این، کتابیست شامل ۸مقاله در باب دیدگاه متفکران مسلمان درباره ی تغییرات اجتماعی.
دیدگاه امام، آیت الله خامنه ای، علامه، شهید صدر و شهید مطهری و علامه مصباح+ دو تن از روشنفکران جهان عرب.
از نویسندگان مختلف.
فصل مربوط به شهید مطهری به قلم آقایان نصر آبادی و رشیدی است که شرحی از آن خواهم نوشتن انشالله.
مجموعه ی قابل استفاده ای است. از انتشارات المصطفی.
@taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺 میلاد با سعـــادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)و روز جانباز
مبارکباد 🌺🌺🌺
📌 گزارش یک رفت و برگشت علمی
🔹این روزها که ذهنم درگیر «نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره» است، پس از گشت و گذار در کتابهای نظریات جامعه شناسی و روش شناسی نتایجی حاصل شد که با یکی از اساتید فاضل در قم در میان گذاشتم.
شرح آن پرسش و پاسخ را در اینجا می آورم و امیدوارم برای دوستان هم مفید افتد:
«امشب پس از مدت ها کلنجار رفتن با آثار شهید مطهری با انگیزه ی استخراج نظریه ی اجتماعی ایشان به این نتیجه رسیدم که آثار ایشان فاقد ظرفیت برای استخراج نظریه ی اجتماعی است.
بله، او قطعا فیلسوف اجتماعی است و در این لایه کار خود را بدرستی انجام داده و از عهده ی ایجاد یک فلسفه ی علم الاجتماع متقن مبتنی بر حکمت و علوم اسلامی برامده، اما از فلسفه ی اجتماعی تا نظریه ی اجتماعی راه بسیار است.
همین ظرفیت فلسفه ی علم الاجتماع، البته او را فراتر از هر نظریه ای نشانده و به اندیشه ی او این ظرفیت را می دهد که چندین نظریه را پشتیبانی کند. اما اینکه خودش به نظریه اجتماعی وارد شده و مسائل مورد اتفاق نظریات اجتماعی را بررسی کند، خیر.
بنابر این پس از این، بیشتر بدنبال فلسفه ی اجتماعی او خواهم بود و تلاش خواهم کرد تا نظریه ی مبتنی بر این فلسفه را در آثار دیگر متفکرین جست و جو کنم.»
🔹پاسخ استاد:
🔻بخش اول:
«اندیشه ی شهید مطهری نه تنها واجد یک فلسفه ی اجتماعی قوی و متقن است، بلکه خود ایشان این فلسفه ی اجتماعی را به نظریه ی اجتماعی تبدیل کرده و بوسیله ی آن به توصیف، تبیین و تجویز در مسائل اجتماعی اقدام کرده است.
جمله ای از مسائلی که ایشان در آثار خود به آنها پرداخته است:
-روح اجتماعی مسلمین
- نفاق
-اخباریگری و اشعریگری، نسبت آنها و نتایج اجتماعی شأن
-انقلاب اسلامی
-سازمان روحانیت
-عزاداری
-تکامل اجتماعی انسان
-احیا تفکر اسلامی
-جامعه و تاریخ
چطور وقتی وبر از اخلاق پروتستانی و سرمایه داری بحث می کند یا آگوست کنت از مسیر تاریخ بحث می کند، نظریه اجتماعی است، اما وقتی مطهری از اشعریگری و انحطاط، یا تکامل تاریخ بر اساس حرکت انبیا صحبت می کند، نظریه اجتماعی نیست؟
پس مطهری هم نظریه اجتماعی دارد و هم بر اساس آن به حل مسئله اقدام کرده است.»
🔻بخش دوم:
«ما چه تعریفی از نظریه اجتماعی داریم؟
مطهری از مسائلی چون ماهیت جامعه ، عناصر وجودی جامعه، نسبت قراردادهای اجتماعی با فطرت، جامعه طبقاتی و جامعه ی مطلوب، نبرد حق و باطل بحث کرده.
نبرد حق و باطل را به نبرد درونی انسانها برگردانده و بر اساس آن سیر جامعه را از حیات جسمانی به روحانی توضیح داده و نسبت فرهنگ و اقتصاد و سیاست را روشن کرده.
چرا اینها را نادیده می گیریم.
او هم دارای فلسفه اجتماعی و دارای نظریه اجتماعی است. این دیگر کار ماست که نظریه ی او را بازشناسی و منقح کنیم.»
🔻بخش سوم:
«علاوه بر بخش های گذشته، استاد شهید دیدگاه های اجتماعی خود را در یک حوزه ی خاص(زن و خانواده) شرح و بسط داده و بالغ بر ده کتاب و مقاله در این حوزه عرضه نموده است.»
