#مناسبت_روز
🗓۳ تیر ۱۲۸۶ تحصّن #شیخ_فضلالله_نوری در اعتراض به مشروطه.
🗓۳ تیر ۱۲۸۷ اعدام و تبعید سران مشروطه و آغاز استبداد صغیر.
داستان #مشروطه از غمبارترین و البته مهمترین وقایع تاریخ ایران است. نقطۀ عطف تاریخ ایران! داستان خدمتها و خیانتهای روشنفکران! داستان اتّحاد مردم و اختلاف روحانیان!
انشاءالله به زودی خلاصۀ این واقعه را در چند قسمت تقدیم مخاطبین خواهم کرد.
اما در حکایات مشروطه، سوّم تیرماه، خود داستان مفصّلی است.
مشروطه از سال ۱۲۸۴ در اعتراض به ستمهای گماشتگان مظفرالدین شاه و استبداد حکومت شاهنشاهی با رهبری روحانیان به ویژه آیتالله بهبهانی و آیتالله طباطبایی و تحصّن ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم تحت عنوان #مهاجرت_صغری آغاز شد. اعتراض مردم و مواجهۀ حکومت کش و قوسی داشت که پس از یک سال با کشته شدن یک طلبۀ ۲۰ساله و اتّفاقات بعد از آن به #مهاجرت_کبری انجامید. مردم و علما دو دسته شدند، آنها که میتوانستند ـ از جمله شیخ فضلالله نوری ـ عازم قم شدند و آنها که نتوانستند در سفارت انگلستان پناهنده شدند. شاه تسلیم شد و فرمان مشروطیت (تأسیس مجلس) در مرداد ۱۲۸۵ توسط مظفرالدین شاه (چند ماه پیش از فوتش) امضا شد.
روشنفکران غربگرا که در این یک سال قیام و شهادت غائب میدانها بودند، به میدان آمدند تا قانون اساسی را منطبق با قوانین اساسی اروپا مدوّن کنند. از اینجا میان علما اختلاف افتاد. برخی همچنان پاسدار قانون و مشروطه بودند و آن را تنها راه دفع استبداد میدانستند، و برخی همچون شیخ فضلالله به مخالفت با آن برخاستند.
شیخ فضلالله نوری نوشتن هرگونه قانونی که در شرع آورده نشده است و الزام این قوانین بر مردم را نادرست میدانست. از جمله بر این باور بود که قوانین مجازات باید بر اساس مذهب جعفری باشد که تشخیص آن در زمان غیبت به فقهای شیعه سپرده شده است، نه بر اساس صلاحدید موکّلان ملّت.
شیخ در سوم تیرماه ۱۲۸۶ با پانصد نفر از علما در اعتراض به انحرافهای مشروطه راهی حرم حضرت عبدالعظیم شد و بست نشست.
از سوی دیگر محمّدعلی شاه که تازه به سلطنت رسیده بود دل خوشی از مشروطه نداشت و مجلس را دست و پاگیرِ شاهنشاهیاش میدید. اعتراض شیخ فضلالله نوری راه را برای عوامل محمدعلی شاه هموار کرده بود تا با اجیر کردن لوطیهای چالهمیدان با مجلس در افتد. ترور ناموفق محمدعلی شاه هم بهانه شد که او به فرماندهی #لیاخوف روسی به سمت مجلس لشکر کشی کند و مجلس را به توپ ببندد.
در سوم تیرماه ۱۲۸۷ برخی از سران مشروطه همچون ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان سوراسرافیل شکنجه و اعدام شدند. #دهخدا شعر معروف «یادآر ز شمع مرده یادآر» را در سوگ دوست و همکارش میرزا جهانگیرخان سروده است.
برخی نیز همچون آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی مورد ضرب و شتم و توهین و تحقیر و تبعید قرار گرفتند.
این آغاز #استبداد_صغیر بود.
✍️سید سلمان علوی
🆔 @ss_alavi_ir
#مناسبت_روز
🗓 ۲۴ تیر ۱۲۸۵، مهاجرت علما و مردم تهران به قم و آغاز #مهاجرت_كبری در جريان نهضت #مشروطه
🗓 ۲۴ تیر ۱۲۸۹، ترور روحانی مجاهد، آيتاللَّه #سيدعبداللَّه_بهبهانی
🔻در مطلبی که سوم تیرماه نوشتم (ببینید)، اشاره مختصری به آغاز و انجام مشروطه داشتم.
🔹۲۴ تیرماه سالروز دو اتّفاق مهم و درسآموز در جریان مشروطه است.
🔸نخستین رویداد، مهاجرت کبری است که در سال ۱۲۸۵ با رهبری و مجاهدت و جانفشانی شهید آیتالله سید عبدالله بهبهانی در کنار آیات عظام سید محمد طباطبایی و شیخ فضلالله نوری رخ داد.
