eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج‌ البلاغه «سختی های سکرات موت» را چگونه توضیح داده است؟ 🔹حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست میفرمايد: «سكرات و شدائد و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه به انسان ميشود؛ نخست: هجوم است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. 🔹امورى كه سخت به آن دلبستگى دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها وداع كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و او مى افزايد. سپس به شرح آن پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خود قرار دارند، با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت می فرمايد: «به ياد هايى مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و و [هرچه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! 🔹اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به دنيا در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. اينجاست كه زحمت گردآورى آن اموال و تبعات و همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا» [۱] (اين براى او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. لذّت و آسايش آن براى است و سنگينى بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». 🔹تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به هنگام براى او روشن شده، دست خود را از می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ 🔹ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروت هايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». (علیه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده، انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۴، ص۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
⭕️اميرالمؤمنين امام علی عليه السلام:  🔸لَوِ اعتَبَرتَ بِما أضَعتَ مِن ماضی عُمرِكَ لَحَفِظتَ ما بَقِيَ.  🔹اگر از گذشته خود كه تلف كرده اى گيرى، بى گمان باقيمانده عمرت را پاس دارى. 📕غرر الحكم، ح ۷۵۸۹ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «راستگویی» و «امانتداری» می تواند ملاکی برای سنجش ایمان محسوب شود؟ 🔹 به عنوان يكى از بارزترين نشانه هاى شخصيت انسانى، هرگاه با همراه شود، به عنوان و مطرح گردد و مجموعه را نشان مى دهد، به گونه‌اى كه نمى توان نام انسان واقعى را بر افرادی كه از اين دو ویژگی بى بهره اند گذارد. اين دو دارای ريشه مشتركى هستند، زيرا چيزى جز «امانت در گفتار»، و امانت چيزى جز «صداقت در عمل» نيست، از این رو در كلمات پيشوايان اسلام «صدق الحديث» و «اداء الامانة» با هم ذكر شده، همان گونه كه در گفتگو هاى عادى نيز، همواره و را در کنار یکدیگر می آورند. 🔹در كنار اين صفت، صفات ممتاز ديگرى قرار دارد كه در واقع لازم و ملزوم يكديگرند، چه اينكه غالباً افرادى شجاع، صريح اللّهجه، كم طمع، با اخلاص و دور از حب و بغض هاى افراطى و تعصبند؛ در حالى كه معمولا افرادى ترسو، رياكار، متعصب، لجوج، طمّاع و يا گرفتار حب و بغض هاى غلط مى باشند. در زندگى خود پايبند به هستند، در حالى كه ابن الوقت و منافقند. در يك كلمه مى توان گفت: و «دو كليد براى كشف‌ باطن‌ اشخاص در جنبه هاى مختلف» است. در كلمات (عليهم السلام)، اين دو ویژگی، دو ابزار در شناسایی دانسته شده كه اگر مى خواهيد خوبى و بدى كسى را بشناسيد او را در و آزمايش کنید. 🔹 (صلى الله عليه و آله) در حديثی می فرماید: «لا اِيْمانَ لِمَنْ لا اَمانَةَ لَهُ» [۱] (كسى كه را رعايت نمى كند ايمان ندارد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً اِلاّ بِصِدْقِ الْحِدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ اِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ» [۲] (خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اين كه و نسبت به نيكوكار و بدكار جزء تعليمات او بود). اين تعبير نشان مى دهد كه در تمام اديان آسمانى و جزء مهم‌ترين تعليمات بوده و از اصول ثابت شمرده مى شود. 