eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
433 عکس
63 ویدیو
30 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب فقط با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
مردان اهل درد 🔹 کسی است که همه وجودش درد است. ، ، درد جامعه، درد انقلاب، درد انسان‌ها، درد رشد و هدایت ديگران، و بین این دردها خود را ندیدن، سودای خود نداشتن، دنبال مقام و منصب ندویدن... انقلاب با این جنس مردان پدید آمد و با همین جنس به آرمان هایش خواهد رسید 🔹 دیروز ساعتی در کنار یک مرد با این اوصاف بودم. از از آنهایی که پای انقلاب ایستاده نه پای منافع خودش، همه‌ی وجودش سوز بود. سوز و گدازش برایم مغتنم بود. باید کنار انسان‌های بزرگ و پر از سوز نشست تا بتوان شعله گرفت و کاری کرد. 🔹 غصه می‌خورد ازاینکه: ✔️ برخی به کارهای زودگذر و کوچک مشغولند و وظایف بزرگ را کنار گذاشته‌اند. ✔️ چرا متفرق هستیم و دست به هم نمی‌دهیم برای کارهای بزرگ ✔️ چرا از زاویه سازمان و اداره به انقلاب نگاه می‌کنیم نه از زاویه انقلابی و تمدنی و فراسازمانی ✔️ برخی چنان دنبال اسم و رسم و موقعیت و جایگاه اند که گویی انقلاب برای ما موقعیت رشدهای دنیوی است نه مأموریت‌های بزرگ تمدنی ✔️ غصه می‌خورد که چرا در بین برخی از ما سوز و غصه مردم کم شده، همت ها کوچک شده، دل به کارهای زودگذر ولی پر سروصدا خوش شده ✔️ غصه می‌خورد که این همه جوان قشر خاکستری در حال از دست رفتن است و ما آرام و بی‌درد نشسته‌ایم و کاری برای هدایت و رشد آن‌ها نمی‌کنیم. 🔹می‌گفت قبل از انقلاب نه پول داشتیم، نه موقیعت و دسترسی حاکمیتی، نه امکانات، تازه کلی تهدید و تعقیب ساواک هم بود اما لحظه‌اي آرام و قرار بین انقلابی‌ها نبود. وجودها شعله‌ور بود از درد و دغدغه 🔹 امروز هم امکانات هست، هم پول، اما انگار برخی کم کارتر شده‌اند... 🔻 می‌خورد برای انقلاب، برای جبهه، برای مردم و چقدر امروز به انسان‌هایی که صادقانه غصه می‌خوردند و سوز خود را برای دیگران هزینه می‌کنند محتاجیم، محتاجیم به و شورآفرین ... 🔻 غصه می‌خورد اما متوقف نمی‌شد، مأیوس نمی‌شد، به بن‌بست نمی‌رسید، حرکت می‌کرد مصمم‌تر از قبل و انقلاب از این جنس انسان‌ها می‌طلبد ... 🆔 @taalighat
🔻 رحمت خدا بر امام که هویت اسلام را احیا کرد تا دیگر این مرزهای جغرافیایی اعتباری نباشند که ما را از هم تفکیک می‌کنند بلکه مرز ما و است، اسلام و شرک و ایمان و کفر است. پس دایره برادران مان بسیار فراتر ازاین مرز و برم است. 🔻 امام دایره را توسعه داد تا امروز ما فقط ایران نباشد، امروز و فلسطین و عراق و افغانستان و پاکستان و بحرین و همه بخشی از ما است. امروز بسیاری از یک شیخ سیاه پوست و سفید دل به‌نام را با جان و دل دوست می‌دارند و او را بخشی از هویت امتی خود می‌بینند. امام عجب و ارتقا در را به امت اسلام هدیه کرد. 🔻 دیشب منزل یکی از همین برادرانم بودم. حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر فیروز علی مهر از فضلای پاکستانی مقیم قم، که با سفره پر از محبت و غذاهای خوشمزه پاکستانی هربار ما را خجالت می‌دهد. سفره‌ای که شیرینی آن از محبتی است که اسلام عزیز بین ما ایجاد کرده است. 🔻 خوشحالم از داشتن برادران ایمانی عزیزی از پاکستان و افغانستان و هند و نیجریه و تایلند و مالزی و... که به برکت روح‌الله آن‌ها را یافتم و باهم به آرمان احیای عظمت جهان اسلام می‌اندیشیم. 🔻🔻🔻🔻 🆔@taalighat
