@soltannsir
{ پاسخ به سوالات 148 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 26 }
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 22 }
ادامه ...👇
{...گز درست بر عکس تمر هندی که در سیام ، لائوس ، سیلان و هند جایگاه تاثیرات شوم ملحوظ شده ، و سایه و عطر آن خطرناک هستند ، جایگاه تاثیرات سعد و باعث تبرک شناخته شده است . چوبدستی آن با غلافی از تمر هندی حتی بر علیه کسانی که خود را ضربه ناپذیر کرده اند ، کارآ است ، زیرا چوب آن دارای قدرتی است که این قدرت را از اشباحی که در آن منزل دارند به ارث برده است . حال اینکه قدرت گز ، یا به عبارتی صمغ گز موجب جاودانگی است .
لازم به یاد آوری است که درخت گز [گز شاهی ] یکی از درختان اصلی سرزمین کنعان بوده است ، چنانکه ابراهیم این درخت را قبل از اینکه به یهوه توسل جوید در بئر شبع کاشت (پیدایش 21:33) پس از عهد با ابی ملک ، ابراهیم در بئر شبع شوره گزی غرس نمود ، و در آنجا به نام یهوه خدای سرمدی دعا نمود . } ( کتاب فرهنگ نمادها جلد چهارم صفحات 734 و 735)
همانگونه که ملاحظه می نمایید گز بدلیل مقاوم بودن نماد جاودانگی می باشد . چوب گز ، سخت می باشد . و دارای اشباح دانسته شده است .
در کتاب التفهیم در صفحه 373 در باب درختان منسوب به کواکب و. به طور خاص کوکب زحل آمده : 👇
{ مازو و هلیله و زیتون و پلپل و بید و پده و خنجک و بید انجیر و آنچه تهی ندارد از درختان و آنچه مکروه طعم است و گنده بوی یا 👈برش سخت👉 است یا 👈سخت پوست 👉چون گوز (جوز) و بادام }
عزیزان ملاحظه نمایید که درختان با چوب سخت جز منسوبات کوکب زحل است . هر چند که نامی از #گز برده نشده اما با توضیحات منسوبات کوکب زحل هماهنگی دارد . زیرا چوب گز سخت و تا حدی شکننده می باشد .
اما یکی از تطابق های جالب احکام کوکب زحل که در کتاب التفهیم آمده با ایزد اوزیریس در باب صورت کوکب زحل است .
در کتاب التفهیم در باب «آن صورتها که ستارگان را بدو نگارند » صفحه 389 آمده : 👇
{ پیری به دست راستش سر مردم و به چپ کف مردم و بر 👈 گرگی بر نشسته و 👈مردگان را به 👈عصا همی جنباند . و دیگر صورتش بر اسب گلگون بر نشسته و بر سر خود و بدست چپ سپر پیش روی داشته و بدست راست شمشیر }
عزیزان دقت نمایید اوزیریس نیز در اساطیر ایزد 👈مردگان است که با #عصا توصیف شده است : 👈{ اوزیریس در چنین هیأتی جبه ئی از پر که نماد عدالت و نیکوکاری بود بر تن داشت و از تمام نشان های سلطنتی و خدائی مثل تاج سفید یا عاطف ، پرهای آرایشی تاج ، 👈عصای سرکج سلطنتی ، شلاق و نیز 👈عصای واس Vas [ نماد توانائی و جاودانگی ] که خاص خدایان است برخوردار بود .}
و نکته جالب ماجرا اینجا است که در تصویر کوکب زحل پیری که صورت کوکب زحل است بر 👈 گرگی سوار شده است . به یاد بیاورید در تالارحقیقت در اساطیر مصری یک ایزد دیگر نیز وجود داشت . و آن آنوبیس است . که سری به شکل سگ و یا شغال و یا گرگ دارد . که به ظن فقیر سگ سیاه است .
یک بار دیگر دلالت کوکب زحل را بر جانوران به نقل از کتاب التفهیم می آوریم : 👇
{👈جانوران سیاه 👉و آنچه سوراخ اندر زمین دارند . و او راست گاو و بُز و اسپ سیاه و 👈اشتر مرغ 👉و سنجاب و سمور و و دله و گربه و موشان و موش دو پای و 👈ماران بزرگ و سیاه و کژدم و کیک و خبزدوک }
ابتدا باید بگویم در #التفهیم و سایر کتب نجومی سگ و گرگ جزء جانوران منسوب به کوکب مریخ است .
اما دقت به تصویر کوکب #زحل که پیر سوار بر 👈گرگ شده است . جالب است . و ضمن اینکه در کتاب التفهیم جانوران👈 سیاه منسوب به کوکب زحل می باشند . و #آنوبیس ایزدی با سری به شکل #سگ_سیاه و یا گرگ و شغال است .
نکته1 : در اساطیر گاه آنوبیس به عنوان فرزند رع و گاه به عنوان فرزند نامشروع اوزیریس شناخته شده است .
نکته 2: می توان آنوبیس را همان گرگ و یا سگی دانست که صورت کوکب زحل به شکل پیر مرد بر وی سوار است . به عبارت دیگر می توان آنوبیس را سگ ایزدان دانست . که خود ایزدی بود معاون و مددکار اوزیریس در نقش داور مردگان .
به هر حال هر چه که هست پیوند معنا داری بین موجودات سیاه رنگ و گرگ با کوکب زحل وجود دارد . و آنوبیس(فرومایه) نیز سگ ایزدی سیاه رنگ است .