🔹همچنين در راستای آزمايش ايمان مردم، (عليه السلام) می فرماید: «لا تَنْظُرُوا اِلَى طُوْلِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَاِنَّ ذلِكَ شَئْىٌ اِعْتادَهُ فَلَو تَرَكَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذلِكَ وَلكِنْ اُنْظُرُوا اِلى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ اَداءِ اَمانَتِهِ» [۳] (نگاه به ركوع و سجود طولانى افراد نكنيد [و تنها آن را نشانه ديانت آنها ندانيد] چرا كه اين چيزى است كه ممكن است به آن عادت كرده باشد و هرگاه آن را ترك كند نگران مى شود، ولى نگاه به و آنها كنيد). هدف از اين تعبير اين نيست كه نماز و روزه و حج و انفاق سبك شمرده شود، بلكه هدف آن است كه اينها تنها نشانه ديندارى افراد معرفى نگردد، بلكه به دو ركن اساسى دين يعنى و بيشتر توجه شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، بيروت‏، چ ۲، ج ‏۷۲، ص ۱۱۶، باب ۵۰ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۲، ص ۱۰۴ [۳] بحار الأنوار، همان، ج ‏۶۸ ص ۸، باب ۶۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابيطالب (ع)، قم‏،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۱۹۹ و ۱۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ما درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان هستیم... 🔹ما این واقعیت و حقیقت را در و بین الملل بارها اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش در جهان و کم کردن بوده و هستیم. حال اگر نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم. 🔹ما در صدد ریشه‌های فاسد ، و در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم؛ و - صلی الله علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار نماییم؛ و دیر یا زود ملت های در بند شاهد آن خواهند بود بیانات حضرت امام ۶۷/۰۴/۱۳ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جايگاه ويژه پیامبر اکرم (ص) در قرآن 🔸جایگاه و مقام بلند ملکوتی و الهی حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) برای هیچ عالم و انسان منصف و حق مداری پوشیده و پنهان نیست، حقیقتاً تاریخ نگاران در کتب خود، به نکات و ظرایف ارزشمندی از سیره و منش (ص) اشاره کرده اند، ولی آنچه برای ما از همه این موارد باارزش‌تر و زیباتر می‌باشد، وصف این پیامبر الهی در کلام خداوند بلند مرتبه است. جایگاه رفیع این پیام آور صلح و دوستی تا به چه اندازه رفیع و بلند بوده که خدا هم به دنبال توصیف جاه و مقام ایشان برای بشریت است؛ در این مقاله سعی بر این است که به خاطر طولانی نشدن بحث تیتروار به این اشارات و توصیفات  زیبای الهی  بپردازیم؛ 💠«آخرین پیامبر»؛ «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَ لَٰكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ [احزاب، ۴۰] محمّد (ص) پدر هیچ یك از مردان شما نبوده و نیست، ولى رسول خدا و ختم کننده و آخرینِ پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است!». 💠«فروتنی در برابر خدا و بندگان خدا»؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ؛ [فتح، ۲۹] محمد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». 💠«دلسوز و غم‌خوار امّت»؛ «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ به یقین، رسولی از خود شما به سوی‌تان آمد، که رنج های شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است». [توبه، ۱۲۸] 💠«بشارت دهنده و انذار کننده»؛ «یا اَیُّها النَّبی اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی اللهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً‌؛ [احزاب ۴۵، ۴۶] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش». 💠«امان اهل زمین»؛ «وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ [انفال، ۳۳] ولى (اى پیامبر!) تا تو در میان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نیز) تا استغفار می‌كنند، خدا عذابشان نمی‌كند». 💠«بهترین الگوی زندگی»؛ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثیراً؛ [احزاب، ۲۱] یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند». 