eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹✨ ✨ ✅مگر ابتدا در بوده كه در به خروج از اشاره شده است؟ 🔷خداوند در سوره بقره آيه ۲۵۷ ميفرمايد: «اللَّهُ وَلىُِّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ  هُمْ فِيهَا خَلِدُون» خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مى برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مى برند آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. 🔷علامه طباطبايي معتقد است انسان از همان آغاز خلقت، داراى است كه نورى است اجمالى، اگر انسان از آن مراقبت كند، میكند و تفصيل پذيرفته، از حالت اجمال خارج ميشود. آدمي چون در همان آغاز خلقت نسبت به معارف حقه و اعمال صالح به تفصيل ندارد، بنابراين نسبت به اين معارف در است. بدين ترتيب آدمي در هم دارد كه است و هم دارد كه در واقع همان عدم اطلاع از تفصيل معارف است. به اين معنا در آغاز خلقت با هم جمع میشود. زماني كه انسان در هنگام ايمان مى آورد، به تدريج از ظلمت دينى به سوى و اطاعت هاى تفصيلى خارج میشود (مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ) و اگر كافر شود از نور فطريش كه همان علم اجمالي ديني است، به سوى تفصيلى كفر و معصيت بيرون میشود (مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ).[۱] @tabyinchannel 👇
👆 🔷اما مفسران پاسخ ديگري هم به اين سوال داده اند كه بر اساس قواعد زبان عربي و اصطلاحات عرفي آن است. اين گروه از مفسران معتقدند خارج كردن مومنان از ظلمت، به اين معنا نيست كه ايشان در بوده اند و حال از آن خارج شده اند؛ بلكه منظور آنها از است. اين اصطلاح در زبان عربي رايج است. مثلا وقتي از اخراج كسي از جايي سخن ميگويند، منظورشان اين نيست كه او الزاما آنجا بوده و حالا او را بيرون كردند، بلكه منظورشان اين است كه او نميتواند يا نبايد به آنجا وارد شود.[۲] 🔷چنين مواردي در آيات ديگر و نيز ديده مي شود: در آيه ۹۸ سوره يونس آمده است: «لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْي» قوم يونس، هنگامى كه ايمان آوردند، عذاب رسوا كننده را در زندگى دنيا از آنان برطرف ساختيم. در حالي كه اصلا عذابي به آنها نازل نشده بود. يا در آيه ۷۰ سوره نحل مي فرمايد: «وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُر» بعضي از شما به پست ترين [حدّ] فرتوتى برگردانده میشود (ميرسد). در حاليكه اصلا در اين حالت نبوده اند كه به آن بازگردند. 🔷در روايتي نيز آمده است كه اگر كسي بگويد «اشهد ان محمد رسول الله» از آتش جهنم خارج ميشود. اما مشخص است كه آن فرد اصلا در آتش نبوده كه بخواهد از آن خارج شود؛ بلكه منظور عدم دخول وي به آتش است. بنابراين در اين موارد واژه اخراج تنها معناي دفع كردن يا رفع كردن ميدهد.[۳] ❌بنابراين در اين آيه نيز منظور اين نيست كه الزاما در بوده و حالا آنها را از آن خارج ميكنند؛ بلكه طبق اصطلاح زبان عربي منظور وارد شدن آن ها به نور و از دخول آنها به ظلمات است. 🔺پي نوشت: [۱]. الميزان في تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۳۴۶ [۲]. كشف الأسرار و عدة الأبرار، انتشارات امير كبير، تهران، ۱۳۷۱ ش، ج ۱، ص ۷۰۴؛ المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ابن عطيه اندلسى، دارالكتب العلميه، بيروت، ۱۴۲۲ ق، ج ۱، ص، ۳۴۵؛ مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۲۰ ق، ج ۷، ص ۱۹ [۳]. مفاتيح الغيب، ج ۷، ص ۱۹ ☆منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️نور و ظلمت در قرآن کریم (بخش اول) 🔷واژه‌ها و کلمات ترکیبی وحی در از عمق و ژرفای خاصی برخوردار است، به طوری که با هیچ کتاب دیگر آسمانی و غیر آن قابل قیاس نمی‌باشد؛ چنانچه اندیشمند و فرهیخته‌ای به قرائت آن بپردازد و آن