🔸و دیگری ترور و شهادت آیتالله بهبهانی در سال ۱۲۸۹ توسط روشنفکران تمامیتخواهی که پس از به بار نشستن مشروطه امور مجلس ملّی را به دست گرفتند و اینک آیتالله بهبهانی را سدّ راه اهداف ضدّ دینی خود میدیدند.
شرح ماجرا را در دو فرستۀ بعد بخوانید.
🆔 @ss_alavi_ir
#مناسبت_روز
🗓 ۲۴ تیر، سالروز مهاجرت کبرای علما و مردم تهران به قم در جريان نهضت #مشروطه است (۱۲۸۵).
گفتیم که مشروطه از سال ۱۲۸۴ در اعتراض به ستمهای گماشتگان #مظفرالدین_شاه و استبداد حکومت شاهنشاهی با رهبری روحانیان به ویژه #آیتالله_بهبهانی و #آیتالله_طباطبایی و تحصّن ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم تحت عنوان #مهاجرت_صغری آغاز شد. نتیجۀ مهاجرت صغرای علما و مردم و تحصّن ایشان این بود که در بیستم دیماه ۱۲۸۴ مظفرالدین شاه تسلیم معترضین شد و ضمن پذیرش تأسیس عدالتخانه دستور صادر شد که متحصّنین را با تشریفات از حرم خارج کنند.
لیکن پس از فروکش کردن التهابات، با دسیسۀ عین الدوله صدر اعظم، میان معترضین اختلاف به وجود آمد و برخی با تأسیس عدالتخانه مخالفت کردند. اینک زمینه برای ورود صدراعظم و سرکوب معترضین فراهم بود. عین الدوله از تأسیس عدالتخانه سر باز زد و بعضی از متحصنین نظیر احمد مجدالاسلام و شیخ محمّد واعظـ دستگیر شدند. طلاب تهران برای آزادی شیخ محمّد به طرف قراولخانه رفتند و او را از چنگ نظامیان درآوردند. با فرمان آتش از سوی احمد خان یاور ـ فرمانده سربازان قراولخانه ـ ادیب الذاکرین کرمانی مجروح شد. در این هنگام طلبهای ۲۰ ساله به نام سید عبدالحمید وفسی جلوی فرماندۀ سربازان رفت و به او پرخاش نمود که چرا فرمان تیراندازی به روی جمعی مسلمان داده. احمد خان در پاسخ قلب آن جوان پر شور را هدف قرار داد و او را در حالی که روزه بود با لب تشنه شهید کرد.
شیخ محمد واعظ که مظلومیت سید را مشاهده کرد خون وی را به صورت ومحاسن خود مالید و صدای ضجه و ناله از مردم بلند شد.
ولولهای به پا شده بود. مردم عزاداری میکردند. آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی بار دیگر به مسجد شاه رفتند. #شیخ_فضلالله_نوری نیز به رغم اختلاف نظری که با ایشان داشت به مسجد رفت و این بار هزاران نفر با ایشان همراه شدند. معترضین پیراهن خونین طلبه مقتول را در شهر گرداندند و اعتراضات به اوج رسید. روز بعد بازار تعطیل شد و جمعیتی عظیم برای تشییع جنازه طلبه شهید به مسجد جامع رفتند. در مسجد میان مردم و نیروهای حکومت درگیری شد، مأموران به روی مردم آتش گشودند و بیش از صد نفر کشته و زخمی شدند. از سوی حکومت دستور تخلیه مسجد صادر شده بود. آیتالله بهبهانی خطاب به مردم فریاد برآورد: «اینها کاری به شما ندارند، اینها مرا میخواهند»، آنگاه سینهی خود را باز کرد و فریاد زد «این سینۀ من است؛ کجا است آنکه تیر خالی کند و مرا مانند اجدادم در راه دین خدا شهید نماید؟ شهادت ارث ما است». فریاد بهبهانی به مردم قوّت داد و همچنان در مسجد ماندند و به مبارزه ادامه دادند و جنازۀ سیدعبدالحمید را به خاک سپردند.
اجتماع مردم در مسجد همچنان ادامه داشت. مظفرالدین شاه پیغام فرستاد که مردم مسجد را ترک کنند و به غائله خاتمه بدهند. آقایان طباطبائی و بهبهانی در ابتدا مقاومت کردند، اما در نتیجۀ فشارها شهر را ترک کرده به حرم حضرت عبدالعظیم رفتند و پس از یک شب توقّف به سمت قم رهسپار شدند و مهاجرت کبرای علما اینگونه آغاز شد. این بار عالمان بزرگ دیگر همچون شیخ فضل الله نوری، #آقانجفی_اصفهانی، حاج شیخ مرتضی آشتیانی و صدرالعلماء نیز به جمع متحصنین پیوستند. جمعیت مهاجرین را تا سه هزار نفر گزارش کردهاند.