🔹از مهربانی و دلسوزی (ص) آنکه وقتی مشرکان مکه آن حضرت را سنگباران می‌کردند، به جای نفرین می‌فرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ؛ خدایا! قومم را ببخش، زیرا آنها [نسبت به مقام من نادانند»! [منتخب میزان الحکمه، ص ۴۹۹] امیر مؤمنان امام علی (ع) در جای دیگر فرمود: «پیامبر (ص) دنیا را کوچک می‌شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه می‌داد، آن را خوار می‌شمرد و در نزد دیگران خوار و بی‌مقدار معرّفی می‌فرمود. او می‌دانست که خداوند برای احترام به ارزش او، دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. (ص) از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. او دوست داشت زینت های دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن، لباس فاخری تهیّه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نکند». [نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۹، ص ۲۰۸] 🔹سخن پایانی اینکه به حق و انصاف برای هر یک از این آیات از کلام الهی مجید، در تفاسیر بزرگان دین، تفسیر های طولانی و ارزشمندی ارائه شده که حق مطلب هم این بود که برای هر آیه در توصیف حضرت، به تفاسیر ارزشمند علمای تفسیر اشاره می کردیم، ولی به خاطر پرهیز از طولانی شدن بحث و امکان آزرده شدن خوانندگان از آوردن مطالب شرح و توضیح خوداری می‌کنیم. منبع: وبسایت رهروان ولایت به نقل از گروه رهپویان قرآن @tabyinchannel
⭕️دین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) زنده شده‌ی حسین بن علی (علیه السلام) 🔹کسی مثل علیه‌السّلام که خودش تجسّم ارزشهاست، می‌کند، برای این‌که جلوِ این را بگیرد؛ چون این انحطاط می‌رفت تا به آن‌جا برسد که هیچ چیز باقی نماند؛ که اگر یک وقت مردمی هم خواستند خوب زندگی کنند و مسلمان زندگی کنند، چیزی در دستشان نباشد. 🔹 می‌ایستد، قیام می‌کند، حرکت می‌کند و یک‌تنه در مقابل این سرعت سراشیب سقوط قرار می‌گیرد. البته در این زمینه، جان خودش را، جان عزیزانش را، جان علی اصغرش را، جان علی اکبرش را و جان عباسش را فدا می‌کند؛ اما نتیجه می‌گیرد. 🔹«و انا من حسین»؛ یعنی ، زنده شده است. آن روی قضیه، این بود؛ این روی سکه، حادثه عظیم و حماسه پُرشور و ماجرای عاشقانه است که واقعاً جز با منطق عشق و با چشم عاشقانه، نمی‌شود قضایای را فهمید. 🔹باید با چشم عاشقانه نگاه کرد تا فهمید در این تقریباً یک شب و نصف روز، یا حدود یک شبانه‌روز - از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا - چه کرده و چه آفریده است! لذاست که در دنیا باقی مانده و تا ابد هم خواهد ماند. خیلی تلاش کردند که حادثه را به فراموشی بسپارند؛ اما نتوانستند. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۳۷۷/۰۲/۱۸ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن (ع) از رسول خدا (ص) نقل شده است؟ 🔸کتاب هاى اهل سنّت سرشار از فضائل و مناقب (علیه السلام) از زبان (صلى الله علیه وآله) است؛ به عنوان نمونه: 1⃣ترمذى به سندش از ابن عباس نقل کرده: «کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) حامل الحسن بن علىّ على عانقه فقال رجل: نعم المرکب رکبت یا غلام، فقال النبى: و نعم الراکب هو». [۱] (روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را بر دوش خود سوار کرده بود. شخصى عرض کرد: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: او نیز خوب راکبى است). 2⃣ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: «من سرّه ان ینظر الى سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الى الحسن بن على». [۲] هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به نظر نماید). 3⃣متقى هندى به سندش از عایشه نقل کرده که گفت: «پیامبر (صلى الله علیه و آله) همیشه (علیه السلام) را مى گرفت و او را به خود مى چسبانید، آن گاه مى فرمود: «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه». [۳] بار خدایا! همانا این فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار و نیز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار). 4⃣مسلم در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) درباره (علیه السلام) فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه و أحبب من یحبّه». [۴] بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار). 5⃣همچنین او از براء بن عازب نقل کرده که گفت: را بر دوش پیامبر (صلى الله علیه و آله) مشاهده کردم در حالى که حضرت مى فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه». [۵] بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار). 6⃣از پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حدیث روایت شده که فرمود: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن». [۶] اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص بود). 