همچنین پیوند معناداری بین احکام کوکب زحل و اوزیریس(فرومایه) وجود دارد . که می توان وی را ایزد زحل دانست که در برج میزان در شرف خویش داور مردگان است .
ادامه دارد ...
@soltannasir
🐕🌚
@soltannasir
{پاسخ به سوالات 149}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 27}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 23}
ادامه ...👇
بسیاری از افراد دو ایزد آنوبیس و اوپوات را با یکدیگر اشتباه می نمایند . به همین خاطر شرحی از هر دو ایزد در ادامه برای شما عزیزان آورده می شود . تا این دو موجود فرومایه را با یکدیگر اشتباه نگیرید .
{ #آنوبیس خدائی بود که به هیأت #سگ یا که #شغال تصور می شد و چنین می نماید که کیش او از #تانیس thanis ( نام یونانی شهر باستانی جانت «Djanet» در شمال خاوری دلتای نیل در #مصر ) در نزدیک #ابیدوس abydos ( شهری تاریخی و مهم در #مصرعلیا در نزدیکی رود نیل که به معنای تپه یادگاران است و اشاره به یادگارانی دارد که در این شهر برای سر اوزیریس وجود داشت ) برخاسته و در اکثر نقاط مصر گسترش یافته است . شغال در مصر حیوان صحاری است و مصریان انوبیس را با صحرای غربی یا دیار مردگان پیوند می دادند . انوبیس در نقش خدای مراسم تدفین «خنتی _امینتوkhenti_amintiu » نخستین مقیم غرب ، نام دارد و این نامی است که اوزیریس نیز بدین نام نامیده می شد . چنین می نماید که آنوبیس در نخستین جلوه های خود خدای مرگ و با #فرعون پیوند داشت. در مراسم آئینی و کهن فرعون در بیست و هشتمین سال فرمانروائی خود با سم #افعی در معرض مرگ قرار میگرفت و در این مراسم انوبیس یا کاهنی که نماد او بود ، به همراه یک افعی شرکت می جست . با آن که این مراسم مهجور و دگرگون شد آنوبیس پیام آور #مرگ باقی ماند و بعدها در چنین نقشی جنگجوئی بود که چندین خنجر و یک افعی یا 👈مار کبری چنبره زده را به همراه داشت، و گفتنی است که اوزیریس نیز در بیست و هشتمین سال فرمانروائی خود [ به دست برادرش ] کشته شد . از آن جا که آنوبیس از سرنوشت مردگان خبر می داد از این طریق با جادو و تفأل پیوند داشت . در پایه بسیاری از جام های تفأل کهن نقش آنوبیس را میتوان دید که خدایان را از رازهای آینده آگاه می سازد . وقتی آنوبیس با کیش #اوزیریس و دنیای بعد از مرگ پیوند یافت او را فرزند اوزیریس و #نفتیس نامیدند. پیش از این خواندید که نفتیس با فریب دادن اوزیریس و در آمدن به هیأت #ایزیس از او باردار و آنوبیس از وی زاده شد و بعدها همین شغال یا سگ بود که ایزیس را بعد از مرگ اوزیریس به سوی #تابوت شوهرش هدایت کرد. ایزیس بعد از زاده شدن آنوبیس وی را به فرزندی پذیرفت و آنوبیس بعد از بزرگ شدن پاسدار او شد. پس از یافته شدن تن اوزیریس ، آنوبیس در نقش شناساننده #داروها و #زهرها به مردم مرهم و داروهائی فراهم ساخت که با آن ها ایزیس و نفتیس را در #مومیائی کردن اوزیریس یاری کرد. بدین سان آنوبیس مراسم تدفین اوزیریس را ترتیب داد و این نخستین مراسم تدفینی بود که الگوی مراسم تدفین های آتی شد ، و در روایتی دیگر سرپرستی مراسم تدفین اوزیریس را آنوبیس و #تحوت هر دو بر عهده داشتند . با گذشت زمان آنوبیس سه نقش مهم را بر عهده گرفت : آنوبیس در این نقش ها ناظر #حنوط تن مردگان و بازدارنده تن مومیائی از فاسد شدن ، دریافت کننده مرده مومیائی شده در آرامگاه و انجام دهنده مراسم و راهنمایی روح مرده برای دادن فدایای آسمانی است ، و در چنین نقشی است که در حالی که دست خود را بر تابوت مرده نهاده و از او پاسداری می کند ترسیم می شود . مهم تر از همه ناظر توزین [ ثواب و گناه ] روح مرده است و بدین دلیل است که در تصاویر او را غالباً در کنار ترازوی توزین نیک و بد و در حال گزارش حاصل توزین به تحوت و اوزیریس دیده می شود . در بسیاری از تصاویر آنوبیس به هیأت انسانی با سر شغال یا سگ که ایزیس را همراهی می کند ترسیم می شود و در برخی تصاویر به هیأت شغال یا سگی دیده می شود که بر پایه یکی از ستون های آرامگاه در کمین نشسته است . نماد آنوبیس گاهی پوست گاوی سیاه و سفید است با لکه هائی خون که از تیری آویخته است اما همیشه چنین نیست و نمیتوان این نماد را قطعی دانست . ...}
ادامه دارد ...