اهمیت این هجرت از آن جهت بود که در آن زمان زندگی مردم و کسب و کار تجار وابسته به علما بود. با خالی شدن شهر از علما اموری همچون قضاوت و حل اختلاف، انشای عقود و معاملات، ثبت اسناد و امور خیریه بلاتکلیف میماند.
با مهاجرت علما، عرصه بر مردم تنگ شد و گروههایی از اقشار مختلف مردم و روحانیون و اصناف مختلف بازار که در تهران مانده بودند با پیشنهاد آیتالله بهبهانی و وساطت ایشان به منظور در امان ماندن از فشارهای حکومت راهی سفارت انگلستان شدند و در حیات و محوطه باز اطراف سفارت چادر زدند. جمعیت پناهندگان روز به روز بیشتر شد و به حدود ۲۰ هزار نفر افزایش یافت.
در نهایت با فشار مردم و علما در سیزدهم مرداد ماه ۱۲۸۵ مظفرالدین شاه فرمان تاریخی مشروطیتِ حکومت یعنی حکم تشکیل مجلس را امضاء کرد و این پایان دوران استبداد کبیر و شاهنشاهی مطلقه بود.
در طول این چند ماه که اعتراض و عدالتخواهی از سطح نشریات و شبنامهها به مساجد و خیابانها راه یافته بود و پیکر روحانیون و مردم مبارز با گلوله قاجار به زمین میافتاد، منوّرالفکران به پرده غیبت رفتند تا زمانی که مشروطه امضا شد و دیگر بار برای مصادره مشروطه و تدوین قانون به میدان آمدند!
مجلس در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ افتتاح شد، اما پس از مظفرالدینشاه، #محمدعلی_شاه با مشروطه مخالفت کرد و ــ چنانکه در وقایع سوم تیر گفته شد ــ مجلس را به توپ بست و #استبداد_صغیر آغاز شد.
✍️سید سلمان علوی
داستان پایان استبداد صغیر را فردا (سالروز #فتح_تهران به دست مشروطه طلبان) خواهم نوشت؛ انشاءالله.
🆔 @ss_alavi_ir
🗓 ۲۴ تیر، سالروز ترور روحانی مجاهد، آيتاللَّه #سيدعبداللَّه_بهبهانی است (۱۲۸۹).
سیدعبدالله بهبهانی (۱۲۵۶ ـ ۱۳۲۸ق) از شاگردان #میرزای_شیرازی بود و اجازۀ اجتهاد خود را از ایشان و از #شیخ_انصاری دریافت کرده بود.
ایشان از رهبران نهضت مشروطیت ایران بود و پس از پیروزی جنبش #مشروطه نمایندۀ مجلس شد.
پس از به توپ بستن مجلس توسط #لیاخوف، آیتالله بهبهانی به همراه آیتالله طباطبایی دستگیر شده مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفتند. کسروی نوشته است:
«ناگهان دسته انبوهی از سرباز و نوکر و... ریختند و ما که در حیاط ایستاده بودیم نزدیک ما شدند، دشنام میدادند. بهبهانی و طباطبائی و امام جمعه خوئی را چندان زدند که اندازه نداشت! ... می دیدم سر لخت آقا سید عبدالله در هوا این و آن ور میرفت و تنها جملهای که از زبان اینان بیرون میآمد، جمله «لا اله الاّ اللّه» بود. ... به ویژه مرحوم بهبهانی را که ریشهایش را کندند، موها را میکندند و دور می ریختند». احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص۶۴۶.
ایشان در دوران #استبداد_صغیر به عتبات تبعید و پس از #فتح_تهران توسط مشروطهخواهان، در میان استقبال مردم وارد تهران شد.
پس از فتح تهران و برقراری مشروطه، هر چند آیتالله بهبهانی سِمَت رسمی در مجلس نداشت، نفوذش در مجلس و محافل سیاسی آشکار بود. یحیی دولت آبادی نوشته است:
«قدرت بهبهانی در این دوره افزایش یافت و بسیاری از کارهای کشور در منزل او حل و فصل میشد. اغلب نمایندگان مجلس تحت نفوذ و تأثیر کلام او بودند و موافقت یا مخالفت او برای ثبات یا تزلزل دولتها تعیین کننده بود». (حیات یحیی، ج۲، ص۱۳۰ و ۱۳۱).
در مجلس دوم که از دو گروه اکثریت اعتدالی و اقلیت دموکرات شکل گرفته بود، اعتدالیها بیشتر از آیتالله بهبهانی تبعیت میکردند و دموکراتها به رهبری #سیدحسن_تقیزاده در مخالفت با او خواستار تدوین قوانین عرفی و کنار گذاشتن قوانین شرع بودند و انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی را دنبال میکردند. دموکراتها معتقد بودند که بهبهانی نفوذ خود را برتر از مشروطه میداند و مجلس را تضعیف میکند.