را مطالعه کند، بی‌تردید حیرت و اضطراب و شگفتی خاصی به وی دست خواهد داد و در ضمیر ناخودآگاهش پرسش‌ها و سؤال‌های گوناگون و متعددی ایجاد می‌شود و او را به کنکاش و جستجو وامی‌دارد و این راه را ادامه می‌دهد تا ضمیر پرسش‌گر و وجدان درونیش آرام گیرد. [۱] قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ - الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ [رعد، ۲۸ و ۲۹]؛ آگاه باشید تنها با و توجه به ذکر او دلها آرامش می‌یابد - آنانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، پاکیزه‌ترین زندگی نصیبشان خواهد شد و بهترین سرانجام را خواهند داشت». 🔷در مجموعه دریای گهربار وحی و ستارگان بزرگ و کوچک قرآن، واژه و درخششی دیگر دارد. واژه ، و هدایت‌گر تکوینی و تشریعی همه عالم است، جهان بدون مفهوم و معنا ندارد و اشیاء متعدد و گوناگون از یکدیگر جدا نمی‌گردند و تشخیص و تمیز پیدا نمی‌کنند. او سبب جدایی انواع و اجناس از یکدیگر است، در پرتو برکت وجودی ، هر چیزی در جای خود قرار دارد و به موقع وظیفه و تکلیف خود را انجام می‌دهد که در این امور آسمان‌ها و زمین و هر آنچه وجود دارد در پرتو نورانیتش راه صحیحی را طی می‌کنند. «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ؛ [آل عمران، ۸۳] تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از روی اختیار و یا از روی اجبار در برابر فرمان او تسلیمند و دنباله رو او هستند و همه بسوی او باز گردانده می‌شوند». 🔷 ، مظهر تاریکی، ستم، زورگویی، تبعیض، بی‌عدالتی، گناهان، جنایات انسانی و غیر انسانی و تجاوز نسبت به یکدیگر است. هر آن کس در آن وادی قدم نهد در باتلاقی فرو رفته است که لحظه به لحظه و آن به آن، تیره‌روزی و سیاه‌بختی را برای خود و همراهانش بوجود آورده،‌ از انسانیت به حیوانیت و از آن به عالم جمادات نزول کرده، تا جایی که هیچگونه تکلیفی را برای خود احساس نکند. قرآن این حالت را چه زیبا تبیین می‌کند: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالأَْنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ [اعراف، ۱۷۹] به یقین گروه بسیاری از جنیان و انسان‌ها را در دوزخ خواهیم برد، آنان دلها (عقل‌ها) یی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند) نمی‌فهمند و چشم‌هایی که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شوند، آنان همانند چهارپایان هستند بلکه وضعیت بدتری (گمراه‌ترند) دارند، اینان غافلان کوردل (که در ظلمت بسر برده‌اند) هستند، چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت باز هم گمراهند». ... پی نوشت: [۱] در بحث تحریف تورات و انجیل و دیگر کتاب‌های آسمانی گفته شده: جابجایی و یا ازدیاد و نقیصه در ترکیب کلمات چیزی است که دشمنان مکتب توحیدی در طول گذشت زمان بر آن دست یازیدند، تا آن اثر ژرف از آنها گرفته شود و هدایت آن کمرنگ شود، از این رو کتاب‌های فوق وحی اصیل نیستند و در آنها تحریف به وجود آمده است، لکن قرآن این معجزه خالده الهی از این دستبرد محفوظ مانده و حق تعالی حفاظتش را بر عهده داشته است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ ما خود قرآن را فرو فرستادیم و آن را به صورت صد در صد حفظ خواهیم کرد. این بالاترین و اساسی‌ترین فرق این کتاب با دیگر کتب آسمانی است». منبع: وبسایت رشد @tabyinchannel