7⃣براء بن عازب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده که درباه (علیه السلام) فرمود: «هذا منّى و أنا منه و هو یحرم علیه ما یحرم علىّ». [۷] این از من و من از اویم و آنچه بر من حرام است بر او نیز حرام مى باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۷؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۷۰ [۲] البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۳۵ [۳] کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳ [۴] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ صحیح ترمذى، ج ۵، ص ۶۶۱ [۵] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ صحیح ترمذى، ج ۵، ص ۶۶۱ [۶] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸ [۷] کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۷؛ ذخائر العقبى، ص ۱۲۳ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️این رافضی را از مجلس بیرون کنید! 🔹عایشه از دفن جنازه حضرت مجتبی علیه‌ السلام نزد ضریح پیغمبر صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم منع نمود، و به مروان دستور داد جنازه آن حضرت را تیرباران کنند. مؤمن طاق در احتجاج خود با ابوحنیفه به وی گفت: چگونه عایشه و حفصه پدران خود را نزد ضریح پیغمبر صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم دفن نمودند، ولی اجازه ندادند امام مجتبی علیه‌ السلام در آنجا دفن گردد؟ ابوحنیفه در جواب گفت: آنجا جزو مهریه عایشه بود. مؤمن طاق گفت: پیامبراکرم صلّی‌ اللّه علیه‌ و آله‌ و سلم مهریه همسران خود را در حال حیات داده بود. ابوحنیفه گفت: «نَحُّوهُ عَنّی، فَإِنَّهُ رافِضِی خَبیثٌ؛ این شخص را از مجلس بیرون کنید، زیرا او رافضی (شیعه) پلیدی است». [۱] پی نوشت؛ [۱] مناظره یادشده، میان فضّال‌ بن‌ حسن‌ بن‌ فضّال کوفی با ابوحنیفه درباره افضلیت امام علی‌ (ع) بر ابوبکر و عمر مطرح شده است، و این بحث سرانجام به آنجا کشید که فضال از ابوحنیفه پرسید: چرا عایشه و حفصه از رسول خدا (ص) ارث می‌برند، ولی دخترش فاطمه زهرا (س) از آن بزرگوار ارث نمی‌برد؟ و ابوحنیفه جمله موجود در متن را گفت. برای اطلاع از تفصیل این مناظره، ر.ک: بحارا لانوار، ج۴۷، ص۴۰۰؛ احتجاج، ج۲، ص۳۸۰ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۵۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در كتب روايی برای وجود نازنين امام زمان (عج) چه خصوصیات و ویژگی هایی ذکر شده است؟ (بخش چهارم) 🔸سیرت‌ (عج) در چند بُعد قابل توجه و بررسی است؛ ۱) سیرت دینی. ۲) سیرت خلقی. ۳) سیرت عملی. ۴) سیرت انقلابی. ۵) سیرت سیاسی. ۶) سیرت تربیتی. ۷) سیرت اجتماعی. ۸) سیرت مالی. ۹) سیرت اصلاحی. ۱۰) سیرت قضایی. 6⃣سیرت تربیتی‌ 🔹در زمان (عج)، به همه مردم، حکمت و علم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانه‌ ها، با کتاب خدا و سنّت پیامبر، قضاوت کنند. [۱] در آن روزگار قدرت عقلی توده‌ ها تمرکز یابد. (ع)، به تأیید الهی، خِرَدهای مردمان را به کمال رساند و در دلِ همگان، فرزانگی پدید آورد. [۲] در روزگار ظهور دولت مهدی (عج)، عیب و آفت از شیعه برطرف گردد و دل های آنان چون پاره‌ های پولاد شود. یک مرد، به نیرو، چون چهل مرد باشد و حکومت و سروری روی زمین به دست آنان افتد. [۳] 7⃣سیرت اجتماعی‌ 🔹چون (ع) در آید - پس از سختی‌ ها که افتد و جنگ‌ ها که رود - و ستم را براندازد و سراسر زمین را از و داد بپا کند. هیچ جايی در زمین باقی نماند، مگر این که از برکت عدل و احسان او فیض برد، و زنده شود، حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و و داد و نکویی بهره‌ مند گردند [۴] و همه مردم، در زمان امام‌ عصر (عج)، توانگر و بی‌ نیاز شوند. [۵] عدالت امام‌ مهدی (عج) چنان باشد که بر هیچ کس، در هیچ چیز، به هیچ‌ گونه، ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او آن است که سخنگویانِ حکومت او، در مکه، فریاد زنند: «هر کس نماز فریضه خویش را، در کنار حجرالأسود و محل طواف، خوانده است، اکنون می‌ خواهد نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس می‌ خواهد نماز فریضه بخواند، بیاید و بخواند». [۶] 8⃣سیرت مالی‌ 🔹همه اموال جهان، در نزد (عج) گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین. آنگاه حضرت مهدی (عج) به مردمان بگوید: «بیایید! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیز هایی است که برای به دست آوردن آنها، قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجاندید، خون‌ های بناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید. بیایید و بگیرید! پس دست به عطا گشاید، چنانکه تا آن روز کسی آنچنان بخششِ اموال نکرده باشد. [۷] در زمان (عج)، زمین محصول بسیار دهد و مال و خواسته همی خرمن شود. هر کس نزد امام مهدی (عج) آید و گوید: به من مالی ده!