@soltannasir
🐕⚰
@soltannasir
{پاسخ به سوالات 150}
{سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 28}
{عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروائی شمس 24}
ادامه...👇
{ #اوپوات Upuaut یا وپواوت ، گرگ _ خدای بومی اسیوط ، یا لیکوپولیس Lycopolis ، در #مصر میانه بود . این خدا با #خنتی_امینتو از خدایان #ابیدوس و #آنوبیس پیوند داشت و گاهی آنان را با هم اشتباه می کردند . اوپواوت به معنای 👈گشاینده راه ها احتمالاً خدای جنگ و پیشاهنگ سپاه سلطنتی در جنگ بود . از زمانی که اوپوات با #اوزیریس پیوند یافت در بسیاری از تصاویر و کارهای صلح آمیز اوزیریس در کنار وی تصویر می شود و بعدها او را انتقام گیرنده اوزیریس و پسر وی می پنداشتند . در برخی از روایات نیز اوپواوت 👈تجلی اوزیریس و در چنین شکلی «#سخم تاوی» Eshmunein به معنی قدرت دو جهان نام داشت . در بسیاری از تصاویر اوپواوت بر عرشهٔ زورق اوف_رع به هنگام سفر در جهان زیرین وی را همراهی می کند و در برخی از این تصاویر او را بر عرشه زورق اوزیریس می بینیم . در اغلب روایات اوپواوت گشایندهٔ راه های غرب یا جهان زیرین ، و مردم او را چون رهنمای مردگان در کوره راه های تاریک جهان زیرین نیایش می کردند . اوپواوت را به هیأت گرگی ایستاده یا انسانی #گرگ سر و سلاح پوشیده تصویر می کردند . }
(کتاب اساطیر مصر صفحات 126 الی 131)
عزیزان همانگونه که ملاحظه می نمایید هر دو ایزد آنوبیس و اوپوات با تدفین و مرگ در ارتباطند . و هر دو ایزد در روایت های گوناگون با عنوان فرزند اوزیریس نیز شناخته شده اند . البته روایت متفاوتی نیز در باب تولدشان وجود دارد . آنوبیس ایزدی با سر سگ و یا شغال توصیف شده و اوپوات ایزدی با سر گرگ توصیف شده است . ضمن اینکه اوپوات ایزدی جنگجو نیز می باشد که بعضاً به عنوان ایزد جنگ نیز شناخته می شود . و همانگونه که پیشتر گفته شد گرگ جزء حیواناتی است که منسوب به کوکب مریخ است و مریخ ایزد جنگ می باشد .
اما اگر به یاد داشته باشید در دیانت زرتشتی ایزد #مهر نیز در داوری مردگان دو دستیار داشت ! یکی ایزد #رشن و دیگری ایزد #سروش ، این سه ایزد ارتباط معناداری با یکدیگر دارند . و در بسیاری از بخش های اوستا در کنار یکدیگر توصیف شده اند . و روزهای #شانزدهم هر ماه به ایزد مهر و روز #هفدهم هر ماه به ایزد سروش و روز #هجدهم هر ماه به ایزد رشن اختصاص داده شده است .
در ادامه بعضی ویژگی های این دو ایزد را بررسی می نماییم .
ادامه دارد ...
@soltannasir
⚰🐕
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 151}
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 29}
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 25 }
ادامه ...👇
{ رشن در زبان اوستایی : ras'nu ، فارسی میانه : ras'n ایزد #عدالت آیین ایران باستان می باشد. #رشن به معنای تقوا یا درخشش است. او پسر اورمزد و سپندارمز است. (یشت 17، بند 16) .
او به همراهی بهرام و مهر به میان سپاهیانی که با یکدیگر در نبردند، می رود و پیروزی را به آن که راست کردار است می دهد (یشت 14، بند 47) . یشت دوازدهم از آن اوست. او بیگاناهان را یاری می دهد و دزدان را از میان می برد (یشت 12 ، بند 7_8) او در همه زمین ها و آسمان ها هست (یشت12، بند 9 تا 37) . در متون اوستا به صفات : راست ترین ، بلند ، توانا و پاک ستوده می شود و به فریاد رسنده 👈گله داران و بر اندازنده دزدان است. بنابر متن های فارسی میانه مینوی راستی و سیزدهمین آفریده اورمزد است. یشت دوازدهم به نام او «رشن یشت» گفته شده و ویژگی ها و صفات او بر شمرده شده است. به خاطر اوست که دیوان نمی توانند آفریدگان گیتی را نابود کنند. در سر پل چینود که روان در گذشتگان به داوری کشیده می شود و کردارهای خوب و بد و ثواب ها و گناهانشان سنجیده می شود ، هیأت داوری را سه ایزد تشکیل می دهند : مهر و رشن و سروش . اینان سه تن از ایزدان بزرگ دین زردشتی هستند که معمولاً با یکدیگر همراه اند. در سوی راست مهر ، سروس نیکو و در سوی چپ او رشن بلند و ستبر و گرداگرد او . ترازوی مینوی را رشن در دست دارد .
این ترازوی مینوی هرگز خطا نمی کند و به اندازه سر مویی ، نه برای توانگرترین و نه برای درویش ترین مردمان منحرف نمی شود . یوغ ترازویش را سر بر بن البرز و سری بر فراز قله البرز است . در رستاخیز نیز هر کدام از مردگان در طی زمان و پس از گذراندن داوری انجامین در حضور مهر و سروش و رشن دوباره از پل چینود می گذرند . در دستنویس م او 29 یکی از همراهان ایزد رشن 👈 سگ زرین گوش است . این ایزد از همکاران امرداد امشاسپند است و گل نسترن به او اختصاص دارد. } (کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحات 224 و 225)
عزیزان دقت نمایید که ایزد رشن به عنوان ایزد عدالت در آیین زرتشتی از گله داران حمایت می کند و همچنین وی ایزد پاسبان کاروان ها می باشد . که از این جهت نقشی شبیه ایزد مرکوری رومی دارد. اما با اینحال وی تمام خصوصیات کوکب عطارد را ندارد بنابراین نمی توان وی را از ایزدان عطارد دانست . اما نکته جالب دیگر درباره وی ، وجودی سگی با صفت زرین گوش همراه وی در متون متأخّر دیانت زرتشتی است .