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️نور و ظلمت در قرآن کریم (بخش دوم) 💠مفهوم نور 🔷 ، معنایش ضیاء و روشنی است که سبب ظهور و جلوه خود و دیگر اشیاء شود. [۱] در کتاب‌های لغت آمده: « از ، نور در جهان مادیت وسیله‌ای است که انسان بینا از آن بهره‌برداری می‌کند و سبب تشخیص و تمیز اشیاء از یکدیگر می‌شود». [۲] علامه طریحی براساس استخدام و بکارگیری واژه و در قرآن و حدیث می‌نویسد: این دو کلمه در هر جایی معنا و مفهوم مستقل دارد، در آیه شریفه: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ…؛ آسمان‌ها و زمین است، ، همانند چراغی است که در درون آن چراغ پرفروغ دیگری است...»، به معنای مدبرّ و برنامه‌ریز و گرداننده آسمان‌ها و زمین است؛ اما در آیه شریفه: «مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ…؛ [نور، ۴۰] کسی را که خداوند در وجودش قرار نداده، هدایت‌گری برای او نیست»، در اینجا روشنایی همان هدایت در برابر تاریکی و ظلمت است... و در آیه شریفه: «وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ…؛ [حدید، ۲۸] و قرار داد برای شما را تا بواسطه آن راه روید و حرکت کنید»، را رهبری و زعامتی می‌داند که از او پیروی شود و دنبال سر او حرکت نمایند. [۳] 💠مفهوم ظلمت 🔷 ، همان تاریکی است که در صورت نبود به وجود می‌آید. در زبان عربی جمع ظلمة، ظلم و ظلمات می‌باشد. ، در تعبیر قرآنی بیانگر و است، بطوری که ، راهی برای رسیدن به پیدا نکند؛ همانند تاریکی در شب‌های دیجور در وسط دریا که سیاهی مطلق است، شخص قایق سوار و یا در حالت شنا احساس می‌کند به هر طرف هر چه حرکت کند، در تاریکی و ظلمت بیشتر فرو می‌رود و از هدف دورتر می گردد. [۴] 🔷 در ترسیم ، داستان یونس پیامبر (ع) را چنین مطرح می‌کند، آنگاه که یونس در شکم «نهنگ» قرار گرفت، او ظلمت و تاریکی محض را احساس کرد و با خدای خویش به مناجات پرداخت: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ - فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ [انبیاء، ۸۷ و ۸۸] (بیاد آور) ذوالنون (یونس) را هنگامی که خشمگین از میان قوم خویش بیرون رفت و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن تاریکی‌ها و ظلمت‌های متراکم صدا زد: خداوندا جز تو معبودی نیست، منزهی تو و من از ستمکاران بوده‌ام؛ ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، همینگونه انسان‌های مؤمن را از ظلمات و گرفتاری‌ها نجات می‌دهیم». 🔷و نیز قرآن واژه را درباره رحم مادران که جایگاه تاریک و غیر قابل نفوذ برای اشعه‌های عادی است بکار می‌گیرد و چنین تعبیر می‌کند: «یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ؛ او شما را در رحم و شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش داد و در میان تاریکی‌های سه گانه قرار داد». [زمر، ۶] پس در اصطلاح قرآن، مطلق تاریکی است، که انسان آنگاه که در آن وادی فرو رود و پا گذارد همه بر او بسته می‌شود و قادر به هدایت خویش و دیگران نخواهد بود. ... پی نوشت‌ها: [۱] العین، ج ۳، ص ۲۷۵ [۲] لسان العرب، ج ۵، ص ۲۴۰ [۳] مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۰۳ [۴] مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت رشد @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از واژه «ظلم» چيست؟ 🔹واژه به گفته «مقاييس اللغة» در اصل داراى دو معناى متفاوت است: يكى به معناى كه از آن تعبير به مى شود، و ديگرى به معناى قرار دادن چيزى در غير محلش (نقطه مقابل عدل كه قرار دادن هر چيزى در محل آن است). اين احتمال وجود دارد كه هر دو به يك حقيقت باز گردند، چرا كه [نقطه مقابل عدالت] سبب ظلمت و تاريكى است در هرجا باشد و شايد به همين دليل «راغب» نیز در «مفردات»، ريشه اصلى اين واژه را مى داند. همچنین در «لسان العرب» آمده است كه اصل همان جور و تجاوز از حدّ است و در تعبير ديگرى مى افزايد: ظلم به معناى انحراف‌ از ميانه‌ روى است. 