eitaa logo
به سوی سماء
951 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
479 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسن عسکری (ع): لَيْسَتِ اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةَ اَلصِّيَامِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ إِنَّمَا اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةُ اَلتَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اَللَّهِ عبادت، زیادی نماز و روزه نیست. بل‌که [حقیقت] عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. (مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۳) @sooyesama
بال کبوتر دلم با تو داوا فقط شود با تو دلم کبوتر سوی سما فقط شود من‌که درون خویشتن گشته اسیر اهرمن مرغ دلم ز چنگ خود، با تو رها فقط شود @sooyesama
ما امامزاده زیاد داریم... اما کدام یک از ایشان مانند فاطمه معصومه (س) درخشید و منشأ خیرات و برکات شد و باید یک مقام ثبوتی باشد که این مقام اثبات رقم خورده باشد @sooyesama
بروید کنار قبر آیت‌الله میرزا جواد اقا ملکی تبریزی هدیه‌ای به ایشان بدهید و بخواهید خدمت حضرت معصومه (س) مشرف شوند و ایشان را مجاب کنند تا تربیت معنوی شما را برعهده بگیرند @sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسير كمال خیلی پر پيچ و خم و پر نشيب و فراز است؛ يک «يا على» محكم مى‏‌خواهد و يک همت بلند و يک سعى و تلاش طولانى و يک انتظار به فضل و رحمت الهى. گاهى در كمتر از يک ثانيه جبران زحمات چهل ساله مى‏‌شود؛ كمتر از يک ثانيه... اما انسان را پير مى‏‌كند. آن‌قدر شب‌هايى پيش مى‏‌آيد كه بعد از سال‌ها انسان به سرش مى‌‏زند و مى‌گويد ديگر فايده‌اى ندارد و به خدای خودش می‌گوید خدايا ديگر امشب اگر آنجور نكنى آنجور مى‏‌شود... اما باز فردا دوباره از اول باید بدود؛ موانعش مانند سدّ يأجوج و مأجوج در مقابلش است؛ پیوسته زحمت مى‌كشد و سعى مى‌كند تا اين كوه را نازک ‏كند. همین‌که مى‏‌آيد آن‌را کنار بزند و از بین ببرد تا ديگر آزادى بيايد؛ خوابش مى‌‏برد. صبح مى‏‌بيند دوباره كوه قوى شده و بزرگ شده است. دوباره شروع كن؛ دوباره شروع كن تا... ولى بالاخره حق تعالى گاهى هم در اين بين ناز رهروان راهش را مى‏‌خرد؛ اينجورى هم نيست و نمى‏‌ماند ولي يک خورده زحمت و تلاش لازم دارد. پناه به خدا می‌بريم. @sooyesama
بیش‌تر لغزش‌های بشر ریشه در آن دارد که دارایی پیامبران (ص) را دارایی نمی‌شمارد. ازاین‌رو درپی دستیابی به آن بر نمی‌آید. اما امور حسی و علمی را دارایی پنداشته و همه تلاش خود را برای دست‌یابی و گسترش آن به‌کار می‌گیرد. انسان باید بپذیرد که پیامبران (ع) یک دارایی واقعی دارند که برتر از حس و علم است. گرچه انسان در آغاز نمی‌تواند برتری نبوت را به‌تفصیل دریابد، اما اجمالا به‌کمک عقل می‌تواند این دارایی را باور کند. اگر باور کرد آن‌گاه درپی تحصیلش بر می‌آید وگرنه دنبال آن نخواهد رفت؛ «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ». ایمان به غیب همان باور به دارایی نبوتی است که پیامدهای آن عبادات ظاهری است. عبادات دستورالعمل‌هایی است که نور نبوت را در آدم شکوفا کند. اما نخست باید آن‌را باور کنیم. اینکه حضرت سجاد (ع) در شب ۲۷ رمضان از آغاز تا انجام شب، از خداوند «تجافی از دار غرور» و «الموت» را درخواست می‌فرمود برای ما یک درس است؛ زیرا بهترین انسان در بهترین زمان، بهترین درخواست را خواهد داشت. و بهترین درخواست همین گذر از فریب دنیا و بازگشت به دامان حقیقت است که همه این‌ها با الموت [فنا] رخ می‌دهد. ما باید در این تقاضای حضرت سجاد (ع) بیاندیشیم و از اصرار ایشان دریابیم که یک دارایی برتری درمیان است که فراتر از حس و علم است. باور این نکته کلید راهیابی به بیت نبوت خواهد بود. @sooyesama
زندگی جریان است می‌رود همچون رود خوب و بد می‌گذرد به زیان یا که به سود خاطری می‌ماند ز جهان گذران آتش خاموشی است، کاید از قلبش دود گفتم از دل روزی بزدایم زنگار آتش افتاد به‌جان، دوده برخاست ز عود می‌زند آه بلند، دل افتاده به بند مگر از لطف، خدا، در غیبی بگشود ما غریبیم و فقیر، دست ما را تو بگیر ببر از چاه گمان، سوی خورشید شهود شب تاریک و هراس، بیم طوفان و غریق آخرین راه نجات، چه شد آن رحمت و جود؟! دل دریای تو را خس ناچیز دلم دید و افتاد به آب، فارغ از هرچه که بود لغزشی دارم اگر تو ببخشای به من بی‌کران است دلت، ره ما گم شده بود گم و حیران، نگران، زدم از خویش برون همه گم‌شده‌‌ها در تو پیدا شده بود آخر آرام گرفت دلم از دیدارت آه ای بی‌پایان آه ای نامحدود @sooyesama
امیر مؤمنان (ع): قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْه [کار] اندکی که دنبالش کنی امیدآفرین‌تر از [کار] بسیاری است که از آن خسته شوی. (نهج البلاغه، حکمت ۲۷۸) @sooyesama
ملکوت را کلیدی است که از خدمت اولیا به‌دست آید. زینهار که اگر روزی کلیدت دادند جان بدهی و آن ندهی. و اگر دادی به سرگردانی سختی دچار می‌شوی. نه از نعمت دنیا لذت می‌بری و نه به اوج ملکوت راه می‌یابی. شاید سال‌ها در این سرگشتگی رها شوی تا بدانی چه داشتی و چه از کف دادی. اما بایست که سرانجام ایستادگی، دل اولیا را نرم و نگاه مهرشان را به سویت روانه می‌کند. تا کلیدی که در ژرفای دلت گم شده بود دوباره دریابی و این‌بار جان بدهی و آن ندهی. آن ندهی. آن ندهی... @sooyesama
بوعلی‌سینا: شریف‌ترین انسان و عزیزترینِ پیامبران و خاتم رسولان، با مرکز دایره حکمت و فلک حقیقت و خزانه عقل؛ امیرمؤمنان علی (ع) فرمود که «یا علی چون مردمان اندر کثرت عبادت رنج برند، تو اندر ادراک معقول رنج بر، تا بر همه سبقت بگیری» و این‌چنین خطاب جز با چون او بزرگی راست نامدی، که اندر میان خلق همچون بود که معقول در میان محسوس. لاجرم علی (ع) چون به دیده بصیرت عقلی مُدرک اسرار گشت همه حقایق را اندر یافت. (بوعلی‌سینا، «معراج‌نامه»، ص۹۴) @sooyesama
خداوند به مقامات مقرّبين و صدّيقين و باريافتگان به حريمش ما را بيدار كند و قبل از آنكه وقت منقضى گردد متنبّه و آگاه فرمايد، چون انسان هميشه عيب خود را نمى‏‌بيند بل‌كه خود را محور كمال می‌داند و تمام واقعيّت‌ها را با خود مى‏‌سنجد و خود را مركز واقعيّت قرار داده، مقدار حقائق و واقعيّت‌ها را با اين ميزان سنجش می‌كند؛ و اين درست نيست. با التجاءِ به خدا و إنابه و گريه و راز و نياز، خدا انسان را به عيوبش واقف می‌کند. («معادشناسی»، ج۷، ص۱۲۰) @sooyesama
اشعار زیبای مولوی در مدح امیرمؤمنان (ع) و بیان توحید ایشان: شیر حقم نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گوا... رخت خود را من ز ره بر داشتم غیر حق را من عدم انگاشتم... که نیم کوهم ز حلم و صبر و داد کوه را کی در رباید تند باد آنکه از بادی رود از جا خسیست زانکه باد ناموافق خود بسیست باد خشم و باد شهوت باد آز بُرد او را که نبود اهل نماز کوهم و هستی من بنیاد اوست ور شوم چون کاه بادم یاد اوست جز به باد او نجنبد میل من نیست جز عشق احد سرخیل من خشم بر شاهان شه و ما را غلام خشم را هم بسته‌ام زیر لگام تیغ حلمم گردن خشمم زدست خشم حق بر من چو رحمت آمدست غرق نورم گرچه سقفم شد خراب روضه گشتم گرچه هستم بوتراب... بخل من لِلَّه، عطا لله و بس جمله لله‌ام نیم من آن کس... بیش ازین با خلق گفتن روی نیست بحر را گنجایی اندر جوی نیست پست می‌گویم به اندازهٔ عقول عیب نبود این بود کار رسول... (مثنوی معنوی، دفتر یکم) @sooyesama
ترجمه‌سوره‌واقعه-یاسر‌دعاگو 96 .mp3
12.44M
(ترجمه فارسی) بسیار زیبا و دلنشین در تنهایی و تاریکی بشنوید @sooyesama
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: هنگامی‌که عارف از دنیا رفت، نه شهدا در قیامت او را می‌یابند و نه رضوان بهشت در بهشت، و نه مالک آتش در آتش. کسی عرض کرد که: عارف در کجا نشسته؟ امام علیه السلام فرمود: «فی مقعدِ صدقٍ عندَ ملیکٍ مقتدرٍ؛ در جایگاهی راستین، نزد پادشاهی توانا» (قمر، ۵۶) (بحرالمعارف، ج۱، ص۲۱) @sooyesama
هدایت شده از عقل منور
تازه‌های نشر کتاب بدایةالحکمه با مقدمه و تعلیقات استاد علی امینی‌نژاد، در دو جلد منتشر شد. تهیه و تنظیم: مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات ناشر: انتشارات آل‌احمد (ع) @aqlemonavar @nafahat_eri
السلام علیک یا فاطمة المعصومة... فان لک عندالله شأن من الشأن... @sooyesama
اگر انسان به‌طرف غرور برود حرکت را لازم نمی‌بیند و اگر به‌طرف یأس بیاید حرکت را بی‌نتیجه می‌بیند... چون غرور و یأس در کار است، پای «خوف» و «رجا» هم در بین است. خوف، غرور را و رجا، یأس را می‌شکند. @sooyesama
امام سجاد (ع) به زینب کبری (س)، فرمود: «يا عمة أنت بحمد الله عالمة غير مُعَلَّمة، و فَهِمة غير مُفَهَّمة؛ عمه جان، شما به لطف خدا بی‌تعلیم دانایید، و بی‌تفهیم فهیم هستید!» پیامبران و امامان، سخن لغو، تملق و... ندارد. آنها تنها متن واقعیت را بیان می‌دارند؛ «ما ینطق عن الهوی». بنابراین زینب (س) دارای علم لدنی الهی است، که گونه‌ای عصمت علمی به‌دست می‌دهد. و نزد اهل معرفت روشن است که عصمت علمی، پس از عصمت عملی، و متفرع بر اوست: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» (انفال/۲۹). باید توجه داشت که عصمت علمی و عملی، درجاتی دارند که نهایت آن، در پیامبر خاتم (ص) و حضرات ائمه (ع) پدیدار شده است. @sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان «پدر کریستوفر» درباره مقام حضرت زینب (س). او یک کشیش مسیحی است که رساله دکتری خود را درباره حضرت زهرا (س) و کتابی جداگانه پیرامون حضرت زینب (س) نگاشته است. @sooyesama
گاه‌گاهی که دلم، از جهان می‌گیرد کودکی می‌ورزد، غم بغل می‌گیرد می‌کند اندیشه که بهشت آخر چیست؟ مِثل این دنیایَست یا که دیگر چیزیست؟ کاش جنت باشد چیزی از ریشه دگر کاش دنیا با مرگ، شود از صحنه به در خوشی‌اش زودگذر، اوج او بس دون است نیک دنیا زشت است، زشتی‌اش افزون است مهر آلوده به قهر، صدقِ آلوده به کین ندهد بر دل زار، این دردهایم تسکین گفت روزی جایی عارفی پاک‌سرشت: قلم پاک خدا همه‌جا پاک نوشت حد دنیا این است: نیک و زشتی درهم نور حق در این چاه، سایه‌ای دارد هم نور اگر می‌خواهی رو سوی جنت کن جان خود پاک نما، غرق در لذت کن آن‌چه خواهی آن کن، جنتی بنیان کن این کلید گنج است هرچه خواهی گو: «کُن» حق تو را همچون خود، خالق جنت کرد هرچه خواهی خواهد، هرچه آری آرد مهر مطلق خواهی حُور را إنشا کن صدق ناب ار طلبی با مَلَک نجوا کن ور حقیقت جویی بنِگر متن وجود در تو او، با تو هموست، هوست هرجا مشهود وه چه زیباست بهشت، بس که والاست بهشت هرچه دنیا درد است، وه مداواست بهشت دلم از غم بِرَهد چو به یادش هستم کاش مرگم بنهد دست او در دستم @sooyesama
عیسی (ع) در ادبیات عرفانی نماد قلب است. زیرا قلب خاستگاه حیات شی است و معجزه حضرت عیسی نیز احیای مردگان بوده است. البته قلب حیوانی تنها مایه حیات حیوانی است؛ زیرا حواس پنج‌گانه و حرکت ارادی را در بدن پدیدار می‌کند. این قلب با انتشار حیات حیوانی، بدن را زندگی می‌بخشد. اما قلب آدمی (حقیقی)، حیاتی الهی به قوای نفس می‌بخشد که گونه ژرف‌تری از ادراک را به ارمغان می‌آورد. تپش‌های قلب آدمی، حیات تازه‌ای به قوا می‌بخشد که آنها را به ادراک حقیقت توانا می‌سازد. اما قلب آدمی چگونه شکوفا می‌شود؟ خداوند تبارک و تعالی این نکته را در داستان حضرت عیسی (ع) روشن کرده است. تولد عیسی نتیجه نزول جبرائیل (ع) نزد حضرت مریم (س) است؛ «فتمثل لها بشراً سویاً... قال إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا». این واقعه آفاقی یک حقیقت أنفسی را روشن می‌کند که هرگاه جبرائیلِ عقل برای مریمِ نفس تمثل یافت، عیسای قلب متولد می‌شود. اکنون ما باید بکوشیم تا عقل جبرئیلی را بر نفس خویش حاکم کنیم تا قلب آدمیِ ما شکوفا گردد. جبرائیل (ع) فرشته وحی است و نزول جبرائیل بر نفس، به‌معنای پی‌روی از وحی است. اگر شریعت وحیانی را بر نفس خویش حاکم کردیم آنگاه قلب، رفته‌رفته شکوفا شده و حیات الهی را به قوای نفس سرازیر می‌کند. سپس قلب ما نیز، همان‌گونه که عیسی (ع) به بنی‌اسرائیل گفت، به قوای گونان نفس می‌گوید: «إنّی عَبْدُاللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا... وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ... وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَياً». @sooyesama
برزخ‌ها و مواقف قیامت، از عنایات خداوند بر بندگان است تا عاقبتِ ایشان به آتش ختم نشود؛ لذا پی در پی انسان‌ها را برای شفای بیماری‌های روحی، از دارالشفائی به دارالشفاء دیگر منتقل می‌نماید، و چنانچه با این داروها شفا نیافتند، لاجرم «داغ نهادن» آخرین درمان خواهد بود و گریزی از دخول در آتش نخواهد بود، البته در صورتی‌که هنوز امکان تصفیه‌شدن مانده باشد، و الاّ به‌ناچار در آتش ماندگار خواهد شد. پس آتش نسبت به مؤمنین گناهکار، لطف و عنایت، و راهی به سوی جوار قرب خداوندی است. (طلب و اراده، ص۱۵۵) @sooyesama