eitaa logo
تأملات اجتماعی
184 دنبال‌کننده
301 عکس
92 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هشتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه هستی شناس
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری ره ۱ ▪️سرفصل ها ۱. طرح بحث: مناقشات پیرامون بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی ۲. دیدگاه شهید مطهری ره در باب دانش تاریخ (گونه های معرفت تاریخی، اعتبار سنجی و کاربرد آنها) ۳. کاربردهای تاریخ در تحلیل اجتماعی از نگاه شهید مطهری ۴. حل تعارض فلسفه و تاریخ در تحلیل اجتماعی ۵. نگاه تاریخی و اجتماعی شهید مطهری، در تقابل با رویکردهای مدرن 🔹🔹🔹 🔻بخش اول: مناقشات پیرامون بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی، بمانند بکارگیری فلسفه، همواره محل مناقشه و اختلاف بوده است. اشکال اصلی در بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی آن است که تاریخ علاوه بر آنکه عینیت را از دسترس ما دور کرده و ما را در دام کلاف سر در گم پیشفرض ها می اندازد، با نوعی کثرت گرایی، راه را بر ارائه ی تحلیل های عام سد می کند. به عبارت دیگر بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی مساوی است با پذیرش تکثر بی پایان در اجتماع انسانی که همین مسئله راه را بر کشف قواعد عام و در نتیجه امکان پیش بینی حوادث سد می کند. نتیجه ی همه ی اینها، بروز نسبیت در تحلیل های اجتماعی است. و چنانکه فکر فلسفی،همه چیز را یک کاسه کرده و تحت قواعد عام در آورده و راه را بر درک تنوع ها در محیط اجتماع می بندد، روش تاریخی نیز راه را بر درک «قواعد عام» و « امور مشترک میان جوامع» سد می کند. ▪️حل این تعارض بمانند حل تعارضات فقهی و اصولی نیست که با دست کشیدن از اطلاقات و عمومات و تسامح و.... تعارض پایان یابد، مسئله کاملا عقلی است و تعارض نیز با همان ابزار باید پایان یابد. در نوشته های سپس تر روش تحلیل استاد شهید مطهری را بازگو خواهیم کرد. والله هو الموفق و المعین @taamollat
تأملات اجتماعی
📌صدر اسلام و زایش سرمایه داری معرفی کتاب صدر اسلام و زایش سرمایه داری تز بسیار بدیعی را مطرح می کن
📌 تاریخ در خدمت فهم بهتر پدیده ها 🔹این که یک متفکری برای یافته های خودش عقبه ای علمی ، آنهم در فضای خودش، دست و پا کند هیچ چیز عجیبی نیست و شایع است، اما اینکه مثلاً عقبه ی سرمایه داری را که اساسا ریشه در زندگی مادی دارد به اسلام وصل کنند حقیقتا نوبر است. در اینجا به ما می گوید که آنچه که مبنای سرمایه داری در جهان غرب بود، اومانیسم و توجه به عالم ماده و انباشت سرمایه بود (چنانکه معنای کاپیتال نیز جز این نیست) ، در حالیکه کار و تجارت و جمع سرمایه در اسلام از همان اول هم اصالت نداشت و ابزاری بود برای رفع موانع رشد فطرت و ایمان جامعه که اتفاقا با ابزار کنترلی متعددی (از قبیل تشریعات واجب و مستحب، مانند خمس و زکات و صدقه و قرض الحسنه و....) حد زده می شد. اتفاقا روایاتی داریم که نهایت مال و دارایی انسان مومن را مشخص کرده و مومنین را از انباشت بیش از آن باز می دارد. پس چنانکه می بینیم، آنچه در جهان اسلام و سنت پیامبر «سرمایه