به مدخل سگ زرین گوش که در کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی که در صفحه 274 آمده توجه نمایید :👇
{ نخستین چیزی که گیومرث(در متن به جای کیومرث ، گیومرث آمده) از اورمزد خواست ، سگ زرین گوش بود که همراه رشن راست است و پیش 👈پل چینود در جایگاه ایزد مهر ایستاده است . این سگ از جسد گیومرث در برابر اهریمن و دیوان پاسداری می کند . 👈سگ زرین گوش ، روان را از پل چینود به سلامت می گذراند . منبع : دستنویس م او }
عزیزان به یاد بیاورید که در اسطوره مصری نیز ایزد #آنوبیس ، نیز ایزدی با سر سگ یا شغال است . که روح را به تالارحقیقت رهنمایی می نمایید و عمل توزین قلب مرده را در کنار ایزدبانوی ماعت و #تحوت و #حورس انجام می دهد .
اما اگر به یاد داشته باشید در اسطوره مصری آنگونه که گفته شد ایزدی به نام #اوپوات نیز با سری #گرگ وجود داشت. که وی نیز روزگاری ایزد مردگان بود. چنانچه پیشتر در ارسال 136 پاسخ به سوالات به نقل از کتاب جهان اسطوره ها آوردیم : 👇
{ در آنجا او(اوزیریس) جای آنجتی خداوندگار پیشین شهر را گرفت و شکل او را یافت . نیز شاید بعدها در عبیدوس ، واقع در #مصر علیا ، آوازه یافت ، یعنی زمانی که با 👈خنتی آمنتی (👈گرگ _ایزد ) یکی شده ، ایزد بزرگ مردگان گردید و #اوزیریس خنتی آمنتی نام یافت . یعنی «خداوندگار باختریان» ، همانند مردگان که در باختر _جایگاه به خاموشی گراییدن خورشید _مأوا می گزینند. }
حال نکته جالب ماجرا اینجاست که در کتاب منابع دستنویس م او از متون زرتشتی متأخر سگ دومی نیز به نام « پسوشورون » آمده است . که در هدایت روان مرده نقش دارد . به مدخل پسوشورون از کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحه 153 توجه نمایید : 👇
{ #پسوشورون به فارسی میانه Pasus^urun سگ پسوشورون یا « سگ شبانان » یکی از چند گونه سگ است . پس از درگذشت انسان ، سگ روان را حمایت می کند و از پل چینود می گذراند . او با گرز ایزد مهر نیز ارتباط دارد . وجه پیوند میان این دو ، حمایت از روان گناهکاران دوزخی است . }
عزیزان دقت نمایید هم در اساطیر ایرانی و هم در اساطیر مصری ، سگ و یا ایزدانی باسری به شکل سگ و شغال و گرگ که همگی از سگ سانان هستند . روح مرده را به سمت محلی که جایگاه میزان است هدایت می نمایند .
ادامه دارد ..
@soltannasir
🐕🌞
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 152 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 30 }
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 26 }
ادامه ...👇
همچنین در هر دو #اسطوره نقش #خورشید در جایگاه #عدالت و #میزان پررنگ است . ولی دو اسطوره تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند . در آیین زرتشتی مسیر ارواح مردگان به شکل پل چینود است که بر بالای #البرز کوه باستانی که بسیار به کوه #قاف اسلامی شبیه است قرار دارد . ولی در اساطیر مصری مسیر عبور ارواح رود #نیل آسمانی است و ارواح مردگان با زورق به تالار حقیقت و محل ترازوی اعمال می رسند .
همچنین بین ایزدان #مهر و #رشن و #سروش ، باایزدانی نظیر #حورس و اوزیریس و #تحوت و #ماعت تفاوت های نسبتاً زیادی وجود دارد .
بنابراین در عین اینکه اسطوره ایرانی و مصری با یکدیگر شباهت دارند تفاوت های معنا داری نیز با یکدیگر دارند .
اکنون توضیحات استاد #ابراهیم_پور_داود را درباره ایزد سروش که در مقدمه سروش یشت هادخت از مجموعه #یشت های #اوستا نوشته اند برایتان نقل نمایم تا تفاوت های دو اسطوره را در عین شباهتشان درک نمایید : 👇
{ سروش در اوستا سراوش (Sraos^a) معنی آن اطاعت و فرمانبرداری است ، به خصوص اطاعت از اوامر الٓهی و شنوایی از کلام ایزدی سروش از سرو (sru) که به معنی 👈شنیدن است و در اوستا بسیار استعمال شده ، مشتق می باشد .
کلمهٔ سروش به معنی #فرشته در ادبیّات فارسی معروف است ، کلمات دیگری نیز از جنس آن و از همان ریشه و بنیان در زمان ما باقی است که یادآور معنی اصلی سروش هم می باشد و آن کلمات عبارت است از #سرود و سراییدن .
در #گات ها کلمه ٔسروش غالباً به معنی مذکور آمده است ، در سایر قسمت های اوستا نیز به همین معنی بسیار استعمال شده است ، حسّ اطاعت و قوّهٔ فرمانبرداری خود یکی از نعم الهی است بسا تمنّای داشتن آن گردیده است . به کلمهٔ سروش حرف أ که از ادوات نفی است افزوده أسراوش گفته اند یعنی نافرمانبرداری و تمرّد از احکام ایزدی ، بسا در یک فقره از اوستا چندین بار کلمهٔ سروش تکرار شده است ، گهی اسم مجرّد به معنی مذکور و گهی اسم خاص فرشته معروف .
در قدیم ترین قسمت اوستا نیز چندین بار از سروش فرشته اراده شده است ، در هر جایی از گات ها که به این فرشته بر می خوریم او را دارای مقام بسیار عالی می بینیم و به صفت مهین و بزرگ متّصف است . سروش یکی از مهمّ ترین ایزدان آیین #مزدیسناست ، مظهر اطاعت و فرمانبرداری است ، نمایندهٔ خصلت رضا و تسلیم است در مقابل آیین خداوندی ، از حیث مقام و رتبه سروش با مهر همسر و برابر است ، حتی گاهی در جزو #امشاسپندان شمرده می شود . در مقالهٔ امشاسپندان گفتیم که نخست سپنت مینو (خرد مقدس ) در سر امشاسپندان جای داشته ، پس از آنکه از دستهٔ امشاسپندان جدا شده ، برای آنکه عدد هفت را کامل کنند #اهورامزدا را به جای #سپنت_مینو قرار داده اند و گاهی هم برای تکمیل عدد مقدس سروش را آخرین امشاسپند قرار داده و وهم (بهمن) در سر جای گرفته است . در ادبیّات متأخر مزدیسنا سروش از فرشتگانی است که در روز قیامت برای حساب و میزان گماشته شده است ، از خود گات ها نیز معلوم می شود که این فرشته را در اعمال روز واپسین مدخلیّتی است چه در یسنا 43 در قطعهٔ دوازده #زرتشت به اهورامزدا می گوید : « از آنچه تو فرمان دادی سرنپیچیدم ، وقتی که گفتی برخیز و بشتاب پیش از آنکه سروش من به همراهی اش با گنج و مال مُزد هر یک از دو گروه راستی و دروغ پرست را از سود و زیان تقسیم کند » . غالباً در اوستا سروش با صفت توانا و پیروزمند و خوش اندام ؛ بسا با صفت دلیر و اسلحهٔ قوی آزنده و اهورایی آمده است . در میان اوصافی که برای سروش آورده شده به خصوص صفت « تنو منتر » بسیار قابل دقت است ، این صفت را در تفسیر پهلوی اوستا به (تن فرمان) ترجمه کرده اند یعنی کسی که سراسر وجودش فرمانبرداری است «منتر» به معنای کلام ایزدی است . ترکیب این کلمه با «تنو» (تن) یک صفت بسیار برازنده برای سروش تشکیل داده است ، چه گفتیم که این فرشته مظهر اطاعت از اوامر الهی است . وظیفه اش این است که خاکیان را راه اطاعت نشان دهد و رسم بندگی بیاموزد ، از این رو خود در مقابل قوانین مصدر جلال تسلیم محض است ، چشم و گوش به امر و نهی خدایی دوخته ؛ تن به قبول احکام عالم بالا در داده است . نظر به وظیفهٔ این فرشته است که در اوستا می خوانیم اوست در میان مخلوقات مزدا اوّل کسی که زبان به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان گشود ، اوست نخستین کسی که مراسم مذهبی به جای آورد و پنج گات های زرتشت را بسرود . ابوریحان بیرونی نیز می نویسد سروش اول کسی است که مردم را برای ستایش پروردگار به زمزمه نمودن امر کرد . در ادبیّات متأخرین مزدیسنان سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده است و در کتب فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته اند ، ... }
ادامه دارد ...
@soltannasir
🌟🌞🌚🌙🌜🌛
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 153 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 31 }
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 27 }
ادامه ...👇
{ و در کتب فارسی اورا با #جبرائیل سامی یکی دانسته اند ، #ابوریحان بیرونی نیز می نویسد که #سروش را جبرائیل می دانند . نظر به معنی لفظی #نیریوسنگهه مناسب تر است که این ایزد به جبرئیل و حامل وحی ترجمه شود ، اما سروش را پیک خدایی دانستن از این جهت است که گفتار آسمانی و کلام رحمانی در وجود او حلول کرده ، او به هر جا که رود آیین ایزدی و حکم اطاعت کردن از آن با او همراه است ، غالباً در #اوستا سروش و مهر و رشن یک جا نامیده شده اند .
در مهر #یشت دیدیم که می گوید سروش مقدس و نیک از طرف دست راست مهر می راند و رشن از طرف چپ او می تازد ، در ارت یشت که ذکرش در جای خود بیاید به #اشی فرشتهٔ ثروت خطاب شده است : « #اهورامزدا پدر توست ، آرمیتی مادر توست ، سروش نیک و مقدس و رشن و مهر برادران تو هستند . » بر خلاف در گات ها سروش با اشی مربوط است و در سایر قسمت های اوستا نیز اثری از این ارتباط قدیم موجود و با اشی متحد خوانده شده است .
سروش نیز مانند #مهر همیشه بیدار و هرگز به خواب نمی رود ، مخلوقات مزدا را پاسبانی می کند ، کلیّه جهان مادی را پس از فرو رفتن 👈خورشید با سلاح آختهٔ خویش نگهبان است .
گردونهٔ سروش نیز مانند گردونهٔ مهر با چهار اسب سفید درخشان که سایه نیندازد و سُم های آن زرین است کشیده می شود ، مانند مهر مقام سروش در بالای کوه البرز در یک بارگاه هزار ستون و ستاره نشان می باشد .
سروش دراوستا عموماً به ضد دیو و دروغ تعریف شده است ، برای محافظت نوع بشر هر روز و هر شب سه بار به دور زمین می گردد و با دیوهای #مازندران در سر رزم و ستیز است .
در فرگرد هیجدهم وندیداد از فقرهٔ 30 تا 60 سروش با حربهٔ آخته با دیو دروغ در پرسش و پاسخ است . سبب خوشنودی وی و ازدیاد دروغ را به واسطه گناهان مردم و چارهٔ بطلان و انهدام آن را از دیو دروغ جویاست .
در میان گروه دیوهایی که از دشمنان سروش به شمارند از چند تن از آنان به خصوص اسم برده شده است از آن جمله است دیو #کُند (kunda) که در #وندیداد از او سخن رفته ، این دیو بدون شربت مُسکری مست است ، احتمال برده می شود که لغت کُند و کُندی در زبان فارسی از همین دیو اوستایی مشتق باشد .
از سروش که با صفات دلیری و ناموری و زورمندی و چُستی و چالاکی آراسته است ، در خواست گردیده که دیو کندی را بر اندازد و در سرای دروغ و کلبهٔ مردمان ناپاک دیو پرست سرنگونش سازد ، به خصوص ائشم (Aesma) بزرگ ترین رقیب سروش است ، معنی آن غضب و ویرانی و فساد است ، این #دیو همان است که امروز #خشم گوییم ، در اوستا هیچ دیوی شریرتر و ناپاک تر از خشم تعریف نشده ، در خود گات ها شش بار از او اسم برده شده است .
در خباثت سرآمد ناپاکان دیگر شمرده شده ، برای آنکه دیوها بتوانند زندگانی بشر را تباه سازند به زیر علم خشم پناه برده اند .
از آنکه مکرراً گفتیم ایزد سروش حربه در دست گرفته با همآوردان خود در زد و خورد است ، حربهٔ او گرز و شمشیر و تیر و خنجر نیست ،فرشته ای که تنش کلام ربّانی است با سلاح مادی کاری ندارد ، آلات جنگ و رزم او چنان که خود سروش یشت به ما می گوید نماز و دعاست ، مثل نمازهای یتا اهو وئیریو _و هفت ها_و فشوشُ منتر_و ینگهه هاتام ، مرغ سحر خیز #خروس از طرف سروش فرشته شب زنده دار گماشته شده که بامدادان بانگ برداشته ، مردم را از پی ستایش خداوند بخواند ، به خصوص سحرخیزی نزد مزدیسنان بسیار ممدوح و از فضایل بزرگ شمرده می شود ، بنابراین خروس که در سپیده دام مژده سپری شدن تاریکی شب و برآمدن فروغ روز می دهد نزد آنان مقدس و خوردن گوشت آن را به خود روا نمی دانند .
اسم خروس در اوستا پرودرش می باشد ، این لغت مذهبی است یعنی از پیش بیننده ، مقصود این است که فروغ روز را از پیش دیده مژده ورود آن می دهد ، اسم دیگر خروس کهرکتاس می باشد ، این اسم از اسماء اصوات است مثل کیکری کیتوم kikeri kitum لاتینی که با اندک تغییری در تمام زبان های اروپایی برای بانگ خروس استعمال می شود ، هنوز هم در گیلان آواز ماکیان را کرکتاس می گویند ، ولی در اوستا آمده است که مردمان بد زبان پرودرش (خروش) را کهرکتاس می نامند . در اوستا کلمه خراوس نیز داریم و خروس فارسی از همان ماده است ، ولی به معنی نرینه ماکیان نیست ، بلکه همیشه معنی خروشیدن و فریاد برآوردن از آن اراده شده است . کلمات خروس و خروش هر دو یکی است ، مگر آنکه حرف سین و شین به هم مبدّل شده است . به مناسبت بانگ زدن و فریاد کشیدن و خروش برآوردن خروس آن را به چنین اسمی نامزد کرده اند . در فرگرد هجدهم وندیداد شرحی راجع به سروش و خروس مندرج است ، دانستن آن از نقطه نظر اخلاقی و لغوی بسیار مفید است : }
ادامه دارد ...
@soltannasir
🐔🐓
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 154}
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 32 }
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 28 }
ادامه ...👇
{ ...دانستن آن از نقطه نظر اخلاقی و لغوی بسیار مفید است: « زرتشت از اهورامزدا پرسید کیست گماشته و خدمتگزار #سروش مقدّس دلیر اهورایی و تن ایزدین کلام و سلاح قوی آزنده، #اهورامزدا در پاسخ گفت ای #سپنتمان زرتشت پرودرش (خروس) که مردمان بدزبان آن را کهرکتاس می نامند گماشتهٔ سروش است، وقتی که سه قسمت از شب می گذرد #آذر مقدّس از بیم خاموش شدن سروش را به یاری خود می خواند تا انسان را بر آن دارد که بدو مدد رساند ، آنگاه سروش خروس را بیدار نموده، به بانگ زدن وادار می کند، این مرغ در سپیده دم آواز بلند نموده می گوید ای انسان برخیز نماز اشا به جای آور به دیوها نفرین فرست، اگر نه #دیو دراز دست #بوشاسپ به شما غالب آمده، دوباره جهان خاکی را که سپیده دم بیدار گشته به خواب انداخته ، گوید : ای انسان خوش بخواب هنوز وقت برخاستن تو نرسید، تو را با آن سه چیز بهتر از همه (یعنی) پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک کاری نباشد ، تو را جز با پندار زشت و گفتار زشت و کردار زشت کاری مباد. » فردوسی نیز در شاهنامه خروس را پیک ایزدی می شمرد. در تاریخ بلعمی در ذکر پادشاهی کیومرث داستانی از خروس که مایهٔ نجات پسرش سیامک گردیده نقل شده از آن جمله می نویسد: « عجم خروس را و بانگ او را نیکو خجسته دارند ، خاصه سفید و گویند در خانه که او باشد دیو در نیاید. » #ابوریحان در شب زنده داری سروش و گماشتهٔ او خروس چنین ذکر می کند: « روز هفدهم ماه که موسوم به سروش روز، در همه ماه ها روز مبارکی است، سروش اول کسی است که به زمزمه کردن امر کرد، پاسبانی شب سپرده به اوست، او را نیز جبرئیل گویند در میان #فرشتگان، نسبت به پری ها و جادوان شدیدترین است، در هر شب سه بار برخاسته پری ها را رانده جادوان را بر می اندازد. از برخاستن خویش شب را می درخشاند، جوّ هوا را خنک می سازد، آب را شیرین می نماید، خروس را به بانگ زدن می گمارد، در چارپایان شهوت بر می انگیزد، یکی از آن اوقات سه گانه در طلوع فجر است که گیاه نمو می کند. چنان که دیدیم محافظت روز هفدهم ماه به سروش ایزد سپرده شده است.
همیشه سروشت به روز سروش
نگهبان و افزون ترت رای و هوش
در دو سی روزهٔ کوچک و بزرگ در هفدهمین روز به سروش درود فرستاده شده است. گذشته از اوستا در کلیّه کتب مذهبی #مزدیسنان غالباً به اسم سروش بر می خوریم، بهمن یشت به سروش شغل 👈پیک و قاصدی داده، چندین بار با نیروسنگهه که امروز در جزو اسامی خاص نرسی گوییم یک جا نامیده شده است . در هر جای از کتاب #بندهش که ذکری از سروش شده مثل اوستا او رقیب دیو خشم تعریف گردیده است و خروس را مخصوص به او دانسته است.
اردوی ویراف مقدس در سیر آسمان ها و بهشت و برزخ و دوزخ با ایزد آذر و ایزد سروش همراه بود، تمام سوالات او را این دو فرشته جواب گفته اند. در مینو خرد آمده است که دانای مینو خرد از مینو خرد از اقامتگاه سروش بپرسید ، مینو خرد در پاسخ گفت اقامتگاه او ارزه (کشور غربی می باشد) و پس از آن در سوه (کشور شرقی) و در همه جای جهان، اینک رسیدیم به سر سروش یشت. در اوستا دو سروش یشت داریم، اوّلی عبارت است از یسنای 57 که در جزو یسناها می باشد و نیز آن را در جزو یشت داریم، اوّلی عبارت است از یسنای 57 که در جزو یسناها می باشد و نیز آن را در جزو یشت ها می نگارند، برای تشخیص آن را سروش یشت سه شبه گویند و آن در سه شب اولی پس از وفات کسی سروده می شود، چه محافظت روح انسان در سه شب اوّل پس از مرگ با سروش است، در بعضی از نسخ به آن سروش سر شب نام داده اند.
سروش یشت دومی که در ردیف بیست و یک یشت اوستاست و یشت یازدهمی آن را تشکیل می دهد موسوم است به سروش یشت هادُخت به قول دینکرد ( هادُخت بیستمین نسک اوستای عهد ساسانیان بوده) که امروز موجود نیست، فقط چند قطعه از آن باقی مانده است، بنابراین سروش یشت هادخت منسوب به نسک مفقود شده است در طی مقاله مطالب اساسی سروش یشت سه شبه را بیان کردیم، مطالب عمده سروش یشت هادخت از این قرار است: در قسمت اولی در تأثیر ادعیه و نمازهاست که خود سروش مظهر کلیّه ستایش ها و نیایش هاست.در سه کردهٔ اخیر از قدرت و پیروزی سروش سخن رفته است. }
نکته1: همانگونه که ملاحظه می نمایید ایزد سروش، بعضاً به عنوان پیک ایزدی شناخته می شود. و پیک و پیام رسانی صفت عطارد است. و هر شب پس از فرو رفتن خورشید سه بار به دور زمین می گردد. در اساطیر مصری نیز ایزد تحوت که با قمر و عطارد در ارتباط است این نقش را برعهده دارد و پس از سفر رع به جهان زیرین با زورق در آسمان شب سفر می نمود. همچنین تحوت با سر لک لک توصیف شده است. و ایزد سروش نیز با خروس مرتبط است و به نظر فقیر سری پرنده شکل دارد. این را در مقاله ای جدا نشان خواهم داد .
@soltannasir
🐔🐓
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 155}
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 33}
{ عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 29 }
ادامه ...👇
نکته2: باید توجه داشت که سروش بعضی دیگر از صفات کوکب عطارد را ندارد. ضمن اینکه در اساطیر ایرانی ایزد عطارد، ایزد تیر می باشد.
نکته3 : همانگونه که در مقاله استاد پور داود ملاحظه نمودید دیو #بوشاسپ ، فرد #زرتشتی را از برخاستن از خواب منع می نماید . تا نماز #اشا یا اشهن را که زمان آن از هنگام سپیده دم تا طلوع آفتاب است. را به جای نیاورد . و به خواب خویش ادامه دهد .
نکته جالب ماجرا اینجاست که در احادیث اسلامی فرقین (شیعه و اهل سنت) نیز احادیثی با مضمونی مشابه آمده که شیطنی مانع برخاستن از بستر برای نماز شب و همچنین #نماز_صبح می شود : 👇
{ شیخ برقعی به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: 👈«از برای شب شیطانی است که او را 👈«#رها» می گویند، پس هرگاه بنده ای از خواب بیدار شود و اراده کند برخاستن برای نماز شب را، آن شیطان به او می گوید حالا وقت برخاستن تو نیست. پس دفعه دیگر که بیدار شود و خواهد برخیزد، آن #شیطان گوید که وقت برخاستن نشده، یعنی زود است. پس پیوسته او را از برخاستن باز دارد و حبس کند او را تا فجر طلوع کند و چون فجر طالع شود، بول کند در گوش او. آن وقت بگذرد از او، در حالی که دُم خود را می جنباند از ناز، و به خود می بالد . } ( محاسن برقعی صفحه 86)
همچنین ماجرا زمانی جالب تر می شود که بدانیم در احادیث شیعه از فرشته ای سخن گفته شده که بسیار به #سروش زرتشتی شبیه است . به حدیث زیر به نقل از کتاب توحید شیخ صدوق توجه نمایید : 👇
{ در کتاب توحید صدوق از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمودند: خداوند مَلَکی آفریده به شکل 👈خروس که بسیار عظیم الجثه است، هنگام آخر شب که می شود، می رود وسط آسمان و بال های بلندش را به هم می زند و بانگ برمی آورد و به تسبیح خداوند مشغول می شود و چنین میخواند:«سبحان اللّه الملک القدوس الکبیر المتعال لا اله الاّ هو الحی القیوم».
وقتی او چنین می کند، تمام خروس های روی زمین نیز خدا را تسبیح می گویند و بال هایشان را به هم می زنند و می خوانند. و هنگامی که او ساکت می شود، خروس های زمین نیز ساکت می شوند.
در واقع خواندن آن #خروس و خروس های زمین در آخر شب به خاطر بیدار کردن برای نماز شب است.
یک بار دیگر هم هنگام #سحر آن خروسِ مَلَک می خواند و به تبع او خروس های زمین نیز می خوانند تا مردم را برای نماز صبح بیدار کنند. در هنگام سحر نیز آن خروسِ #فرشته چنین تسبیح می گوید:
«سبحان اللّه العظیم، سبحان اللّه العزیز القهار، سبحان اللّه ذی العرش المجید، سبحان اللّه ذی العرش الرفیع»
وقتی او چنین تسبیح خدا می گوید، خروس های زمین نیز می خوانند و با او مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می شوند تا هم تسبیح و تقدیس کرده باشند و هم مردم خواب مانده را برای نماز صبح بیدار کنند. } (توحید صدوق، ص 279 )
بنابراین دیو بوشاسپ دیانت زرتشتی تا حدود زیادی به شیطنی به نام «رها» که در احادیث اسلامی آمده شباهت دارد .
و ایزد سروش بر خلاف گفته ابوریحان و سایر اسطوره شناسان معاصر معادل جبرائیل اسلامی نیست . بلکه معادل این ملکی است که شکل خروس دارد و در حدیث توصیف شده است . به یاد بیاورید که گفتیم ایزد سروش نیز احتمالاً سری پرنده شکل دارد و این را در مقاله ای ان شاالله نشان خواهیم داد .
اما ماجرا بدین جا ختم نمی شود ملاحظه نمودید که در مقاله استاد پورداود در باب ایزد سروش به نقل از تاریخ بلعمی آمده بود که «عجم خروس را و بانگ او را نیکو خجسته دارند خاصه 👈سفید و گویند در خانه که او باشد دیو نیاید »
در کتاب حلیة المتقین علامه مجلسی احادیثی در باب توصیه به نگهداری خروس آمده و در این احادیث توجه خاصی به خروس #سفید رنگ شده است . به احادیث زیر توجه نمایید : 👇
{ ...در حدیث معتبر از حضرت صادق(ع) منقول است که خروس بال گشادهٔ 👈سفیدی که در خانه باشد آن خانه و هفت خانهٔ دور آن خانه را از بلاها نگاه می دارد، و یک بال زدن کبوتر دو رنگ بهتر است از هفت خروس سفید.
در حدیث دیگر فرمود که خروس 👈سفید یار من و یار هر مؤمنی است .
از حضرت امام موسی(ع) منقول است که در خروس پنج خصلت از خصلت های پیغمبران هست: سخاوت و شجاعت و شناختن وقت نمازها و بسیار جماع نمودن و غیرت.
و از حضرت علی (ع) منقول است که فریاد نمودن خروس نماز اوست و بال زدنش رکوع و سجود اوست .
از حضرت رسول (ص) منقول است که دشنام مدهید خروس را که از برای نماز مردم را بیدار می کند. }
به رنگ سفید برای خروس در احادیث توجه نمایید .
عزیزان پیوندهای اساطیر و دین را به خوبی ملاحظه نمایید . همچنین فرقشان را نیز دریابید .😊
ادامه دارد ...
@soltannasir
🐓🐔