، حضرت بی‌ درنگ بگوید: بگیر. [۸] همچنین بر اساس روایات، امام زمان (عج)، اموال را، به صورت مساوی، میان همگان تقسیم کند [۹] و کسی را بر کسی امتیاز ندهد. [۱۰] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲ [۲] الكافی، کلینی، دارالكتب الإسلاميه، چ چهارم، ج ۱، ص ۲۵ [۳] بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۷، ۳۳۵ [۴] همان، ج ۱۰. در این باره روایات بسیار است و معروف [۵] همان، ج ۵۱، ص ۱۴۶ [۶] الکافی، همان، ج ۴، ص ۴۲۷ [۷] بحارالأنوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۹ [۸] همان، ص ۸۸ [۹] المهدی الموعود، ج ۱، ص ۲۶۴ و ۲۷۵ [۱۰] همان، ج ۱، ص ۲۶۴ و ۲۷۵ و ۲۷۷ و ۲۸۵ و ۲۸۷ و ۲۸۸ و ۳۱۱ و ۳۱۸؛ همان، ج ۲، ص ۱۱ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا (علیه السلام): 🔸«مَنْ سَألَ اللَهَ الْجَنَةَ وَ‌ لَمْ يَصْبِرْ عَلَی الشَدَائِدِ فَقَدِ اسْتَهَزَأ بِنًَفْسِهِ وَ مَن ْ‌تَعَوَّذَ‌ بِاللهِ مِنَ‌ النَارِ وَ لَمْ يَتْرُكْ شَهَوَاتِ ‌الدُّنْيَا فَقَدِ اسْتَهَزَأ بِنًَفْسِهِ؛‌ 🔹هر كس خواهان از خدا باشد، اما بر سختی ها صبر نكند، خودش را مسخره كرده، و نیز هر كس از آتش به خدا پناه برد، اما شهوت های دنيا را ترك نكند،‌ خودش را مسخره كرده است. 📕بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۶ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام رضا(ع) چه گفتارى دارند؟ 🔸فضائل و مناقب بسیارى از زبان علماى اهل سنت درباره شخصیت والاى (علیه السلام) نقل شده؛ که ما در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره مى کنیم: 1⃣ابن حجر هیتمى: «و کان اولاد موسى بن جعفر حین وفاته سبعة و ثلاثین ذکراً وانثى، منهم علىّ الرضا و هو أنبههم ذکراً و اجلّهم قدراً؛ [۱] اولاد موسى بن جعفر هنگام وفاتش ۳۷ نفر دختر و پسر بود؛ از آن جمله است که مورد توجه عموم بوده و از همه جلیل القدرتر بود». 2⃣سمهودى: «على الرضا بن موسى الکاظم، کان اوحد زمانه، جلیل القدر، اسلم على یده ابو محفوظ معروف الکرخى؛ [۲] فرزند موساى کاظم، بهترین فرد زمانش و مردى جلیل القدر بود و «معروف کرخى» به دستش اسلام آورد». 3⃣ابن حجر عسقلانى: «کان الرضا من اهل العلم والفضل مع شرف النسب؛ [۳] (علیه السلام) از اهل علم و فضل بوده و نسبى شریف داشت». 4⃣ذهبى: «الامام السید ابوالحسن الرضا... و کان من اهل العلم والدین والسؤدد بمکان؛ [۴] امام، ابوالحسن على الرضا... داراى مرتبه اى عالى از علم و دین و بزرگى بود». او همچنین مى نویسد: «و قد کان على الرضا کبیر الشأن، اهلا للخلافة؛ [۵] مردى بزرگوار بود و براى خلافت اهمیت داشت». 5⃣خیرالدین زرکلى: «على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق، ابوالحسن الملقب بالرضا، ثامن الأئمة الاثنى عشر عند الامامیة ومن اجلاء السادة اهل البیت و فضلائهم... ؛ [۶] على فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق، ابوالحسن، ملقّب به ، هشتمین نفر از دوازده امام نزد امامیه است. او از بزرگان سادات اهل بیت و فضلاى آنان است...». 6⃣شیخ عبدالله شبراوى شافعى: «على الرضا ـ (رضی الله عنه) ـ کانت مناقبه علیّة و صفاته سنیّة... و کراماته اکثر من ان تحصى واشهر من ان تذکر؛ [۷] ـ (رضی الله عنه) ـ داراى مناقب عالى و صفات ارزشمند بود... کرامات او بیشتر از آن است که شمارش شود و مشهورتر از آن است که ذکر گردد». 7⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «الامام الجلیل المعظم، سلالة السادة الاکارم، ابوالحسن على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقر (علیهم السلام)... احد الأئمة الاثنى عشر، أولى المناقب الذین انتسبت الامامیة إلیهم وقصّروا بناء مذهبهم علیهم؛ [۸] امام جلیل معظّم، سلاله سادات مکرّم، ابوالحسن على بن موسى الکاظم فرزند جعفر صادق فرزند محمّد باقر (علیهم السلام)... یکى از امامان دوازده گانه است، کسانى که داراى مناقب بوده و امامیه به آنان منتسب هستند و مذهب خود را بر کلمات آنان بنا ساخته اند». 