داری» تصور شده از بیخ و بن با کاپیتالیسم در تضاد است. این نشان دهنده ی آنست که تاریخ لبه ی باریک و تیزی دارد و اگر کلیت شرایط تاریخی بدرستی فهم نشود، تحلیل اجتماعی سر از جاهای دیگر در می آورد. این مطلب از آن جهت خطرناک است که ممکن است برخی ذهن ها را به سمت این همانی نظام اقتصادی اسلام و کاپیتالیسم ببرد، چنانکه در دوره ای برخی ذهن ها را به وادی این همانی اسلام و سوسیالیسم کشانید. نظام اقتصادی اسلام که به مدد تاریخ جایگاه خود را می یابد، اساسا چیز دیگری غیر از سرمایه داری ایست که اینان فهم کرده اند. (۹شهریور۰۲) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و یکم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی ۳
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و دوم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی ۴ ▪️بخش سوم: کاربردهای تاریخ در تحلیل اجتماعی۲ بخش عمده ی بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی در اندیشه استاد شهید را در بخش دوم و سوم (تاریخ علمی و فلسفه تاریخ) باید جست و جو کرد. اهمیت این دو بخش در اندیشه ی تاریخی ایشان به حدی است که می توان ادعا کرد استفاده ی ایشان از تاریخ نقلی نیز بر بستری از «تاریخ علمی» و «فلسفه ی تاریخ» رخ می دهد. اصرار استاد شهید بر «تاریخ علمی» و «فلسفه ی تاریخ» بعنوان مبنای فهم تاریخ نقلی و پدیده های اجتماعی، نقطه ی تمایز ایشان با سایر تفکرات تاریخگرایانه است که اندیشه ی او را از درافتادن در دام نسبیت نگه می دارد. غیر از فلسفه ی تاریخ که خود در پی کشف قواعد حاکم بر توسعه و تغییر اجتماعی در بازه ای طولانی از زمان است، ایشان در تاریخ علمی نیز در پی کشف قواعد عام حاکم بر اجتماع بطور کلی است. همین کلی نگری به زمان و تاریخ و جست و جو از قواعد ثابت، تاریخ و حوادث اجتماعی را برای او قابل پیش بینی می کند. ▪️نکته ی جالب توجه دیگر در اندیشه استاد شهید توجه توامان به ایستایی و پویایی جامعه است. چنین تفکیکی میان پدیده های اجتماعی، در گذشته توسط کسانی چون کنت و اسپنسر رخ داده و مبنای تقسیم پدیده ها قرار گرفته؛ با اینحال استاد شهید این هر دو را در بستری نظام مند و مدون از فهم تاریخی عرضه کرده است. به عبارت دیگر اندیشه ی تاریخی ایشان، قواعد کلی جامعه را هم بصورت ایستا و فارغ از امتداد آن در طول زمان بررسی می کند و هم قواعد تغییر و تکامل آن را در طول تاریخ نشان می دهد. نمونه ای از تطبیق «تاریخ علمی» و «فلسفه ی تاریخ» بر یک جامعه ی خاص (جامعه ی ایران) در یادداشتهای سپس عرضه خواهد شد انشالله (۱۲شهریور۰۲) @taamollat
📌انسان ایرانی و دریافت متعالی از هستی 🔹همه‌ی انسان‌ها فطرتا حقیقت‌جو هستند و به دنبال کشف واقعیت و بخصوص واقعیت مطلق، و برقراری نسبتی با هستی‌اند تا به وجود خود تعیّن و تشخّص بدهند. بدین علت، سراسر زندگی انسانها مبتنی بر درکی از واقعیت مطلق و نسبتی با هستی معنا و صیرورت می‌یابد. هر درکی از هستی و نسبتی با واقع، نحوه‌ای از زندگی را رقم می‌زند. چرا که هستی بی‌نهایت است و واقعیت لایه‌مند. هر انسانی به قدر وجودی و اندازه‌ی ادراکی خود با ظهوری از ظهورات واقعیت و تجلیّات هستی ارتباط برقرار می‌کند و تشبّه به هستی می‌یابد. 