🔹البتّه اين سه معنی : «قرار دادن چيزى در غير محلِ شايسته آن» و «تجاوز از حدّ» و «انحراف از ميانه روى» همه به يك حقيقت باز مى گردد. بعضى از دانشمندان، را بر سه گونه تقسيم كرده اند: ظلم انسان نسبت به پروردگار، كه مصداق اعظم آن كفر و شرك و نفاق است، و ظلم انسان بر ديگران، و ظلم او به خويشتن، و براى همه اينها شواهدى از قرآن مجيد بيان شده؛ ولى از يك نظر هر سه قسم بازگشت به به خويشتن مى كند؛ چرا كه انسان، اولين لحظه اى كه تصميم بر مى گيرد نخستين ضربه را بر خود وارد مى كند، همان گونه كه قرآن مى فرمايد: «وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» [۱]؛ ([و آنها کفران کردند؛ ولى با این کار] به ما ستم نکردند، بلکه به ستم مى نمودند). پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره اعراف، آيه ۱۶۰ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، با همکاری جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چاپ نهم، ج ۴، ص ۴۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اسراری نهفته است؟ (بخش چهارم) 🔸 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از امورى است که به تنهایى از کشف همه آن ناتوان است، و پیوسته قرار گرفته، و فکرها را مشغول نموده است؛ ولى باید توجّه داشت که براساس برخى ، علّت و فلسفه واقعى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سرّى از است. در ادامه‌ی این نوشتار مواردی از ، که در روایات به آنها اشاره شده است بیان می‌گردد؛ 3⃣آمادگی و استعداد مردم 🔹قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه مطابق تقاضا می‏باشد. در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می‏دهد. این قانون تنها ندارد بلکه در نیز جاری است. ، بی‏ فایده است. نیاز به رهبر و برای جامعه نیز از این قاعده و قانون مستثنی نبوده و در قالب و تحقق پیدا می‏کند. 🔹در ، مردم جهان به تدریج ‏برای ظهور آن و سامان ‏دهنده وضع بشر، علمی، عملی و اخلاقی پیدا می‏کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست، تا مبتنی بر و علل و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای و ، و ترک تقیه و… است، که انجام این امور نیاز به و معارف و ترقی و و اخلاقی بشر دارد، به طوری که قابلیت ‏برای در راستای فراهم باشد، 🔹و به این مطلب برسد که هیئت‏های حاکمه با روش‏های گوناگون نمی‏توانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتب‏های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی‏کنند، اجتماعات و کنفرانس‏ها و سازمان‏های بین ‏المللی و طرح‏ها و کوشش‏های آن‏ها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی‏توانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرح‏ها که امروز و فردا مطرح می‏شود مایوس شوند. 🔹وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و جهان را فرا گرفت، یک در پرتو عنایت ‏حق، قرار می‏گیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بی‏نظیر خواهد بود، زیرا در و تاریکی، نمایان‏تر می‏گردد. ... منبع: راسخون به نقل از وبسایت عصر انتظار @tabyinchannel
⭕️حادثه عظیم محرم سال ۶۱ هجری 🔹 فقط دهه‌ی نیست؛ یک حادثه‌ی عظیم در در تاریخ اتّفاق افتاده که این حادثه تمام‌ شدنی نیست. نه به معنای اینکه نظایر آن و اشباه آن استمرار پیدا می کند - آن به جای خود محفوظ، که بحث دیگری است - امّا خود این حادثه مثل است که غروب ندارد. یک‌ وقت حادثه‌ی عظیمی اتّفاق می‌افتد، امروز اتّفاق می‌افتد و فردا از بین می رود؛ [مثل‌] این حادثه نیست. 