✅نتیجه گیری:
«همه ی آثار را باید دید و نظم منطقی اش را کشف کرد و آن را در قامت یک نظریه عرضه نمود.»
#نظریه_اجتماعی
#شهید_مطهری
@taamollat
📌کوتاه درباره ی تغییر اجتماعی
تغییر اجتماعی از آن دست مقولاتی است که تاریخی به قدمت تاریخ اندیشه دارد، و شاید بتوان آن را نقطه ی آغاز تفکر فلسفی قلمداد کرد.
این مسئله وقتی با اجتماع پیوند می خورد دچار پیچیدگیهای مضاعفی می شود که شناخت و تحلیل آن را با دشواری روبرو می کند.
-در تغییر اجتماعی دقیقا چه چیزی تغییر می کند؟
در تغییرات اجتماعی متغیر اصلی کدام است و متغیرهای فرعی کدامند؟
-آیا در اجتماع انسانی امر ثابتی هم وجود دارد؟
- آیا تغییر اجتماعی همان قوه و فعل فلسفی است؟ در اینصورت آیا هر تغییری تکامل هم هست؟ و.....
-احیا جامعه امر یا لایه ی ثابتی هم دارد که از تغییر مصون باشد؟
-جایگاه انسان در تغییرات اجتماعی کجاست؟ آیا او هم با تغییرات اجتماعی تغییر می کند؟
اینها برخی از سوالاتی است که در مواجهه با مسئله تغییر اجتماعی در برابر ماست.
مواجهه ها با این مسئله در حکمت اسلامی و جهان غرب متکثر است.
مسئله آنقدر مهم هست که بر فهم ما از حیات انسانی و همچنین مدیریت روزمره ی زندگی تاثیر تامی بگذارد.
فعلا بمناسبت اینکه سیر اصلی بحث «اجتهاد در اندیشه شهید مطهری» از بحث تغییر اجتماعی عبور کرده و امیدوارم در آینده بتوانم پرونده ای برایش بگشایم.
#تغییر_اجتماعی
#نظریه_اجتماعی
#حکمت_اشلامی
#شهید_مطهری
@taamollat
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش چهارم)
🔹فلسفه ی قانون
🔻بطور کلی سه دسته قانون زندگی آدمی را احاطه کرده:
-قوانین طبیعی و تکوینی: که بصورت طبیعی بر زندگی همه ی انسانها سایه انداخته و ضمانت اجرای آنها نیز بطور طبیعی در عالم تکوین قرار داده شده و امکان تخلف از وجود ندارد.
قوانین طبیعی قوانینی هستند که بطور طبیعی بخش قابل توجهی از زندگی آدمیان را شکل داده و هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی مصادیق فراوان دارد.
-قوانین وضعی و قراردادی: که حاصل قرارداد و وضع است و قانونگذار برای تنظیم روابط فردی و اجتماعی آنها را بر اساس آنچه مصلحت می داند وضع می کند.
قوانین وضعی خود به دو صورت در میان آدمیان وضع می شوند.
صورت اول قوانین رسمی و قراردادی است که عده ای از نمایندگان مردم و یا شارع مقدس و نبی یا امام به وضع آنها اقدام می کنند.
-آداب و رسوم: صورت دیگری از قوانین وجود دارد که بصورت عرف و عادت و سنت در بین مردم ظاهر می شود که به آن فرهنگ یا آداب و رسوم می گوییم.
🔸 در میان سه دسته ی کلی قوانین (طبعی و وضعی و آداب و رسوم) دسته ی اول لایتغیر است و تخلف از آن نیز با مجازات طبیعت روبرو می شود.
اما آن دسته از قوانین که وضع آن به دست بشر است، متناسب با نیازها و تحولات در معرض تغییر قرار دارد.
🔻در باب قوانین موضوعه ی بشری که هدفش نظم عمومی است و با تغییر شرایط تغییر می کند مناقشه ای نیست، بحث عمده در باب قوانین شرعی است که با توجه به اینکه احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعی هستند، تغییر آنها با تحول شرایط چه صورتی دارد؟
ما از طرفی با مصالح و مفاسد واقعی مواجهیم که نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم، از طرف دیگر با شرایط متغیری مواجهیم که یک قانون ثابت برای همه شرایط را بر نمی تابد.
اهمیت قوانین شرعی آنگاه که در نظامات اجتماعی ظاهر می شود بسی بیشتر است.
اگر قرار باشد قوانین شرعی منجر به ساخت نظامات اجتماعی شود، آنگاه تغییر در شرایط اجتماع و سپس تطابق آن با قوانین شریعت تبدیل به مسئله ای جدی می شود.
▪️این، همان مسئله ی اصلی است.