🔸 علوم انسانی در هر مقطعی از تاریخ و حیات انسانی، ظهور این درک از هستی و نحوه‌ی زندگی در توصیف و تبیین پدیده‌های انسانی در جهت رسیدن به آن درک پیشنی از هستی و بر قراری نسبت وجودی با آن است. 🔹انسان ایرانی در عقیه‌ی تاریخی و فرهنگی خود، نسبت‌هایی را با واقعیت و هستی برقرار کرده است که به او تعیّن وجودی، هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی بخشیده است که در سنت علمی و فرهنگی او تجلی یافته است. بدون شناخت عمیق این تعیّن وجودی و هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی نمی‌توان درک درستی از ایران و انسان ایرانی داشت. 🔸 هستی در فرهنگ و تمدن ایرانی به وصف متّصف شده است و لحظه به لحظه در حال تجلی و ظهور است فلسفه و دانش در نسبت با واقعیت را و و خوانده‌اند که حقیقت هستی را جاری و ساری در همه‌ی لایه‌های واقعیت دانسته‌اند و جوهره‌ی علم را نیز به نور و انکشاف حقیقت تعریف کرده‌اند. در این تلقی، ظهور تام هستی مطلق بیش و پیش از آنکه طبیعت باشد انسان است. به تعبیر دیگر فقط است که می‌تواند تجّلی و ظهور تام نور هستی باشد و طبیعت را هم نورانی و معنادار کند. لذا در مرکزیت حکمت و معرفت انسان ایرانی، قرار دارد. انسانی که اتصال غیب و شهود و پیوند آسمان و زمین است. لذا بر خلاف فلسفه‌ی غربی که انسان‌مداری در گرو «طبیعی شدن انسان» است در حکمت الهی مشرقی، این طبیعت است که جوهره‌ی انسانی می‌یابد و بستر تعالی هستی انسان می‌شود. 🔹نسبت انسان ایرانی با هستی متعالی را می‌توان در میراث علمی و تمدنی ایران مطالعه و شهود کرد. حکمت و شعر، قانون و سیاست، آداب و رسوم هر کدام طریقی به شناخت هستی انسان ایرانی است چرا که هر کدام از این آثار ره‌آورد اتصال وجودی انسان با واقعیت و نسبت با هستی متعالی و نورانی است که از جهان نفس‌الامر ابتدا وارد جهان ذهنی متفکر ایرانی شده است و از طریق تعلیم و تربیت، تالیف و تدریس وارد جهان بیناذهنیت انسان ایرانی شده است و به علم و صنعت، فقه و سیاست، ادب و هنر، آداب و رسوم تبدیل شده است. اما در عین حال محدودیت‌های موجود در این ظهورات را هم باید توجه کرد. محدودیت‌های ناشی از موقف تاریخی و اجتماعی انسان که امکان ظهور برخی دیگر از لایه‌های واقعیت را فراهم نکرده است. 🔸خلاصه با هر اثری از آثار جاودانه‌ی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی همچون شاهنامه و گلستان و مثنوی و دیوان حافظ و همچنین با آثار فقهی و اصولی و فلسفی می‌توان به پستوهای هستی انسان ایرانی و ظهوراتی از واقعیت تعین‌یافته راه یافت و لایه‌ای از لایه‌های وجودی انسان ایرانی و روح تاریخی ایران را کشف و مطالعه کرد تا چراغ راه آینده‌ی ما باشد. 🔹انقلاب اسلامی ایران نیز امتداد این هستی انسانی و ره‌آورد تحول در تعیّن وجودی انسان ایرانی و برقراری نسبتی جدید با هستی متعالی پس از گسستی است که در اثر ارتباط با عالم تجدد ایجاد شده بود. تحول و تجددی که نه در ستیز و گسست با گذشته‌ی هویتی و تمدنی خویش، بلکه در اتصال و امتداد آن، به همراه تلاشی برای آشکارسازی ظرفیت‌های نهفته‌ی ادراکی و گرایشی انسان ایرانی در مواجهه‌ی با واقعیت و هستی و درکی از نیازهای زمانه است. در این میان نقش محبّت به اهلبیت (علیهم السلام) برای ارتباط وجودی با هستی متعالی و جاری در فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی بی‌بدیل است.در انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی انسان ایرانی با تجربه‌ی وجودی حضرات معصومین ارتباط برقرار کرد و تلاش کرده زیست جهان خود را به آنها نزدیک کند و تا با اقتدا به آنها، زمانه‌ی خود را آنگونه که می‌طلبد بسازد. 🔸محور مهم این تشبّه و بازسازی هویت و تعیّن تاریخی خود، بود. مردم تحول‌خواسته و تشبه‌یافته، بیش از هر چیزی تلاش داشتند تا خود را تعریف کنند. 🔹 یکی از مهمترین ویژگی‌های مهم که در انسان ایرانی نیاز به تقویت دارد است. ارزشی که در سالهای آغازین انقلاب بسیار پر رنگ و اثر گذار بود اما به تدریج تضعیف شد و پنهان و روتوش‌دار جایگزین آن شد. ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ( بخش سی و هفتم) 🔹جمع بندی و نتیجه گیری۲ ۳. استاد شهید م
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ،(بخش سی و هشتم). 🔹فرعیات ▪️📌جایگاه روش تاریخی در اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری۱ ۱. بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی از دیرباز مورد مناقشه بوده است. غیر از آنکه برخی (مانند پوزیتیویست ها) اساسا منکر علمی بودن گزاره های تاریخی بودند، اشکال عمده در استخدام روش تاریخی تقابل آن با عینیت (بعنوان غایت اصلی علم) بوده است. بر همین منوال کسانی که درهای تحقیق اجتماعی را به روی تاریخ گشودند و از او استقبال کردند، بسیاری از لوازم آن -مانند نسبیت- را هم پذیرفتند و در نتیجه از علم بودن و کلی بودن علوم اجتماعی نیز تا حد زیادی دست کشیدند. (مانند جریانات تفسیری و هرمنوتیکی) اکنون نیز در فضاهای علمی، تاریخ همچنان جایگاه نااستواری دارد. بحث درباره ی علمی بودن یا نبودن تاریخ هنوز هم داغ و پر فایده است. ۲. یکی از نکات جالب توجه در روش شناسی اندیشه ی اجتماعی استاد شهید مطهری آنست که ایشان از سویی با اصرار بر بنیان‌های فلسفی علوم اجتماعی، در اثبات مبادی علوم اجتماعی، رشته ای از مسائل فلسفی را بکار می گیرد، اما همو در لایه های دیگر برای اثبات مدعیات اجتماعی، بطور گسترده از روش تاریخی بهره می گیرد. سوال بحث برانگیز آنست که علوم اجتماعی در نظر استاد شهید چه ماهیتی دارد که از سویی پذیرای قواعد فلسفی است، (که ذاتا ضروری و کلی است و هیچ گونه نسبیت و جزئیتی را بر نمی تابد) و از سوی دیگر بستری است برای عرضه ی گزاره های تاریخی(که مثار کثرت و نسبیت است) ؟ به عبارت دیگر چطور است که بکارگیری توامان فلسفه و تاریخ در علوم اجتماعی به تناقض و آشفتگی منجر نمی شود؟ آیا استاد شهید فلسفه را تاریخی می بیند یا تاریخ را فلسفی؟ 🤔🤔🤔🤔🤔 @taamollat
تأملات اجتماعی
📌بعدالتحریر ❓بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی با چه اشکالی روبروست؟ 🔹 گزاره های تاریخی آنقدر جذاب هس