در همین مجلس، اعتدالیها موفق شدند فتوایی دالّ بر غیردینی بودن مواضع نظری تقی زاده، از دو مجتهد ذی نفوذ نجف و مدافع مشروطه، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، بگیرند. این گونه تصور میشد که وسیله و واسطه این اقدام، آیتالله بهبهانی بوده است.
در پی همین حوادث، آیتالله بهبهانی در ۲۴ تیر ۱۲۸۹ در خانۀ خود به دست چهار نفر مسلح به قتل رسید.
کسروی در صفحه ۱۳۱ کتاب تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان نوشته است:
«هرچند نام تک تک قاتلان دانسته نشد ولی بیگمان از دسته حیدرعمو اغلی بودند و این خونریزی را با دستور تقی زاده کردند».
🥀رضوانُ الله علَیه وَ حشرَهُ معَ أولیائِه سیّما سیّدالشّهداء علیهالسلام
🆔 @ss_alavi_ir
#مناسبت_روز
🗓۲۵ تیر، سالروز تصرّف تهران توسط مشروطه خواهان و آغاز پادشاهی #احمدشاه قاجار (۱۲۸۸)
در مطلبی که در تاریخ ۳ تیرماه منتشر کردم، داستان #مشروطه را خیلی خلاصه تا ابتدای #استبداد_صغیر نوشتم.
چنانکه گفته شد، #محمدعلی_شاه ــ بر خلاف پدرش #مظفرالدین_شاه ــ با مشروطه موافق نبود. مخالفت برخی از علمای تهران همچون مرحوم آیت الله شهید #شیخ_فضلالله_نوری با قوانین مجلس و همچنین ترور ناموفق محمدعلی شاه هم بهانه شد که حکومت مجلس را به توپ ببندد و و مجاهدان و مشروطه خواهان را سركوب کند. این آغاز #استبداد_صغیر بود.
در نتیجۀ این رفتار حکومت، علمای بزرگ نجف مانند #آخوند_خراسانی شاه را غاصب دانستند و دادن مالیات به دولت غاصب را حرام اعلام کرده، مخالفت با مشروطیت را در حکم محاربه با امام زمان دانستند. اعتراضات دوباره پا گرفت، این بار شدیدتر و گستردهتر از سالهای قبل. با حکم علمای نجف #ستارخان در تبریز قیام کرد و مردم در آذربایجان، خراسان، فارس، اصفهان، گرگان و گیلان به پا خاستند. در پاییز و زمستان ۱۲۸۷ قیامها شدّت گرفت و شهرهای بوشهر، بندرعباس، کرمانشاه و مشهد هم از کنترل نیروهای دولتی خارج شد. منابع مالی دولت برای مقابله با این قیامها کفاف نمیداد. سفارتهای انگلستان و روسیه شاه را تحت فشار گذاشتند و سفیر آلمان نیز با استقراض او موافقت نکرد. ستارخان که توانسته بود آذربایجان را از تصرّف دولتیان درآورد، به خاطر فتنه روسها از ادامه حرکت به سمت تهران بازماند، لیکن مردم اصفهان و کهکیولیه و ایل بختیاری به رهبری #سردار_اسعد_بختیاری و گیلانیها به رهبری #سپهدار_اعظم_تنکابنی در بهار ۱۲۸۸ به سمت تهران حرکت کردند تا محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کنند. پیش از ورود رسمی نیروهای مشروطهخواه و با پیشبینی درگیریهای احتمالی، سردار مریم بختیاری و تعدادی از نیروهای بختیاری مخفیانه وارد تهران شدند تا زمینه را برای سنگربندی در اطراف مجلس مهیّا کنند.
بختیاریها و گیلانیها در نزدیکی تهران به هم پیوستند و در روز ۲۲ تیر ۱۲۸۸ وارد تهران شدند. محمدعلی شاه با سه هزار سرباز و تجهیزات جنگی سه روز در مقابل ایشان مقاومت کرد و سر انجام در ۲۵ تیرماه به سفارت روسیه پناهنده شد و تهران توسط سردار اسعد بختیاری و سپهبد اعظم تنکابنی به تصرّف کامل مشروطه خواهان درآمد.
بعد از ظهر همین روز مجلس عالی به منظور رتق و فتق امور و تشکیل دوّمین مجلس شورای ملّی تأسیس شد. این مجلس محمدعلی شاه را از سلطنت خلع و فرزندش احمد میرزای دوازده ساله را به جای او منصوب کرد.
✍️سید سلمان علوی
🆔 @ss_alavi_ir