#نظریه_اجتماعی
#تغییر_اجتماعی
#شهید_مطهری
#اجتهاد
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش چهارم) 🔹فلسفه ی قانون 🔻بطور کلی سه دسته قانون زندگی آ
📌بعد التحریر۱
🔹مبنای تقسیم بندی فوق در باب قوانین، تقسیمی است که خواجه نصیرالدین طوسی ره در کتاب شریف اخلاق ناصری، از اقسام کنش های انسانی آورده است.
ایشان کنش های انسانی را یا ناشی از طبع یا وضع می داند.
تقسیم بندی فوق از ایشان است، با اندکی تغییر. رحمه الله.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش چهارم) 🔹فلسفه ی قانون 🔻بطور کلی سه دسته قانون زندگی آ
📌بعدالتحریر۲
🔹 مسئله ی ثابت بودن قوانین شرعی، و تغییر شرایط اجتماعی، ریشه ی انتقاد و موضع منفی برخی به نظام سیاسی اسلام است.
در گفت و گو با برخی از دگر اندیشان، همین اشکال را مطرح می کنند که قوانین شرعی ثابت و لا یتغیر است، در نتیجه تغییر شرایط یا خواست مردم تاثیری در آن ندارد و سپس از آن نتیجه می گیرند که هر حاکمیت اسلامی، قهرا با تحکم و سلطه همراه است.
ریشه ی اشکال، همان عدم تبیین و یا عدم اجرای صحیح فرایند اجتهاد است.
@taamollat
📌اجتهاد، هویت اجتماعی، پیشرفت
🔹اجتهاد فرایندی ست برای استمرار و بقای بخشی از سنت در امتداد آینده.
بنابر این هر جامعه ای که دارای سنت ها و ارزشهای پایداری باشد، قهرا نیازمند چنین ساز و کاری برای حفظ هویت خود می باشد.
از اینجهت اجتهاد با حفظ هویت اجتماعی پیوند وثیقی دارد.
این جامعه ی بی هویت و بی بنیان است که در شرایط اجتماعی متکثر، تنوع می پذیرد و در هر عصری شکل خاصی می گیرد.
اما جامعه ی اصیل و ریشه دار، با انگیزه ی حفظ سمت ها و ارزش های خود حتما گونه ای از فرایند اجتهاد را برای خود ایجاد خواهد کرد.
(تلاش های جهان مسیحیت برای عقلانی کردن دین در دوران قرون وسطی را باید تلاشی در همین راستا قلمداد کرد.
جهان مسیحیت از رهگذر عقلانی کردن مسیحیت در پی حفظ بقای و حفظ آن در ساحت اجتماع بود.
حتی آن زمان که از اعتقادات گذشته دست کشید، با اجتهاد در باورهای گذشته الهیات متناسب با پیشرفت را فراهم کرد و سپس به عالم جدید قدم گذاشت. )
این نکته نیز البته گفتنی است که همه ی تلاشها نیز الزاما به نتیجه ی مطلوب نمی رسد، برخی از مدل های اجتهادی به هدم دین و برخی دیگر به انحطاط جامعه منجر می شود.
از اینرو تدوین مدل اجتهاد، از جهت کارکرد اجتماعی بسیار حایز اهمیت است.
ویژگی خاص مکتب اجتهادی امامیه، پیوند آن با حکمت از سویی و در نظر گرفتن پیچیدگیهای اجتماعی از سوی دیگر است.
عقلانیت ناب اسلامی از سویی در مدل اجتهادی اثرگذار بوده و پیچیدگیهای اجتماعی نیز به نوعی به فرایند اجتهاد رنگ و شکل داده است.
روشن است اجتهادی که قرار است بعنوان بخشی از فرایند پیشرفت اجتماعی نگریسته شود، تنها به مسائل عملی محدود نمی شود؛ بلکه مسائل نظری را نیز در بر می گیرد.
البته اجتهاد در مسائل نظری، به معنی تجدید نظر در اعتقادات گذشته و ارائه اعتقادات جدید راه و بیراه نیست، بلکه بمعنی عرضه مسائل نظری جدید، به همان نظام اعتقادی گذشته و تدارک پاسخ انهاست، هر چند ارائه ی ضابطه مند تفاسیر جدید از مسائل اعتقادی نیز چندان دور از ذهن نیست.
این مدل اجتهادی پیشرو بیش از همه در آثار و اندیشه متفکران انقلاب اسلامی مانند امام و آیت الله خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری و علامه ی مصباح جلوه گر شده و گمان ما بر این است که تنها مدل بومی توسعه و پیشرفت برای ایران اسلامی از بستر همین نظام اندیشه بر می خیزد.
این نوشتار ها در پی تبیین این مدل اندیشه ی اجتهادی است.
