eitaa logo
به سوی سماء
932 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
470 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
مصحفی بود از نور در بلندای هستی آن‌جا که هیچ دستی به او نمی‌رسید خدا خواست تا در دسترس باشد پاره‌پاره شد و در دل‌ها جا گرفت اکنون در دل‌های مومنان، گرمای مهرش، تا همیشه روشن است. آری حسین چنین است @sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینه چون عکس تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست @sooyesama
امام هادی (علیه السلام): خيْرٌ مِنَ الْخَيْرِ فَاعِلُهُ وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمِيلِ قَائِلُهُ وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جَالِبُهُ. نیک‌تر از خود نيكى، انجام‌‌دهنده آن است و زیباتر از سخن زيبا، گوینده اوست. برتر از دانش، حمل‌کننده آن و بدتر از بدی، کشنده او به سوى خود است. (مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۰) @sooyesama
مرا پیر طریقت جز علی نیست  که هستی را حقیقت جز علی نیست مبین غیر از علی پیدا و پنهان  که در غیب و شهادت جز علی نیست مجو غیر از علی در کعبه و دیر  که هفتاد و دو ملت جز علی نیست چه باک از آتش دوزخ که در حشر  قسیم نار و جنت جز علی نیست... اساس هر دو عالم بر محبت  بود قائم محبت جز علی نیست... شنیدم عاشقی مستانه میگفت  خدا را حول و قوت جز علی نیست وجود جمله اشیاء از مشیت  پدید آمد مشیت جز علی نیست شهنشاهی که بر درگه ملائک  زنندش پنج نوبت جز علی نیست علی آدم، علی شیث و علی نوح  که در دور نبوت جز علی نیست علی احمد، علی موسی و عیسی  که در اطوار خلقت جز علی نیست... اگر گویی علی عین خدا نیست  بگو نیز از خدا هرگز جدا نیست @sooyesama
امام کاظم (علیه السلام): لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ حِجابٌ غَيْرُ خَلْقِهِ، إحْتَجَبَ بِغَيْرِ حِجابٍ مَحْجُوبٍ، وَاستَتَرَ بِغَيْرِ سَتْرٍ مَسْتُورٍ، لا إلهَ إلّا هُوَ الكَبيرُ المُتعال ميان خدا و آفریدگان، پرده‌ای جز آفرینش نیست. در پرده است بی‌آنکه مانعی آویخته باشد و پوشیده است بى‌آنكه پرده‌اى او را پوشانده باشد. معبودى جز او، كه بزرگ و بلندمرتبه است، نمى‌باشد. حافظ: ميان عاشق و معشوق، هيچ حايل نيست تو خود حجاب خودى، حافظ! از ميان برخيز @sooyesama
میان این موج‌های خروشان درد و رنج زندگی همان درنگ کوتاهی است که گاه لبخندی بی‌قرار بر گوشه لب‌هایت می‌نشاند گویی چشم‌هایت از زاویه دیگری می‌نگرد و دردها، شاخه‌های گلی می‌شوند که محبوب سر راهت افشانده مگر بدانی که اینجا شبی، زیبارویی، آرام، با ناز، گام برداشته است. زبان عالم غیب چه زیبا سرود: ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش @sooyesama
از خضر شنیدم که گفت: هیچ روزی نیست که با خود می‌گویم: در زمین خدای را ولیّی نیست جز آن‌که او را دیده و مصاحبت کرده‌ام. پس برایم اتفاق می‌افتد که در همان روز با ولیّی مصاحب می‌شوم که پیش از این نمی‌شناختم... پس دانستم که خدای را بندگانی است که خضر را می‌شناسند و خضر آنان را نمی‌شناسد. (الفتوحات المکیه، باب۳۴۹: معرفت منزل گشودن و بستن درها، دفتر بیست و سوم از فتح مکی) @sooyesama
ما نمی‌دانیم که چکاره هستیم، ما نمی‌دانیم گردویی هستیم ‌که مغز داریم و در درون ما یک روح زیبا و نورانی است و یا اینکه یک نفس ظلمانی است. ما نمی‌دانیم اناری هستیم که درون ما دانه‌های شیرین و آبدار است و یا اینکه تلخ و خشک است، ما این‌ها را نمی‌دانیم. اما حداقل با اهل معنا نشست و برخاست کن تا کم کم خوی او هم در تو سرایت کند تا تو هم مثل او یک مغز زیبا بشوی، یک باطن زیبا بشوی... @sooyesama