8⃣احمد بن یوسف ابوالعباس قرمانى: او درباره امام رضا (علیه السلام) گفته است: «و مناقب او عالى و صفاتش جلیل و کراماتش بسیار و مناقبش مشهور است؛ او مردى کم خواب بوده و بسیار روزه مى گرفت؛ در تابستان بر روى حصیر و در زمستان بر پوست گوسفند مى نشست». [۹] 9⃣یوسف بن اسماعیل نهبانى: «على الرضا فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق، یکى از بزرگان امامان و چراغان امت از اهل بیت نبوت بود، همانان که معادن علم و عرفان و کرم و مردانگى بودند؛ او عظیم القدر و مشهور بود، داراى کراماتى بود از آن جمله این که به مردى صحیح و سالم فرمود: آماده آنچه برایش چاره اى نیست باش، او بعد از سه روز از دنیا رفت». [۱۰] 🔟ابن ابى الحدید معتزلى: او مى گوید: «و از رجال ما موسى بن جعفر فرزند محمّد معروف به عبد صالح است؛ او بین فقه و دین و عمل صالح و حلم و صبر را جمع نمود، و فرزندش است، کسى که براى خلافت نامزد شده و براى او به عهد خلافت خطبه خوانده شد. او عالم ترین و سخى ترین و کریم ترین مردم در اخلاق بود». [۱۱] 1⃣1⃣محمّد امین سویدى: «کانت اخلاقه علیّة و صفاته سنیّة... کراماته کثیرة و مناقبه شهیرة لا یسعها مثل هذا الموضع؛ [۱۲] اخلاقش عالى و صفاتش جلیل بود...کراماتش بسیار و مناقبش مشهور است، به حدّى که این کتاب وسعت نقل آن ها را ندارد». 2⃣1⃣محمّد بن وهیب: «و کراماته کثیرة ـ (رضی الله عنه) ـ اذ هو فرید زمانه؛ [۱۳] کرامات او بسیار بود ـ (رضی الله عنه) ـ زیرا او یگانه زمان خود به حساب مى آمد». پی نوشت‌ها؛ [۱] الصواعق المحرقة، ص ۱۲۲ [۲] جواهر العقدین، ص ۳۵۳ [۳] تهذیب التهذیب [۴] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۸۷ و ۳۸۸ [۵] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۹۲ [۶] الأعلام، ج ۵، ص ۲۶ [۷] جامع کرامات الأولیاء، ج ۲، ص ۳۱۲ [۸] مرآة الجنان، ج ۲، ص ۱۱ [۹] اخبار الدول، ص ۱۱۴ [۱۰] جامع کرامات الاولیاء، ص ۳۱۱ [۱۱] شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص ۲۷۸ [۱۲] سبائک الذهب، ص ۷۵ [۱۳] جوهرة الکلام، ص ۱۴۳ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (ع) را با آن همه تزویر و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی قیام کند و اساس سلطنت را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (ص) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. حکام جائر، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. چنانکه اگر امام (ع)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که امام (ع) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. 🔹بعد که موقع تقسیم سهمیه بیت المال شد و نوبت به بنی هاشم رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! مأمون که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. هارون به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. بنی هاشم را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. ائمه (علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاه های ظالم و دولت های جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شکست مامون در برابر تاکتیک های هوشمندانه امام رضا (ع) 🔸 (ع) با هوشمندی کامل، ولایتعهدی‌ای که برای فریب مردم و دور کردن آنان از اهل بیت، به ایشان واگذار شده بود را به فرصت و افزایش عشق مردم به اهل بیت تبدیل کردند. مدیریت زیبا و هوشمندانه‌ حضرت در برابر خواسته های مأمون عباسی و نقش بر آب کردن نقشه های زیرکانه او، از مهم‌ترین اتفاقات عصر امام رضا علیه السلام می‌باشد. 💠نقشه های مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (ع) 🔹یکی از سوالات متداول پیرامون (ع) این است که چرا ایشان ولیعهدی طاغوت را پذیرفت؟ مگر در دین اسلام توصیه نشده است که کمک به ظالم حرام است؟ پس چرا ایشان مقام ولایتعهدی مأمون را که شخصی ستمگر بود قبول کرد؟ دلایل زیادی در این زمینه بیان شده که به چند مورد از آنها می پردازیم؛ زمان‌ امام‌ رضا علیه السلام عصر جدیدی از شکوفایی و بالندگی فراروی شیعه پدیدار گشت، و این به سبب کوشش‌ها و رنج‌های امامان پیشین بود. شکل گیری پایگاه‌ های عظیم شیعه و قدرت یافتن آنها به گونه ای بود که می‌ توانستند حکومت را در دست گیرند، امّا این وضعیت، حاکمان عباسی را به هراس انداخت و به چاره‌ جویی واداشت. واگذاری منصب ولایتعهدی به (ع) از چاره‌ هایی‌ بود که برای گریز از خطر شیعه یافتند. 🔹 که یکی از خلفای زیرک و باهوش عباسی بود، با دعوت حضرت به خراسان و پیشنهاد ولایتعهدی به ایشان به دنبال رسیدن به این خواسته ها بود: ۱) او دلواپس تحرکات علیه السلام در مدینه بود و از طرفی نمی خواست که ایشان را در مدینه به شهادت برساند، بنابراین برای کنترل و زیر نظر داشتن حضرت، این درخواست را مطرح کرد. ۲) گروه های متعددی برای دگرگونی و فروپاشی دولت عباسی شورش کرده بودند، و به عقیده مأمون، ساکت کردن آنها با اعطای پست و مقام به امام رضا علیه السلام ممکن بود. ۳) علیه السلام چهره دینی و مقدسی داشت و از جایگاه رفیعی در بین مردم برخوردار بود. لذا قصد داشت با تحمیل این پست به حضرت، وجهه ایشان را در بین عموم مردم از بین برده و چهره ایشان را تخریب کند. [۱] 🔹۴) هارون با به شهادت رساندن امام کاظم علیه السلام در زندان، لکه ننگی را در خاندان عباسی ایجاد کرده بود. اگر مأمون نیز با علیه السلام چنین کاری را می کرد، باید منتظر فروپاشی دولتش می‌بود؛ به همین دلیل مأمون سیاست سازش را پیش کشید و با پیشنهاد اعطای مقام ولایتعهدی به حضرت در صدد جبران جنایت پدرش برآمد. ۵) مأمون به دنبال این بود که از حضور علیه السلام نهایت استفاده را کرده و دست به هر جنایتی که خواست بزند، تا به این طریق، امام را به عنوان شریک جرم خود به مردم معرفی کند. ۶) علیه السلام به عنوان رهبر و مقتدای شیعیان، جایگاه رفیعی در میان پیروانشان داشتند، لذا قصد داشت با تحمیل این مقام به حضرت، دل شیعیان را به خود جلب کرده و از طرف دیگر به حکومت خود مشروعیت بخشد. 👇
💠نقشه خوانی امام رضا علیه السلام و خنثی کردن تک تک اهداف مأمون 🔹هدف مأمون کنترل امام رضا علیه السلام و جلوگیری از فعالیت های ایشان بود، اما حضرت با تربیت شاگردان متعدد، ارسال نمایندگان خود به اطراف و مدیریت غیرمستقیم پیروانشان، وظایف امامت خود را به نحو احسن انجام داده و تهدید مأمون را به فرصت تبدیل کردند. به دنبال جلوگیری از شورش انقلابیون بود، اما علیه السلام از همان ابتدا به گونه ای رفتار کردند که حضورشان مانعی بر سر راه انقلابیون نبود و در واقع اختیار قیام به خود آنها واگذار شده بود. 🔹مأمون قصد تخریب جایگاه حضرت را داشت، اما امام قبل از سفر به خراسان با روضه خوانی و گریه در کنار مرقد مطهر پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله [۲] به مردم فهماند که هدف مأمون اعطای پست و مقام نیست، بلکه او به دنبال کشتنش می باشد. نقشه خلیفه عباسی در تخریب وجهه معنوی و قداست امام رضا علیه السلام نیز با شکست رو به رو شد، زیرا حضرت در زمان ولایتعهدی، باز هم روی حصیر می نشستند و غذای ساده می خوردند تا به مردم بفهمانند که چه در کاخ باشند و چه در کوخ، ساده زیستی، زهد و تقوای ایشان همچنان باقی است و تغییری نخواهدکرد. 🔹مأمون به دنبال جبران جنایت پدرش بود، اما علیه السلام در مواضع متعدد، گناهکار بودن آنان را نمایان کرد. به عنوان نمونه دو مسافر به خراسان آمدند؛ در آنجا به خدمت امام رفتند و پرسیدند: ما از فلان جا آمده‌ایم، آیا نماز ما شکسته است یا تمام؟ با اینکه آن دو نفر از یک منطقه آمده بودند و تفاوتی در سفر آن‌ها نبود، حضرت به یکی از آنها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگری فرمود: نماز تو تمام است! مسافران که از این پاسخ امام متعجب شده بودند، دلیل حکم امام را پرسیدند. 🔹ایشان خطاب به شخصی که نمازش را کامل دانسته بود، فرمود: تو به قصد دیدار سلطان (مأمون) آمده‌ای، بنابراین سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب شکسته شدن نماز نمی‌ شود. [۳] و در آخر نیز نقشه در مشروعیت بخشیدن به حکومتش و شریک جرم کردن حضرت نیز با شکست مواجه شد؛ زیرا هر چند علیه السلام چاره‌ای جز پذیرفتن ولایتعهدی در پیش نداشت، امّا شرط‌ هایی برای آن نهاد که مأمون را در رسیدن به اهداف خویش ناکام ساخت. شرط های امام این بود که: در امر و نهی حکومت دخالت نکند، فتوا ندهد، قضاوت نکند، در عزل و نصب شرکت نجوید و امور و سنن دینی را جابه جا نکند. [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] شیعه در اسلام، ص۲۱۲ [۲] بحارالانوار، ج۴۹ ص۱۱۷ [۳] وسائل الشیعه ج۸، ص۴۷۸ [۴] کشف الغمّه، ج۳، ص۶۹ نویسنده: سایبان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