🖌محمدرضا کرباسچی
#نظریه_اجتماعی
#نظریه_پیشرفت
#متفکران_انقلاب_اسلامی
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
@taamollat
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش پنجم)
🔹تبیین مقتضیات و نیازهای زمان
🔹تردید نباید کرد که دیدگاه استاد مطهری درباره ی تغییرات اجتماعی، دیدگاهی برآمده از دیدگاه فلسفی و حتی کلامی است، خصوصا آنجا که وارد لایه ی تجویزی دیدگاه خود می شود، این رابطه ی منطقی بیشتر رخ می نماید.
علامه مطهری بعد از توصیف و تقسیم تغییرات اجتماعی به تغییرات نفس زمان و تاریخ، و تغییرات اراده و سلیقه ی ادمیان، لزوم هماهنگی با آن تغییرات را به صلاح آمیز یا فسادانگیز بودن آنها منوط می کند.
چه بسیار کسانی که تغییرات را اصیل گرفته و حکم به تبعیت از آن کرده اند و چه بسیار کسان که قائل به توقف مطلق در برابر تغییرات شده اند و آنانی که هم قائل به تفصیل شده اند معیار درستی دست نداده اند.
بر همین اساس از دیدگاه ایشان هر هماهنگی با اقتضائاتی را نباید صلاح و هر مخالفت با اقتضائاتی را نباید تحجر و واپس گرایی تلقی کرد.
چه بسا مقاومت در برابر یک مقتضای زمان، عین صلاح و اتفاقا تن دادن به یک تغییر و همراه شدن با آن عین تحجر و عقب افتادگی باشد.
ایشان سیدجمال الدین اسد آبادی را -علی رغم توقف و ایستادگی در برابر تغییرات ناشی از مدرنیته- یک مصلح اجتماعی بزرگ و «سلسله جنبان اقدامات اصلاحی» در جهان اسلام می داند.
🔻ملاک پذیرش تغییرات اجتماعی
ایشان ملاک پذیرش و برسمیت شناختن تغییرات اجتماعی را، قرار داشتن در مسیر رشد و کمال انسانی (فطرت) می داند و هر تغییری بیرون از این مسیر را خلاف جهت فطرت دانسته و معتقد است که اقدام درست ایستادگی در برابر آنست.
این نوع قضاوت درباره ی تغییرات اجتماعی، از نوع نگاه به هستی و واقعیات نشات می گیرد.
#نظریه_اجتماعی
#تغییر_اجتماعی
#شهید_مطهری
#اجتهاد
@taamollat
📌تفسیر خاص استاد شهید از اصلاحگری، بر اساس نگاه ایشان به مقوله ی تغییر
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش پنجم) 🔹تبیین مقتضیات و نیازهای زمان 🔹تردید نباید کرد که
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش ششم)
🔹در یادداشت قبل گفته شد که استاد شهید، بر اساس مبانی حکمی خویش تمامی تغییرات را برسمیت نشناخته و آن ها را به تغییرات در جهت کمال و تغییرات در جهت سقوط تقسیم می کنند. (اسلام و مقتضیات،ج۱, فصل۱۲)
تقسیم اقدامات به اصلاح و افراد نیز از همین مبنا ریشه می گیرد.
استاد شهید در فصل اول و دوم از بخش اول کتاب «انحطاط و ترقی تمدن ها» پس از بحث درباره ی علت اصلی تحول و تغییر تاریخی، به عوامل ترقی و انحطاط تمدن ها و جوامع پرداخته و لایه ای دیگر از #فلسفه_تاریخ مبتنی بر #حکمت_اسلامی را آشکار نموده است.
🔹راز اصلی حرکت در تاریخ
بحث از «علت اصلی حرکت جامعه و تاریخ» همواره تقاطع جریان حکمت اسلامی و جریانات دیگر، خصوصا فلسفه های مادی بوده است.
در حالیکه فلسفه های مادی بر عواملی چون جغرافیا و ابزار تولید تاکید می کرده اند، حکمت اسلامی به دلیل اصراری که بر استقلال انسان در مقابل جامعه دارد، نقش فرد انسانی و اراده ی او را پررنگ تر از سایر عوامل به تصویر می کشد.
استاد شهید پس از بررسی عواملی چون ابزار تولید، جغرافیا، نوابغ، زور و قدرت و نژاد، بر عامل «استعداد ابتکار در انسان» و «فطرت» او تاکید می کند و اصرار دارد که این دو -فارغ از جبراجتماعی و جغرافیا و زور سر نیزه ها، مهمترین عوامل تغییر و تحول تاریخ هستند.
#نظریه_اجتماعی
#شهید_مطهری
#تغییر_اجتماعی
#اجتهاد
@taamollat