جمله‌ای در میان مردم رایج است که زیاد آن را شنیده‌ایم، اما فکر می‌کنم تنبلانه‌ترین جمله دنیاست. این جمله که «آزاد باش، هرکس حق دارد هر عقیده‌ای داشته باشد» حرف به‌ظاهر خوب، مدرن و صلح‌طلبانه‌ای به‌نظر می‌رسد. اما تنبلانه‌ترین سخن ممکن است. باید دانست که واقعیت چیست و کجاست و دنبال آن بود. نه این‌که هرکس هر عقیده‌ای بخواهد داشته باشد. @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
شخصی در مکاشفه دید امام حسین علیه السلام مشغول جمع کردن خارهای بیابان هستند. از ایشان می‌پرسند شما چه می‌کنید؟ می‌فرمایند: راه سالکان خدا را هموار می‌کنم. @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
مصحفی بود از نور در بلندای هستی آن‌جا که هیچ دستی به او نمی‌رسید خدا خواست تا در دسترس باشد پاره‌پاره شد و در دل‌ها جا گرفت اکنون در دل‌های مومنان، گرمای مهرش، تا همیشه روشن است. آری حسین چنین است @sooyesama
گم کرده رَهانیم در این وادی حیرت بیهوده و بی‌راحله در راه محبت سرگشته در این بازی ایام، رسیدیم ناگه به حسینیه‌‌ای از جنس عنایت در بیرق این شاه چنان توشه گرفتیم کز شور دریدیم همه جامه کثرت با پای برهنه به سوی مرگ دویدیم گویا نچشیدیم دگر درد و ملامت رمزی که شنیدیم شب واقعه از شاه مستانه برستیم ز خودخواهی و نخوت گلگون کفنان لب دریای فناییم بگذشته ز فرزند و زن و مال و ز ملت ما دل‌شدگان غم جوشان حسینیم هفتاد و دو پروانه جانانه جنت روزی که گرفتار به غم، آل عبا بود ما نیز گرفتیم سر علقه الفت با تیغ قدر گردن بی‌گانه بریدیم تا محو شود باطل از این خانه وحدت پیروز شدیم و دل از اغیار تکاندیم پیروز شود خون شهیدان حقیقت @sooyesama
بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو ای صد هزار جان گرامی فدای تو رفتی به پاس حُرمتِ کعبه به کربلا شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو اجر هزار عمره و حج در طواف توست ای مروه و صفا به فدای صفای تو تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین فردا خداست جلَّ جلالُه جزای تو با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه شد متحد رضای خدا با رضای تو دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب وقتی که شنید ناله وا غُربتای تو خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند وقتی میان لجّه خون بود جای تو تا با نماز خوف تو گردد قبول حق شد سجده گاه اهل یقین، خاک پای تو اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت ای صد ذبیح کشته شده، در منای تو برخیز باز بر سر نی آیه‌ای بخوان ای من فدای آن سر از تن جدای تو خون خداست خون تو و جز خدای نیست ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد ای کائنات، بنده خوان عطای تو ما را هم ای حسین، گدایی حساب کن آخر کجا رود، به جز این در گدای تو آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو @sooyesama
پسرم می‌روی آرام و پر از واهمه‌ام بیش‌تر دل‌نگران پسر فاطمه‌ام @sooyesama
لازم است که دوست آل محمّد علیهم السلام در دهۀ اوّل محرّم قسمتی از روز را در مجالس عزای سیّدالشهداء علیه السلام شرکت کند. و در حزن و گریه قصدش همراهی با أهل بیت علیهم السلام باشد و نظرش به مصائب ظاهری باشد که از ناحیۀ دشمنان به امام حسین علیه السلام وارد شد. ولی از این مطلب غافل نباشد که گرچه در ظاهر صدماتی به سیّدالشهداء علیه السلام وارد شد که مانند آن برای هیچ‌یک از انبیاء و اوصیاء بلکه هیچ‌یک از انسان‌ها شنیده نشده است... ولی با این حال، آن‌قدر از شادمانی‌های ناشی از تجلّیات أنوار جمال و جلال، و اشتیاق به دیدار و وصال به روح شریف آن حضرت می‌رسید که آن سختی‌ها را آسان می‌کرد، بلکه سختی آنها را به لذّت تبدیل می‌نمود. همان‌طور که بعضی از أصحاب آن حضرت از حال ایشان خبر داده‌اند که هرچه امر بر آن حضرت سخت‌تر می‌شد، رنگ صورتشان سرخ و حالشان مبتهج می‌شد. ولی مصیباتی که بر بدن مبارک آن حضرت و بر دل‌های أهل بیت عظیم الشأن آن حضرت وارد شد و حرمتی که در ظاهر از آن حضرت هتک شد، جان‌ها را می‌گیرد و غم و غصّه‌ها را بر‌می‌انگیزد. (المراقبات، صص ۲۷-۲۶) @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