📌بعدالتحریر۲ 🔻سرفصل های تاریخی اندیشه شهید مطهری قبلا درباره ی کاربرد فلسفه در علوم اجتماعی از نگاه مطهری اندکی گفته و به انتقادها هم پرداخته شد. اکنون به سراغ نقش تاریخ در اندیشه ی اجتماعی ایشان می رویم: استاد مطهری در آثار زیر به سراغ تاریخ رفته و از گزاره های تاریخی در اثبات مدعای خویش بهره برده: 👈تاریخ اسلام: سیری در سیره نبوی، جاذبه و دافعه ی علی ع، حماسه س حسینی، داستان راستان، سیری در سیره ی ائمه ی اطهار 👈اعتقادات: عدل الهی، انسان و سرنوشت، 👈تاریخ علم: سیر فلسفه در جهان اسلام تاریخ فلسفه ی غرب (جدید) مباحث پراکنده در شرح منظومه مقالات فلسفی(فلسفه ی صدرالمتالهین) و.... 👈تاریخ ایران: خدمات متقابل اینده ی انقلاب اسلامی 👈فلسفه ی تاریخ: فلسفه ی تاریخ جامعه و تاریخ جامعه و تاریخ در قرآن انحطاط و ترقی تمدنها چنانکه روشن است مطهری در بیشتر لایه های اندیشه س خویش به تحلیل تاریخی متکی است. ▪️تاریخ و اجتماع هدف اصلی مطهری از همه ی اینها به یک نقطه بر می گردد و آن عبارتست از شناخت وضعیت کنونی و آسیب شناسی حرکت تکاملی در امت اسلامی مطهری در بیشتر این موارد از تاریخ برای فهم چرایی توقف امت اسلامی بهره می‌برد. ▪️تاریخ علم: در تاریخ علم او نیز هدف عمده همین است. او در مواضع متعددی با رجوع به مطالب تاریخی فهم حاج ملاهادی سبزواری را زیر سوال می‌برد. استاد شهید بطور ویژه به تاریخ فلسفه و فیلسوفان عنایت خاص دارد و به اعتقاد ایشان توجه نداشتن به تاریخ علم، فهم آن را با بحران و اشتباه مواجه می کند. ▪️نگاه فلسفی به تاریخ به نظر می‌رسد که مطهری در بهره گیری از تاریخ در تحلیل پدیده های اجتماعی به چیزی بسیار فراتر از تفهم نظر دارد. البته تاریخ در فهم بهتر پدیده ها موثر است، اما به جهت فلسفی، تاریخ و زمان خود دارای قواعد و سنت هایی است که مدام تکرار می شوند. گویی مطهری در گستره ی وسیع و در حال حرکت زمان و تاریخ، به دنبال این ضرب آهنگ هایی است که بصورت مکرر بازآفریده می شوند. اساسا از نگاه ایشان این بخش از تاریخ است که ارزش علمی دارد و دست ما را برای پیش بینی حوادث بعدی پر می کند، و الا حوادث جزیی تاریخی بصورت جزیی، فاقد ارزش علمی به نظر می رسد‌‌. ▪️دستاوردهای شهید مطهری از رجوع به تاریخ حال جا دارد به این سؤال پرداخته شود که رهاورد این نگاه مطهری به تاریخ چه بوده است و چه قواعد کلی را از آن فراچنگ آورده است؟ مهمترین نکته در نگاه تاریخی مطهری آنست که به جهت قانونمند بودن زمان، حوادث تاریخی نیز قاعده مند و هدفمند است و هرگز امری تصادفی و کشکولی نیست. قلنونمندی زمان بدان معناست که قواعد برهانی فلسفی در تاریخ نیز راه دارد. در نتیجه می توان از علیت در تاریخ، سنخیت، حرکت، تکامل تاریخی و.... سخن گفت. از همین روست که ایشان به تمدن ها به عنوان پدیده هایی کاملا اجتماعی و تاریخی نگاه می کند که تحت قواعد مشخصی دچار انحطاط یا برخوردار از ترقی می شوند. (ر.ک: انحطاط و ترقی تمدن ها) @taamollat
5.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تحلیل وضعیت اسرائیل در شبکه وزارت خارجه آمریکا: اسرائیل دیگر نه تنها اهمیت استراتژیک برای غرب ندارد، بلکه به دردسر بزرگی برای آمریکا و اروپا تبدیل شده است! @taamollat