردار بود .} و نکته جالب ماجرا اینجا است که در تصویر کوکب زحل پیری که صورت کوکب زحل است بر 👈 گرگی سوار شده است . به یاد بیاورید در تالارحقیقت در اساطیر مصری یک ایزد دیگر نیز وجود داشت . و آن آنوبیس است . که سری به شکل سگ و یا شغال و یا گرگ دارد . که به ظن فقیر سگ سیاه است . یک بار دیگر دلالت کوکب زحل را بر جانوران به نقل از کتاب التفهیم می آوریم : 👇 {👈جانوران سیاه 👉و آنچه سوراخ اندر زمین دارند . و او راست گاو و بُز و اسپ سیاه و 👈اشتر مرغ 👉و سنجاب و سمور و و دله و گربه و موشان و موش دو پای و 👈ماران بزرگ و سیاه و کژدم و کیک و خبزدوک } ابتدا باید بگویم در و سایر کتب نجومی سگ و گرگ جزء جانوران منسوب به کوکب مریخ است . اما دقت به تصویر کوکب که پیر سوار بر 👈گرگ شده است . جالب است . و ضمن اینکه در کتاب التفهیم جانوران👈 سیاه منسوب به کوکب زحل می باشند . و ایزدی با سری به شکل و یا گرگ و شغال است . نکته1 : در اساطیر گاه آنوبیس به عنوان فرزند رع و گاه به عنوان فرزند نامشروع اوزیریس شناخته شده است . نکته 2: می توان آنوبیس را همان گرگ و یا سگی دانست که صورت کوکب زحل به شکل پیر مرد بر وی سوار است . به عبارت دیگر می توان آنوبیس را سگ ایزدان دانست . که خود ایزدی بود معاون و مددکار اوزیریس در نقش داور مردگان . به هر حال هر چه که هست پیوند معنا داری بین موجودات سیاه رنگ و گرگ با کوکب زحل وجود دارد . و آنوبیس(فرومایه) نیز سگ ایزدی سیاه رنگ است . همچنین پیوند معناداری بین احکام کوکب زحل و اوزیریس(فرومایه) وجود دارد . که می توان وی را ایزد زحل دانست که در برج میزان در شرف خویش داور مردگان است . ادامه دارد ... @soltannasir 🐕🌚
تصویر ایزد فرومایهٔ آنوبیس که در اساطیر از وی گاه با عنوان فرزند رع و گاه با عنوان فرزند نامشروع اوزیریس یاد شده است . آنوبیس ایزد مردگان است و در داوری قلب مرده نقش دارد . @soltannasir
تصویر ایزد آنوبیس در هیأت سگ سیاه ، همانطور که گفته شد می توان آنوبیس را سگ سیاه اوزیریس دانست . متاسفانه مجسمه هایی به شکل تصویر بالا (آنوبیس) در بازار کشور نیز وجود دارد . @soltannasir
@soltannasir {پاسخ به سوالات 149} {سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 27} {عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 23} ادامه ...👇 بسیاری از افراد دو ایزد آنوبیس و اوپوات را با یکدیگر اشتباه می نمایند . به همین خاطر شرحی از هر دو ایزد در ادامه برای شما عزیزان آورده می شود . تا این دو موجود فرومایه را با یکدیگر اشتباه نگیرید . { خدائی بود که به هیأت یا که تصور می شد و چنین می نماید که کیش او از thanis ( نام یونانی شهر باستانی جانت «Djanet» در شمال خاوری دلتای نیل در  ) در نزدیک abydos ( شهری تاریخی و مهم در در نزدیکی رود نیل که به معنای تپه یادگاران است و اشاره به یادگارانی دارد که در این شهر برای سر اوزیریس وجود داشت ) برخاسته و در اکثر نقاط مصر گسترش یافته است . شغال در مصر حیوان صحاری است و مصریان انوبیس را با صحرای غربی یا دیار مردگان پیوند می دادند . انوبیس در نقش خدای مراسم تدفین «خنتی _امینتوkhenti_amintiu » نخستین مقیم غرب ، نام دارد و این نامی است که اوزیریس نیز بدین نام نامیده می شد . چنین می نماید که آنوبیس در نخستین جلوه های خود خدای مرگ و با پیوند داشت. در مراسم آئینی و کهن فرعون در بیست و هشتمین سال فرمانروائی خود با سم در معرض مرگ قرار میگرفت و در این مراسم انوبیس یا کاهنی که نماد او بود ، به همراه یک افعی شرکت می جست . با آن که این مراسم مهجور و دگرگون شد آنوبیس پیام آور باقی ماند و بعدها در چنین نقشی جنگجوئی بود که چندین خنجر و یک افعی یا 👈مار کبری چنبره زده را به همراه داشت، و گفتنی است که اوزیریس نیز در بیست و هشتمین سال فرمانروائی خود [ به دست برادرش ] کشته شد . از آن جا که آنوبیس از سرنوشت مردگان خبر می داد از این طریق با جادو و تفأل پیوند داشت . در پایه بسیاری از جام های تفأل کهن نقش آنوبیس را میتوان دید که خدایان را از رازهای آینده آگاه می سازد . وقتی آنوبیس با کیش و دنیای بعد از مرگ پیوند یافت او را فرزند اوزیریس و نامیدند. پیش از این خواندید که نفتیس با فریب دادن اوزیریس و در آمدن به هیأت از او باردار و آنوبیس از وی زاده شد و بعدها همین شغال یا سگ بود که ایزیس را بعد از مرگ اوزیریس به سوی شوهرش هدایت کرد. ایزیس بعد از زاده شدن آنوبیس وی را به فرزندی پذیرفت و آنوبیس بعد از بزرگ شدن پاسدار او شد. پس از یافته شدن تن اوزیریس ، آنوبیس در نقش شناساننده و به مردم مرهم و داروهائی فراهم ساخت که با آن ها ایزیس و نفتیس را در کردن اوزیریس یاری کرد. بدین سان آنوبیس مراسم تدفین اوزیریس را ترتیب داد و این نخستین مراسم تدفینی بود که الگوی مراسم تدفین های آتی شد ، و در روایتی دیگر سرپرستی مراسم تدفین اوزیریس را آنوبیس و هر دو بر عهده داشتند . با گذشت زمان آنوبیس سه نقش مهم را بر عهده گرفت : آنوبیس در این نقش ها ناظر تن مردگان و بازدارنده تن مومیائی از فاسد شدن ، دریافت کننده مرده مومیائی شده در آرامگاه و انجام دهنده مراسم و راهنمایی روح مرده برای دادن فدایای آسمانی است ، و در چنین نقشی است که در حالی که دست خود را بر تابوت مرده نهاده و از او پاسداری می کند ترسیم می شود . مهم تر از همه ناظر توزین [ ثواب و گناه ] روح مرده است و بدین دلیل است که در تصاویر او را غالباً در کنار ترازوی توزین نیک و بد و در حال گزارش حاصل توزین به تحوت و اوزیریس دیده می شود . در بسیاری از تصاویر آنوبیس به هیأت انسانی با سر شغال یا سگ که ایزیس را همراهی می کند ترسیم می شود و در برخی تصاویر به هیأت شغال یا سگی دیده می شود که بر پایه یکی از ستون های آرامگاه در کمین نشسته است . نماد آنوبیس گاهی پوست گاوی سیاه و سفید است با لکه هائی خون که از تیری آویخته است اما همیشه چنین نیست و نمیتوان این نماد را قطعی دانست . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🐕⚰
@soltannasir {پاسخ به سوالات 150} {سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 28} {عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروائی شمس 24} ادامه...👇 { Upuaut یا وپواوت ، گرگ _ خدای بومی اسیوط ، یا لیکوپولیس Lycopolis ، در میانه بود . این خدا با از خدایان و پیوند داشت و گاهی آنان را با هم اشتباه می کردند . اوپواوت به معنای 👈گشاینده راه ها احتمالاً خدای جنگ و پیشاهنگ سپاه سلطنتی در جنگ بود . از زمانی که اوپوات با پیوند یافت در بسیاری از تصاویر و کارهای صلح آمیز اوزیریس در کنار وی تصویر می شود و بعدها او را انتقام گیرنده اوزیریس و پسر وی می پنداشتند . در برخی از روایات نیز اوپواوت 👈تجلی اوزیریس و در چنین شکلی « تاوی» Eshmunein به معنی قدرت دو جهان نام داشت . در بسیاری از تصاویر اوپواوت بر عرشهٔ زورق اوف_رع به هنگام سفر در جهان زیرین وی را همراهی می کند و در برخی از این تصاویر او را بر عرشه زورق اوزیریس می بینیم . در اغلب روایات اوپواوت گشایندهٔ راه های غرب یا جهان زیرین ، و مردم او را چون رهنمای مردگان در کوره راه های تاریک جهان زیرین نیایش می کردند . اوپواوت را به هیأت گرگی ایستاده یا انسانی سر و سلاح پوشیده تصویر می کردند . } (کتاب اساطیر مصر صفحات 126 الی 131) عزیزان همانگونه که ملاحظه می نمایید هر دو ایزد آنوبیس و اوپوات با تدفین و مرگ در ارتباطند . و هر دو ایزد در روایت های گوناگون با عنوان فرزند اوزیریس نیز شناخته شده اند . البته روایت متفاوتی نیز در باب تولدشان وجود دارد . آنوبیس ایزدی با سر سگ و یا شغال توصیف شده و اوپوات ایزدی با سر گرگ توصیف شده است . ضمن اینکه اوپوات ایزدی جنگجو نیز می باشد که بعضاً به عنوان ایزد جنگ نیز شناخته می شود . و همانگونه که پیشتر گفته شد گرگ جزء حیواناتی است که منسوب به کوکب مریخ است و مریخ ایزد جنگ می باشد . اما اگر به یاد داشته باشید در دیانت زرتشتی ایزد نیز در داوری مردگان دو دستیار داشت ! یکی ایزد و دیگری ایزد ، این سه ایزد ارتباط معناداری با یکدیگر دارند . و در بسیاری از بخش های اوستا در کنار یکدیگر توصیف شده اند . و روزهای هر ماه به ایزد مهر و روز هر ماه به ایزد سروش و روز هر ماه به ایزد رشن اختصاص داده شده است . در ادامه بعضی ویژگی های این دو ایزد را بررسی می نماییم . ادامه دارد ... @soltannasir ⚰🐕
تصویر ایزد آنوبیس ، ایزد مرگ و تدفین و فال سمت راست و تصویر ایزد اوپوات ، ایزد جنگ سمت چپ تصویر . @soltannasir
تصویر ایزد فرومایه اوپوات upuaut ایزد جنگ با سری به شکل گرگ @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 151} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 29} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 25 } ادامه ...👇 { رشن در زبان اوستایی : ras'nu ، فارسی میانه : ras'n ایزد آیین ایران باستان می باشد. به معنای تقوا یا درخشش است. او پسر اورمزد و سپندارمز است. (یشت 17، بند 16) . او به همراهی بهرام و مهر به میان سپاهیانی که با یکدیگر در نبردند، می رود و پیروزی را به آن که راست کردار است می دهد (یشت 14، بند 47) . یشت دوازدهم از آن اوست. او بیگاناهان را یاری می دهد و دزدان را از میان می برد (یشت 12 ، بند 7_8) او در همه زمین ها و آسمان ها هست (یشت12، بند 9 تا 37) . در متون اوستا به صفات : راست ترین ، بلند ، توانا و پاک ستوده می شود و به فریاد رسنده 👈گله داران و بر اندازنده دزدان است. بنابر متن های فارسی میانه مینوی راستی و سیزدهمین آفریده اورمزد است. یشت دوازدهم به نام او «رشن یشت» گفته شده و ویژگی ها و صفات او بر شمرده شده است. به خاطر اوست که دیوان نمی توانند آفریدگان گیتی را نابود کنند. در سر پل چینود که روان در گذشتگان به داوری کشیده می شود و کردارهای خوب و بد و ثواب ها و گناهانشان سنجیده می شود ، هیأت داوری را سه ایزد تشکیل می دهند : مهر و رشن و سروش . اینان سه تن از ایزدان بزرگ دین زردشتی هستند که معمولاً با یکدیگر همراه اند. در سوی راست مهر ، سروس نیکو و در سوی چپ او رشن بلند و ستبر و گرداگرد او . ترازوی مینوی را رشن در دست دارد . این ترازوی مینوی هرگز خطا نمی کند و به اندازه سر مویی ، نه برای توانگرترین و نه برای درویش ترین مردمان منحرف نمی شود . یوغ ترازویش را سر بر بن البرز و سری بر فراز قله البرز است . در رستاخیز نیز هر کدام از مردگان در طی زمان و پس از گذراندن داوری انجامین در حضور مهر و سروش و رشن دوباره از پل چینود می گذرند . در دستنویس م او 29 یکی از همراهان ایزد رشن 👈 سگ زرین گوش است . این ایزد از همکاران امرداد امشاسپند است و گل نسترن به او اختصاص دارد. } (کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحات 224 و 225) عزیزان دقت نمایید که ایزد رشن به عنوان ایزد عدالت در آیین زرتشتی از گله داران حمایت می کند و همچنین وی ایزد پاسبان کاروان ها می باشد . که از این جهت نقشی شبیه ایزد مرکوری رومی دارد. اما با اینحال وی تمام خصوصیات کوکب عطارد را ندارد بنابراین نمی توان وی را از ایزدان عطارد دانست . اما نکته جالب دیگر درباره وی ، وجودی سگی با صفت زرین گوش همراه وی در متون متأخّر دیانت زرتشتی است . به مدخل سگ زرین گوش که در کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی که در صفحه 274 آمده توجه نمایید :👇 { نخستین چیزی که گیومرث(در متن به جای کیومرث ، گیومرث آمده) از اورمزد خواست ، سگ زرین گوش بود که همراه رشن راست است و پیش 👈پل چینود در جایگاه ایزد مهر ایستاده است . این سگ از جسد گیومرث در برابر اهریمن و دیوان پاسداری می کند . 👈سگ زرین گوش ، روان را از پل چینود به سلامت می گذراند . منبع : دستنویس م او } عزیزان به یاد بیاورید که در اسطوره مصری نیز ایزد ، نیز ایزدی با سر سگ یا شغال است . که روح را به تالارحقیقت رهنمایی می نمایید و عمل توزین قلب مرده را در کنار ایزدبانوی ماعت و و انجام می دهد . اما اگر به یاد داشته باشید در اسطوره مصری آنگونه که گفته شد ایزدی به نام نیز با سری وجود داشت. که وی نیز روزگاری ایزد مردگان بود. چنانچه پیشتر در ارسال 136 پاسخ به سوالات به نقل از کتاب جهان اسطوره ها آوردیم : 👇 { در آنجا او(اوزیریس) جای آنجتی خداوندگار پیشین شهر را گرفت و شکل او را یافت . نیز شاید بعدها در عبیدوس ، واقع در علیا ، آوازه یافت ، یعنی زمانی که با 👈خنتی آمنتی (👈گرگ _ایزد ) یکی شده ، ایزد بزرگ مردگان گردید و خنتی آمنتی نام یافت . یعنی «خداوندگار باختریان» ، همانند مردگان که در باختر _جایگاه به خاموشی گراییدن خورشید _مأوا می گزینند. } حال نکته جالب ماجرا اینجاست که در کتاب منابع دستنویس م او از متون زرتشتی متأخر سگ دومی نیز به نام « پسوشورون » آمده است . که در هدایت روان مرده نقش دارد . به مدخل پسوشورون از کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحه 153 توجه نمایید : 👇 { به فارسی میانه Pasus^urun سگ پسوشورون یا « سگ شبانان » یکی از چند گونه سگ است . پس از درگذشت انسان ، سگ روان را حمایت می کند و از پل چینود می گذراند . او با گرز ایزد مهر نیز ارتباط دارد . وجه پیوند میان این دو ، حمایت از روان گناهکاران دوزخی است . } عزیزان دقت نمایید هم در اساطیر ایرانی و هم در اساطیر مصری ، سگ و یا ایزدانی باسری به شکل سگ و شغال و گرگ که همگی از سگ سانان هستند . روح مرده را به سمت محلی که جایگاه میزان است هدایت می نمایند . ادامه دارد .. @soltannasir 🐕🌞
@soltannasir { پاسخ به سوالات 152 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 30 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 26 } ادامه ...👇 همچنین در هر دو نقش در جایگاه و پررنگ است . ولی دو اسطوره تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند . در آیین زرتشتی مسیر ارواح مردگان به شکل پل چینود است که بر بالای کوه باستانی که بسیار به کوه اسلامی شبیه است قرار دارد . ولی در اساطیر مصری مسیر عبور ارواح رود آسمانی است و ارواح مردگان با زورق به تالار حقیقت و محل ترازوی اعمال می رسند . همچنین بین ایزدان و و ، باایزدانی نظیر و اوزیریس و و تفاوت های نسبتاً زیادی وجود دارد . بنابراین در عین اینکه اسطوره ایرانی و مصری با یکدیگر شباهت دارند تفاوت های معنا داری نیز با یکدیگر دارند . اکنون توضیحات استاد را درباره ایزد سروش که در مقدمه سروش یشت هادخت از مجموعه های نوشته اند برایتان نقل نمایم تا تفاوت های دو اسطوره را در عین شباهتشان درک نمایید : 👇 { سروش در اوستا سراوش (Sraos^a) معنی آن اطاعت و فرمانبرداری است ، به خصوص اطاعت از اوامر الٓهی و شنوایی از کلام ایزدی سروش از سرو (sru) که به معنی 👈شنیدن است و در اوستا بسیار استعمال شده ، مشتق می باشد . کلمهٔ سروش به معنی در ادبیّات فارسی معروف است ، کلمات دیگری نیز از جنس آن و از همان ریشه و بنیان در زمان ما باقی است که یادآور معنی اصلی سروش هم می باشد و آن کلمات عبارت است از و سراییدن . در ها کلمه ٔسروش غالباً به معنی مذکور آمده است ، در سایر قسمت های اوستا نیز به همین معنی بسیار استعمال شده است ، حسّ اطاعت و قوّهٔ فرمانبرداری خود یکی از نعم الهی است بسا تمنّای داشتن آن گردیده است . به کلمهٔ سروش حرف أ که از ادوات نفی است افزوده أسراوش گفته اند یعنی نافرمانبرداری و تمرّد از احکام ایزدی ، بسا در یک فقره از اوستا چندین بار کلمهٔ سروش تکرار شده است ، گهی اسم مجرّد به معنی مذکور و گهی اسم خاص فرشته معروف . در قدیم ترین قسمت اوستا نیز چندین بار از سروش فرشته اراده شده است ، در هر جایی از گات ها که به این فرشته بر می خوریم او را دارای مقام بسیار عالی می بینیم و به صفت مهین و بزرگ متّصف است . سروش یکی از مهمّ ترین ایزدان آیین ، مظهر اطاعت و فرمانبرداری است ، نمایندهٔ خصلت رضا و تسلیم است در مقابل آیین خداوندی ، از حیث مقام و رتبه سروش با مهر همسر و برابر است ، حتی گاهی در جزو شمرده می شود . در مقالهٔ امشاسپندان گفتیم که نخست سپنت مینو (خرد مقدس ) در سر امشاسپندان جای داشته ، پس از آنکه از دستهٔ امشاسپندان جدا شده ، برای آنکه عدد هفت را کامل کنند را به جای قرار داده اند و گاهی هم برای تکمیل عدد مقدس سروش را آخرین امشاسپند قرار داده و وهم (بهمن) در سر جای گرفته است . در ادبیّات متأخر مزدیسنا سروش از فرشتگانی است که در روز قیامت برای حساب و میزان گماشته شده است ، از خود گات ها نیز معلوم می شود که این فرشته را در اعمال روز واپسین مدخلیّتی است چه در یسنا 43 در قطعهٔ دوازده به اهورامزدا می گوید : « از آنچه تو فرمان دادی سرنپیچیدم ، وقتی که گفتی برخیز و بشتاب پیش از آنکه سروش من به همراهی اش با گنج و مال مُزد هر یک از دو گروه راستی و دروغ پرست را از سود و زیان تقسیم کند » . غالباً در اوستا سروش با صفت توانا و پیروزمند و خوش اندام ؛ بسا با صفت دلیر و اسلحهٔ قوی آزنده و اهورایی آمده است . در میان اوصافی که برای سروش آورده شده به خصوص صفت « تنو منتر » بسیار قابل دقت است ، این صفت را در تفسیر پهلوی اوستا به (تن فرمان) ترجمه کرده اند یعنی کسی که سراسر وجودش فرمانبرداری است «منتر» به معنای کلام ایزدی است . ترکیب این کلمه با «تنو» (تن) یک صفت بسیار برازنده برای سروش تشکیل داده است ، چه گفتیم که این فرشته مظهر اطاعت از اوامر الهی است . وظیفه اش این است که خاکیان را راه اطاعت نشان دهد و رسم بندگی بیاموزد ، از این رو خود در مقابل قوانین مصدر جلال تسلیم محض است ، چشم و گوش به امر و نهی خدایی دوخته ؛ تن به قبول احکام عالم بالا در داده است . نظر به وظیفهٔ این فرشته است که در اوستا می خوانیم اوست در میان مخلوقات مزدا اوّل کسی که زبان به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان گشود ، اوست نخستین کسی که مراسم مذهبی به جای آورد و پنج گات های زرتشت را بسرود . ابوریحان بیرونی نیز می نویسد سروش اول کسی است که مردم را برای ستایش پروردگار به زمزمه نمودن امر کرد . در ادبیّات متأخرین مزدیسنان سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده است و در کتب فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته اند ، ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌟🌞🌚🌙🌜🌛