🔹این حادثه مثل خورشید بی‌غروبی است که همواره بوده تا امروز، بعد از این هم خواهد بود. یک تصویر و ترسیم جاندار و باحقیقتی است از مبارزه‌ی و ، جنگ و ، جنگ با و دنائت؛ البتّه اوجش روز بود، لکن مقدّمات آن روزهای اوایل محرّم، قبل از عاشورا فراهم شد، بعد از عاشورا - مثل یک چنین روزهایی - حادثه عاشورا با رهبری و (علیهما السّلام) تکمیل شد. بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۷/۲۸ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین پیامدهای «ظلم» به دیگران چه می فرمايند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۶ هشدار شديدى به و مى دهد و مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ» (آن كه ابتداى به مى كند [فرداى ] دست خود را از پشيمانى [به دندان] مى گزد). حضرت اين سخن را از «آيه ۲۷ سوره فرقان» برگرفته است، آنجا كه مى فرمايد: «و يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً» (و [همان] روزى كه دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم). 🔹نكته شايان توجه اين است كه حضرت در اينجا را مقدم به «بادى» كرده، يعنى آن كسى كه ابتداى به مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر «مقابله‌ به‌ مثل» كند نيست، بلكه است، و اگر بيش از مقداری که به او شده مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه «ابتدا به كرده» نيست و تعبير به «عَضَّة»؛ (به دندان گزيدن) كنايه از است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، كه از خود او سر زده و باعث و بانى آن بوده، مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد؛ 🔹گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد، و همه اينها نشانه «ناراحتى شديد از و نوعى مجازات و انتقام از خود» است. حديثى از (علیه السلام) نقل شده است که: حضرت در مورد دو نفر كه به هم مى دادند فرمود: «الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» [۱] (آن كس كه ابتدا كرده تر است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه از حدّ تعدّى نكند). جمله اخير «ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» ممكن است اشاره به آن قسم از سبّ باشد كه در انجام آن مجاز است؛ 🔹مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله»، ولى در همان كتاب «اصول كافى» و در جای ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است [۲]، اشاره به اين كه اگر شخص عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد؛ زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناهكار است؛ خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود. [۳] 🔹درباره و عاقبتِ كار او احاديث ديگرى نيز از (عليهم السلام) نقل شده است. (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ» [۴](، پشيمانى است). با اين كه مى دانيم سبب پشيمانى است، ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين است. در حكمت ۳۴۱ آمده كه (عليه السلام) فرموده است: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم»؛ و شبيه همين تعبير در حكمت ۲۴۱ آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ»؛  🔹و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه خداوند از انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى است كه ظالم به ستم مى كند. در مورد در روز از بعضى روايات استفاده مى شود كه به صورت و تاريكى مجسم مى شود، همان گونه كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «از بپرهيزيد كه در روز ظلمت و تاريكى است). [۵] 🔹بر اساس روايات، از جمله گناهانى است كه و عقوبت آن در اين دامان انسان را مى گيرد، همان گونه (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «هيچ كس به ديگرى نمى كند، مگر اين كه خداوند او را در جان يا مال او خواهد گرفت). [۶] اين سخن را با حديثى از (صلی الله علیه و آله) پايان مى دهيم كه فرمود: «چيزى كه آن بسيار زود به انسان مى رسد است، و چيزى كه آن زود دامن انسان را مى گيرد و ستم است». [۷] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel