📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ ششم
🔍بررسی و نقدِ دیدگاهِ #دیوید_ریکاردو در حمایت از #تجارت_آزاد
🔰 بعد از آدام اسمیت، از جمله مدافعانِ #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد "دیوید ریکاردو" اقتصاددانِ انگلیسی است. اگر آدام اسمیت را به عنوانِ بنیانگذارِ مکتب کلاسیک بشناسیم، #ریکاردو نیز مهمترین اندیشمندِ این مکتب است که نظریاتش "اصولِ مکتب کلاسیک" را به بالاترین حد خود توسعه داد. مهمترین اثر او کتابِ #اصول_علم_اقتصاد است که در سال ۱۸۱۷ میلادی منتشر شد. با بررسیِ آثار او می توان به این نتیجه رسید که مبانیِ فکریِ او نیز همچون #فیزیوکرات ها و آدام اسمیت متاثر از #فلسفه_لیبرالیسم است.
🔰 ریکاردو ۴۰ سال بعد از اینکه اسمیت نظریه ی #مزیت_مطلق را ارائه نمود، نظریه ی #مزیت_نسبی را مطرح کرد. ریکاردو با ارائه ی نظریه ی خود چنین استدلال کرد: " در یک فضای دو کالایی، حتی اگر یک کشور در تولید هر دو کالا نسبت به کشور دیگر #کارایی کمتری داشته باشد، هنوز هم پایه ای برای تجارتِ دو جانبه ی سودآور وجود دارد." مبنای ارائه ی این نظریه؛ نوعِ متفاوتِ نگاه ریکاردو به مسأله ی #ارزش است. ارزش از نظر او تنها بر اساسِ #مقدار_کاری که برای تولید یک کالا صرف شده و در آن نهفته است، تعیین می شود. به هر حال ریکاردو در دفاع از #آزادی_مطلق_تجارت_بین_الملل بسیار پرشورتر از اسمیت و هم عصران خود بود.
🔰نقدِ نظریه ی #مزیت_نسبیِ "دیوید ریکاردو"
🔸️اجمالا باید گفت: تمام اشکالاتِ مبنایی که به نظریه ی #مزیت_مطلق و سایر اصولِ اسمیت وارد شد، بر نظریه ی #مزیت_نسبی ریکاردو هم وارد است. همچنین مسأله ی منشاء مزیت، نوع کالای تولیدی، فقدانِ شرایط رقابتِ کامل و فقدانِ شرایطِ صلح کامل، که برای تأمین نیاز در محیطِ بین الملل ضروری است، درباره ی نظریه ی "مزیت نسبی ریکاردو مطرح می باشد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل چهارم، بخش اول
🔰در این فصل که به لحاظ زمانی تقریبا از سال ۱۵۰۰ م تا ۱۷۷۶ را پوشش می دهد، به مکاتب اولیه ی #علم_اقتصاد؛ یعنی #مرکانتیلیستها [سوداگرایان]، #فیزیوکرات ها که پیشگامانِ #اقتصاد_کلاسیک می باشند، می پردازیم. زمینه های اصلیِ سرمایه داری به دلائل گوناگون در دوره #رنسانس شکل گرفت. اگر عناصری مانند نفع شخصی، مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی، فردگرایی، رقابت، مکانیسم عرضه و تقاضا و حتی اخلاق کار پروتستانی به صورت نهادهای اقتصاد سرمایه داری مدرن بروز می کنند، ریشه در تحولاتِ رنسانس دارد.
🔰سوداگرایان [مرکانتیلیستها] و عقائد آنها
🔸️شکل گیری پدیده #دولت_ملتها، زمینه های گسترش تولیداتِ صنعتی، توسعه زندگی شهری، تقویت بازرگانی و مهاجرت از روستاها به شهرها را مهیا نمود و این امر موجباتِ ظهورِ سوداگرایان را فراهم آورد. البته نمی توان مکتب سوداگرایی را دارای اندیشه ی منسجم و یکنواخت دانست، بلکه منعکس کننده ی اندیشه های پراکنده و متنوعی است. گذشته از این، دغدغه های اقتصادیِ این دوره بیشتر بحثِ #عمل بود تا اندیشه و #تئوری_پردازی.
🔸️ اجمالا اهمِّ اندیشمندانِ مکتبِ سوداگرایی عبارتند از: توماس مان، ژان باتیست کلبر، جرالد مالینه، چارلز داوینه، ویلیام پتی، جان لاک، جیمز استیوارت، برناندو ماندویل، ريچارد کانتیون و جان لا و غیره. برخی از صاحب نظران اقتصاد سیاسی، مورخان اقتصادی و حتی بازرگانان حرفه ای نیز در مجموعه ی #اقتصاددانان_سوداگرایی ذکر می شوند.
🔰 برخی ویژگی های بارز #مکتب_سوداگرایی [مرکانتیلیسم]
1️⃣ منبع اصلیِ ثروت؛ مساویِ با انباشتِ هر چه بیشتر فلزاتِ قیمتی بویژه #طلا و #نقره است.
2️⃣ دخالتِ وسیعِ #دولت در امور اقتصادی، بویژه برای کنترل صادراتِ فلزات قیمتی از کشور است. بدین صورت که دولت، صادرات طلا و نقره را به شدت ممنوع می کرد و وارداتِ آنها را کاملا آزاد می گذاشت.
3️⃣ سیاست های سوداگرایان نسبت به محصولاتِ داخلی، حالت #حمایت_گرایانه داشت. آنها عوارضِ واردات را افزایش، ولی عوارض صادرات را حذف می کردند.
4️⃣ سوداگرایان معتقد به رشد جمعیت، تشویق به ازدواج و دادنِ جایزه به خانوارهای پرجمعیت بودند. آنها همچنین معتقد بودند که در صورتِ بروز مشکلِ مازادِ جمعیت، امکان حل آن از طریق مهاجرت وجود دارد.
5️⃣ سوداگرایانِ اولیه عقیده داشتند: افزایش دستمزد به بالاتر از سطحِ حداقل معیشت، باعث کاهش عرضه کار خواهد شد. برای این دیدگاه شان توجیه اخلاقی هم داشتند! به این شکل که؛ به عقیده آنها پرداختِ بیش از سطحِ حداقل معیشت، باعث تنبلی نیروی کار و روی آوردن او به فساد خواهد شد.
6️⃣ به نظر ژان بدن، دلیل اصلیِ افزایش قیمت ها به مقدار طلای در گردش پیوند داشت. پس از او، جان هیلز و برناندو داوان زاتی به تکمیلِ #نظریه_مقداری_پول پرداختند. در افکار سوداگرایان، همچنین نرخ بهره، قیمت و هزینه پول به حساب می آمده و تعیین نرخ بهره به عرضه و تقاضای پول مربوط بود. به همین جهت آنها راه حل مبارزه با #ربا را گسترش حجم پول می دانستند. به نظر آنها کاهشِ نرخ بهره و حذفِ ربا، باعث افزایش سرمایه گذاری و تولید خواهد شد. سوداگرایانِ اولیه، مبادله را عاملِ گسترش ثروت و سود می دانستند. یعنی گسترش سود را در فرآیند فعالیت های غیر تجاری -مثل کشاورزی و صنعت- نمی دیدند. در ضمن گروه زیادی از سوداگرایان، به اهمیت #تولید و #عرضه در اقتصاد اعتقاد چندانی نداشتند و عمده دشواری های اقتصادی را مربوط به بخش #تقاضا می دانستند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
تأمُّلاتِ نظری
📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل چهارم، بخش دوم 🔰 تحولاتی چون؛ ظهور عقائد #لسفر و بروز #ان
✍️🏼 بیان اجمالیِ اندیشه ی #فیزیوکرات ها رو در این یادداشت بخوانید.