🔹 خیلی از جملات آقا را حفظ هستند. در موارد اختلاف براساس همین جملات باهم مباحثه و احتجاج می‌کنند. اما همچنان در خیلی از موارد شدید دارند، آن هم با استناد به سخنان آقا! 🔹 مشکل اینجاست که به‌جای تمرکز بر آقا و جایابی جملات پراکنده در این منظومه به تک جملات از آقا تمسک می‌کنیم. 🔹 تمسک به جملات پراکنده بدون ارجاع آن به منظومه فکری، مصداق "نؤمن ببعض و نکفر ببعض" است، حتی اگر ندانیم. 🔻🔻🔻🔻 🆔 @taalighat
درباره ماجرای پناهیان... 1. پناهیان چه گفت؟ یکبار مرور کنیم، گفت: دوقطبی سازی بد است. هرکسی دوقطبی ایجاد کرد با او برخورد کنید. چه کیهان باشد چه جمهوری اسلامی. کجا نسبت ناروایی به کیهان داد؟ گویی کسی بگوید: آقای رئیس قوه قضائیه هرکسی دزدی کرد و به بیت‌المال تعدی کرد با او برخورد کنید. چه پسر رهبری باشد چه پسر خاتمی باشد... بعد یک عده فریاد واسلاماه بلند کنند که تو به پسر رهبری نسبت دزدی دادی! اسلوب این نوع سخن اقتضا می‌کند هردو سر طیف را بیان کند، در وزان جمله شرطیه که تعلیق در آن جریان دارد نه اسناد. 2. اما درباره پناهیان، او کیست؟ وقتی به نگاه میکنم می‌بینم حلقه وصل مردم و دیانت منبری های اثرگذار هستند: طیفی دین خود را از مرحوم کافی گرفتند و طیفی از مرحوم فلسفی. طیفی پای منبر شیخ حسین انصاریان بزرگ شدند و طیفی پای منبر مرحوم فاطمی نیا. اما طی دو دهه گذشته طیف بسیار زیادی از پای منبر پناهیان بزرگ شدند و قد کشیدند. پناهیان برای شان از اسلام گفت، هم از جمال اسلام و هم از جلال اسلام. پناهیان از نماز خوب گفت، از تشکیلات گفت، از تقوا گفت، از اعتکاف گفت، از تربیت دینی گفت و همه با خوانشی جدید و معمولاً رو به جلو... و شد مایه رشد و ارتقاء طیفی از انقلابی‌ها. آغاز ماجرای را شاید خیلی ها به یاد نداشته باشند. چه کسی بیشترین محتوا را درباره این مناسک اجتماعی تولید کرد، بيشترين تبلیغ را کرد، سال‌های سال رفت و آمد، جماعتی از جوانان را با خود برد تا کم‌کم طعم آن را فراگیر کند. همین پناهیان سال‌های سال گفت. از واقعی گفت، وسط ده‌ها از اولین کسانی بود که سینه سپر کرد، فریاد زد، راه تحلیل را باز کرد. همان موقع هایی که بسیاری از منبری های انقلابی در تقیه یا سکوت یا تردید بودند. چقدر مثال یادمان می‌آید اینجا. 3. همه این‌ها یعنی پناهیان بی عیب و ایراد است؟ یعنی همه حرف های او درست است؟ یعنی هیچ نقدی به او وارد نیست؟ خیلی روشن است پاسخ منفی است. مسئله در نقد نیست، مسئله سطح واکنش و جنس واکنش است. بدانیم کسی را نقد می‌کنیم که حداقل دو دهه خطیب و منبری جبهه انقلاب بوده و چند نسل را برای انقلاب رشد داده. حالا نقد کنیم، جدی هم نقد کنیم اما با لحاظ همین نکته. 4. مسئله این است: نقد کنیم هرجا اشکالی بود اما بدانیم چگونه! زدن امثال پناهیان از بیخ و بن، مصداقی از است. خدا از انسان‌های خوشش نمی‌آید، عقوبت می‌کند. آخرین مورد پیش روی مان است. همان‌هایی که امروز علم زدن پناهیان را در دست دارند، چند صباح قبل با همین سبک و سیاق رئیسی را می‌زدند جماعت و اینجا چقدر جای پای پررنگ است. 5. این حجم از حمله به پناهیان برای چیست؟ برخی واقعاً دلسوزانه از سر درد نقد می‌کنند، می‌دانم بچه‌های انقلابی اینگونه اند. اما را می‌شناسم دردشان چیز دیگری است. نقدشان از روی است. نقد کنیم، اما منصفانه و بدون ناسپاسی، همین! 🆔 @taalighat
📍درنگی در تعطیلی یک کانون مهم کتاب انقلاب و بی‌اعتنایی ما به عناصر فرهنگ‌ساز 🔹 گاهی برخی عناصر مؤثر فرهنگی در نگاه ما فاقد اهمیت اند چرا که اساساً نقش و جایگاه آن‌ها در برای ما تعریف‌شده نیست. به‌عنوان مثال ببینید در سخنان و عملکرد مسئولین فرهنگی ما چقدر پرتکرار و پربسامد است؟! در کلام رهبر معظم انقلاب چقدر؟! حالا یکی دوتا خاطره بگویم و یک گزارش تلخ! 🔹 دهه‌های چهل و پنجاه در همدان بزرگواری بود به‌نام حاج محمود دادفرما که مغازه کتابفروشی داشت و آنجا پاتوق بود. مرکز رشد و تعالی فکری، و محل توزیع اعلامیه‌های امام و عمق یابی معرفتی. بسیاری از مبارزین همدان از این نقطه بود که تغذیه فکری می‌شدند. اما کسی در خوانش تاریخ انقلاب در همدان نقش این عنصر را جایابی نکرد و از نبودش احساس نقصان نداشت. 🔹 دهه شصت، هفتاد و اوائل دهه هشتاد کتابفروشی شهید مدنی معروف به کتابفروشی جهاد با مسئولی دغدغه‌مند، کتاب‌شناس و نازنین به‌نام آقای کاظمی. بچه‌های انقلابی هم نسل ما که دنبال کتاب و بودند بخشی از وقت‌شان در این پاتوق می‌گذشت. بماند که آنجا هم تعطیل شد و امروز جای خود را به یک شعبه بانک داده است. اما با تعطیلی آن کسی احساس نکرد یک و یک خلاء رخ داده... 🔹 گذشت تا در دهه 90 برخی جوان‌های انقلابی سر در دانشگاه اصلی همدان یک کتابفروشی زدند که از تبار همان کتابفروشی های انقلابی بود که پاتوقی برای بچه‌های انقلاب بود به‌نام کتابفروشی . اما چندی پیش با کوته بینی برخی سیاسیون تعطیلش کردند و کسی احساس نکرد یک لطمه فرهنگی رخ داده، همه گفتند خب یک کتابفروشی تعطیل شد! 🔻 اما وقتی به گام‌های فرهنگ‌سازی نگاه می‌کنیم می‌بینیم مهم است. دهه هفتاد در تهران فروشگاه‌های تأسیس می‌شود و کم‌کم در کل کشور شعبه پیدا می‌کند. شهر کتاب کانون نشر اندیشه‌های روشنفکری بیمار و غرب‌زده است و محل تغذیه بخشی از جوان و جامعه ایرانی. 🔹 بماند که ما در کوشیدیم کارهایی کنیم و تجربه‌هایی نیز داشتیم و شکست‌های جدی هم خوردیم. خصوصا از نهادهای فرهنگی انقلابی... اینجا اهالی کتاب دردودل های مفصلی دارند که بماند... 🔻 الغرض امروز یک کتابفروشی در همدان تعطیل شد که تقریباً تنها کانون توزیع و نشر اندیشه‌ها و آثار متفکران انقلاب اسلامی بود. باشد که صدایی ز اهل درد درآید... 🆔 @taalighat