کربلای حسین (ع)، واقعه‌ای چند لایه است. که لایه اول آن مصیبت و لایه باطنش بهجت است. این معنا شواهدی بسیاری در واقعه عاشورا دارد؛ برای نمونه سیدالشهدا (ع) بالای سر شهدا می‌گریست و حق مصیبت را ادا می‌کرد. اما در عین حال چهره‌اش از شدت وَجد و بهجت، برافروخته‌تر می‌گشت: «کلما اشتد علیه الامر، إحمرت لونه». و نیز زینب س که از داغ مصیبت‌های پی در پی، منکسر و دلخون بود، اما فرمود: «ما رایت الا جمیلا». مصیبت و بهجت، دو روی یک سکه‌اند؛ یعنی همان مصیبت لذیذ خواهد بود. همان داغ‌ها شیرین است و همان دردها فرح‌زاست. به دیگر بیان: شادی، چهره باطنی این غم است. شادی چیز دیگری نیست که از خارج بدین غم، منضم گردد. بلکه چهره و تمثل باطن اوست. چنانکه از برخی اصحاب امام، نقل است که در شب عاشورا شوخ و بذله گو شده بودند؛ زیرا باطن امر برایشان منکشف شده بود و بهجت دست داده بود. شاید به همین سبب است که در انتهای روضه و نوحه، عموما نوعی سبکی و سرخوشی به شیعیان دست می‌دهد؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه بهجتی مرموز را ادراک می‌نماید. در مواجهه با رخداد کربلا، گروهی جنبه غم را ادراک می‌کنند و تنها به مرثیه و نوحه اشتغال دارند. و گروهی به جنبه بهجت و شادی وصال خداوند متوجه می‌شوند و کربلا را عید اولیاء الله می‌دانند. اما شیوه خود امام حسین ع جمع ظاهر و باطن بود. در واقع، آنکه اهل کثرت است مصیبت می‌بیند، آنکه غرق وحدت است بهجت می‌بیند. اما آنکه (همچون حسین (ع) و زینب (س)) وحدت را ساری در کثرت و کثرت را فانی در وحدت می‌بیند، بهجت را جاری در مصیبت، و مصیبت را فانی در بهجت می‌یابد. خاطرم هست که مرحوم میرزا اسماعیل دولابی آنقدر لطیف بود که طاقت شنیدن روضه نداشت و می‌فرمود اشعاری در مدح اهل بیت (ع) خوانده شود. آنگاه آرام می‌گریست و می‌فرمود: «اینها اشک شوق است، شیرین است نه شور!» از بزرگان دیگری نیز چنین یاد دارم که از ذکر نامشان معذورم. به هر ترتیب، مصیبت سیدالشهدا (ع)، دارای بواطن بسیاری است که خلاف ظاهر غمگین آن، بسیار شادی‌آور و شعف‌زاست. امام باقر ع می‌فرماید: «ان اصحاب جدی الحسین لم یجدوا الم مسّ الحدید؛ یاران جدم حسین درد برخورد آهن را حس نمی‌کردند» (بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۰). یعنی چنان از باطن وقایع و بهجت معنوی آن سرمست بودند که از ظاهر بی‌خبر شده بودند. نه اینکه امام (چنانکه برخی مرتاضان انجام می‌دهند) تصرف کرده بود و درد را برداشته بود. بله، به یک معنای والاتر، امام تصرف کرده بود؛ زیرا در شب عاشورا از جام توحید چنان سیرابشان کرده بود که مستی ادراک خداوند، مانع از ادراک درد می‌شد. «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» انسان/۲۱ البته آنها غرق وحدت بودند و غافل از کثرت. اما امام ع که جامع وحدت و کثرت است، هم درد را می‌کشید و هم بهجت را می‌چشید. امام ع، واسطه فیض و خلیفه خداست و چنین جامعیتی برای او مورد توقع است. اما شگفتا از زینب س، که چگونه وحدت و کثرت را جمع می‌کند و بهجت و مصیبت را به هم می‌آمیزد. سبحان الله که این چه بنیه ایست که چنین بار سنگینی از مصیبت و بهجت را حمل می‌کند و هیچ لغزشی از توحید تام، و برزخیت کبری ندارد. سلام بی‌کران الهی به او که حقیقتا زینت علی ع در تمام عوالم و نشئات وجودی است. @sooyesama