⭕️آراستگی به فضائل اخلاقی 🔹عمل، هم می‌تواند باشد هم می‌ تواند باشد؛ ذهن و فکر و عقاید انسان می‌ تواند نورانی باشد، می‌تواند ظلمانی باشد؛ خلقیات و صفات انسان می‌ تواند ظلمانی باشد، می‌ تواند نورانی باشد؛ حرکت اجتماعی یک ملت می‌ تواند به سمت ظلمات و تاریکی باشد، می‌ تواند به سمت نور باشد. 🔹اگر بر ملتی، بر کشوری، بر هیأت حاکمه‌ای، بر فردی، شهوات غالب شد، خشونت‌ ناشی‌ از حیوانیت غالب شد، حرص غالب شد، دنیاداری و دنیاطلبی غالب شد، این ظلمات است؛ حرکت ظلمانی است، جهت ظلمانی است، هدف هم ظلمات است. 🔹اگر نه، غالب شد، دین غالب شد، انسانیت غالب شد، فضائل‌ اخلاقی غالب شد، خیرخواهی غالب شد، صدق و راستی غالب شد، این می‌شود . و ما را به این دعوت می‌کنند. خدای متعال و ملائکه او ما را برای این تجهیز می‌کنند که از آن ظلمات خلاص کنند و ما را وارد این وادی نور کنند. بیانات مقام معظم رهبری ۸۶/۰۶/۳۱ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا زندگى چند روزه دنیا می تواند هدف آفرینش ما باشد؟ 🔹حقیقت این است که در دل این عالم پهناور گویى تابلوى بزرگى براى نشان دادن نصب شده که گاه بر اثر عظمتش نمى توانیم آن را در لحظات نخستین ببینیم و روى آن نوشته شده است و . فرض کنید من شصت سال در این زندگى کنم، همه روز از صبح تا شام براى به دست آوردن روزى تلاش نمایم و شب خسته و وامانده به منزل باز گردم و نتیجه اش این باشد که در طول عمرم چندین تُن غذا و آب مصرف کنم و با زحمت و دردسر، خانه اى فراهم سازم و بعد بگذارم و از این جهان بروم؛ آیا این ارزش آن را دارد که مرا به این زندگى پر درد و رنج بخواند؟ 🔹راستى اگر مهندسى، ساختمان عظیمى را در وسط بیابانى بر پا کند و سالیان دراز در تکمیل و تنظیم آن بکوشد و تمام وسائل را در آن فراهم سازد، و هنگامى که از او سؤال کنند منظورت چیست؟ بگوید: هدفم این است که در تمام عمر این ساختمان، رهگذرى از این راه بگذرد و یک ساعت در آن بیاساید! آیا همه تعجّب نخواهیم کرد و نخواهیم گفت: یک ساعت آسودن یک راهگذر، این همه تشکیلات و مقدّمات و ذى المقدّمات نمى خواهد. به همین دلیل آنها که عقیده به و زندگى پس از مرگ ندارند زندگى این جهان را پوچ مى دانند، و این سخن در کلمات مادّى ها زیاد به چشم مى خورد که زندگى این جهان بى هدف است، حتّى گاه افرادى از آنها دست به انتحار مى زنند، چرا که از این زندگى مادى تکرارى و بى هدف خسته شده اند. 🔹چیزى که به هدف مى دهد و آن را و مى کند این است که باشد و تحمّل این زندگى و چیدن این همه مقدّمات براى آن، به خاطر استفاده در مسیر یک باشد. در اینجا مثال جالبى می‌ زنیم و آن این که اگر جنینى که در شکم مادر است عقل و هوش کافى مى داشت و به او مى گفتند: بعد از این زندگى که تو در اینجا دارى خبرى نیست، حتماً او به زندگیش اعتراض مى کرد، و مى گفت: «این چه معنى دارد من در این محیط زندانى باشم؟ خون بخورم و دست و پا بسته در گوشه اى بیفتم و بعد هیچ؟ آفریدگار چه هدفى از این آفرینش داشت؟!» 🔹امّا اگر به او اطمینان دهند که این چند ماه یک مرحله زودگذر و دوران آمادگى براى یک زندگى نسبتاً طولانى در دنیاست، جهانى که نسبت به محیط جنین وسیع و پرنور و پرشکوه است، و نسبت به آن مواهب گوناگون دارد، در این موقع او قانع مى شد که دوران جنینى مفهوم و هدف قابل ملاحظه اى دارد و به همین دلیل قابل تحمّل است. مى فرماید: «و لقد علمتم النشأة الاولى فلولا تذکرون» [۱] (شما زندگى این جهان را دانستید، چگونه متذکّر نمى شوید (که بعد از آن جهان دیگرى وجود دارد)). 🔹خلاصه اینکه این جهان با تمام وجودش فریاد مى زند که بعد از آن جهان دیگرى است، وگرنه لغو و بیهوده و بى معنى بود. این سخن را از زبان بشنوید که مى فرماید: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» [۲] (آیا شما گمان کردید که شما را آفریدیم و شما به سوى ما باز نمى گردید؟). اشاره به این که اگر که در قرآن از آن تعبیر به بازگشت به سوى خدا شده، در کار نبود، با بیهودگى مساوى بود. نتیجه این که مى گوید: بعد از این جهان باید جهان دیگرى وجود داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره واقعه، آیه ۶۲ [۲] سوره مؤمنون، آیه ۱۹۵ 📕پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى ‏، مدرسه الامام على بن ابیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۶ش، ص ۳۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️گزیده‌ای از روایات جهاد با نفس، مورد توصیه آیت‌ الله بهجت (قدس‌ سره) 🔹مفضل گوید (علیه‌ السلام) فرمود: عمل اندک با بهتر از عمل زیاد بدون تقواست. گفتم عمل زیاد بدون تقوا چگونه است؟ فرمود: مثلاً مردی اطعام می‌کند و با همسایگانش نیک‌ رفتاری می‌نماید و از مهمان و واردین به خوبی پذیرایی می‌کند، ولی چون دری از حرام به رویش گشوده شود، از آن داخل می‌گردد؛ این عمل بدون تقواست، ولی مردی چنین کارهایی را ندارد، اما چون دری از حرام برویش گشوده شود، داخل نمی‌شود. 📕وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۴۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا